سلامت رانمی خواهند پاسخ گفت
که سرها در گریبان است
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن دیدار یاران را
و اگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست ازبغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کزگرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم زه چشم دوستان دور یا نزدیک؟!
نه ازرومم نه اززنگم همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم
میهمان سال و ماهت پشت در مانده است
منم من میهمان هرشبت ای لولی لولی وش مغموم
منم سنگ تیپا خورده ی رنجور
منم دشنام پست افرینش نغمه ی ناجور
هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
آی دمت گرم و سرت خوش باد
بیا بگشای که سرما سخت سوزان است
زمستان است ، زمستان است!