خودتو با یه شعر وصف کن...!

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشد این عاشق سرگشته صبور
نشد این مرغک پر بسته رها
به کجا ها می برد این امـــــــــــید ما را؟

ره این چاره ندانم به خدا به خدا
نشود دل نفسی از تو جدا به خدا
به هوایت همه جا در همه حال
به امیدی گشایم شب و روز پر و بال

 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برای رسیدن ، چه راهی بریدم
در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می روی از دور تا پیدا شوی در دیده ام
می کُشد خود را خیال و، چشم من شد لاله گون
کودک احساس من دنبال یادت می دود
می گشایم پنجره تا یاد تو آید درون
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
گره افتاده در کارم،به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن،چه راهی پیش رو دارم؟
در این دنیا که حتی ابرنمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند، توهم بگذر از این تنها
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بشکن دل بی نوای ما را

ای عشق...

این ساز..

شکسته اش خوش آهنگ تر است...

 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دیگر فقط آیینه ها میدانند
و خطوط شکستگی های صورتم
و خمیدگی قامتم
که دوستت دارم
و تو نیستی
تا هیچ چیز از این دوست داشتن بدانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به تکاپو می افتی
در غربت بیابان
در کوچ شبانه پرستوها
در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردی.
دیر شده خیلی دیر
 

z.19.P

عضو جدید
ناز انگشتاي بارون تو باغم مي كنه
ميون جنگلا طاقم مي كنه
 
آخرین ویرایش:

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
هیچ کـــــــس

کسی را کـــــــه می خواهد

پیــــــــدا نمی کند

مـــــــــا انسان هــــــــــــا

یا دیر به هم می رسیم

یا آنقــــــدر زود

که نمی فهمیمـــــــــــــ
 

yassi66

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من امروزایستاده ام..[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]و برای ایستادنم هزاران بار زمین خورده ام...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از سایه شب نمی ترسم..[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خورشید فردا مال من است..[/FONT]
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرزو آرزو ای سراب بیکران ای امید بی نشان

ای که شعله های تو آتشم زند به جان

عشق من بود گناه من

منم عاشق منم رسوا بار غم به دل نشسته ای

منم عاشق منم رسوا مرغ بال و پر شکسته ای

چرا از ما تو ای زیبا رشته الفت گسسته ای

نمی پرسی ز حال ما فارغ از این حال خسته ای؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خوب من!

سیب را چیدم تـا ببینی تو را میخواهم ، نه بهشت را . . .
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
مرگ در هر حالتی تلخ است ،
اما من دوست تر دارم که چون از ره در آید مرگ،
در شبی آرام،
چون شمعی شوم خاموش...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد می زنند
و من سکوت می کنم....
این مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان
 

z.19.P

عضو جدید
ما دلشدگان خسرو شيرين پناهيم/
ما از دو جهان غير تو اي عشق نخواهيم/
صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما/
در اين سر بي سامان ،غم هاي جهان با ما
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دست بردار ، ز تو در عجب ام

به در بسته چه می کوبی سر

نیست ، می دانی ، در خانه کسی

سر فرو می کوبی باز به در
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هنوزم در پی اونم که اشکامو روی گونم

با اون دستای پر مهرش کنه پاک و بگه جونم

 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ي ماست
دل دريا رو نوشتي همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس...
 

mahdi_apr

عضو جدید
گر فلک نشناخت قدر ما رهی عیبش مکن ابله ارزان می فروشد گوهر نایاب را
 

Similar threads

بالا