خلوتی با خدا
- شروع کننده موضوع shadii
- تاریخ شروع
-anjel-
عضو جدید
خدایا...
هرچقدر میگم شکرت، باز هم راضیم نمیکنه، انقد که تو مهربونی. آخه تو چقد خوبی...
دنبال اینم که چه کاری میتونم انجام بدم که خوشحالت کنم؟
واسه تموم لحظه به لحظه زندگیم دنیا دنیا ازت سپاسگذارم.
لطفا لطفا خدای من، کمکم کن که هیچ وقت دچار غرور نشم. چونکه ... خودت بهتر میدونی که غرور خیلی نرم و موذی و یواشکی و با ظاهر فریبنده اش یهو میاد و تو دل آدما جا خوش میکنه که نمیفمه آدم... لطفا... خدا. میخوام نیتم تو باشی ... خدایاخیلی دوستت دارم.
هرچقدر میگم شکرت، باز هم راضیم نمیکنه، انقد که تو مهربونی. آخه تو چقد خوبی...
دنبال اینم که چه کاری میتونم انجام بدم که خوشحالت کنم؟
واسه تموم لحظه به لحظه زندگیم دنیا دنیا ازت سپاسگذارم.
لطفا لطفا خدای من، کمکم کن که هیچ وقت دچار غرور نشم. چونکه ... خودت بهتر میدونی که غرور خیلی نرم و موذی و یواشکی و با ظاهر فریبنده اش یهو میاد و تو دل آدما جا خوش میکنه که نمیفمه آدم... لطفا... خدا. میخوام نیتم تو باشی ... خدایاخیلی دوستت دارم.
عجب صبری خدا
عجب صبری خدا
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،
نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،
بر لب پیمانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین
زمین و آسمانرا
واژگون ، مستانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحۀ، صد دانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و ، دیوانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم.
که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای پر افسانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!
و گر نه من بجای او چو بودم ،
یکنفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
عجب صبری خدا
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،
نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،
بر لب پیمانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین
زمین و آسمانرا
واژگون ، مستانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحۀ، صد دانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و ، دیوانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم.
که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای پر افسانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!
و گر نه من بجای او چو بودم ،
یکنفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
یه وقتایی به من نزدیک تر شو
دارم حس میکنم از دست میرم!
دارم حس میکنم از دست میرم!
بعضی اوقات هویتت رو گم میکنی..
میفتی تو کوچه های بی پایان دنیا دنبال هویت جدید...
دنبال یه انسان جدید میگردی..
کسی که عقایدش رو بتونه نادیده بگیره...
کسی که بتونه چشماش رو خیلی چیزا ببنده..
کسی که نمک نشناس باشه...
کسی که..............
مگه میشه خدا خدا کنی بعدش که کلی هوات رو داشت
حالا بگی خداجون من خیلی دوست دارم ولی من این کاری رو هم که تو دوست نداری,
این کاری رو هم که تو گفتی انجام نده دوست دارم...
ولی مگه چقدر میشه بدون عشق به خدا زندگی کرد؟؟؟؟؟؟
مگه کسه دیگه ام به جز خدا وقت گوش دادن به همه ی حرفات رو داره؟
بدون اینکه بگه خسته شدم بدون اینکه بگه وقت ندارم...
تا حالا شده بری در خونش بگه برو؟؟ حتی بگه برو 1دقیقه دیگه بیا؟؟
پس دنبال چی میگردی؟ دنبال کی هستی؟؟
.
.
.
خداجونم دوستت دارم با تمام دستوراتی که باید بهش پایبند باشم دوستت دارم
فقط خداجونم یه چیزی, میشه هیچ وقت رهام نکنی؟ هیچ وقت هیچ وقت.........
میفتی تو کوچه های بی پایان دنیا دنبال هویت جدید...
دنبال یه انسان جدید میگردی..
کسی که عقایدش رو بتونه نادیده بگیره...
کسی که بتونه چشماش رو خیلی چیزا ببنده..
کسی که نمک نشناس باشه...
کسی که..............
مگه میشه خدا خدا کنی بعدش که کلی هوات رو داشت
حالا بگی خداجون من خیلی دوست دارم ولی من این کاری رو هم که تو دوست نداری,
این کاری رو هم که تو گفتی انجام نده دوست دارم...
ولی مگه چقدر میشه بدون عشق به خدا زندگی کرد؟؟؟؟؟؟
مگه کسه دیگه ام به جز خدا وقت گوش دادن به همه ی حرفات رو داره؟
بدون اینکه بگه خسته شدم بدون اینکه بگه وقت ندارم...
تا حالا شده بری در خونش بگه برو؟؟ حتی بگه برو 1دقیقه دیگه بیا؟؟
پس دنبال چی میگردی؟ دنبال کی هستی؟؟
.
.
.
خداجونم دوستت دارم با تمام دستوراتی که باید بهش پایبند باشم دوستت دارم
فقط خداجونم یه چیزی, میشه هیچ وقت رهام نکنی؟ هیچ وقت هیچ وقت.........
خدای من
لطفا به من راه درست زندگی را نشان بده
لطفا همانگونه که باعث شدی من بفهمم مال کسی که روزی دوستش داشتم نیستم به دیگران نیز نشان بده
لطفا کمک کن تا همه بتواند کنار نیمه دیگر خود زندگی کنند و باعث نزدیکی دلهای نیمه های هم باش تا دیگر کسی نتواند بینشان فاصله بیاندازد
لطفا به من راه درست زندگی را نشان بده
لطفا همانگونه که باعث شدی من بفهمم مال کسی که روزی دوستش داشتم نیستم به دیگران نیز نشان بده
لطفا کمک کن تا همه بتواند کنار نیمه دیگر خود زندگی کنند و باعث نزدیکی دلهای نیمه های هم باش تا دیگر کسی نتواند بینشان فاصله بیاندازد
خدایا خسته ام ... از این زندگی ... از این دنیای به ظاهر زیبا ...
از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا ...
خسته ام ... از دوری ...از درد انتظار از این بیماری نا علاج خسته ام
از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام ...
آری پروردگارم از این دنیا خسته ام از آدم هایش
از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام ...
پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از
عشق در چشمان بنده هایت نیست همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است ...
دیگر دست محبتی در میان مردم نیست
دیگر عشقی پاک و مقدس در میان مردم نیست سفره ی دل مردم همش دروغ
است ... به ظاهر پاک و صادقانه است ... ای خدایم ای معبودم خسته ام ... کو
زندگی پاک و مقدسانه ... کو دست عشق و محبت ... کو سفره ی وفا و
صداقت ...همه رفته اند و نیرنگ مانده است من خسته ام ...از این همه
بی وفایی ...از این همه درد انتظار ...از این همه حسرت ... از این همه اشک ... از این
همه ناله و فغان ... خسته ام ... آری ... خسته ام ... از دست خودم خسته ام از
دست این زندگی که برایم سیاه بختی آورده است خسته ام ...
از دست همه خسته ام...
از دست روزگار بی معرفت از دست مردم بی معرفت ... ای خدایم دیگر از
زندگی سیرم ... از خودم سیرم ... از دنیا سیرم... ای خدایم گوش کن صدایم ...
من خسته ام...
خدایا کمکم کن خیلی وقته تنهام
دوستت دارم خدا جونم......
خدایا ... چی میشه قیمت طلا واسه یک هفته 100 درصد سقوط کنه ! 
Kaulitz
کاربر فعال
خدایا دیدی چی شد؟
دیدی؟ حتی چمدونمو هم چیده بودم...تورم انتخاب کرده بودیم...امام رضا هم طلبیده بود...دیدی مامانم لحظه ی آخر همه چیو خراب کرد؟ دیدی 1 ماه برنامه ریزی ِ منو دوستمو خراب کرد؟ دیدی با این بهونه که دلش یه دفعه شور افتاده ، چقد منو پیش دوستم و خانوادش کوچیک کرد؟ دوستم از محل کارش مرخصی گرفته بود که بریم دیدی چقدر گریه کردم؟ دوستم آخرین سالیه که ایرانه...دیدی نزاشت یه خاطره ی خوب سفر با هم داشته باشیم؟
دیدی؟ حتی چمدونمو هم چیده بودم...تورم انتخاب کرده بودیم...امام رضا هم طلبیده بود...دیدی مامانم لحظه ی آخر همه چیو خراب کرد؟ دیدی 1 ماه برنامه ریزی ِ منو دوستمو خراب کرد؟ دیدی با این بهونه که دلش یه دفعه شور افتاده ، چقد منو پیش دوستم و خانوادش کوچیک کرد؟ دوستم از محل کارش مرخصی گرفته بود که بریم دیدی چقدر گریه کردم؟ دوستم آخرین سالیه که ایرانه...دیدی نزاشت یه خاطره ی خوب سفر با هم داشته باشیم؟
خدایا دیدی چی شد؟
......
میگم خدا چرا بنده هات رو به حال خودشون رها کردی؟ خودا تو که خوبی ...من که بهتز از تو سراغ نداشتمو ندارم خدا...خدا مگه نگفتی: بنده خوبی باشی منم کمکت میکنم...خدا جون من ازت شاکیم ...اینقدر دوستت دارم که شکایتمم پیش خودت مطرح میکنم...من چه گناهی کرده بودم خدا که وضعم اینه....میدونم الان میگی از تو بدبخت تر هم خیلیا هستن....بابا خدا جون من طاقت این ازمایشهای شما رو ندارم ....من دنبال ارامشم طاقت این همه سختی را هم ندارم...دیگه خودت میدونی ...
با احترام
با احترام
خدایاااااا
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
می دانید عرش خدا روی دوش کیست؟ | خدا ، عشق ، عرفان | 0 | |
|
برترین نعمت خدا رو بشناسید | خدا ، عشق ، عرفان | 7 | |
|
چرا گاهی خدا به ما پس گردنی می زند؟! | خدا ، عشق ، عرفان | 0 | |
|
در جستجوی خدا | خدا ، عشق ، عرفان | 2 | |
|
پیامی از سوی خدا به بنده های دلشکسته | خدا ، عشق ، عرفان | 2 |