خلبانی هایی که قهرمان ....اسمان بودند..........

ارش کمان گیر

عضو جدید
کاربر ممتاز
عملیات هوایی سلطان


نیروی هوایی عراق در سالهای آخر دهه 1970 میلادی قرادادهایی جهت خرید و بکارگیری جنگنده های میراژ اف 1 با فرانسه منعقد کرده بود . با آغاز کار ساخت این جنگنده ها در فرانسه و نزدیک شدن زمان تحویل آنها تعداد 47 متخصص فرانسوی به همراه تعدای جنگنده Mirage F1C در پایگاه هوایی الهوریه (در نزدیکی بصره) مستقر شدند تا کار آموزش خلبانان عراقی برای پرواز با Mirage F1EQ را شروع نمایند . این تحولات از چشمان تیزبین مسئولان نیروی هوایی کشورمان پنهان نمانده بود و آنان نیز اطلاع دقیقی از ماجرا داشتند . نیروی هوایی بی میل نبود تا با انجام حمله ای به پایگاه هوایی الهوریه کار آموزش عراقیها بر روی میراژ را متوقف کند و همچنین خوش آمدی نیز به ورود فرانسوی ها به جنگ گفته باشد . بنابر این طرحی برای انجام یک عملیات عمقی توسط نیروی هوایی و حمله به پایگاه هوایی الهوریه ریخته شد . در این طرح که با نام عملیت سلطان شناخته میشد قرار بود تا تعداد قابل توجهی جنگنده بمب افکن F-4 فانتوم تا عمق 300 کیلومتری عراق نفوذ کنند و آن پایگاه هوایی را نابود کنند .طراحان اصلی این عملیات سرهنگ افشار و سرگرد شوقی بودند . مطابق این طرح، قرار بود 6 فروند جنگنده F-4E ، هر کدام مسلح به 12 بمب MK-82 (متعلق به اسکادران های 31 و 32 شکاری تاکتیکی مستقر در پایگاه شهید نوژه همدان ) به هدف حمله نمایند . برای این حمله تصمیم گرفته شده بود تا جنگنده ها از شمال عراق به هدف نزدیک شوند ( بر خلاف معمول همیشه که جنگنده ها از غرب عراق وارد آسمان این کشور میشدند ) . این تغییر مسیر به جنگنده ها این امکان را میداد که از خطر قرار گرفتن در برد 12 سایت از 16 سایت موشکی شناخته شده SA-2 ، SA-3 و SA-6 مستقر در منطقه پرهیز نمایند ، همچنین این تغییر مسیر باعث میشد تا جنگنده ها در مسیر گشت های هوایی شناخته شده جنگنده های عراقی که عمدتا با MiG-21 بر روی شهر موصل صورت میگرفت قرار نگیرند .
با این وجود ، بارگیری جنگنده های فانتوم با بمبهای 500 پوندی (آن ةم به تعداد 12 تیر برای هر جنگنده) باعث میشد تا وزن هواپیما شدیدا افزایش یابد و به تبع آن جنگنده ها نتوانند با تکیه بر سوخت داخلی خود و مخازن سوخت اضافه ماموریت را به سلامت انجام دهند ، از این رو نیاز به سوختگیری هوایی در بین مسیر احساس میشد . بنابر این قرار شد تا 2 فروند هواپیمای تانکر 707 به همراه گروه پروازی به داخل عراق وارد شوند و کار سوخترسانی به فانتومها را انجام دهند . برای محافظت از تانکرها هم قرار شد 2 فروند جنگنده F-14A تامکت (متعلق به گردان 81 شکاری تاکتیکی پایگاه هشتم شکاری اصفهان) در گروه پروازی حضور داشته باشند . این ماموریت یکی از معدود ماموریتهایی بود که هواپیماهای تانکر و جنگنده های تامکت به طور رسمی اجازه یافتند تا وارد خاک عراق شوند.
برای حفظ اصل غافلگیری و شوکه کردن عراقیها ، تصمیم بر آن شد تا گروه پروازی سلطان (شامل تانکرها ، فانتومها و تامکتها) بعد از عبور از فضای هوایی ترکیه وارد آسمان عراق شوند . این آخرین باری نبود که جنگنده های نیروی هوایی از آسمان ترکیه استفاده میکردند .
بعد از انجام همه مقدمات ، روز موعود فرا رسید و نیروی هوایی برای اجرای عملیات سلطان کاملا آماده بود . قبل از شروع عملیات سرهنگ افشار ماموریت را برای خلبانهای شرکت کننده کاملا تشریح کرد. وی ابتدا خلبانان فانتومها را نسبت به ماموریت توجیه کرد و در خلال آن به خلبانان گفت که آنها باید بر روی اصول پروازی تمرکز کنند ، همدیگر را در دید داشته باشند ، هدف را پیدا کرده و منهدم نمایند و سپس بعد از توجیه کردن خلبانان تامکتها خطاب به آنها تاکید کرد که آنها میبایست به همراه تامکتهایشان در کنار تانکر ها بمانند و از آنها کاملا محافظت کنند، چون اگر تانکر ها از بین بروند همه چیز از بین خواهد رفت . خود سرهنگ افشار قرار بود تا شخصا در عملیات حضور داشته باشد و از درون یکی از تانکرها عملیات را فرماندهی کند .
سحرگاه روز 29 اکتبر 1980 ، پایگاه دوم شکاری تبریز ، شاهد برخاست 3 فروند تانکر 707 (1 فروند ذخیره) ، 8 فروند جنگنده فانتوم (2 فروند ذخیره) و 3 فروند جنگنده تامکت (1 فروند ذخیره) بود . هواپیماها در جنوب ارومیه به یکدیگر ملحق شدند و با حرکت در ارتفاع پایین و در پناه کوهها خود را از دید رادارهای عراقی مخفی کردند . قبل از ورود به آسمان ترکیه تمام هواپیماهای ذخیره به پایگاه بازگشتند . سپس بقیه هواپیماها که اکنون 10 فروند میشدند گروه پروازی سلطان را تشکیل دادند . این گروه پروازی شامل 6 فروند جنگنده فانتوم با اسامی سلطان 1 تا سلطان 6 ، 2 فروند جنگنده تامکت با اسامی سلطان 7 و سلطان 8 و 2 فروند هواپیمای تانکر 707 با اسامی سلطان 9 و 10 بود . لیدر دسته فانتومها ، سلطان 1 به خلبانی سرگرد شوقی بود ، لیدر تامکتها تامکت سلطان 7 به خلبانی کاپیتان صدقی بود و همبال (وینگ من ) او تامکت سلطان 8 به خلبانی کاپیتان تایبی بود. سرهنگ افشار نیز درون تانکر سلطان 9 قرار داشت و از آنجا عملیات را فرماندهی میکرد. هواپیماهای گروه پروازی سلطان به مسیر خود ادامه دادند و وارد آسمان ترکیه شدند و دقایقی به طی مسیر در آسمان ترکیه ادامه دادند ، سپس فضای هوایی ترکیه را ترک کرده و وارد آسمان عراق شدند و در پناه کوههای جبل سینجار به حرکت ادامه دادند ، سپس تمام جنگنده ها یکبار دیگر در آسمان سوختگیری کردند . پس از سوختگیری فانتومها راهی هدف شدند ،در حالیکه تانکرها و تامکتها در همان منطقه شروع به چرخیدن کردند و منتظر آنها ماندند .



جنگنده های فانتوم پس از دقایقی توانستند تا بدون مشکل به هدف نزدیک شوند و با رها کردن بمب های خود آنجا را به جهنمی از آتش بدل نمایند . در همان زمانی که فانتومها مشغول بمباران پایگاه هوایی الهوریه و سپس برگشت به سمت تانکرها بودند، رادار یکی از تامکتها 4 جنگنده عراقی را در 70 کیلومتری تانکرها شناسایی کرد . با استفاده از تجهیزات شناخت دوست از دشمن ، مشخص شد که جنگنده های عراقی از نوع میگ 23 فلاگر هستند . خبر حضور جنگنده های عراقی سریعا به اطلاع سرهنگ افشار رسید . افشار میدانست که اکنون میگ 23 ها در منطقه ای بین تانکرها و فانتومها پرواز میکردند و اگر چه تاکنون متوجه حضور هیچ یک از هواپیماهای ایرانی نشده بودند ، اما امکان دارد که فانتومها در سر راه برگشت به سمت تانکرها به آنها بر بخورند و مشکلاتی برایشان بوجود آید ، در شرایط عادی جنگنده های فانتوم مشکلی در رویارویی با جنگنده های عراقی نداشتند اما در چنین ماموریتی سوخت به مانند زندگی بود و رسیدن جنگنده های فانتوم به تانکر ها بدون هیچ تغییر مسیر یا برخورد به دشمن ضروری مینمود ، همچنین هیچ کدام از فانتمها به موشک هوا به هوا مجهز نبودند . از این رو سرهنگ افشار به 2 فروند تامکتی که در معیت تانکرها پرواز میکردند دستور داد تا میگ 23 ها را رهگیری کنند و پیش از رسیدن آنها به جنگنده های فانتوم ، نابودشان کنند.
از آنجایی که وقتی برای تلف کردن وجود نداشت ، هر دو تامکت سریعا از تانکر ها فاصله گرفتند و به یکدیگر ملحق شدند و در حالی که ارتفاعشان را به 15000 پا افزایش میدادند به سمت جنوب(مکان حضور فلاگر ها) حرکت کردند . صدقی و تایبی با چک کردن دستگاههای الکترونیکی هواپیماهایشان متوجه شدند که عراقیها هنوز متوجه حضور آنها نشده اند ، بنابر این بازهم افزایش ارتفاع دادند و خود را به ارتفاع 20000 پایی رساندند . در چنین ارتفاعی دست آنها برای حمله بسیار بازتر بود .
در آن ماموریت تامکت سلطان 7 با دو تیر موشک AIM-54 فینیکس ، 3 موشک AIM-7 اسپارو و 2 تیر موشک AIM-9‌سایدوایندر مسلح شده بود و تامکت سلطان 8 نیز مجهز به 6 تیر موشک AIM-7 اسپارو و 2 تیر موشک AIM-9 سایدوایندر بود .به خوبی قابل درک است که تامکتها موشکهای دوربردتر و موثرتری نسبت به حریفان خود در اختیار داشتند ، اما هنوز موفقیت آنها منوط به رعایت اصل غافلگیری بود ، تا مبادا نیروی هوایی عراق متوجه حضور آنها شود و جنگنده های دیگری را نیز برای مقابله با آنها به آسمان بفرستد . خدمه تامکتها قرار کردند تا ابتدا تامکت سلطان 7 با فلاگرهای عراقی درگیر شود . در حال افزایش ارتفاع به 22000 پایی ، کمک خلبان تامکت سلطان 7 ، رادار AWG-9 جنگنده را در حالت TWS قرار داد و مشغول بررسی دقیق اهداف شد ، در فاصله 56 کیلومتری از فلاگر های عراقی ، جنگنده های عراقی به وضوح رادار تامکت صدقی قابل مشاهده بودند . 4 فروند میگ 23 به صورت جفتی پشت سر هم حرکت میکردند . صدقی تصمیم گرفت تا ابتدا به میگ 23های جلویی حمله کند . در فاصله 33 کیلومتری از جنگنده های عراقی ، صدقی اجازه شلیک موشک فینیکس را به کمک خلبان داد . وی موشک را بر روی اولین میگ 23 که در جلو حرکت میکرد شلیک کرد ، موشک بلافاصله از تامکت جدا شده و به سمت جنگنده عراقی که در ارتفاع 30000 پایی حرکت میکردند به پرواز در آمد . 8 ثانیه بعد نیز دومین موشک فینیکس به سمت دومین هواپیمای میگ 23شلیک شد . علیرغم شلیک 2 موشک ، هنوز میگ 23 ها به مسیر خود ادامه میدادند ، احتمالا آنها هنوز از حضور تامکتها در منطقه و سرنوشت سیاهی که در انتظارشان بود بیخبر بودند . در حالیکه خدمه تامکتها مسیر موشک های فینیکس را دنبال میکردند و منتظر نتیجه بودند ، از سوی سلطان 9 با آنها تماس گرفته شد و به آنها اطلاع داده شد که عراقیها از حمله به پایگاه الهوریه آگاه شده اند و به میگ 23 ها دستور داده اند تا به سمت فانتومها پرواز کنند و آنها را رهگیری نمایند . میگ 23 های عراقی قصد گردش و حرکت به سمت فانتومها را داشتند اما خوشبختانه فرصتی پیدا نکردند . اولین فینیکس به میگ 23 جلویی برخورد کرد و آن را به تلی از آتش بدل کرد . کمک خلبان تامکت سلطان 7 فریادی از خوشحالی کشید . با این وجود به نظر میرسید که موشک فینیکس دوم به هدف برخورد نکرده اما لحظاتی بعد کمک خلبان متوجه شد که دومین میگ 23 نیز در حال سقوط به طرف زمین است . به احتمال زیاد موشک به خود هواپیما برخورد نکرده بود اما فیوز مجاورتی آن منفجر شده بوده و سرجنگی قوی موشک فینیکس کار میگ 23 عراقی را یکسره کرده بود . تا این لحظه 2 فروند میگ 23 عراقی نابود شده بودند ، اما خدمه تامکتها فرصتی برای شادمانی نداشتند چون هنوز 2 فروند میگ 23 دیگر در منطقه حضور داشتند که ممکن بود خطراتی برای فانتومها ایجاد کنند . میگ 23 های باقی مانده کاملا گیج شده بودند و نمیدانستند چه باید بکنند ، آنها ابتدا به سمت جنوب تغییر مسیر دادند ولی بعد به سمت غرب تغییر مسیر دادند و پس از آن شروع به کاهش ارتفاع نمودند . آنها هنوز هم نمیدانستند که چه چیزی و از چه سمتی آنها را مورد حمله قرار داده است . صدقی و تایبی با دقت فعالیت آنها را بر روی رادارهایشان زیر نظر داشتند و منتظر موقعیت مناسبی برای شکار آنها بودند . شوک ناشی از متلاشی شدن 2 فروند میگ 23 در مقابل چشمان خلبانان میگ 23های باقی مانده باعث شد تا آنها دو اشتباه بزرگ انجام بدهند . یکی اینکه به سمت غرب راه افتادند و پشت خود را به سمت تامکتها نموده بودند (اکنون تامکتها دقیقا در پشت آنها قرار گرفته بودند) و دیگر اینکه کاهش ارتفاع داده بودند و باعث شده بودند تا تامکتها در ارتفاع بالاتری قرار بگیرند که برای حمله بسیار ایده آل تر بود . تامکتها برای چند لحظه پس سوز موتورهایشان را روشن کردند تا به سرعت مناسبی برسند و فاصله شان با فلاگر ها کمتر شود .



خدمه دو تامکت اکنون خودشان را برای شلیک موشکهای اسپارو به طرف فلاگر های عراقی که فقط 12 کیلومتر جلوتر از تامکتها بودند آماده میکردند . اینبار نوبت تایبی بود که وارد عمل شود ، بنابر این صدقی 2000 پا از او فاصله گرفت تا مواظب اطراف باشد و چنانچه هنوز جنگنده عراقی ناشناخته ای در منطقه باقی مانده بود آن را رهگیری کند . لحظاتی مانده به شلیک موشکهای اسپارو تایبی با صدقی تماس گرفت و اعلام کرد که در CSD جنگنده اش مشکلاتی بوجود آمده است . ساختار سیستم تسلیحات تامکت بگونه ای است که بدون داشتن یک CSD فعال و بدون مشکل کار رهگیری دشمن و شلیک موشک کاملا غیرممکن است .
تایبی میتوانست مشکل را حل نماید ، برنامه ریزی مجدد CSD در حدود 5 دقیقه زمان میبرد و 6 تا 8 دقیقه نیز نیاز بود تا سیستم ناوبری هواپیما اصلاح گردد . اما او در 300 کیلومتری عمق اسمان عراق قرار داشت و فرصت و سوخت کافی برای انجام اینکار ها نداشت . بدون CSD ، تایبی فقط میتوانست از مسلسل هواپیما استفاده کند و برای برگشت به فضای امن ایران نیازمند شانس زیاد و اسکورت از سوی جنگنده دیگری میبود . صدقی که از این مشکل آگاه شده بود و میدانست که تایبی فرصتی برای رفع مشکل ندارد به او دستور داد که از ادامه مسیر خودداری کند و به سمت منطقه ای که تانکرها در آنجا در حال گردش بودند برگردد و منتظر بماند . و خودش نیز به دنبال میگ23های باقی مانده به راه افتاد . صدقی موشک حرارتی را مسلح کرد و به دنبال میگ 23 ها به راه افتاد . وی یکبار دیگر نیز از پس سوز استفاده نمود تا به سرعت دست یابد . اکنون صدقی به نزدیکی فلاگر ها که در 10000 پایی پرواز میکردند رسیده بود . در 1500 متری آنها ، صدقی صدای قفل موشک سایدوایدر را شنید اما قبل از آنکه بتواند موشک را شلیک کند ، فلاگر ها به یکبباره از هم جدا شدند و لیدر به سمت راست گردش کرد و وینگ من هم به سمت چپ . مسلما آنها اکنون از حضور تامکت مطلع شده بودند . صدقی بلافاصله به راست گردش کرد و به دنبال لیدر رفت . فلاگر عراقی سعی در انجام مانورهای شدید جهت جلوگیری از شلیک موشک توسط صدقی داشت اما بالاخره صدقی توانست تا بر روی فلاگر قفل کند و موشک سایدوایندر را به طرفش شلیک کند . ثانیه هایی بعد موشک به هدف برخورد کرد و آن را متلاشی کرد . هنوز لحظاتی از متلاشی شدن فلاگر عراقی نگذشته بود که کمک خلبان صدقی به وی خبر داد که آخرین میگ 23 دقیقا در پشت سر آنها قرار دارد و همچنین سوخت چندانی برای آنها باقی نمانده است .
در حال پرواز با سرعت 520 مایل بر ساعت ، با سوخت نه چندان زیاد و با یک میگ 23 دقیقا در پشت سر ، صدقی مانوری شبیه مانور کبرا انجام داد . این مانور باعث شد تا سرعت وی در چند ثانیه به یکباره از 520 مایل بر ساعت به 150 مایل بر ساعت کاهش پیدا کند . اما خلبان آخرین میگ 23 که انتظار چنین مانوری را نداشت غافلگیر شد و به یکباره از صدقی جلو افتاد . اکنون صدقی در پشت سر فلاگر عراقی قرار گرفته بود ، وی مجددا پس سوز را روشن کرد تا به سرعت دلخواه برسد سپس یک تیر موشک حرارتی سایدوایندر روانه فلاگر عراقی کرد . این مشوک نیز همانند 3 موشک قبلی به هدف اصابت کرد و باعث شد تا فلاگر عراقی منهدم شود . پس از منهدم کردن آخرین فلاگر عراقی ، صدقی پس سوز را خاموش کرد و با سرعت عادی به سمت تانکرها به راه افتاد . وی در تماس با سلطان 9 وضعیت خود را اطلاع داد و همچنین متوجه شد که تمام فانتوم ها به سلامت به تانکر ها رسیده اند و پس از سوختگیری راهی آسمان ایران شده اند . پس از لحظاتی صدقی و کمک خلبانش توانستند تانکر سوخترسان را ببیند در حالیکه فانتومهای سلطان 1 و سلطان 3 آن را اسکورت میکردند . صدقی توانست همانند سایر پرنده های حاضر در عملیات به راحتی سوختگیری نماید و به سلامت به آسمان ایران اسلامی برگردد .
بعد از عملیات مشخص شد که فانتومهایی که به پایگاه هوایی الهوریه حمله کرده بودند ، علاوه بر وارد کردن خسارات جدی توانسته اند تا 2 فروند میگ 21 و یک فروند Mi-8 را نیز بر روی زمین از بین ببرند . همچنین حداقل یک متخصص فرانسوی در جریان حمله به هلاکت رسید و یک نفر دیگر نیز زخمی شد . بعد از این جریان تمامی متخصصان فرانسوی به فرانسه بازگشتند . همچنین بعدا مشخص شد که 3 خلبان از 4 خلبانی که میگ 23 هایشان توسط صدقی ساقط شده بود کشته شده اند که از جمله آنان میتوان به کاپیتان احمد صباح (شکارچی 2 فروند F-5E ایرانی در روز اول جنگ) اشاره کرد .

 

mohammad1350

عضو جدید
سلام- اسم این شهید عزیز سرلشگر خلبان سید علی اقبالی دوگاهه است. خدا رحمتش کنه.
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عملیات مخوف و سری شمشیر سوزان

عملیات مخوف و سری شمشیر سوزان

عملیاتی که تا الان در رسانه های ایران و جهان از اون اسمی برده نشده





جانفشانی نیروی هوایی ارتش ایران ( عملیات شمشیر سوزان)


عملیات شمشیر سوزان (حمله به اوسیراک) یکی از تاثیرگذارترین و سرنوشت سازترین عملیاتها در جهت کاهش زمان جنگ ایران و عراق می‌باشد که توسط نیروی هوایی ایران در تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۹ ( ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰) سازماندهی و اجرا شده‌است.

...
در طی این عملیات جنگنده‌های اف-۴ ایران با نفوذ به عمق خاک عراق تاسیسات اتمی اوسیراک را که در شرف تکمیل و دریافت سوخت بود بمباران کردند. سه ماه بعد دومین حمله به این تاسیسات توسط نیروهای هوایی اسرائیل انجام شد که این بمباران به انهدام کامل نیروگاه انجامید.

تاسیسات اتمی اوسیراک

صدام تاسیسات اتمی اوسیراک را با کمک کارشناسان فرانسوی بنا نهاده بود و قصد داشت در آنجا آزمایشات هسته‌ای را آغاز کند. او از احداث این تاسیسات فقط یک هدف را دنبال می‌کرد و آن هم ساختن بمب اتمی بود. این مطلب بارها توسط صدام اعلام شده بود. او درسخنرانی‌های خود علناً اعلام می‌کرد:

عراق اولین کشور عربی خواهد بود که بمب اتم را ساخته و به تکنولوژی آن دست می‌یابد. بر تمام کشورهای جهان بخصوص ایران و اسرائیل واضح بود که صدام با دستیابی به بمب اتم از هیچ گونه جنایتی فرو گذار نخواهد بود. اکثر کارشناسان خارجی هم بر این عقیده بودند که در صورت دستیابی صدام به بمب اتم، به طور قطع باید منتظر فاجعه جهانی بود.

صدام با ادعای واهی خود را امیر سپاه اسلام ، سردار قادسیه و رهبر جبهه متحد عربی در مقابل مَجوسان عَجَم ( ایرانیان زرتشی گُنگ ) و جُهودان صهیونیست ( یهیودیان اسرائیل ) می دانست و قول آزادی قدس الشریف و پاکسازی سرزمین اسلام از کفار مجوس را بار ها در کنفرانس ها و مجامع عربی به کشورهای هم پیمان خود ( مصر، سوریه، و اردن ، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت پس از به قدرت رسیدن در عراق در پی شکست جنگ 6 روزه این جبهه در مقابل اسرائیل عنوان کرده بود !

با وقوع انقلاب 1357 ایران و ( به ضمن وی ) خیانت سوریه و لیبی به اعراب در ایجاد روابط حسنه با ایران ، او رهبری نظامی این جبهه را به طور جد بر عهده گرفت و وارد جنگ با ایران شد .

مصائب عملیات

به دلیل اهمیت بالایی که این تاسیسات برای عراق داشت، به شدت مورد محافظت بود. در اطراف تاسیسات اوسیراک انواع و اقسام پدافندهای زمین به هوا وجود داشت که از آن جمله می‌توان به سایت موشکی سام ۶ در ۲ کیلومتری جنوب شرق تاسیسات، موشک‌های فرانسوی رولند ۲ در فاصله‌های ۵۰۰ متری و بین ۳۰ تا ۴۰ قبضه توپ ضدهوایی ۲۳ و ۵۷ میلی متری که همگی توسط رادار هدایت می‌شدند، نام برد.

موشک‌های رولند ۲ که در اختیار عراق قرار گرفته بود دقیقا همان موشک‌هایی بود که خود فرانسویان از آن استفاده می‌کردند و نمونه صادراتی در اختیار عراق قرار نگرفته بود و این به آن دلیل بود که این موشک‌ها برای حفاظت از اوسیراک دراختیار عراق نبود، بلکه هدف اصلی حفاظت از ساختمان و کارکنان فرانسوی شاغل در این تاسیسات بود.

مشکل اصلی خلبانان نیروی هوایی ارتش ایران هم همین موشک‌های رولند۲ بود. دستگاه‌های اخلالگر الکترونیکی (ECM ) نصب شده بر روی فانتومهای ایرانی فقط توانایی اخلال در سیستم موشک‌های سام ۲ و ۳ و ۶ را داشت و نیروی هوایی هیچ دستگاهی برای اخلال در کار موشک‌های خطرناک رولند ۲ در اختیار نداشت.

به همین منظور باید دو اصل در انجام این عملیات رعایت می‌شد:
۱-سبک بودن جنگنده‌ها
۲-سریع بودن حملات

عملیات ضربتی طراحی شد به دلیل حساسیت عملیات و همچنین پیچیدگی آن، تعدادی از بهترین خلبان‌ها انتخاب شدند. با توجه به مسائلی که گفته شد، خلبانان باید در ارتفاع بسیار پایین با حداکثر سرعت ممکن و با استفاده از مهارت شخصی سعی می‌کردند از تیررس پدافند قوی این منطقه خود را حفظ کرده و بتوانند عملیات را با موفقیت به پایان برند. قرار بر این شد به دلیل مسافت زیاد هواپیماها سوخت گیری هوایی کنند.

برای همین منظور مقرر شد یک فروند هواپیمای سوخت رسان بوئینگ ۷۰۷ با اسکورت دو فروند اف 14 تام‌کت اِی در نزدیکی مرز مستقر شوند تا فانتوم‌ها بتوانند از آن سوخت گیری کنند و تامکت‌ها نیز از تانکر محافظت کنند که مبادا میگ‌های عراق بتوانند به آن صدمه‌ای بزنند.


بر طبق نقشه عملیات می‌بایست بعد از سوختگیری فانتوم‌ها به دو گروه تقسیم شوند، گروه اول ارتفاع خود را افزایش داده از مرز عبور کنند تا رادارهای عراقی آنها را دیده و حواس شان از گروه دوم منحرف شود. در این هنگام گروه دوم باید ارتفاع خود را کم کرده با حداکثر سرعت به سمت اوسیراک حمله کند. افزایش ارتفاع برای گروه اول بسیار خطرناک بود به این دلیل که با افزایش ارتفاع احتمال هدف قرار گرفتن گروه اول توسط موشک‌های زمین به هوا تا ۸۰٪ افزایش می‌یافت ولی خلبانان خطرات آن را پذیرفتند. گروه اول می‌بایست نیروگاه برق بغداد را نیز بمباران می‌کرد.

پایگاه نوژه که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های هوایی ایران بود، مامور انجام این عملیات شده بود. شب قبل از عملیات، بنا به دستور صادره مسئولین فنی تا صبح بیدار بودند. آنها وظیفه داشتند در تاریکی شب و با رعایت اصول حفاظتی چهار فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن اف-۴ را آماده عملیات کنند. هر هواپیما به شش فروند بمب ۵۰۰ پوندی MK۸۲ و دو تیر موشک هوا به هوای راداری اسپارو مجهز شدند. همچنین محل‌های قرارگیری فشنگ‌های مسلسل ۲۰ میلیمتری M۶۱ فانتوم با حداکثر فشنگ لود شد.

در اولین ساعات صبح روز ۸ مهر ۱۳۵۹( ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰)، چهار فروند فانتوم مسلح متعلق به گردان ۳۳ پایگاه سوم شکاری همدان با قرار گرفتن در ابتدای باند پرواز آماده پرواز شدند. در همین زمان یک فروند هواپیمای سوخت رسان ۷۰۷ با اسکورت دو فروند تامکت مسلح به موشک‌های دوربرد فونیکس به پرواز در آمده بود و به سوی منطقه ملاقات با فانتوم‌ها پیش می‌رفتند.

در نقطه ایستایی فانتوم‌ها با تانکر سوخت رسان ملاقات کرده و کار سوخت گیری انجام می‌شود. بعد از اتمام عملیات سوخت گیری فانتوم‌ها به سمت مرز حرکت می‌کنند قبل از عبور از مرز طبق طرح قبلی به دو گروه دو فروندی تقسیم شدند گروه اول شروع به افزایش ارتفاع کرد، این افزایش ارتفاع به قدری زیاد بود که رادارهای عراق به راحتی می‌توانستند آنها را ردگیری کنند و به همین دلیل متوجه گروه دیگر که در ارتفاع بسیار پایینی پرواز می‌کردند نشدند.

بعد از عبور گروه دوم از مرز، گروه اول بلافاصله ارتفاع خود را بسیار کم می‌کند و با سرعت به سمت نیروگاه برق بغداد روانه می‌شود در این هنگام گروه دوم در راه تاسیسات اوسیراک بود. با توجه به سرعت بالای فانتوم‌ها و همچنین پرواز در ارتفاع پایین، هرلحظه امکان داشت هواپیماها با کابل‌های برق و عوارض طبیعی برخورد کنند.

در حدود ۴ کیلومتری تاسیسات، فانتوم‌ها خود را برای زدن ضربه نهایی آماده کردند، لذا به سرعت ارتفاع خود را افزایش دادند و در یک موقعیت مناسب با شیرجه‌ای دقیق همه ۱۲ بمب خود را بر روی هدف رها کردند. بنابر گزارش خلبانان ایرانی، کل زمانی که فانتوم‌ها بر روی تاسیسات بودند به ۶ ثانیه هم نمی‌رسید، به همین جهت هیچ کدام از پدافندهای مستقر در تاسیسات فرصت این که به هواپیماها شلیک کنند را پیدا نکردند.

در همین زمان و در نقطه‌ای دیگر گروه اول به هدف خود رسیده و نیروگاه برق نزدیک بغداد را با موفقیت کامل منهدم می‌کند.
عملیات این گروه به قدری با دقت انجام شده بود که شهر بغداد تا چند روز بعد از آن حمله برق نداشتند.

علی رغم اینکه عملیات بدون هیچگونه تلفات به پایان رسید و خواسته‌های عملیات توسط هردو گروه محقق گردید، ولی قدرت تخریبی بمباران به حدی نبود که قابل جبران نباشد. به ذخائر سوخت هسته ای در این عملیات آسیب جدی وارد نشد اما پدافند هوایی در این عملیات صدمه دید و عملاً چندماه پیشروی پروژه را به عقب بازگرداند و عراقیها از ادامه فعالیت برای ساخت این راکتور نامید نشدند. از اینرو آنها با کمک کارشناسان فرانسوی اقدام به بازسازی نیروگاه نمودند.

میخائیل رمضان بدل شیطان صدام حسین در خاطرات خود در این باره می نویسد :


اوسيراك

عراق ميرفت تا قدرت هستهاي شود و اولين بمب هستهاي خود را آماده نمايد . اما بدشانسي موجب تأخير برنامه هاي هستهاي شد. ابتدا جنگندههاي ايراني و چندي بعد، هشت جت جنگندهء اف-16 با پوشش شش جنگندهء اف-15 به نيروگاه هستهاي «اوزيراك» در التويثه (واقع در جنوب شرق بغداد) حمله كردند.

حملهء جنگندههاي اسرائيلي كه بيش از دو دقيقه طول نكشيد، خسارات بسيار سنگيني به بار آورد. تنها مقدار اندكي از مواد هستهاي كه در نقاط دوردست در زير زمين نگهداري ميشدند، سالم ماندند. فقط يك ماه ديگر لازم بود تا نيروگاه تكميل شود و عراق بتواند مواد اوليهء بمب هستهاي را تهيه نمايد. در كتابي كه به نام «دقيقتان فوق بغداد» به همين مناسبت انتشار يافت از قول «عزر وايزمن» (رئيس جمهور وقت اسرائيل) نوشته شده است كه عراقيها تنها يك ماه زمان لازم داشتند تا اولين بمب اتمي خود را بر روي يكي از شهرهاي ايران آزمايش كنند.

______________________



1- در اکثر منابع رسمی جمهوری اسلامی و ویکی پدیا فارسی حمله هوایی اسرائیل سه ماه بعد ذکر شده اما حمله هوایی ارتش اسرائیل که در یکی از منابع یک هفته بعد ذکر شده بود !! در حقیقت شش ماه بعد در تاریخ یکشنبه 17 خرداد 1360 انجام شده !!

2- عملیات بمباران توسط جنگنده های ایرانی طی شش ثانیه اما توسط جنگنده های اسرائیلی حدود دو دقیقه ذکر شده ! که شاید نهفته در خصوص عملکرد پدافند یا نقطه ضعف عملیات باشد

3- و مهمتر اینکه این عملیات بدون تلفات برای ایران ذکر شده در حالی که بنا به اظهار کاپیتان سرهنگ بازنشته فریدون مدرسی ، خلبان سی 130 هرکولس ارتش شاهنشاهی ، مفختر به دریافت نشان افتخار بالاترین رکورد سورتی پرواز ترابری جتگ در ایران :

پیکر پاک و هواپیمای فانتوم اف 4 به خلبانی تاپ گان ارتش ایران کاپیتان سروان خلبان ظريف خادم عضو تیم آکروجت تاج طلائی هيچگاه از پرواز جنگي ۱۳۵۹/۷/۷ ( عملیات شمشیر سوزان - حمله به تاسیسات اتمی عراق ) بازنگشت !

درود بر همه آنان که گمنام بی ادعا ، به دور از عناوین و نامها و عقاید و باورها تنها در یک نام ... نام مقدس ایران پیکار کردند ، پر افتخار زنده اند یا در قلبهای ایرانیان جاودانه گشته اند.




.[]
[/IMG]
Click here to view the original image of 850x603px.
[IMG]http://ercv.netai.net/up/6588e932c7cc.jpg
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهمیت هدف

یکی از مهم‌ترین این اماکنی که عراق به شدت از آنجا محافظت می‌کرد و ادعا می‌کرد که سدی نفوذ ناپذیر می‌باشد، تاسیسات اتمی اوسیراک بود. این تاسیسات در یکی از مناطق دوردست کشور عراق بود بعثی‌ها حتی عنوان می‌کردند که این تاسیسات در آینده جنگ نقش عمده‌ای می‌تواند ایفا کند. این تاسیسات برای کشورعراق و شخص صدام حسین اهمیت ویژه‌ای داشت. در این زمان کشور فرانسه که به عنوان یکی از مهم‌ترین همپیمانان عراق شناخته می‌شد، این کشور کارشناسان خود را جهت راه اندازی سریع تر این نیروگاه به عراق فرستاده بود. صدام تاسیسات اتمی اوسیراک را با کمک کارشناسان فرانسوی بنا نهاده بود و قصد داشت در آنجا آزمایشات هسته‌ای را آغاز کند. او از احداث این تاسیسات فقط یک هدف را دنبال می‌کرد و آن هم ساختن بمب اتمی بود. این مطلب بارها توسط صدام اعلام شده بود. او درسخنرانی‌های خود علناً اعلام می‌کرد:
عراق اولین کشور عربی خواهد بود که بمب اتم را ساخته و به تکنولوژی آن دست می‌یابد.​
تمامی کشورهای همسایه به خوبی می‌دانستند که وجود یک کشور اتمی مانند عراق که دیکتاتوری مثل صدام سردمدار آن است، خطر بزرگی برای تمامی کشورهای منطقه محسوب می‌شد. بر همه کشورها بخصوص ایران و اسرائیل واضح بود که صدام با دستیابی به بمب اتم از هیچ گونه جنایتی فرو گذار نخواهد بود. اکثر کارشناسان خارجی هم بر این عقیده بودند که در صورت دستیابی صدام به بمب اتم، به طور قطع باید منتظر فاجعه جهانی بود.
طراحی عملیات

به دلیل اهمیت بالایی که این تاسیسات برای عراق داشت، به شدت مورد محافظت بود. در اطراف تاسیسات اوسیراک انواع و اقسام پدافندهای زمین به هوا وجود داشت که از آن جمله می‌توان به سایت موشکی سام ۶ در ۲ کیلومتری جنوب شرق تاسیسات، موشک‌های فرانسوی رولند ۲ در فاصله‌های ۵۰۰ متری و بین ۳۰ تا ۴۰ قبضه توپ ضدهوایی ۲۳ و ۵۷ میلی متری که همگی توسط رادار هدایت می‌شدند، نام برد.
موشک‌های رولند ۲ که در اختیار عراق قرار گرفته بود دقیقا همان موشک‌هایی بود که خود فرانسویان از آن استفاده می‌کردند و نمونه صادراتی در اختیار عراق قرار نگرفته بود و این به آن دلیل بود که این موشک‌ها برای حفاظت از اوسیراک دراختیار عراق نبود، بلکه هدف اصلی حفاظت از ساختمان و کارکنان فرانسوی شاغل در این تاسیسات بود.
مشکل اصلی خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم همین موشک‌های رولند۲ بود. دستگاه‌های اخلالگر الکترونیکی (ECM ) نصب شده بر روی فانتومهای ایرانی فقط توانایی اخلال در سیستم موشک‌های سام ۲ و ۳ و ۶ را داشت و نیروی هوایی هیچ دستگاهی برای اخلال در کار موشک‌های خطرناک رولند ۲ در اختیار نداشت. به همین منظور باید دو اصل در انجام این عملیات رعایت می‌شد:
۱-سبک بودن جنگنده‌ها
۲-سریع بودن حملات
عملیات ضربتی طراحی شد به دلیل حساسیت عملیات و همچنین پیچیدگی آن، تعدادی از بهترین خلبان‌ها انتخاب شدند. با توجه به مسائلی که گفته شد، خلبانان باید در ارتفاع بسیار پایین با حداکثر سرعت ممکن و با استفاده از مهارت شخصی سعی می‌کردند از تیررس پدافند قوی این منطقه خود را حفظ کرده و بتوانند عملیات را با موفقیت به پایان برند. قرار بر این شد به دلیل مسافت زیاد هواپیماها سوخت گیری هوایی کنند. برای همین منظور مقرر شد یک فروند هواپیمای سوخت رسان بوئینگ ۷۰۷ با اسکورت دوفروند تام‌کت در نزدیکی مرز مستقر شوند تا فانتوم‌ها بتوانند از آن سوخت گیری کنند و تامکت‌ها نیز از تانکر محافظت کنند که مبادا میگ‌های عراق بتوانند به آن صدمه‌ای بزنند.
بر طبق نقشه عملیات می‌بایست بعد از سوختگیری فانتوم‌ها به دو گروه تقسیم شوند، گروه اول ارتفاع خود را افزایش داده از مرز عبور کنند تا رادارهای عراقی آنها را دیده و حواس شان از گروه دوم منحرف شود. در این هنگام گروه دوم باید ارتفاع خود را کم کرده با حداکثر سرعت به سمت اوسیراک حمله کند. افزایش ارتفاع برای گروه اول بسیار خطرناک بود به این دلیل که با افزایش ارتفاع احتمال هدف قرار گرفتن گروه اول توسط موشک‌های زمین به هوا تا ۸۰٪ افزایش می‌یافت ولی خلبانان خطرات آن را پذیرفتند. گروه اول می‌بایست نیروگاه برق بغداد را نیز بمباران می‌کرد.
پایگاه نوژه که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های هوایی ایران بود، مامور انجام این عملیات شده بود. شب قبل از عملیات، بنا به دستور صادره مسئولین فنی تا صبح بیدار بودند. آنها وظیفه داشتند در تاریکی شب و با رعایت اصول حفاظتی چهار فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن اف-۴ را آماده عملیات کنند. هر هواپیما به شش فروند بمب ۵۰۰ پوندی MK۸۲ و دو تیر موشک هوا به هوای راداری اسپارو مجهز شدند. همچنین محل‌های قرارگیری فشنگ‌های مسلسل ۲۰ میلیمتری M۶۱ فانتوم با حداکثر فشنگ لود شد.
شرح عملیات

در اولین ساعات صبح روز ۸ مهر ۱۳۵۹( ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰)، چهار فروند فانتوم مسلح متعلق به گردان ۳۳ پایگاه سوم شکاری همدان با قرار گرفتن در ابتدای باند پرواز آماده پرواز شدند. در همین زمان یک فروند هواپیمای سوخت رسان ۷۰۷ با اسکورت دو فروند تامکت مسلح به موشک‌های دوربرد فونیکس به پرواز در آمده بود و به سوی منطقه ملاقات با فانتوم‌ها پیش می‌رفتند. در نقطه ایستایی فانتوم‌ها با تانکر سوخت رسان ملاقات کرده و کار سوخت گیری انجام می‌شود. بعد از اتمام عملیات سوخت گیری فانتوم‌ها به سمت مرز حرکت می‌کنند قبل از عبور از مرز طبق طرح قبلی به دو گروه دو فروندی تقسیم شدند گروه اول شروع به افزایش ارتفاع کرد، این افزایش ارتفاع به قدری زیاد بود که رادارهای عراق به راحتی می‌توانستند آنها را ردگیری کنند و به همین دلیل متوجه گروه دیگر که در ارتفاع بسیار پایینی پرواز می‌کردند نشدند. بعد از عبور گروه دوم از مرز، گروه اول بلافاصله ارتفاع خود را بسیار کم می‌کند و با سرعت به سمت نیروگاه برق بغداد روانه می‌شود در این هنگام گروه دوم در راه تاسیسات اوسیراک بود. با توجه به سرعت بالای فانتوم‌ها و همچنین پرواز در ارتفاع پایین، هرلحظه امکان داشت هواپیماها با کابل‌های برق و عوارض طبیعی برخورد کنند.
در حدود ۴ کیلومتری تاسیسات، فانتوم‌ها خود را برای زدن ضربه نهایی آماده کردند، لذا به سرعت ارتفاع خود را افزایش دادند و در یک موقعیت مناسب با شیرجه‌ای دقیق همه ۱۲ بمب خود را بر روی هدف رها کردند. بنابر گزارش خلبانان ایرانی، کل زمانی که فانتوم‌ها بر روی تاسیسات بودند به ۶ ثانیه هم نمی‌رسید، به همین جهت هیچ کدام از پدافندهای مستقر در تاسیسات فرصت این که به هواپیماها شلیک کنند را پیدا نکردند. در همین زمان و در نقطه‌ای دیگر گروه اول به هدف خود رسیده و نیروگاه برق نزدیک بغداد را با موفقیت کامل منهدم می‌کند.
عملیات این گروه به قدری با دقت انجام شده بود که شهر بغداد تا چند روز بعد از آن حمله برق نداشتند.
نتایج عملیات

علی‌رغم اینکه عملیات بدون هیچگونه تلفات به پایان رسید و خواسته‌های عملیات توسط هردو گروه محقق گردید، ولی قدرت تخریبی بمباران به حدی نبود که قابل جبران نباشد. این عملیات دقیق عملاً چندماه پیشروی پروژه را به عقب بازگرداند و عراقی‌ها از ادامهٔ فعالیت برای ساخت این راکتور ناامید نشدند. از اینرو آنها با کمک کارشناسان فرانسوی اقدام به بازسازی نیروگاه نمودند.[SUP][۲][/SUP]
پس از چند روز از پایان این عملیات، نیروی هوایی تصمیم گرفت برای مطلع شدن از میزان خسارات وارد از منطقه پایگاه عکس برداری هوایی کند.
بنابراین می‌بایست یک فروند فانتوم شناسایی آراف-۴ بی بر روی منطقه پرواز کرده و عکس‌های لازم را تهیه کند تا میزان خسارت وارد به اوسیراک را بررسی نماید. لذا یک فروند فانتوم شناسایی آراف-۴ بی با اسکورت دو فروند فانتوم مسلح به موشک‌های هوا به هوا، به سمت هدف به پرواز درآمد. بعد از ورود به خاک عراق، فانتوم‌های اسکورت برای جلب توجه رادارهای عراق سمت خود را تغییر می‌دهند تا هواپیمای فانتوم شناسایی بدون هیچ مزاحمتی به راه خود ادامه دهد. فانتوم شناسایی درحالی که هیچ گونه مهماتی را حمل نمی‌کرد، در ارتفاع پایین و با سرعت مافوق صوت به سمت اوسیراک در حرکت بود و در نهایت در ارتفاع خیلی پایین از جنوب تاسیسات اوسیراک وارد این منطقه شد و با سرعت از روی تاسیسات اوسیراک عبور کرد. در لحظه عبور دوربین‌های فانتوم شناسایی مشغول ثبت عکس‌های بعد از این عملیات بود. فانتوم شناسایی بلافاصله گردش کرده و با تمام سرعت به سمت ایران حرکت می‌کند. در نزدیکی مرز دو فروند فانتوم مسلح منتظر او بودند و فانتوم شناسایی با اسکورت آنها به سلامت در پایگاه هوایی همدان به زمین می‌نشیند. بعد از ظهور عکس‌ها، میزان خسارات وارده به اوسیراک و موفقیت عملیات تایید می‌شود.
قابل ذکر است که حدود نه ماه بعد از این عملیات، اسرائیل عملیات مشابهی را با ۸ فروند اف-۱۶ انجام داد و موفق به انهدام کامل تاسیسات مذکور شد.
اظهارات مقامات عراقی بعد از عملیات

عراقی‌ها بعد از عملیات مدعی شدند که حمله فانتوم‌های ایرانی به آن جا موفق نبوده و خسارت وارد بسیار کم بوده‌است.
عراقی‌ها همچنین مدعی شدند که این حمله کار اسرائیل بوده و آنها با تغییر رنگ فانتوم‌های خود به شکل فانتوم‌های ایرانی این کار را انجام داده بودند.
اقدامات تلافی جویانه عراق

حداقل ۵ حمله علیه تاسیسات اتمی بوشهر متعلق به ایران از جانب رژیم بعث انجام شد. تمامی این حملات در خلال جنگ ایران و عراق انجام شد. قابل ذکر است که هیچکدام از این حملات نتوانست خسارات سنگینی را به نیروگاه وارد کند. زمان اجرای این عملیاتها به شرح زیر است:[SUP][۳][/SUP]
۱- ۲۴ مارس ۱۹۸۴ ۲- ۱۲ فوریه ۱۹۸۵ ۳- ۴ مارس ۱۹۸۵ ۴- ۱۲ ژوئیه ۱۹۸۶ ۵- ۱۷ نوامبر
 
بالا