خدا هست..

avayestan

کاربر بیش فعال
سلام به دوستان...
میشه بگین چه جوری میشه خدارو بیشتر حس کرد.. ببینید بعضیا میگن با نماز روزه.. ما هممون از بچگی تو گوشمون اذان گفتن.. با نمازو روزه مراسم مذهبی بزرگ شدیم.. اینکه خیلی چیزا از جمله حلال و حروم یا خیلی چیزا رو واس خاطر خدا تو زندگیمون رعایت مکنیم..اما با اینحال اینا دلیل نمیشه ک ارتباط قوی با خدا داشته باشیم.. چون گاهی فراموشش میکنیم.. میخوام بدونم چه طوری میشه حضور خدا رو بیشتر ازینی که باهاش ارتباط داریم حس کنیم.. یکی که هرلحظه حسش کنی.. که تو زندگیت پررنگتر باشه.. که صبا از خواب پاشدی بگی خداجونم سلام...اگه میشه دوستان تجربیاتشون رو بگن... و اینکه چطور ارتباطمونو قویتر کنیم.. که قلبمون مطمئنتر بشه... چون قلبمون حتی یه خلا کوچیک رو هم نمیتونه تحمل کنه..
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام
می دونید خونه ی خدا کجاست .
کعبه رو نمی گم.اونحا هم خونه ی خداست .
اما منظور من یه جایی هست که خیلی به ما نزدیکه
خدا تو قلب های ما خونه داره
خدا اونقدر بینهایته که هیچ جانمی تونیم براش جایی فرض کنیم اما قلب های ما ادمها خونه ی خداست بخاطر همینه که می گن قدر خودتون و قلبتون رو بدونید و نزارید هر رهگذری واردش بشه.
خب وقتی خدا اینقدر به ما نزدیکه فقط لازمه صداش بزنیم.
راستی وقتی ما خدارو صدا می کنیم .این صدا جواب ندای خداست یعنی اینکه اول خدا صدا میزنه می گه بنده ی من و بعد ما صداش میزنیم این در خواست ها و نیازهای ما به در گاه خدا همش نشات گرفته از ندای خدای رحمان و رحیم هست
اصلا این تایپیکی که شما زدید نشون میده که خود خدا شمارو صدا زده و شما یدفعه یاد یار کردید و تایپیکی به اسمش ...خدا هست... درست کردید
خدا هست کنار اندیشه ها کنار قلب ما فقط لازمه نافرمانیشو نکنیم همین .اونوقت خودش دایما صدامون می کنه اونوقته که سلطان عالمیم.:gol:
 

nazila_sh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوست عزیز امیدوارم برات پیش نیاد اما تو شرایط خیلی سخت وقتی هیچ انسانی نمیتونه کمکت کنه
این خدا هست که با حضورش همه جوره یاریت میده و همراهته
در این لحظاته که خدا را با تمام وجودت حس میکنی و میگی آره خدا هست...................
 

avayestan

کاربر بیش فعال
سلام
می دونید خونه ی خدا کجاست .
کعبه رو نمی گم.اونحا هم خونه ی خداست .
اما منظور من یه جایی هست که خیلی به ما نزدیکه
خدا تو قلب های ما خونه داره
خدا اونقدر بینهایته که هیچ جانمی تونیم براش جایی فرض کنیم اما قلب های ما ادمها خونه ی خداست بخاطر همینه که می گن قدر خودتون و قلبتون رو بدونید و نزارید هر رهگذری واردش بشه.
خب وقتی خدا اینقدر به ما نزدیکه فقط لازمه صداش بزنیم.
راستی وقتی ما خدارو صدا می کنیم .این صدا جواب ندای خداست یعنی اینکه اول خدا صدا میزنه می گه بنده ی من و بعد ما صداش میزنیم این در خواست ها و نیازهای ما به در گاه خدا همش نشات گرفته از ندای خدای رحمان و رحیم هست
اصلا این تایپیکی که شما زدید نشون میده که خود خدا شمارو صدا زده و شما یدفعه یاد یار کردید و تایپیکی به اسمش ...خدا هست... درست کردید
خدا هست کنار اندیشه ها کنار قلب ما فقط لازمه نافرمانیشو نکنیم همین .اونوقت خودش دایما صدامون می کنه اونوقته که سلطان عالمیم.:gol:


ممنونم که اینجوری جوابمو دادین.. دلم یه کم آروم شد..

راستش.. وقتی میبینم خیلیا میگن با خدا میشه صحبت کرد اون مارو آروم میکنه.. یا میگن مشکلاتمونو فقط به خدا میگیم... خب این یعنی واقعا حضور خدا رو حس میکنن.. من نمیگم خدا تو زندگیم نیس .. هس.. اما بنا به بعضی مسائلی که پیش اومده بود.. اینکه با گذشت زمان اون مسئله حل شده اینکه اون لحظه خیلی از خدا کمک خواستم.. اما با گذشت زمان نتیجه رو دیدم.. و اینکه صبر خدارو دیدم .. و اینکه خدا حق داشته اونچیزی که دلم میخواسته رو نداده.. اما موضوع اینه که چرا همون لحظه نمیشه اروم شد.. اینکه دیدم بقیه میگن خدا رو حس میکنن.. خواستم بدونم چه جوری.. یعنی پس من خیلی عقبم؟ واقعا دلم خیلی واسه خدا تنگ میشه..... دلم میخواد بیشتر ببینمش.. نمیگم نعمتایی که بهم داده رو نمیبینم.. خدارو هزار بار شکر میکنم.. اما دلم خیلی محتاجشه.. حس میکنم درونم آروم نیس.. یه خلا ئی هس..... اینکه میگین این تایپیکی که زدم.. یعنی واقعا خدا خواسته؟؟؟؟:w40: خب نمیدونم...
 

product man

عضو جدید
سلام به دوستان...
میشه بگین چه جوری میشه خدارو بیشتر حس کرد.. ببینید بعضیا میگن با نماز روزه.. ما هممون از بچگی تو گوشمون اذان گفتن.. با نمازو روزه مراسم مذهبی بزرگ شدیم.. اینکه خیلی چیزا از جمله حلال و حروم یا خیلی چیزا رو واس خاطر خدا تو زندگیمون رعایت مکنیم..اما با اینحال اینا دلیل نمیشه ک ارتباط قوی با خدا داشته باشیم.. چون گاهی فراموشش میکنیم.. میخوام بدونم چه طوری میشه حضور خدا رو بیشتر ازینی که باهاش ارتباط داریم حس کنیم.. یکی که هرلحظه حسش کنی.. که تو زندگیت پررنگتر باشه.. که صبا از خواب پاشدی بگی خداجونم سلام...اگه میشه دوستان تجربیاتشون رو بگن... و اینکه چطور ارتباطمونو قویتر کنیم.. که قلبمون مطمئنتر بشه... چون قلبمون حتی یه خلا کوچیک رو هم نمیتونه تحمل کنه..


راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی
هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

خدا همیشه با ماست :smile:
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ممنونم که اینجوری جوابمو دادین.. دلم یه کم آروم شد..

راستش.. وقتی میبینم خیلیا میگن با خدا میشه صحبت کرد اون مارو آروم میکنه.. یا میگن مشکلاتمونو فقط به خدا میگیم... خب این یعنی واقعا حضور خدا رو حس میکنن.. من نمیگم خدا تو زندگیم نیس .. هس.. اما بنا به بعضی مسائلی که پیش اومده بود.. اینکه با گذشت زمان اون مسئله حل شده اینکه اون لحظه خیلی از خدا کمک خواستم.. اما با گذشت زمان نتیجه رو دیدم.. و اینکه صبر خدارو دیدم .. و اینکه خدا حق داشته اونچیزی که دلم میخواسته رو نداده.. اما موضوع اینه که چرا همون لحظه نمیشه اروم شد.. اینکه دیدم بقیه میگن خدا رو حس میکنن.. خواستم بدونم چه جوری.. یعنی پس من خیلی عقبم؟ واقعا دلم خیلی واسه خدا تنگ میشه..... دلم میخواد بیشتر ببینمش.. نمیگم نعمتایی که بهم داده رو نمیبینم.. خدارو هزار بار شکر میکنم.. اما دلم خیلی محتاجشه.. حس میکنم درونم آروم نیس.. یه خلا ئی هس..... اینکه میگین این تایپیکی که زدم.. یعنی واقعا خدا خواسته؟؟؟؟:w40: خب نمیدونم...

واقعا خدا خواسته دوست عزیز
همین که الان فکر می کنید خدا تو وجودتونه همینکه سر این مسله براتو ن سوال پیش امده این نشون میده که شما دغدغه ی خدایی بودن رو دارید
اگر بی خیال بودید و به این مسایل فکر نمی کردید که اصلا خوب نبود

شک نکنید دلتون مملو از خداست
ما فقط نباید نا فرمانی کنیم همین
چون اونجوری خدارو فراموش می کنیم اما خودش اینقدر مهربونه که باز صدامون می کنه
دل شما سر تا پا مملو از خداست
مطمین باشید
 

Shadow o_0

عضو جدید
سلام

منم یه روزی همین حسی که شما داشتید رو داشتم
خداروشکر من الان هر روز خدارو حس می کنم و هر اتفاقی که برام میوفته(چه بد چه خوب. مخصوصا خوب که خیلی تعدادش بیشتره) اونموقع یاد خدا میوفتم و میگم خدایا شکرت که تنهام نذاشتی و به فکرم بودی.

ازش خواستم اگه کار بدی کردم یه تنبیه کوجولو منو بکه که یه وقت ازش فاصله نگیرم و فراموشش نکنم
هروقت کار بدی میکنم یه اتفاق بد ولی کوچیکی واسم میوفته و من به خدا میگم شرمندتم میدونم اشتباه کردم و دیگه تکرار نمیشه و مدتی نمیگذره که اون اتفاق بده تبدیل به اتفاق خوب میشه!

من همیشه همون حس خوب و نزدیک بودن به خدارو داشتم. ولی از وقتی که خواستم ارتباطم رو با خدا بیشتر کنم شروع کردم به نماز خوندم. اولش از خدا خواستم که بهم کمک کنه که هیچوقت نمازم ترک نشه و بعد ازش خواستم که کاری کنه که با نماز خوندم بیشتر از قبل حسش کنم و همینطور هم شد

شما اگه روزی 5 بار نماز بخونی ینی حداقل روزی 5 بار به یاد خدا میوفتی و این تازه حداقلشه. اگه نمازت از روی احساس باشه شاید روزی برسه که بیشتر از 100 بار به فکر خدایی و خدارو تو زندگیت احساس کنی

باز یکی از راههایی که منو بیشتر به خدا نزدیک کرده موقع قنوت تو نمازه. همیشه تو قنوت خیلی خیلی حرف دارم که با خدا بزنم. اول به خاطر نعمت هایی که به من داده شکر میکنم و بعدش استغفار و بعدش خواسته های اخروی و دنیویمو بهش میگم. از کوچکترین و خنده دار ترین خواسته گرفته تا مهمترین. از خودمو اطرافیان و مردم و غیره واسش میگم. شده روزی که قنوتم بیشتر از 20 دقیقه طول بکشه.
بعضی وقتا به خودم میگم اگه جرات داری سر این نماز تو قنوتت از خدا هیچی نخواه و فقط بگو الحمد الله ولی نمیشه:دی

از وقتی که نماز خوندم به خیلی از چیزهایی که سر نماز از خدا خواستم رسیدم.ینی زندگیم از این رو به اون رو شده. خیلی فرق کردم. هر اتفاق کوچیکی که واسم میوفته میگم که این کار خدا بوده . موقع خطر منو هوشیار میکنه و موقع خوشی بهم یادآور میکنه که اینا همش به خواست خداست

البته هرچی خودتون آدم خوبی باشید تاثیرش بیشتره و خدا بیشتر هواتونو داره.

یه بار شد سر نماز گفتم خدایا حال میکنی که من چقدر دوستت دارم. یکم غرور منو گرفت و گفتم خدایا همچین بنده ای مثل من کم پیدا میکنیا. چند ساعتی نگذشت که از پنجره بیرون رو نگاه کردم که دیدم که پنجره ی خانه ی جولوییمون که 4 تا پسر مجرد که دانشجو هستند و واسه درس اومدن شهرمون پرده نداره و منم یهو چشمم افتاد به داخل خونشون و دیدم که اون پسرهادارن نماز می خونن. اونم نماز اول وقت. یکی زدم تو سرم گفتم تو کجایی و اینا جا. فهمیدم من بین بنده های خدا هیچی نیستم.

بیشترین و بهترین موقع هایی که خدارو احساس میکنم و خیلی خیلی خوشحال میشم اینه که موقع نماز صبح خودش منو بیدار کنه.(اگه اونموقع که بیدار میشم همون لحظه مسجد محلمون هم اذان بگه دیگه نور الی نوره)

البته شده من چندباری حرف خدارو که تو همون لحظه داره بهم میگه که این کارو نکن این کارو نکن, گوش ندادم و حرف شیطان رو گوش دادم . ولی بعدش که سرم به سنگ خورد دست از پا دراز تر اومدمو معذرت خواستم و خدا هم با جان و دل منو پذیرفت



خلاصه فقط کافیه که بخوای و توکل کنی به خدا و همیشه خدارو شکر کنی و نمازت ترک نشه. اونموقع خدا تو تک تک ثانیه های زندگیت حس می کنی.
 
آخرین ویرایش:

reza.mech2012

عضو جدید
وسعت خدای هرکس به اندازه وسعت عقل اوست ...

هرکس به اندازه عقلش خدا را حس میکند، به عقلتون اکتفا کنید چون دیگران هم خدایانی با وسعت عقلشون به شما معرفی میکنند که زیاد قابل درک نیست.
 

خرداد..

اخراجی موقت
من خدایی دارم، که در این نزدیکی هاست
نه در آن بالاها
مهربان، خوب، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند،
او مرا می خواهد . . .
 

AndanaEnd

عضو جدید
وسعت خدای هرکس به اندازه وسعت عقل اوست ...

هرکس به اندازه عقلش خدا را حس میکند، به عقلتون اکتفا کنید چون دیگران هم خدایانی با وسعت عقلشون به شما معرفی میکنند که زیاد قابل درک نیست.

سلام دوست من بذار حالا که اینجا بحث خدا وخدائیش شد ما هم یه شعری نقل کرده باشیم :


هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
گر جان بشود مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آیینهٔ دل
عکسی که به هیچ وجه زایل نشود یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن
 

Tifany

عضو جدید
من هر اتفاقی که واسم میافته چه بد چه خوب ازخدا تشکر میکنم شاید یه اتفاق از نظر من بد باشه ولی تو واقعیت خوبه ومن اون لحظه درکش نمیکنم...خدا شاهده که جوابه این طرز تفکرو چند دقیقه بعدش دیدم...این باعث میشه بهئش راحت اعتماد کنم.من واقعا عاشق خدام به نظر من عشق خدا باید از عشقای دیگت جدا باشه...دیدی بعضیا یکیو اونقدر دوست دارن که میپرستنش وعملا خدارو فراموش کردن.به نظر من عشق زمینی فقط1وسیله است که به عشق بینهایت(خدا)برسی.باید هر لحظه فک کنی عاشقشی و اونم دوست داره.راستی نباید از خدا بترسی ونتونی حرفاتو بهش بزنی.مارو از بچگی از قرانو خدا ترسوندن.انقد گفتن نباید بهش دست بزنیااااااااااا خدا ناراحت میشه سعی کردیم کمتر سراغش بریم.هر کاری میکریم گفتن خدا قضبت میکنه به نظر من خدا مهربونتر از این حرفاس.فقط عاشقش باش بهش بگو دوسش داری...سعی کن با همه خوب باشی و به همه خوبی کنی هر چند هیچ نفعی واست ندداشته باشه فقط هدفت خوشحالیه خدا باشه...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی
هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

خدا همیشه با ماست :smile:
ممنون.. خیلی زیبا بود.. واقعا هم اینطوره

چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

 

avayestan

کاربر بیش فعال
واقعا خدا خواسته دوست عزیز
همین که الان فکر می کنید خدا تو وجودتونه همینکه سر این مسله براتو ن سوال پیش امده این نشون میده که شما دغدغه ی خدایی بودن رو دارید
اگر بی خیال بودید و به این مسایل فکر نمی کردید که اصلا خوب نبود

شک نکنید دلتون مملو از خداست
ما فقط نباید نا فرمانی کنیم همین
چون اونجوری خدارو فراموش می کنیم اما خودش اینقدر مهربونه که باز صدامون می کنه
دل شما سر تا پا مملو از خداست
مطمین باشید

شاید واسه همین نافرمانیه که گاهی کمتر حسش میکنیم.. نه اینکه اون با ما نیس نه... اون حس.. ما واسه ظلمی که در حق خودمون میکنیم.. کمتر صداشو میشنویم... ممنونم دوست خوبم :smile:که اینقد با حوصله راجع به این موضوع بحث میکنین.. دلم میخواد بچه های بیشتری بیانو تجربیاتشونو بگن.. این یه موضوع شخصی نیس.. هممون با این حس سرو کار داریم..
 

avayestan

کاربر بیش فعال
سلام

منم یه روزی همین حسی که شما داشتید رو داشتم
خداروشکر من الان هر روز خدارو حس می کنم و هر اتفاقی که برام میوفته(چه بد چه خوب. مخصوصا خوب که خیلی تعدادش بیشتره) اونموقع یاد خدا میوفتم و میگم خدایا شکرت که تنهام نذاشتی و به فکرم بودی.

ازش خواستم اگه کار بدی کردم یه تنبیه کوجولو منو بکه که یه وقت ازش فاصله نگیرم و فراموشش نکنم
هروقت کار بدی میکنم یه اتفاق بد ولی کوچیکی واسم میوفته و من به خدا میگم شرمندتم میدونم اشتباه کردم و دیگه تکرار نمیشه و مدتی نمیگذره که اون اتفاق بده تبدیل به اتفاق خوب میشه!

من همیشه همون حس خوب و نزدیک بودن به خدارو داشتم. ولی از وقتی که خواستم ارتباطم رو با خدا بیشتر کنم شروع کردم به نماز خوندم. اولش از خدا خواستم که بهم کمک کنه که هیچوقت نمازم ترک نشه و بعد ازش خواستم که کاری کنه که با نماز خوندم بیشتر از قبل حسش کنم و همینطور هم شد

شما اگه روزی 5 بار نماز بخونی ینی حداقل روزی 5 بار به یاد خدا میوفتی و این تازه حداقلشه. اگه نمازت از روی احساس باشه شاید روزی برسه که بیشتر از 100 بار به فکر خدایی و خدارو تو زندگیت احساس کنی

باز یکی از راههایی که منو بیشتر به خدا نزدیک کرده موقع قنوت تو نمازه. همیشه تو قنوت خیلی خیلی حرف دارم که با خدا بزنم. اول به خاطر نعمت هایی که به من داده شکر میکنم و بعدش استغفار و بعدش خواسته های اخروی و دنیویمو بهش میگم. از کوچکترین و خنده دار ترین خواسته گرفته تا مهمترین. از خودمو اطرافیان و مردم و غیره واسش میگم. شده روزی که قنوتم بیشتر از 20 دقیقه طول بکشه.
بعضی وقتا به خودم میگم اگه جرات داری سر این نماز تو قنوتت از خدا هیچی نخواه و فقط بگو الحمد الله ولی نمیشه:دی

از وقتی که نماز خوندم به خیلی از چیزهایی که سر نماز از خدا خواستم رسیدم.ینی زندگیم از این رو به اون رو شده. خیلی فرق کردم. هر اتفاق کوچیکی که واسم میوفته میگم که این کار خدا بوده . موقع خطر منو هوشیار میکنه و موقع خوشی بهم یادآور میکنه که اینا همش به خواست خداست

البته هرچی خودتون آدم خوبی باشید تاثیرش بیشتره و خدا بیشتر هواتونو داره.

یه بار شد سر نماز گفتم خدایا حال میکنی که من چقدر دوستت دارم. یکم غرور منو گرفت و گفتم خدایا همچین بنده ای مثل من کم پیدا میکنیا. چند ساعتی نگذشت که از پنجره بیرون رو نگاه کردم که دیدم که پنجره ی خانه ی جولوییمون که 4 تا پسر مجرد که دانشجو هستند و واسه درس اومدن شهرمون پرده نداره و منم یهو چشمم افتاد به داخل خونشون و دیدم که اون پسرهادارن نماز می خونن. اونم نماز اول وقت. یکی زدم تو سرم گفتم تو کجایی و اینا جا. فهمیدم من بین بنده های خدا هیچی نیستم.

بیشترین و بهترین موقع هایی که خدارو احساس میکنم و خیلی خیلی خوشحال میشم اینه که موقع نماز صبح خودش منو بیدار کنه.(اگه اونموقع که بیدار میشم همون لحظه مسجد محلمون هم اذان بگه دیگه نور الی نوره)

البته شده من چندباری حرف خدارو که تو همون لحظه داره بهم میگه که این کارو نکن این کارو نکن, گوش ندادم و حرف شیطان رو گوش دادم . ولی بعدش که سرم به سنگ خورد دست از پا دراز تر اومدمو معذرت خواستم و خدا هم با جان و دل منو پذیرفت



خلاصه فقط کافیه که بخوای و توکل کنی به خدا و همیشه خدارو شکر کنی و نمازت ترک نشه. اونموقع خدا تو تک تک ثانیه های زندگیت حس می کنی.


چه تجربه شیرینی... دقت کردی وقتی نماز صبح یهو بیدار میشی؟ اون لحظه چقد خوشحالی؟ که خدا بیدارت کرده.. یعنی دوس داشته صداتو بشنوه.. البته من گاهی نماز صبام قضا میشد..:( اون حس بده ک چیکا کردی که خدا نخواس بیدار ی یا اگه خواسته.. ببین چه گوشات سنگین بوده صداشو نشنیدی... همه ما آدما اشتباهاتی تو زندگیمون داریم که با اینکه وجدان بیدارمون حرف خدا رو بهمون تلنگر میزنه اما باز گوش نمیدیم... بقول شما نتیجشو میبینیم.. چه خوبه مثه شما حواسمون به همه کارامون باشه.....
 

avayestan

کاربر بیش فعال
سلام دوست من بذار حالا که اینجا بحث خدا وخدائیش شد ما هم یه شعری نقل کرده باشیم :


هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
گر جان بشود مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آیینهٔ دل
عکسی که به هیچ وجه زایل نشود یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن

ممنون... و چه امضای آموزنده ای ;)
 

avayestan

کاربر بیش فعال
من هر اتفاقی که واسم میافته چه بد چه خوب ازخدا تشکر میکنم شاید یه اتفاق از نظر من بد باشه ولی تو واقعیت خوبه ومن اون لحظه درکش نمیکنم...خدا شاهده که جوابه این طرز تفکرو چند دقیقه بعدش دیدم...این باعث میشه بهئش راحت اعتماد کنم.من واقعا عاشق خدام به نظر من عشق خدا باید از عشقای دیگت جدا باشه...دیدی بعضیا یکیو اونقدر دوست دارن که میپرستنش وعملا خدارو فراموش کردن.به نظر من عشق زمینی فقط1وسیله است که به عشق بینهایت(خدا)برسی.باید هر لحظه فک کنی عاشقشی و اونم دوست داره.راستی نباید از خدا بترسی ونتونی حرفاتو بهش بزنی.مارو از بچگی از قرانو خدا ترسوندن.انقد گفتن نباید بهش دست بزنیااااااااااا خدا ناراحت میشه سعی کردیم کمتر سراغش بریم.هر کاری میکریم گفتن خدا قضبت میکنه به نظر من خدا مهربونتر از این حرفاس.فقط عاشقش باش بهش بگو دوسش داری...سعی کن با همه خوب باشی و به همه خوبی کنی هر چند هیچ نفعی واست ندداشته باشه فقط هدفت خوشحالیه خدا باشه...

درسته.. شما هم مثه shadoe o-O عزیز فک میکنین.. اما خب دس نزدن به قرآنه واسه خاطر حرمتش گفتن.. به قول شما خوبی کردن واسه خاطر خدا.. قلبمونو بخدا نزدیکتر میکنه...
 

Tifany

عضو جدید
درسته.. شما هم مثه shadoe o-O عزیز فک میکنین.. اما خب دس نزدن به قرآنه واسه خاطر حرمتش گفتن.. به قول شما خوبی کردن واسه خاطر خدا.. قلبمونو بخدا نزدیکتر میکنه...

حرمت قرآن وقتی حفظ میشه که به حرفاش عمل کنیم و انطور نباشیم که هرچیزی که توش به نفعمونه قبول کنیم و هر چی به نفعمون نیست بگیم:نه من اینطوری دوست دارم....
 
  • Like
واکنش ها: agin

-anjel-

عضو جدید
سلام به دوستان...
میشه بگین چه جوری میشه خدارو بیشتر حس کرد.. ببینید بعضیا میگن با نماز روزه.. ما هممون از بچگی تو گوشمون اذان گفتن.. با نمازو روزه مراسم مذهبی بزرگ شدیم.. اینکه خیلی چیزا از جمله حلال و حروم یا خیلی چیزا رو واس خاطر خدا تو زندگیمون رعایت مکنیم..اما با اینحال اینا دلیل نمیشه ک ارتباط قوی با خدا داشته باشیم.. چون گاهی فراموشش میکنیم.. میخوام بدونم چه طوری میشه حضور خدا رو بیشتر ازینی که باهاش ارتباط داریم حس کنیم.. یکی که هرلحظه حسش کنی.. که تو زندگیت پررنگتر باشه.. که صبا از خواب پاشدی بگی خداجونم سلام...اگه میشه دوستان تجربیاتشون رو بگن... و اینکه چطور ارتباطمونو قویتر کنیم.. که قلبمون مطمئنتر بشه... چون قلبمون حتی یه خلا کوچیک رو هم نمیتونه تحمل کنه..

عزیزم، میدونی که به اندازه ی تموم آدما، برای حس کردن خدا راه وجود داره. آدما متفاوت هستن و بنابراین راه ها متفاوت...
پس هیچ کس بهتر از خودت نمی دونه چطور میتونی به خدا نزدیک تر بشی. اما دونستن راه ها و نظرات دیگران هم زیبا و دوست داشتنی ست و مرسی از تاپیک قشنگ و انرژی مثبتت. :gol:
خدا که همه جا و همیشه هست، اما پیدا کردنش کاملا بستگی به ما داره. کافیه که بخوای،قلبا بخوای و تمومه...!
دقیقا همینطوره که یکی از دوستان گفت، ایجاد همین تاپیک یعنی افتادی توی راه عاشقی... اونم حقیقی ترین راه عاشقی!
موفق باشی گلم...;)
 

lady Engineer

عضو جدید
سلام به دوستان...
میشه بگین چه جوری میشه خدارو بیشتر حس کرد.. ببینید بعضیا میگن با نماز روزه.. ما هممون از بچگی تو گوشمون اذان گفتن.. با نمازو روزه مراسم مذهبی بزرگ شدیم.. اینکه خیلی چیزا از جمله حلال و حروم یا خیلی چیزا رو واس خاطر خدا تو زندگیمون رعایت مکنیم..اما با اینحال اینا دلیل نمیشه ک ارتباط قوی با خدا داشته باشیم.. چون گاهی فراموشش میکنیم.. میخوام بدونم چه طوری میشه حضور خدا رو بیشتر ازینی که باهاش ارتباط داریم حس کنیم.. یکی که هرلحظه حسش کنی.. که تو زندگیت پررنگتر باشه.. که صبا از خواب پاشدی بگی خداجونم سلام...اگه میشه دوستان تجربیاتشون رو بگن... و اینکه چطور ارتباطمونو قویتر کنیم.. که قلبمون مطمئنتر بشه... چون قلبمون حتی یه خلا کوچیک رو هم نمیتونه تحمل کنه..


اول باید قلبتو از غیر خدا پاک کنی... شعار نمیدم... واقعا به این نتیجه رسیدم... کسی که هزار تا عشق داشته باشه دیگه وقتی واسه خدا نداره... حالا چه اون عشق آدم باشه یا شی...

برای ارتباط با خدا و نزدیکی بهش باید حب اهل بیت را توی دلت وارد کنی...

و ....

هر وقت دلت گرفت... ناراحت بودی و ... به جای درد و دل کردن با یه نفر دیگه؛آهنگ گوش دادن و خیلی کارای دیگه ای که میشه انجام داد. فقط کافیه بشینی رو به قبله و باهاش بلند بلند با زبون خودت حرف بزنی...

جواب میده فقط یه بار امتحانش کن... تنها رفیقت خدا باشه همه چی حله... چه توی خوشی و چه توی غم باهاش باش...باهاش درد و دل کن...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
حرمت قرآن وقتی حفظ میشه که به حرفاش عمل کنیم و انطور نباشیم که هرچیزی که توش به نفعمونه قبول کنیم و هر چی به نفعمون نیست بگیم:نه من اینطوری دوست دارم....

دقیقا.. حرمت قرآن به عمل کردنه.. نه گلچین کردنه مواردی که بنفعمونه.. اما خب هر چیزی آدابی داره... و توجه به ظواهر گاهی ذهن آدما رو واسه پرداختن به کنه عمل آماذه تر میکنه.. ازین لحاظ گفتم حرمت...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
عزیزم، میدونی که به اندازه ی تموم آدما، برای حس کردن خدا راه وجود داره. آدما متفاوت هستن و بنابراین راه ها متفاوت...
پس هیچ کس بهتر از خودت نمی دونه چطور میتونی به خدا نزدیک تر بشی. اما دونستن راه ها و نظرات دیگران هم زیبا و دوست داشتنی ست و مرسی از تاپیک قشنگ و انرژی مثبتت. :gol:
خدا که همه جا و همیشه هست، اما پیدا کردنش کاملا بستگی به ما داره. کافیه که بخوای،قلبا بخوای و تمومه...!
دقیقا همینطوره که یکی از دوستان گفت، ایجاد همین تاپیک یعنی افتادی توی راه عاشقی... اونم حقیقی ترین راه عاشقی!
موفق باشی گلم...;)

واااااااااای چقد انرژییییییییی .. ممنونم.. خب دلم میخواس دوستان تجربیاتشونو حس و حالشونو از ارتباط با خدای هستی .. بیان کنن.. خدایی که هست... دلم میخواست پررنگتر بیان شه.. من فقط با یه سئوال شروع کردم... خوشحالم که این تایپیک حس خوبی رو بوجود آورده... البته یه چیزی... . بیشتر دارم حسش میکنم...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
اول باید قلبتو از غیر خدا پاک کنی... شعار نمیدم... واقعا به این نتیجه رسیدم... کسی که هزار تا عشق داشته باشه دیگه وقتی واسه خدا نداره... حالا چه اون عشق آدم باشه یا شی...

برای ارتباط با خدا و نزدیکی بهش باید حب اهل بیت را توی دلت وارد کنی...

و ....

هر وقت دلت گرفت... ناراحت بودی و ... به جای درد و دل کردن با یه نفر دیگه؛آهنگ گوش دادن و خیلی کارای دیگه ای که میشه انجام داد. فقط کافیه بشینی رو به قبله و باهاش بلند بلند با زبون خودت حرف بزنی...

جواب میده فقط یه بار امتحانش کن... تنها رفیقت خدا باشه همه چی حله... چه توی خوشی و چه توی غم باهاش باش...باهاش درد و دل کن...

دمت گرم....;)
 

Shadow o_0

عضو جدید
چه تجربه شیرینی... دقت کردی وقتی نماز صبح یهو بیدار میشی؟ اون لحظه چقد خوشحالی؟ که خدا بیدارت کرده.. یعنی دوس داشته صداتو بشنوه.. البته من گاهی نماز صبام قضا میشد..:( اون حس بده ک چیکا کردی که خدا نخواس بیدار ی یا اگه خواسته.. ببین چه گوشات سنگین بوده صداشو نشنیدی... همه ما آدما اشتباهاتی تو زندگیمون داریم که با اینکه وجدان بیدارمون حرف خدا رو بهمون تلنگر میزنه اما باز گوش نمیدیم... بقول شما نتیجشو میبینیم.. چه خوبه مثه شما حواسمون به همه کارامون باشه.....
آره خیلی حس خوبیه.
منم گاهی نماز صبحام قضا میشه و بیشترشم بخاطر اینه که روز قبلش مرتکب یه گناهی شده بود:دی
ولی بعضی روزا که خیلی حال و هوام خوبه و احساس گناهی ندارم صبحش خیلی خوب و سرحال و شاداب خود به خود واسه نماز بلند میشم جتی اگه بیشتر 2 ساعت از خوابیدنم نگذشته باشه..

انشالله که هر روزمون خدایی باشه و خوشبختی رو با تمام وجود لمش کنیم
 

avayestan

کاربر بیش فعال
آره خیلی حس خوبیه.
منم گاهی نماز صبحام قضا میشه و بیشترشم بخاطر اینه که روز قبلش مرتکب یه گناهی شده بود:دی
ولی بعضی روزا که خیلی حال و هوام خوبه و احساس گناهی ندارم صبحش خیلی خوب و سرحال و شاداب خود به خود واسه نماز بلند میشم جتی اگه بیشتر 2 ساعت از خوابیدنم نگذشته باشه..

انشالله که هر روزمون خدایی باشه و خوشبختی رو با تمام وجود لمش کنیم

انشاالله.........
 

ali.k

عضو جدید
میخوای بدونی خدا کجاست
تو دلت وقتی شادی
تو چشمات وقتی از خوشحالی برق میزنه
تو لبخندی که به لباته
وقتی به یک نفر کمک می کنی خدا کنارته
وقتی مشکلی داری ولی تصمیم میگیری مشکلتو حل کنی، خدا پشتت می ایسته و میگه من باهاتم
وقتی آب میخوری خدا میگه گوارای وجود، امروز کارای خوب زیاد کردی مثلا تو تاکسی بچه کوچیکی که خسته شده بود و بهونه می گرفت با اون که خسته بودی با شکلک در آوردن خندوندی
خدا تو ثانیه به ثانیه زندگیت کنارته
اون دوست داره باهاش حرف بزنی، در د دل کنی، به هر زبونی، هر جور که تو راحتی
پس هر چه میخواهد دل تنگت بگو!
 

avayestan

کاربر بیش فعال
میخوای بدونی خدا کجاست
تو دلت وقتی شادی
تو چشمات وقتی از خوشحالی برق میزنه
تو لبخندی که به لباته
وقتی به یک نفر کمک می کنی خدا کنارته
وقتی مشکلی داری ولی تصمیم میگیری مشکلتو حل کنی، خدا پشتت می ایسته و میگه من باهاتم
وقتی آب میخوری خدا میگه گوارای وجود، امروز کارای خوب زیاد کردی مثلا تو تاکسی بچه کوچیکی که خسته شده بود و بهونه می گرفت با اون که خسته بودی با شکلک در آوردن خندوندی
خدا تو ثانیه به ثانیه زندگیت کنارته
اون دوست داره باهاش حرف بزنی، در د دل کنی، به هر زبونی، هر جور که تو راحتی
پس هر چه میخواهد دل تنگت بگو!

پس خدا تو لحظه لحظه ی زندگی کنارمونه... چقد واضح بیان کردی... پس وقتی آرومیم... وقتی خاطرمون جمه... وقتی وجدانمون راحته.... وقتی به همه خوب و بدامون به درونمون آگاهیم و حسابشونو داریم... یعنی خدا هس... کنارمونه...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
جاالبه.... واقعا دوستان حسی واسه جواب دادن به این تایپیک ندارن؟ ؟؟؟؟:que:
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا وجود نداره ، مسطح بودن کیهان نشون میده هیچ عاملی در بوجود اومدن دنیا نقش نداشته و دنیا خود به خود و از هیچ بوجود اومده.
 

Similar threads

بالا