این فکر مراسم خواستگاری خواهرم به ذهنم رسید از اونجا که می دیدم پدر جواستکار ها ر و یکی یکی رد می کنه
اما این ظاهر قضیه بود چونکه نه و بله رو خود خواهرم می گفت اما به اسم بابام تموم میشد ...و این حکایت از یک حضور نامحسوس می داد ...
ماجرا از انحا جالب تر شد که شب خواستک اری مادرم به خواهرم گفت اگه خواستی ارایش کنی به صورت نامحسوس باشه...بعد من تازه قهمیدم ارایش نامحسوس هم هست
اما واقعیتی که می خواستم بگم اینه که این حضور نامجسوس رو همه جا ی جامعه ایرانی می توان دید ...یعنی پنهان شدن زن پشت یک مرد ...تا مسولیت و بار شکست رو دوش او نباشه البته با این شرایط شیرینی پیروزی رو هم نمی چشند هنوز زنهای جامعه ما به اون مرتبه نرسیدند که خودشون حقوق حقه خود را فریاد بزنند همین که همه جای شهر بوی مرد میده ..
حرفایم وقتی رنگ حقیقت به خودش می گیره که می بینیم ...نه فقط حامعه کنونی بلکه تاریخ سیاست ادبیات اقتصادمون ....هم مرد زده ومرد سالار بوده و هست ...و زن ها کمتر حرکت محسوسی انجام داده اند ...
اول اینکه داستان بالا فقط یه داستان بود نه بیشتر ...
دوم ایا اشتباه می کنم؟
اما این ظاهر قضیه بود چونکه نه و بله رو خود خواهرم می گفت اما به اسم بابام تموم میشد ...و این حکایت از یک حضور نامحسوس می داد ...
ماجرا از انحا جالب تر شد که شب خواستک اری مادرم به خواهرم گفت اگه خواستی ارایش کنی به صورت نامحسوس باشه...بعد من تازه قهمیدم ارایش نامحسوس هم هست
اما واقعیتی که می خواستم بگم اینه که این حضور نامجسوس رو همه جا ی جامعه ایرانی می توان دید ...یعنی پنهان شدن زن پشت یک مرد ...تا مسولیت و بار شکست رو دوش او نباشه البته با این شرایط شیرینی پیروزی رو هم نمی چشند هنوز زنهای جامعه ما به اون مرتبه نرسیدند که خودشون حقوق حقه خود را فریاد بزنند همین که همه جای شهر بوی مرد میده ..
حرفایم وقتی رنگ حقیقت به خودش می گیره که می بینیم ...نه فقط حامعه کنونی بلکه تاریخ سیاست ادبیات اقتصادمون ....هم مرد زده ومرد سالار بوده و هست ...و زن ها کمتر حرکت محسوسی انجام داده اند ...
اول اینکه داستان بالا فقط یه داستان بود نه بیشتر ...
دوم ایا اشتباه می کنم؟