حسینیه باشگاه مهندسان ایران

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو بهترم

تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم

کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای

من همه خون خدا می جوشد از بام و درم

کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف

من مطاف مسلمین از کهتر و از مهترم

کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من

میزبان انبیاء از اولین تا آخرم

کعبه گفتا انبیاء بر گرد من گردیده اند

تو کجا و من کجا، تو دیگری من دیگرم

کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ایست

آن منم،زیرا مزار زاده پیغمبرم

کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده

این شرافت بس ، که من خود زادگاه حیدرم

کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو

من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم

کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار

وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم

کربلا گفت این منم در خیمه گاه و قتله گاه

سعی هفتاد و دو ثار الله را یادآورم

کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین

سالها و قرن ها جوشد ز دامان کوثرم

کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین

زمزم تو آب ومن خون خدا را ساغرم

کعبه گفتا بوده دحو الارض در دامان من

من همانا بر تمام آفرینش محورم

ناگهان از حق ندا آمد،حرم خاموش باش

تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم

هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست

چند می گویی که من از کربلا بالاترم

کربلا دارد به کل آفرینش افتخار

کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم

من مزار پاک هفتاد و دو ثار اللّهیم

من هم آغوش ابالفضل و علیّ اکبرم

اشک زهرا ریخته در دامن گلزار من

عطر جنت می دمد از لاله های پرپرم

ذره ای از خاک من،درد خلایق را دواست

خون ثارالله می جوشد ز هر نخل ترم

اینکه می بو سند با هم انبیاء واولیاء

دست عباس است کافتاده به خاک معبرم

گرچه در قلبم فرات و دجله می جوشد مدام

آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم

در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین

از رباب و حنجر خشک علیّ اصغرم

نخل میثم نخله ای باشد ز نخلستان من

بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم





 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سرّ نی در نینوا می‌ماند، اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می‌ماند، اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا می‌ماند، اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّت لب‌تشنگان
در کویر تفته جا می‌ماند، اگر زینب نبود
زخمه زخمی‌ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه، وامی‌ماند، اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم‌ها می‌ماند، اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی‌سوار و بی‌لگام
در بیابان‌ها رها می‌ماند، اگر زینب نبود
قادر طهماسبی



 

♥MitrA

عضو جدید
کاربر ممتاز

.
.
.


انشالله امسال

بخت من باز شه

سال

کربــــــــــلا رفتنم

باشه ...





لینک دانلود :

انشالله امسال ...



،


التماس دعــــا ... :gol:









انشاالله قسمت همه بشه ....آمـیـــــن


اللهم رزقنا فی الدنیا زیارت الحسین و فی الاخرت شفاعت الحسین ...
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

شام غریبان گذشت ...

و ما
آسوده خیال که حسین ع کشته گشت !!!

و ما
خوب عزاداری اش کردیم ،

و دوباره باز می گردیم به ابتدای راه

تو سوگند کذب می خوری به خون حسین ع !!!

و من ...
فراموش می کنم این دست خط ها را

که اگر عاشورایی مانده بودیم سالی

کربلای مهدی عج رقم می خورد سال ها پیش...

و سال بعد؛

باز قضا می کنیم این عزای هزارساله را
و بشر،

فراموش کارترین مخلوقات است ...
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام باقر (ع) فرمود:حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب ‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏ زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه ‏اى و هيچ بَلا ديده ‏اى به خدا روى نمى‏ آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى ‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى ‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏ كند و گناهش را مى‏ بخشد و عمرش را طولانى و روزى ‏اش را گسترده مى ‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص 46، ح 5
 

Esmaeilpoor

عضو جدید

کربلا یعنی تولی داشتن،
مهر حیدر، عشق زهرا داشتن،

کربلا یعنی تبرای شدید
از پلیدی های دوران و یزید

کربلا یعنی اطاعت از امام
گه به حکم او نشستن گه قیام

کربلا یعنی که یار رهبری
از حسین عصر خود فرمانبری

کربلا یعنی تحول در وجود
جامعه ی زهد و حیا را تار و پود

کربلا یعنی به حق واصل شدن
یار حق دشمن باطل شدن

کربلا یعنی بیا جانانه شو
گرد شمع عشق حق پروانه شو

کربلا یعنی کتاب عشق حق
از الف تا یای او سرمشق حق

کربلا یعنی که انسی با نماز
روی بر درگاه رب بی نیاز

کربلا یعنی که خون آب وضو
با خدا بی واسطه در گفتگو

کربلا یعنی همیشه مکتبی
تو حسینی ،خواهرِ تو زینبی







 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]امام عصر عاشورا
[/h]


بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتى كه شاید روایت و قولِ قوى‏تر هم باشد وفات امام چهارم حضرت سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) است. آن بزرگوار، تقریباً سى و چهار سال بعد از حادثه‏ى كربلا، در محیط اسلامى آن روز زندگى كرد و این زندگى، از همه جهت یكى از زندگیهاى پر از درس است، كه اى‏ كاش كسانى كه از كیفیّات عالى این زندگى آگاهى دارند، آن را براى مردم، براى مسلمین و حتّى براى غیر مسلمانان تشریح مى‏كردند، تا معلوم مى‏شد كه چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ى عاشورا كه ضربه‏ى عظیمى بر پیكر اسلام ناب و راستین بود، توانست یك‏ تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمى‏ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمى است.
[h=2]سهم عظیم وارثان عاشورا[/h]در زندگى امام چهارم، چند رشته كار وجود دارد كه یكى از آن‏ها، همین رشته‏ى اخلاق است. یعنى تربیت و تهذیب اخلاق جامعه‏ى اسلامى. اگر زینب كبرى (سلام‏الله‏علیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفه‏ى عاشورا و هدف امام حسین بن على (علیه الصّلاة و السّلام) و ظلم دشمن را بیان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.
چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)- طبق روایت- فرمودند كه هركس یك بیت شعر در باره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگوید و كسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟
چون تمام دستگاه‏هاى تبلیغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‏ى عاشورا و كلًا مسأله‏ى اهل بیت(علیهم السّلام)، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، این‏گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت‏آمیز مى‏كردند. در چنین فضایى، مگر ممكن بود قضیه‏ى عاشورا- كه با این عظمت در بیابانى در گوشه‏یى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده- با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مى‏رفت.
امام سجّاد (علیه‏السّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشكلات اساسى دنیاى اسلام كه به فاجعه‏ى كربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‏توانستند آن فاجعه را بیافرینند

آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان امام حسین بن على (علیه‏السّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على (علیه‏السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد (علیه‏السّلام) و بقیه‏ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه‏ى نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكته‏ها باید توجه كنیم.
امام سجّاد (علیه‏السّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشكلات اساسى دنیاى اسلام كه به فاجعه‏ى كربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‏توانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‏طور پست نشده بودند، آن‏طور به خاك نچسبیده بودند، آن‏طور از آرمان‏ها دور نشده بودند و رذایل بر آن‏ها حاكم نمى‏بود، ممكن نبود حكومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بى‏دین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه‏ى عظیمى؛ یعنى كشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه‏ى زهرا (سلام ‏الله ‏علیها) وادار كنند. مگر این شوخى است؟! یك ملت، وقتى منشأ همه‏ى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام)، در چهره‏ى جامعه‏ى اسلامى تفحّص كرد، و كمر بست به اینكه این چهره را از این زشتى پاك كند و اخلاق را نیكو گرداند. لذا، دعاى «مكارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفه‏ى سجادیه» دعاست؛ اما درس است.
چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ى عاشورا كه ضربه‏ى عظیمى بر پیكر اسلام ناب و راستین بود، توانست یك‏ تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمى‏ماند

[h=2]امیر در نگاه زینت عابدان[/h]امیر المۆمنین علی(علیه الصّلاة و السّلام) را نمى‏شود این‏گونه شناخت؛ مگر انسان با این مقایسه‏ها قدرى احساس كند كه او چه بود. امام سجّاد (علیه‏السّلام) در مقابل یكى از اصحابش كه به او عرض كرد: یا ابن رسول اللّه! شما این قدر به خودتان فشار مى‏آورید، زحمت مى‏دهید، عبادت مى‏كنید و زهد مى‏ورزید، این‏گونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ قدرى به جسم و نفس خودتان رحم كنید. امام سجّاد(علیه‏السّلام) گریه كرد و گفت: مرا با امیر المۆمنین مقایسه كن، ببین من كجا و امیر المۆمنین كجا؟
[h=2]توجّه كنید؛ او زین العابدین است.[/h]شخصیت امام سجّاد(علیه‏السّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه اینكه فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است كه ما فقط مى‏توانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتى‏كه به امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) نگاه مى‏كند، با آن چشم تعظیم و تجلیلى نگاه مى‏كند كه بچه‏ى كوچكى به یك قهرمان بزرگ مى‏نگرد. امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) این‏گونه است. این امیر المۆمنین، با این عظمت است.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به نوک نی
اینجا به من برادر من گریه می گند
وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
رأس حسین بر همه سر می زند ولی
چون می رسد برابر من گریه می کند
ای اهل شام پای نکوبید بر زمین
کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
زنهای شام هلهله و خنده می کنند
جایی که جد اطهر من گریه می کند
***حاج غلامرضا سازگار***

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد
هیچ عقده ای از این گلوی بسته وا نکرد
آنچه که آرزوی من آن بود آن نشد
سی سال دیر آمد و فکر مرا نکرد
طوفان گرفت و دار و ندارم به باد رفت
روزی که غم وزید و به ما جز جفا نکرد
غم های من ز عصر مصیبت شروع شد
وقتی که دشمن آمد و رحمی به ما نکرد
در گیر و دار غارت معجر ز دختران
خلخال و گوشواره ای آرام وا نکرد
عمه رسید و گفتم "علیکن باالفرار"
یعنی کسی ز آل پیمبر حیا نکرد
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دشمن ز بی حیایی و ظلمی ابا نکرد
اما میان این همه رنج و غم وبلا
جایی تلافی ستم "شام" را نکرد
بازار داغ برده فروشی شامیان
داغی به دل گذاشت که کرب و بلا نکرد
در بین کوچه های یهودی نشین شهر
ما را کسی به اسم مسلمان صدا نکرد
دیدم میان بزم شراب حرامیان
چوبی که دو لب پدرم را رها نکرد
عمری به یاد این همه غم سوختم ولی
این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد
***محمد علی بیابانی***

 

Esmaeilpoor

عضو جدید
کربلا آخر خط است، پیاده نشوی، برمیگردی

وقتی حسین در صحنه است ، اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز ، چه نشسته بر سر سفره ی شراب...
«شهید محسن گلستانی»

عاشورا را چه تفسیر کرده ای؟

مگر نه اینکه "کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" ؟


کربلا ابن زیاد هم دارد، مراقب باش!


گوش کن... می شنوی؟ شهید مطهری فریاد می زند: شمر امروز را بشناس! شمرها، عمر سعدها، حرمله ها و ابن زیاد ها، ثابت های وابسته به یک روز نیستند، متغیر های وابسته به تاریخ اند.

شمرهای متحجری که با پیشانی پینه بسته جهت تقرب به خدا سر خامس آل عبا را می برند. عمرسعدهایی که برای قدرت، دست به هر ذلتی می زنند. ابن زیادهایی که فرمان می برند تا فرمان بدهند. حرمله هایی که تیر سه شعبه شان از طفل شش ماهه هم درنگ نمی کند، و لشکر عظیم کوفه که بصیرت ندارند و بنده دنیایشانند...


کوفیان اگر چه نمی خواستند ، ولی حسین (ع) را کشتند. و آنگاه که به سبب ناجوانمردی های خود ناله سر می دادند، امام سجاد (ع) فرمود:
«این مردم برای ما اشک می ریزند؟! پس چه کسانی ما را کشته اند؟!»


و اینک هنگام پیامبری زینب-سلام الله علیها- بود:


«ای مردم کوفه، ای جماعت مکر و افسون و محروم ماندگان از غیرت و حمیت، اشک چشم هایتان خشک مباد و ناله های شما آرام نشود. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد و نابودی خویش قرار دادید، شما چه دارید جز گزافه ، غرور، دشمنی و دروغ؟ و همانند کنیزکان خدمتکار چاپلوسی و سخن چینی کردن؟!
آیا شما برای برادرم حسین (ع) می گریید؟ گریه کنید که اشک شایسته ی شماست. بسیار بگریید که این ننگ گریبان گیر شماست و لکه این ننگ تا همیشه بر دامان شما خواهد ماند. بدانید توشه راهی که برای آخرت خود فرستادید، بد توشه ای است و بار گناهی که تا روز قیامت بر دوش های شما سنگینی خواهد کرد، گناهی بس بزرگ و نا پسند است... نابود شوید، آن هم چه نابودی ای! پرچمتان سرنگون باد، آن هم چه سرنگونی ای!...»


در کربلا اگر نمی دانی چه باید کرد، زود خودت را به امام برسان.


آری، " لبیک یا حسین" مسئولیت دارد؛


شور حسینی داشتن زیباست ولی شعور حسینی داشتن از آن زیباتر است؛


و اگر این گونه نیستی، بدان... وای بر ما... که باید برای عاشورا، عاشورایی دیگر گرفت...!
 
بالا