حسینیه باشگاه مهندسان ایران

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

Click here to view the original image of 800x600px.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
فاتح شامم و بازآمدم از شام، حسین
کرده‌ام فتح تو را بر همه اعلام، حسین
ذوالفقار سخنم معجزۀ حیدر داشت
فتح شد با نفس حیدری‌ام شام، حسین
نالۀ کودک تو کاخ ستم را لرزاند
گرچه در گوشۀ ویرانه شد آرام، حسین
به طواف حرم محترمت گردیده
جامۀ ماتم ما حلّۀ احرام، حسین
در طواف سر خونین تو خواندیم نماز
مُهر ما بود فقط سنگ لب‌بام، حسین
باورت بود که در حال اسیری ببرند
دختر فاطمه را در ملاءعام، حسین
لعنةالله علی آل زیادٍ و زیاد
که ز خون تو گرفتند همه کام، حسین
هدیه بردند سر پاک تو را بهر یزید
تا بگیرند پی قتل تو انعام، حسین
باورت بود که در شام بلا دخترکت
بر روی خاک گذارد سر بی‌شام، حسین
آتشی بر جگر سوختۀ «میثم» زن
که بسوزد ز غمت در همه ایام، حسین

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آمدم اینجا دوباره...لشکرت یادش بخیر
قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر
اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست!
شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر
اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام
با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر
حال،من برگشته ام اما نه مثل بار قبل
قامت مانند سرو خواهرت،یادش بخیر
از امانت داریم دارم خجالت می کشم
بچه های من فدای دخترت...یادش بخیر
روضه دیروزمان این بود با بی بی رباب
ای عروس مادر من،اصغرت یادش بخیر
رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را
ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر



 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن
چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
چه بگویم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت
چهل روز مصیبت
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری
نه یک محرم و یاری
ز دیاری به دیاری
عجب ناقه سواری
فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه
همان آینه‌ی فاطمه
جا ماند سه ساله
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
چه بگویم؟
بگویم، کدامین گله‌ها را؟
غم فاصله‌ها را؟
تب آبله‌ها را؟
و یا زخم گلوگیرترین سلسله‌ها را؟
و یا طعنه‌ی بی‌رحم‌ترین هلهله‌ها را؟
و یا مرحمت دم به دم حرمله‌ها را؟

چهل روز صبوری و صبوری
غم و ماتم دوری و صبوری
و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری
نه سلامی نه درودی
کبودی و کبودی
عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی
به آن شهر پر از کینه و ماتم
چه ورودی و کبوی
در آن بارش خونرنگ
سر نیزه تو بودی و کبودی
گذر از وسط کوچه‌ سنگی یهودی و کبودی
و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه
چه دلتنگ غروبی، چه چوبی
عجب اوج و فرودی و کبودی
خدایا چه کند زینب کبری!
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]عقده ای که گشوده شد[/h]



اساساً اهمیت اربعین در آن است كه در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر صلی الله علیه واله، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این كار پایه‏گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون- از قبیل شهادت حسین بن على علیه ‏السّلام در عاشورا- به حفظ یاد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ زیادى نخواهند برد.
اگر زینب كبرى سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد صلوات الله علیه در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفه عاشورا و هدف حسین بن على علیه ‏السّلام و ظلم دشمن را بیان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.
آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسین بن على علیه‏السّلام بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على علیه‏السّلام و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب علیهاالسّلام و مجاهدت امام سجّاد علیه‏السّلام و بقیه‏ بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكته‏ها باید توجه كنیم.
دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسین بن على علیه السلام را محكوم مى‏ساخت و وانمود مى‏كرد كه حسین بن على علیه السلام كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامى و براى دنیا قیام كرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مى‏كردند. بعد هم كه حسین بن على علیه‏السّلام، با آن وضع عجیب و با آن شكل فجیع، به وسیله دژخیمان در صحراى كربلا به شهادت رسید، آن را یك غلبه و فتح وانمود مى‏كردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافته‏ها را عوض كرد. حق، این‏گونه است.
در زیارتى از زیارت‏هاى امام حسین علیه‏السّلام كه در روز اربعین‏ خوانده مى‏شود، جمله‏اى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است:
«و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة».
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند​

فلسفه‏ى فداكارى حسین بن على علیه‏السّلام در این جمله گنجانده شده است. زائر به خداى متعال عرض مى‏كند كه این بنده‏ تو، این حسین تو، خون خود را نثار كرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد.
«و حیرة الضّلالة» ؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى كه در گمراهى است، نجات بدهد.
این جمله چقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفته‏اى است.
مسئله این است كه بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطانهاست. همیشه شیطانهاى بزرگ و كوچك، براى تأمین هدفهاى خود، انسانها و توده‏هاى مردم و ملتها را قربانى مى‏كنند. در تاریخ گذشته هم این را خوانده‏اید و شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آن‏ها با ملتها و وضع امروز دنیا و روش قدرتهاى بزرگ را دیده‏اید. بشر دستخوش اغوا و خدعه‏ شیطانها قرار مى‏گیرد. باید به بشر كمك كرد، باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانى و گمراهى خلاص بشوند.
چه كسى مى‏تواند این دست نجات را به سوى بشریت دراز كند؟ آن كسانى كه چسبیده به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمى‏توانند؛ چون خودشان گمراهند. آن كسانى كه اسیر خودخواهى‏ها و منیتها باشند، نمى‏توانند بشر را نجات بدهند؛ باید كسى پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد؛ یا لطف خدا به سراغ آن‏ها بیاید، تا اراده‏ آن‏ها قوى بشود و بتوانند خودشان را رها كنند. آن كسى مى‏تواند بشر را نجات بدهد، كه داراى گذشت باشد؛ بتواند ایثار كند و از شهوات بگذرد؛ از منیت و خودپرستى و خودخواهى و حرص و هوى و حسد و بخل و بقیه‏ گرفتاریهایى كه معمولًا انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعى فرا راه بشر روشن كند.

جاذبه‏ مغناطیس عشق
در روز اربعین‏ هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران اباعبدالله الحسین علیه‏السّلام بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند.
شروع جاذبه‏ى مغناطیس حسینى، در روز اربعین است. جابر بن عبد اللّه را از مدینه بلند مى‏كند و به كربلا مى‏كشد. این، همان مغناطیسى است كه امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. كسانى كه معرفت به اهل بیت علیهم ‏السّلام دارند، عشق و شور به كربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینى و به مرقد سرور شهیدان علیه ‏السّلام.
جابر بن عبداللّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنى قبل از ولادت امام حسین علیه ‏السّلام، جابر بن عبد اللّه، در خدمت پیغمبر صلی الله علیه وآله بوده و در كنار او جهاد كرده است. كودكى، ولادت و نشو و نماى حسین بن على علیه‏السّلام را به چشم خود دیده است. جابر بن عبد اللّه به طور حتم بارها دیده بود كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله، حسین بن على علیه ‏السّلام را در آغوش مى‏گرفت، چشمهاى او را مى‏بوسید، صورت او را مى‏بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین بن على علیه ‏السّلام غذا مى‏گذاشت و به او آب مى‏داد؛ این‏ها را به احتمال زیاد جابر بن عبد اللّه به چشم خود دیده بود. جابر بن عبداللّه به طور حتم از پیغمبر صلی الله علیه وآله به گوش خودش شنیده باشد كه: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‏اند. بعدها هم بعد از پیغمبر صلی الله علیه وآله، موقعیت و شخصیت امام حسین علیه ‏السّلام جلو چشم جابر بن عبد اللّه انصارى است.
حالا جابر شنیده است كه حسین بن على علیه ‏السّلام را به شهادت رسانده‏اند. جگرگوشه‏ى پیغمبر صلی الله علیه وآله را با لب تشنه شهید كرده‏اند. از مدینه راه افتاده است؛ از كوفه، عطیّه با او همراه شده است. عطیه روایت مى‏كند كه: «جابر بن عبد اللّه به كنار شط فرات آمد، آنجا غسل كرد، جامه‏ى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین علیه‏السّلام روانه شد. آن روایتى كه من دیدم این‏طور است، مى‏گوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت:
كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد​

«الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر»؛ یعنى وقتى‏كه مى‏بیند كه چطور آن جگرگوشه‏ پیغمبر صلی الله علیه وآله و زهرا علیها‏السّلام را، دست غارتگر شهواتِ طغیان‏گران، این‏طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تكبیر مى‏گوید. بعد مى‏گوید:
از كثرت اندوه، جابر بن عبداللّه روى قبر امام حسین علیه‏السّلام از حال رفت، غش كرد و افتاد. نمى‏دانیم چه گذشته است، اما در این روایت مى‏گوید، وقتى به هوش آمد، شروع كرد با امام حسین علیه‏السّلام صحبت كردن: «السّلام علیكم یا آل الله، السّلام علیكم یا صفوة الله».
اربعین‏ در حادثه‏ كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیه‏ كربلا انجام گرفت- آن فاجعه‏ بزرگ اتفاق افتاد- و فداكارى بى‏نظیر اباعبداللَّه علیه‏السّلام و اصحاب و یاران و خانواده‏اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه اسارتها پیام را باید منتشر مى‏كرد و خطبه‏ها و افشاگرى‏ها و حقیقت‏گوئى‏هاى حضرت زینب سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد علیه‏السّلام مثل یك رسانه پرقدرت باید فكر و حادثه و هدف و جهت‏گیرى را در محدوده وسیعى منتشر مى‏كرد؛ و كرد.
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند.

در كوفه، در شام، در بین راه، خیلى‏ها از زبان زینب كبرى سلام‏الله‏علیها یا امام سجّاد علیه‏السّلام یا از دیدن وضع اسرا، خیلى چیزها را فهمیدند، ولى كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]اربعین و نگاهی دوباره به عاشورا[/h]



اربعین وسیله ایست تا حرارت عاشورا به سردی نگراید و آتش عزای امام حسین علیه السلام به آتشی در دامان آتش زنندگان خیمه ها و حامیانشان تبدیل شود واین فاجعه عظیم و حادثه خونبار با گذر زمان به دست فراموشی سپرده نشود !
و شاید به همین خاطر است كه در مناسبت های مختلف بر روضه خوانی و زیارت ابی عبد الله علیه السلام تاكید شده كه یكی از مهمترین آن مناسبت ها ، همین اربعین است كه در حدیثی از امام عسكری علیه السلام می خوانیم :
علامات مۆمنین [ شیعیان دوازده امامی ] پنج چیز است :
پنجاه ویك ركعت نمازِ [ واجب و مستحب ] خواندن و زیارت اربعین و در دست راست انگشتر را وارد نمودن و پیشانی را [ در هنگام نماز ] بر خاك گذاشتن و « بسم الله الرحمن الرحیم » را [ در هنگام نماز ] بلند خواندن . (1)
و همچنین در مناسبت های دیگر سال نیز مثل شب های قدر ، عید فطر ، عید قربان ، عرفه و غیره بر زیارت حضرتش تأكید شده و برای هر كدام نیز زیارت نامه های مستقلی از طرف معصومین علیهم السلام وارد شده است ، از جمله زیارت نامه اربعین كه دارای مضامین عالیه ایست كه در ادامه بدان اشاره خواهد شد .
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز به نقل از امام صادق علیه السلام وارد شده است :
« إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المۆمنین لا تبرد أبدا » (2) .
یعنی: همانا برای كشته شدن حسین - علیه السلام - در سینه های مۆمنین حرارت و سوزی است كه هرگز سرد نمی شود و یا این كه هرگز نباید سرد شود!
از مطالعه تاریخ و سیره ائمه علیهم السلام نیز این طور برداشت می شود كه آن حضرات می خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامی سفارشها و تاكیدات بر گریه بر امام حسین علیه السلام نیز به خاطر این است كه این عزاداریها مقدمه ای باشد برای تفكر و تدبر مردم در این حادثه عظیم و پی بردن به عبرت های آن .
هدف اهل بیت علیهم السلام از آن همه تأكیدات بلیغه و سفارشات عظیمه بر عزاداری سالار شهیدان همان هدف خود حضرت امام حسین علیه السلام از قیام بوده است. به عبارت دیگر آنچه را كه امام حسین علیه السلام با قیام خود دنبال نمود ما موظفیم در عزاداری های آن حضرت دنبال نماییم​

خیلی بعید است كه هدف از این همه تأكید بر عزاداری از جانب معصومین - علیهم السلام - فقط به ثواب رسیدن ما یا آمرزش گناهانمان یا بر پایی مراسم ختمی مثل بزرگداشتهایی كه ما برای شخصیت های از دست رفته برپا می نماییم ، باشد .
به احتمال قریب به یقین ، هدف اهل بیت علیهم السلام از آن همه تأكیدات بلیغه و سفارشات عظیمه بر عزاداری سالار شهیدان همان هدف خود حضرت امام حسین علیه السلام از قیام بوده است !!! به عبارت دیگر آنچه را كه امام حسین علیه السلام با قیام خود دنبال نمود ما موظفیم در عزاداری های آن حضرت دنبال نماییم ، به عنوان مثال اگر در كلمات حضرتش اموری مثل : اصلاح امت پیامبر صلی الله علیه وآله ، قیام علیه ظلم ، امر به معروف و نهی از منكر ، اقامه نماز ، اداء زكات ، جهاد فی سبیل الله ، باز گرداندن معالم و ارزش های دینی به متن جامعه ، استیفای حقوق مظلومان ، امنیت یافتن جامعه ، عمل به حق ، دوری از باطل و... به عنوان علل غایی قیام بیان شده ما نیز همین علل را باید به عنوان غایت و هدف عزاداری مدّ نظر خود قرار دهیم !!

در همین رابطه مناسب است كه سری به متن زیارت نامه اربعین به نقل از امام صادق علیه السلام بزنیم كه مقداری در آن به اهداف قیام اشاره شده :
« و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة وحیرة الضلالة »
یعنیآن حضرت خون مقدس قلب خود را در راه خدا بذل نمود تا اینكه بندگان خدا را از نادانی و جهالت و سرگردانی و گمراهی [ كه حكومت های جائر بر آنان تحمیل نموده بودند با كنار زدن یا رسوا نمودن آن حكومت ها ] نجات دهد !!
در همین راستا بود كه حضرت امام خمینی (ره) به درستی فرمودند: « این محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است » (3) .
ناگفته نماند كه این مطالب مذكور ، منافات ندارد با جمله ای كه در بعضی احادیث یا زیارت نامه ها وجود دارد ، مثل « قتیل العبرات » یعنی كشته اشك چشم ها كه ممكن است بعضی توهّم نمایند كه مراد این باشد كه امام حسین علیه السلام شهید شد تا ما بر او بگرییم و گناهانمان بخشیده شود و به ثواب برسیم !
از مطالعه تاریخ و سیره ائمه علیهم السلام نیز این طور برداشت می شود كه آن حضرات می خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامی سفارشها و تاكیدات بر گریه بر امام حسین علیه السلام نیز به خاطر این است كه این عزاداریها مقدمه ای باشد برای تفكر و تدبر مردم در این حادثه عظیم و پی بردن به عبرت های آن​

چرا كه جواب این توهّم این است كه:
اولا؛ این شبیه همان عقیده باطل و خرافی مسیحیت تحریف شده است كه می گوید عیسی علیه السلام به جای اُمتش قربانی شد تا گناهان اُمت آمرزیده شود.
و ثانیا؛ جواب این توهّم را در ادامه همان حدیثی كه از پیامبر صلی الله علیه وآله به نقل از امام صادق علیه السلام در صدر بحث آوردیم ، می یابیم زیرا بعد از آن كه فرمودند : حرارت قتل حسین علیه السلام به سردی نمی گراید ، امام حسین علیه السلام را در دامان خود نشاندند و فرمودند : « بأبی قتیل كل عبرة » یعنی پدرم فدای كسی باد كه كشته هر اشك چشمی است !

در ادامه آن روایت است كه از امام صادق علیه السلام سۆال شد كه مراد رسول گرامی اسلام از این جمله چیست ؟

حضرت صادق علیه السلام فرمودند : یعنی هیچ مۆمنی او را یاد نمی نماید مگر این كه گریه اش می گیرد ! (4)
در پایان مناسب است كه خلاصه ای از القابی كه برای حضرتش در زیارت نامه اربعین از لسان امام صادق علیه السلام صادر شده است را ، بیاوریم :
ولی الله ، ابن ولی الله ، حبیب الله ، خلیل الله ، نجیب الله ، صفی الله ، ابن صفی الله ، مظلوم ، فقید ، شهید ، الفائز بكرامت الله ، اسیر الكربات ، قتیل العبرات ، المجتبی بطیب الولادة ، المَحبیّ بالسعادة ، المُكرَم بالشهادة ، المُعطی مواریث الأنبیاء ، قائد ، سید ، ذائد ، امین الله ، ابن امین الله ، نور ، دعامة الدین ، ركن المسلمین ، الإمام ، البر ، التقی ، الرضی ، الزكی ، الهادی ، المهدی ، صابر ، محتسب ، كلمة التقوی ، علم الهدی ، العروة الوثقی ، الحجة علی اهل الدنیا ، معقل المۆمنین .
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
گــفـتـنـد : ضـــــمایر را نــام بـبـر گـفـت : مـن ، مـن ، مـن .... گـفـتــند : پــس بـقـیـه چــه شــدنـــد؟؟
گـفـت : هـمـه رفـتـه انــد زیــارت اربــاب و مــن جــا مـــانــده ام . . .
یــ ــ حــسـیــن ــ ــا . . .
 

nafas z

عضو جدید
اربعین آمد و اشکم از بصر می آید/ گویا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست/ کز اسیران ره شام خبر می آید
اربعین حسینی تسلیت باد
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
سفر کردم به دنبال سر تو / سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر / به جرم این که بودم خواهر تو
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است
هر که را می‌نگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب
کز غم اصغر بی‌شیر، دلش پرخون اس
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
گمانم کربلا شد عمه نزدیک ........ که بوی مشک ناب و عنبر آید

به گوشم عمه از گهواره ی گور ... صدای ناله های اصغر آید

اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران فداکار آن امام همام بر تمام دوستان ولایتی و اهل بیتی خودم تسلیت باد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

حال کاروانیان به کربلا رسیدند حضرتش فرمود«اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء »
بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست
آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست
السّــــــــــلام ای سرزمین کـــربــــــلا
السّــــــــــلام ای منــزل و مـــأوای مـا
السّــــــــــلام ای وادی دلجوی عشق
وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السّــــــــــلام ای خیمه گاه خواهـــرم
قتلگـــــــاه جــــانگـــــــــداز اکبــــــــرم
کــــــــــــربلا گــــــهواره اصغر تـــــویی
مقتـــــــل عباس نـــــــــام آور تــــویی
آمـــــــــــدم آغــــوش خود را بــــاز کن
بستــــــــــر مـــهمان خود را ســاز کن...
قافله شهادت در دل غاضریه خیمه می زند امام می فرماید : بخدا قسم اینجا شهادتگاه ماست کودکان ما را در این وادی به اسارت می برند و جگر گوشه هایمان در این وادی به خاک و خون می غلتند .
نفیر مرگ با آمدن پسر سعد بن ابی وقاص به صدا در می آید .
قاصد نفرت و غیض به سوی امام می آید چرا به عراق آمده اید؟
امام در پاسخ می فرماید عراقیان خود مرا با نگاشتن نامه خوانده اند اکنون اگر از آمدن من کراهت دارید به حجاز باز می گردم ، "عمر" نامه ای به ابن زیاد نوشت و ماجرا را گزارش کرد ، آن کور دل دنیا و آخرت در پاسخ گفت:حال که چنگالهای ما به سوی او نشانه رفته است امید بازگشت به حجاز دارد؟
دیگر راهی برای او نمانده است .
صدای نفیر بلند و بلند تر می شود .
و ناگهان هاتفی از آسمان بانگ بر می آورد: قتل الحسین بکربلا عطشاناً ....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آمدم تا به تن بی سر تو گریه کنم

بر تو جای پدر و مادر تو گریه کنم

خوب در خاطره ام یاد تو جا خوش کرده

آمدم بر نگه آخر تو گریه کنم

آب شد شمع وجودم، تو که رفتی مُردم

سوختم تا روی خاکستر تو گریه کنم

آب من بعد تو با خنده به یک جوی نرفت

حال من آمده ام محضر تو گریه کنم

دشت از هلهله ی آب چه حالی دارد

باید افسوس به آب آور تو گریه کنم

جای دارد که ز بی دختریت گریه کنی

من کنارت عوض دختر تو گریه کنم

تو که سر در بدنت نیست که گریان باشی

من خودم جای تو بر خواهر تو گریه کنم

یک چهله به سر بی تن تو گرییدم

حال اما به تن بی سر تو گریه کنم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چهل شب است که خواهر غريب مانده حسين(ع)
و باغ خاطره بي عندليب مانده حسين (ع)
چهل شب است غمت چکه مي کند از دل
دوباره عشق تو هم بي حبيب مانده حسين(ع)
ز بوي پيرهنت چشمهاي اين خواهر
چهل شب است ولي بي نصيب مانده حسين(ع)
دگر نه رونق چشمي و نه چراغ دلي
نه در عبور خزان بوي سيب مانده حسين(ع)
نه محرمي نه اميدي نه طاقتي نه تواني
نه ناي ناله ي ام يجيب مانده حسين(ع)
 
بالا