حالشو حسابي گرفتيم...

تارا پارسا

عضو جدید
تاحالا حال كيو حسابي گرفتين....؟

من دانشجوي رشته گرافيكم.
بارها پيش اومده بود بچه هاي رشته هاي ديگه به طعنه ميگفتن رشتتون چيه؟
ميگفتم گرافيك...يه نيش خند ميزدو ميگفت:همون نقاشيه ديگه...!!!!
يبار گفتم دارم برات...
يروز تو كلاس با بچه ها تمرين طراحي داشتيم يكي از بچه هاي روابط عمومي ترم يكي اومد سرك كشيد گفت رشتتون چيه گفتيم گرافيك...گفت نقاشيه ديگه...
گفتيم نه...يكي از آقايون كلاس تيريپ رسمي زده بود. گفت آقا شما خجالت نميكشي استاد سركلاسه مياي تو؟
ماهم سوء استفاده كرديم گفتيم استاد لطفادرو ببنديد...
اين پسره رفت بيرون...همكلاسيمون گفت ميخام حالشو بگيرم...رفت از كلاس بيرون.گفت چه كسي به شما اجازه داده استاد سركلاسه بياي تو كلاس بيا بريم آموزش...خلاصه پسره به غلط كردن افتاد....تا چند روز همكلاسيمونو ميديد ميگفت سلام استاد...ماهم ميزديم زير خنده....:D
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای جونم تارااااااااا
مردم از خنده
منم یه بار یه همچین کاری کردیم البته تقریبا شکل این
پسرای کلاس ما خیلی بی ادب بودن ترم اول...یکیشون رفت پای تابلو و شروع کرد به حرف زدن که دخترا رو چه به دانشگاه و این مسائل
ما دخترا هم (5تا دختریم)بلند شدیم رفتیم از گلاس بیرون یکی از پسرای کلاس گفت کجا؟؟؟دوستم گفت اموزش...بیچاره ها به غلط کردن افتاده بودن در صورتی که ما فقط خواستیم اعتراض کنیم نمیخواستیم بریم آموزش
 

تارا پارسا

عضو جدید
عيول آبجي...
من تا دلت بخاد حال اين پسراي كلاسمونو گرفتم...
يبار يكيشونو ديدم دم در يوني داشت سيگار ميكشيد منم متنفرم از سيگار...
رفتم رو برد كاركاتورشو كشيدم نوشتم لعنت بركسي كه سيگار بكشد....
خودش اومد قرمز كرد...:D
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
دخترهای زیادی توی دانشگاه عاشق من میشدن و بهم پیشنهاد ازدواج می دادن
ولی منم به دعوت هیچ کدومشون لبیک نمی گفتم
بنده های خدا کنف میشدن:biggrin:
هر دفعه هم موقع کنف کردن یهو از خواب میپریدی نه ؟! :D

تعریف کن ......:dمن که دوستمیدارم بشنوم.....:smile:

اشکال نداره، حال بعضی افراد رو باید گرفت فرقی نمیکنه
دختر یا پسر، تعریف کن ببینیم چیکار کردی...
یه روز نوکیا دعوتمون کرده بود هتل اوین . برنامش ساعت 10 شروع میشد . منم صبح زود پاشدم کلاس رو پیچوندم و رفتم . توی BRT یه نگاه به قسمت بانوان انداختم دیدم یه دختر خانم بدجوری خوابش برده و دهنش هم باز مونده . :D دو سه تا ایستگاه حواسش رو داشتم دیدم خوابه خوابه ... :D
وقتی رسیدیم نواب من پیاده رفتم کنار پنجرش و محکم با کف دست گذاشتم توی پنجره ! :D:D
وای باید میبودید اون صحنه رو می دیدید .
بیچاره چسبید به سقف اتوبوس . منم با یه مقدار عذاب وجدان به راهم ادامه دادم ... :)

یه بارم یه دختر خانم یه مقدار از پول بنده رو بالا کشید . هیچوقت فکر نمیکردم بتونم پیداش کنم . ولی خدا خواست و مثل اجل معلق رفتم بالای سرش :D این یکی قضیش طولانیه . وقت ندارم بتایپم . باید برم درس بخونم :biggrin:
 

مجتبی اس

عضو جدید
یه بار یه تو دانشگاه کار عملی داشتیم کارمون که تموم شد 3 تا از دخترای معماری اومدن
باز ناز وعشوه گفتن میشه وسایاتونو به ما قرض بدین دو سه تا لبخند ملیحم زدن
که مثلا مارو ... کنن
ولی من با صراحته تمام گفتم نهههههههههههههههه
بیچاره ها انگار اب یخ ریختن روشون:biggrin: خیلی حال داد
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر دفعه هم موقع کنف کردن یهو از خواب میپریدی نه ؟! :D




یه روز نوکیا دعوتمون کرده بود هتل اوین . برنامش ساعت 10 شروع میشد . منم صبح زود پاشدم کلاس رو پیچوندم و رفتم . توی BRT یه نگاه به قسمت بانوان انداختم دیدم یه دختر خانم بدجوری خوابش برده و دهنش هم باز مونده . :D دو سه تا ایستگاه حواسش رو داشتم دیدم خوابه خوابه ... :D
وقتی رسیدیم نواب من پیاده رفتم کنار پنجرش و محکم با کف دست گذاشتم توی پنجره ! :D:D
وای باید میبودید اون صحنه رو می دیدید .
بیچاره چسبید به سقف اتوبوس . منم با یه مقدار عذاب وجدان به راهم ادامه دادم ... :)

یه بارم یه دختر خانم یه مقدار از پول بنده رو بالا کشید . هیچوقت فکر نمیکردم بتونم پیداش کنم . ولی خدا خواست و مثل اجل معلق رفتم بالای سرش :D این یکی قضیش طولانیه . وقت ندارم بتایپم . باید برم درس بخونم :biggrin:
اولیه باحال بود;)...دومیمه که ناقص تعریف کردی....الکی نگو میخوام برم درس بخونم،بگومیخوام بپیچونم........:razz:
تازشم این دوتا دخترخانوم بود ....گفتی دخترخانومهای زیادی...پس بقیه ش چی شدن هان.........!!!!!:surprised:
خوب بگو من تایپ کنم.......:surprised::biggrin:
شوخی کردم بابا برو درس بخون فردا میگی من باعث شدم درس نخوندی:redface:.......مرسی که تعریف کردی......;)
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط خواهشا آقاپسرا زیاد :gol:خالی نبندین...این سقف باشگاه نازک یه وقت میریزه روسرمون....حالا بیا جواب بده.........:surprised::D
درضمن خانوما آقایون انقدر حال بقیه رو نگیرین....اونوقت مجبور میشن برن پذیرایتونو بگیرن:biggrin:
مزاح بود......:redface:
مرجان جونم ،تاراجونم شببخیر ......من رفتم لالا......:smile:
بچه ها تشکرام تموم شد وگرنه تشکر میکردم...آخه ماجراهاتون باحال بود...شب همگی بخیر......:gol:
پشت رمنم غیبت نکنین...از الان میگم آیینه.......:surprised:(اثرات خستگی که توهم زدم:D)
تارا جون تاپیکت باحال بود میسی.......;)
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
اولیه باحال بود;)...دومیمه که ناقص تعریف کردی....الکی نگو میخوام برم درس بخونم،بگومیخوام بپیچونم........:razz:
تازشم این دوتا دخترخانوم بود ....گفتی دخترخانومهای زیادی...پس بقیه ش چی شدن هان.........!!!!!
خوب بگو من تایپ کنم.......:surprised::biggrin:
شوخی کردم بابا برو درس بخون فردا میگی من باعث شدم درس نخوندی:redface:.......مرسی که تعریف کردی......;)
من توی سال 90 خرابکاری های زیادی کردم و آدمای ( دخترای ) زیادی رو اذیت کردم ( خاک بر ملاجم ) :(
باشه دومیه رو هم تعریف میکنم .
من تقریبا یه سال پیش زده بودم توی کار خرید و فروش گوشی . ( البته مدیونی فکر کنی الان خرید و فروش نمیکنم :D )
گوشی با قیمت خوب دستم میرسید و با قیمت خوب هم میفروختم .
یه روز یکی از دوستام گفت محمد یکی از آشناهامون هست که گوشی میخواد ولی کامل نمیتونه پول رو بده و یکی دو هفته بعد بقیه پولش رو میده . منم گفتم عیب نداره . اصلا یه ماه بعد پولش رو بده .
خلاصه دختره اومد گوشی رو برد و 300 تومن از پول گوشی رو نداد و گفت دو هفته بعد حتما میارم واستون . منم گفتم عیب نداره اصلا شما یه ماه بعد بده . دیگه تشکر کرد و رفت .
خلاصه دو هفته گذشت ... سه هفته گذشت ... یه ماه گذشت ... خبری ازش نشد . گفتم عیب نداره خودم گفتم یه ماه بعد شاید این روی یه ماه حساب کرده . خلاصه باز صبر کردم تا شد 1.5 ماه . دیدم خانم قصد نداره بیاد پول رو بده . دیگه زنگ زدم به دوستم گفتم این چرا پول رو نمیاره ؟ گفت نمیدونم خودت بهش زنگ بزن . زنگ زدم بهش دیدم گفتش نمیشناسمتون لطفا مزاحم نشین ... :surprised:
گفتم شوخی میکنین !؟ من همونم که گوشی فروختم بهتون و یه مقدار ازش ندادین و ...
بعد انگار تازه یادش اومده باشه گفت آها شماین ؟! گفتم بله ! حالا قضیه این 300 تومن چی میشه ! دیدم خیلی شیک برگشت بهم گفت آقا پولت رو نمیدم . خودت رو خسته نکن ! :razz:
گفتم خانم 300 تومن نه منو ثروتمند میکنه نه بدبخت میکنه . ولی اون دنیا باید جواب بدین . دیدم گفت حالا تا اون دنیا ... و قطع کرد .
بعد جالب این بود که زنگ زدم به دوستم گفتم نیما این دختره چه نسبتی باهات داره ؟! گفت باهام داشت ! دوست دخترم بود الان دیگه به هم زدیم و نمیدونم کجاس :biggrin: ( یعنی تو روح این رفیق :D آخه رفیقه داریم ؟! :D )
دیگه یکی دو ماهی گذشت و من به یه نفر گوشی فروختم . ولی خیلی بهش حال دادم . یه قیمتی بهش دادم که خودش کف کرد . یه سری کار دیگه هم واسه انجام دادم که ولش کن ...
بعد بهم گفت آقا من کارمند ایرانسلم . هرکاری داشتی من درخدمتم . بازم گذشت یهو به ذهنم اومد شماره دختره رو بدم بهش ببینم میتونه آدرس رو واسم پیدا کنه یا نه !
شماره رو دادم بهش گفت نمیشه ، غیر قانونیه ! اگه طرف شکایت کنه پدرمو در میارن و از اینجور حرفا ! دیگه یکم اصرار کردم گفت باشه ! :D:D:D
خلاصه آدرسش رو در آوردم و به فرداش رفتم در خونه دختره . جالبه که خونشون هم 18 تا کوچه با خودمون فاصله داشت و نزدیکمون بود . شانس آوردم که سیمکارت رو ثبت کرده بود و آدرس هم داده بود :D
رفتم دم خونشون زنگ زدم . خودش اومد دم در ...
واااااااااااااای اون صحنه خیلی دیدنی بود . وقتی منو دید یهو توی در افتاد ... :D
گفتم خانم من الان نیومدم اینجا داد و بیداد راه بندازم و بگم 300 تومنم رو بده . چون دیگه واسم ارزش نداره . اومدم آدرستون رو پیدا کردم که یه وقت فکر نکنین خیلی زرنگین .
اون 300 تومن هم نوش جانتون و از شیر مادر هم حلال تر ...
خداحافظی کردم و اومدم .
دیدم پس فردا دوست زنگ زد گفت بیا کارت دارم . رفتم دیدم گفت دختره دیروز اومده 300 تومن داده که بدم بهت . خودش روش نشد بیاره ...
--------------------------------------------------------------------------
همونطور که اول پستم گفتم من خیلیا رو اذیت کردم . اگه یادم اومد بازم میگم ...
 

تارا پارسا

عضو جدید
من توی سال 90 خرابکاری های زیادی کردم و آدمای ( دخترای ) زیادی رو اذیت کردم ( خاک بر ملاجم ) :(
باشه دومیه رو هم تعریف میکنم .
من تقریبا یه سال پیش زده بودم توی کار خرید و فروش گوشی . ( البته مدیونی فکر کنی الان خرید و فروش نمیکنم :D )
گوشی با قیمت خوب دستم میرسید و با قیمت خوب هم میفروختم .
یه روز یکی از دوستام گفت محمد یکی از آشناهامون هست که گوشی میخواد ولی کامل نمیتونه پول رو بده و یکی دو هفته بعد بقیه پولش رو میده . منم گفتم عیب نداره . اصلا یه ماه بعد پولش رو بده .
خلاصه دختره اومد گوشی رو برد و 300 تومن از پول گوشی رو نداد و گفت دو هفته بعد حتما میارم واستون . منم گفتم عیب نداره اصلا شما یه ماه بعد بده . دیگه تشکر کرد و رفت .
خلاصه دو هفته گذشت ... سه هفته گذشت ... یه ماه گذشت ... خبری ازش نشد . گفتم عیب نداره خودم گفتم یه ماه بعد شاید این روی یه ماه حساب کرده . خلاصه باز صبر کردم تا شد 1.5 ماه . دیدم خانم قصد نداره بیاد پول رو بده . دیگه زنگ زدم به دوستم گفتم این چرا پول رو نمیاره ؟ گفت نمیدونم خودت بهش زنگ بزن . زنگ زدم بهش دیدم گفتش نمیشناسمتون لطفا مزاحم نشین ... :surprised:
گفتم شوخی میکنین !؟ من همونم که گوشی فروختم بهتون و یه مقدار ازش ندادین و ...
بعد انگار تازه یادش اومده باشه گفت آها شماین ؟! گفتم بله ! حالا قضیه این 300 تومن چی میشه ! دیدم خیلی شیک برگشت بهم گفت آقا پولت رو نمیدم . خودت رو خسته نکن ! :razz:
گفتم خانم 300 تومن نه منو ثروتمند میکنه نه بدبخت میکنه . ولی اون دنیا باید جواب بدین . دیدم گفت حالا تا اون دنیا ... و قطع کرد .
بعد جالب این بود که زنگ زدم به دوستم گفتم نیما این دختره چه نسبتی باهات داره ؟! گفت باهام داشت ! دوست دخترم بود الان دیگه به هم زدیم و نمیدونم کجاس :biggrin: ( یعنی تو روح این رفیق :D آخه رفیقه داریم ؟! :D )
دیگه یکی دو ماهی گذشت و من به یه نفر گوشی فروختم . ولی خیلی بهش حال دادم . یه قیمتی بهش دادم که خودش کف کرد . یه سری کار دیگه هم واسه انجام دادم که ولش کن ...
بعد بهم گفت آقا من کارمند ایرانسلم . هرکاری داشتی من درخدمتم . بازم گذشت یهو به ذهنم اومد شماره دختره رو بدم بهش ببینم میتونه آدرس رو واسم پیدا کنه یا نه !
شماره رو دادم بهش گفت نمیشه ، غیر قانونیه ! اگه طرف شکایت کنه پدرمو در میارن و از اینجور حرفا ! دیگه یکم اصرار کردم گفت باشه ! :D:D:D
خلاصه آدرسش رو در آوردم و به فرداش رفتم در خونه دختره . جالبه که خونشون هم 18 تا کوچه با خودمون فاصله داشت و نزدیکمون بود . شانس آوردم که سیمکارت رو ثبت کرده بود و آدرس هم داده بود :D
رفتم دم خونشون زنگ زدم . خودش اومد دم در ...
واااااااااااااای اون صحنه خیلی دیدنی بود . وقتی منو دید یهو توی در افتاد ... :D
گفتم خانم من الان نیومدم اینجا داد و بیداد راه بندازم و بگم 300 تومنم رو بده . چون دیگه واسم ارزش نداره . اومدم آدرستون رو پیدا کردم که یه وقت فکر نکنین خیلی زرنگین .
اون 300 تومن هم نوش جانتون و از شیر مادر هم حلال تر ...
خداحافظی کردم و اومدم .
دیدم پس فردا دوست زنگ زد گفت بیا کارت دارم . رفتم دیدم گفت دختره دیروز اومده 300 تومن داده که بدم بهت . خودش روش نشد بیاره ...
--------------------------------------------------------------------------
همونطور که اول پستم گفتم من خیلیا رو اذیت کردم . اگه یادم اومد بازم میگم ...
اي ول بابا دمت حسابي گرم ولي با اين بي ارتي(فشارتي) بيشتر حال كردم...
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به به تارا تو هم آره؟:D

ما هم حال خيلي ها رو گرفتيم..ولي يه بار بد جوري حالم رو گرفتن
 

تارا پارسا

عضو جدید
به به تارا تو هم آره؟:D

ما هم حال خيلي ها رو گرفتيم..ولي يه بار بد جوري حالم رو گرفتن
نميدوني كه پسررو اسگل كرديم يه طراحي الكي برداشتيم بعدش گفتيم اين طراحي چند بعديه اگه گفتي؟
پسره كوپ كرد گفت:خدايي رشته سختي دارين:D

 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من توی سال 90 خرابکاری های زیادی کردم و آدمای ( دخترای ) زیادی رو اذیت کردم ( خاک بر ملاجم )
باشه دومیه رو هم تعریف میکنم .
من تقریبا یه سال پیش زده بودم توی کار خرید و فروش گوشی . ( البته مدیونی فکر کنی الان خرید و فروش نمیکنم :D )
گوشی با قیمت خوب دستم میرسید و با قیمت خوب هم میفروختم .
یه روز یکی از دوستام گفت محمد یکی از آشناهامون هست که گوشی میخواد ولی کامل نمیتونه پول رو بده و یکی دو هفته بعد بقیه پولش رو میده . منم گفتم عیب نداره . اصلا یه ماه بعد پولش رو بده .
خلاصه دختره اومد گوشی رو برد و 300 تومن از پول گوشی رو نداد و گفت دو هفته بعد حتما میارم واستون . منم گفتم عیب نداره اصلا شما یه ماه بعد بده . دیگه تشکر کرد و رفت .
خلاصه دو هفته گذشت ... سه هفته گذشت ... یه ماه گذشت ... خبری ازش نشد . گفتم عیب نداره خودم گفتم یه ماه بعد شاید این روی یه ماه حساب کرده . خلاصه باز صبر کردم تا شد 1.5 ماه . دیدم خانم قصد نداره بیاد پول رو بده . دیگه زنگ زدم به دوستم گفتم این چرا پول رو نمیاره ؟ گفت نمیدونم خودت بهش زنگ بزن . زنگ زدم بهش دیدم گفتش نمیشناسمتون لطفا مزاحم نشین ... :surprised:
گفتم شوخی میکنین !؟ من همونم که گوشی فروختم بهتون و یه مقدار ازش ندادین و ...
بعد انگار تازه یادش اومده باشه گفت آها شماین ؟! گفتم بله ! حالا قضیه این 300 تومن چی میشه ! دیدم خیلی شیک برگشت بهم گفت آقا پولت رو نمیدم . خودت رو خسته نکن ! :razz:
گفتم خانم 300 تومن نه منو ثروتمند میکنه نه بدبخت میکنه . ولی اون دنیا باید جواب بدین . دیدم گفت حالا تا اون دنیا ... و قطع کرد .
بعد جالب این بود که زنگ زدم به دوستم گفتم نیما این دختره چه نسبتی باهات داره ؟! گفت باهام داشت ! دوست دخترم بود الان دیگه به هم زدیم و نمیدونم کجاس :biggrin: ( یعنی تو روح این رفیق :D آخه رفیقه داریم ؟! :D )
دیگه یکی دو ماهی گذشت و من به یه نفر گوشی فروختم . ولی خیلی بهش حال دادم . یه قیمتی بهش دادم که خودش کف کرد . یه سری کار دیگه هم واسه انجام دادم که ولش کن ...
بعد بهم گفت آقا من کارمند ایرانسلم . هرکاری داشتی من درخدمتم . بازم گذشت یهو به ذهنم اومد شماره دختره رو بدم بهش ببینم میتونه آدرس رو واسم پیدا کنه یا نه !
شماره رو دادم بهش گفت نمیشه ، غیر قانونیه ! اگه طرف شکایت کنه پدرمو در میارن و از اینجور حرفا ! دیگه یکم اصرار کردم گفت باشه ! :D:D:D
خلاصه آدرسش رو در آوردم و به فرداش رفتم در خونه دختره . جالبه که خونشون هم 18 تا کوچه با خودمون فاصله داشت و نزدیکمون بود . شانس آوردم که سیمکارت رو ثبت کرده بود و آدرس هم داده بود :D
رفتم دم خونشون زنگ زدم . خودش اومد دم در ...
واااااااااااااای اون صحنه خیلی دیدنی بود . وقتی منو دید یهو توی در افتاد ... :D
گفتم خانم من الان نیومدم اینجا داد و بیداد راه بندازم و بگم 300 تومنم رو بده . چون دیگه واسم ارزش نداره . اومدم آدرستون رو پیدا کردم که یه وقت فکر نکنین خیلی زرنگین .
اون 300 تومن هم نوش جانتون و از شیر مادر هم حلال تر ...
خداحافظی کردم و اومدم .
دیدم پس فردا دوست زنگ زد گفت بیا کارت دارم . رفتم دیدم گفت دختره دیروز اومده 300 تومن داده که بدم بهت . خودش روش نشد بیاره ...
--------------------------------------------------------------------------
همونطور که اول پستم گفتم من خیلیا رو اذیت کردم . اگه یادم اومد بازم میگم ...
اول که باید بگم مرسی که تعریف کردی...................
بعدش سعی کن توی سال 91 پسل خوفی بشی که دیگه پایان سال اینجوری نگی.............:surprised:

راستی شما خیلی آدم فهمیده ای هستی چون متوجه شدی منظور از آدم و انسان فقط دختراست ،و پسرا جز ش حساب نمیش.....:دی(مزاح بود مدیونی به دل بگیری.....:D)
چرا مدیون کردی من فکر کردم الان دیگه توی اینکار نیستی......یعنی الان مدیون شدم..........:w04:
در ضمن پسر خوف مگه مجبوری تعارف میکنی که پولو دیر بیارن.......با خودت اینجوری نکن خدایی نکرده برشکست میشیا....:surprised:.
راستی تو دوستاتم تجدید نظر کنیا.......اون دوستی که شما داشتی دیگه نیاز به دشمن نداری.....:surprised:
این کارمند ایرانسیلیه گفتی دختر بود نه؟!:w16:....نگو نه که باورم نمیشه..............:lol:
داستانت باحال بود..........ممنون که تعریف کردی.....ولی تهش زرنگیت باحال بود،طفلک دختره الان کاملا معنی این جمله که :
کوه به کوه نمیرسه اما آدم به آدم میرسه رو باتموم وجودش درک کرده........:w01:
البته هچینم گناه نداشت...آخه چجوری تونست پولی که مال خودش نیستو بالا بکشه.....آدم باید سر حرفش بمونه......:(
اگه بقیه شم یادتون اومد تعریف کنیدا ...باشه؟؟!!!:دی
 
آخرین ویرایش:

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
اول که باید بگم مرسی که تعریف کردی...................
بعدش سعی کن توی سال 91 پسل خوفی بشی که دیگه پایان سال اینجوری نگی.............:surprised:

راستی شما خیلی آدم فهمیده ای هستی چون متوجه شدی منظور از آدم و انسان فقط دختراست ،و پسرا جز ش حساب نمیش.....:دی(مزاح بود مدیونی به دل بگیری.....:D)
چرا مدیون کردی من فکر کردم الان دیگه توی اینکار نیستی......یعنی الان مدیون شدم..........
در ضمن پسر خوف مگه مجبوری تعارف میکنی که پولو دیر بیارن.......با خودت اینجوری نکن خدایی نکرده برشکست میشیا....:surprised:.
راستی تو دوستاتم تجدید نظر کنیا.......اون دوستی که شما داشتی دیگه نیاز به دشمن نداری.....:surprised:
این کارمند ایرانسیلیه گفتی دختر بود نه؟!:w16:....نگو نه که باورم نمیشه..............:lol:
داستانت باحال بود..........ممنون که تعریف کردی.....ولی تهش زرنگیت باحال بود،طفلک دختره الان کاملا معنی این جمله که :
کوه به کوه نمیرسه اما آدم به آدم میرسه رو باتموم وجودش درک کرده........:w01:
البته هچینم گناه نداشت...آخه چجوری تونست پولی که مال خودش نیستو بالا بکشه.....آدم باید سر حرفش بمونه......:(
اگه بقیه شم یادتون اومد تعریف کنیدا ...باشه؟؟!!!:دی
دارم روی خودم کار میکنم . ولی قول نمیدم ... :D:D
نوشته من طنز آمیز بود عزیزم . داشتم طعنه میزدم ... :D ( مزاح بود . مدیونی به دل بگیری ... :D:D:D )
بابا من چه میدونستم از این آدما میخواد بخوره به پستم . بعدم من رو حساب رفاقتم با این ذلیل مرده گفتم عیب نداره بقیشو بعدا بده ! :redface:
نه اتفاقا ! دختر نبود . اگه دختر بود که از این مراما نداشت ... ( مزاح بود . مدیونی به دل بگیری :D:D:D )
امشب یه اتفاق واسم افتاد ... :D
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارم روی خودم کار میکنم . ولی قول نمیدم ... :D:D
نوشته من طنز آمیز بود عزیزم . داشتم طعنه میزدم ... :D ( مزاح بود . مدیونی به دل بگیری ... :D:D:D )
بابا من چه میدونستم از این آدما میخواد بخوره به پستم . بعدم من رو حساب رفاقتم با این ذلیل مرده گفتم عیب نداره بقیشو بعدا بده ! :redface:
نه اتفاقا ! دختر نبود . اگه دختر بود که از این مراما نداشت ... ( مزاح بود . مدیونی به دل بگیری :D:D:D )
امشب یه اتفاق واسم افتاد ... :D
eeeeeeeeeeeeeeee، اینجوریاست...!!!!
آره بابا میدونم ....دخترا ته مرامن....این مرامش درپیتی بود .......تابلوست دختر نبود.........:surprised:
میخوای حدس بزنم چه اتفاقی افتاد امروز دلتو یکی دزدید توی سی تا نما.......:D:D
خوب تعریف کن ببینم چی شد........:surprised:
 

mohammadreza1001

کاربر فعال
عيول آبجي...
من تا دلت بخاد حال اين پسراي كلاسمونو گرفتم...
يبار يكيشونو ديدم دم در يوني داشت سيگار ميكشيد منم متنفرم از سيگار...
رفتم رو برد كاركاتورشو كشيدم نوشتم لعنت بركسي كه سيگار بكشد....
خودش اومد قرمز كرد...:D
منم یه بار بند کیف دوتا از دخترای کلاسمون که جلوم بودن رو به هم گره زدم.وقتی بلند شدن برن ما بودیم و دل هایی که از شدت خنده درد گرفته بود
تقصیر خودشون بود که کوله پشتی آورده بودند
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سری جدید خرابکاری ها:

اصولا فک کنم تا حالا دیگه منو شناخته باشین:دی
یه کمی زیادی شر میباشم:دی
با یکی از پسرای کلاسمون بحثم شد...کلا خیلی با این یارو مشکل دارم...خیلی رو اعصابمه...
داشت کنفرانس میداد..کنفرانس های ما جوریه که وقتی کسی داره کنفرانس میده کل کلاس تو دستشه...
گوشی من زنگ خورد اومدم از کلاس برم بیرون که گفت کجا؟؟؟؟دارم توضیح میدم؟؟؟بشین سر جات ببینم....گفتم تلفنم مهمه...گفت رفتی بیرون بر نگرد...منم رفتم نشستم سر جام(استادمون آخر کلاس حضور غیاب میکنه)
جلسه بعدش من در پی تلافی بودم...داشتم توضیح میدادم که دیدم داره با بغل دستیش صحبت میکنه...با انگشت زدم به تابلو گفتم آقای فلانی یا میری بیرون یا ساکت میشی...هیچی نگفت..دو مین بعدش گوشیش زنگ خورد...اومد بره بیرون گفتم بشین سر جات...
نشست سر جاش دیدم داره با تلفن میحرفه...منم نامردی نکردم..رفتم جلو گوشیو ازش گرفتم گفتم بیرون...گوشیشو دادم دست استاد...گفتم منفی بذارید...اون جلسه هم غیبت خورد...بعد از اون یاد گرفت سر به سر من نذاره
:D


 

shabnam...

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشویییییییییییییییییییییییییییییییییییییق اجوووووووووووووووو
تو نمونه ای
افرین افرین:D
 

Similar threads

بالا