جوک بگو....

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاغا چشمتون بد نبینه یه بار یکی از معلمامون نگفته امتحان گرفت که هیچ چهل تا سوال یه ربع وقت داد بعد گفت میدونم الان دارین به من فحش میدین ولی این کت و شلواری که من پوشیدم ضد فحشه یکی از ته کلاس داد زد مگه عمه تو کت شلوارم میپوشه
 
  • Like
واکنش ها: A.8

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
از وقتی یادم تو حموممون ازاین شامپو تخم مرغیا داروگر بود حالا هم هست بعیده در آینده هم نباشه.همیشه هم یه نفر آب میریزه توش زیاد بشه(مشغولوذنبه اید اگه فک کنید کار باباهس ) حالا...
یه بار که رفته بودیم خونه ی عمم اینا با بچه ها رفتیم فوتبال بازی کردیم و اومدیم اینام گیر دادن که عرق کردیو بو میدیو برو حمومو این صحبتا خلاصه از ما انکار و از اونا اصرار بالاخره رفتیم .
تو حموم بودیم چشمون افتاد به انواعو اقسام شامپوهای با کلاس ما هم که عقده ای یکیشو برداشتیم ریختیم سرمونو حسابی چنگ زدیم . دیدم کف نمیکنه یه بویی هم میده به خودم گفتم حتما مدل این شامپو ها این جوریه عوضش خاصیت داره و اینا .حسن خر صدا (این خونه رو کی ساخته اوسای بنا ساخته ... ) میخوندمو خوشحال سرمو چنگ میزدم که احساس کردم سرم داغ شد یه نیگا به شامپو انداختم دیدم روش نوشته :
...دهانشویه ...
قیافه م شده بود عین اون گرگه وقتی باکلی زحمت دستش به میگ میگ نمیرسید چشاش ترک های قرمز برمیداشت...
 
  • Like
واکنش ها: A.8

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیشتر نوابغ دنیا از دنیا رفتند، ابن سینا، دکتر حسابی، ادیسون، انیشتین و متاسفانه این روزها منم حال خوشی ندارم!:)
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
به پسر عمم ميگم واسه كنكور درس خوندي؟
ميگه:مگه كنكور ساعت هشت نيست؟
ميگم چرا!!!!!
ميگه خب ساعت پنج پا ميشم ميخونم ديگه!!!!
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارو داشته سر نماز گریه میکرده، حیف نون با بغض بغلش میکنه و بش میگه راستشو بگو، واسه خدا اتفاقی افتاده؟؟؟!!!
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر جلسه امتحان به دختره میگم:برسونیا!!؟ میگه:چیو؟؟؟
گفتم:سلام گرممو به عمت...
مردشور کلیپستو ببرن!!!
 
  • Like
واکنش ها: A.8

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دلیل اینکه یکی از بچه ها امتحان داره و میدونم الان از درسش زده تا بیاد جوک بخونه.... ادامه داستان ( بقیه جوک ها ) در قسمت بعدی:D
 
  • Like
واکنش ها: A.8

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دلیل اینکه یکی از بچه ها امتحان داره و میدونم الان از درسش زده تا بیاد جوک بخونه.... ادامه داستان ( بقیه جوک ها ) در قسمت بعدی:D
بذاااااااااااااااااااااااااااااار.بعدا میام میخونم....
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
عامو
من سرما خوردم
رفتم دکتر
از اونور
شوهر عمه م سکته کرده
دارو دادن بش
ینی داروامون مو نمیزنه
الان دارم از اتاق انتظار دکتر اعصاب و روان براتون جک میفرستم
جا داره از دکتر مربوطه ک أز حالا ب فکر سکته های پیش روی بنده بودن تشکر ویژه داشته باشم
دکتر مچکریم
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترم 3بودم سر کلاس یکی از درسهایی اختصاصی به استاد گیر دادم که باید بمون اِرفاق کنی...!
من:استاد...! 5 نمره برا مزدوجین(متاهلین) و شاغلین در نظر بگیرید لطفا...!
استاد: حالا تو از کدوماشونی؟
من:شاغلم دیگه استاد...! ^-^
استاد....@@.....: تو...؟ شاغلی؟ به قیافت نمیاد...! (آخه شاسگول مگه شغل به قیافست...!)
من:بله استاد شاغلم ^-^
استاد: حالا شغلت چی هست؟
من:استاد از شوما انتظار نداشتم...اشتغال به تحصییل دیگه..!
فقط نمیدونم کجای حرفم بد بوده که منو انداخت بیرون که هیچی حذفمم کرد. مردم اعصاب ندارن...!
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترم 3بودم سر کلاس یکی از درسهایی اختصاصی به استاد گیر دادم که باید بمون اِرفاق کنی...!
من:استاد...! 5 نمره برا مزدوجین(متاهلین) و شاغلین در نظر بگیرید لطفا...!
استاد: حالا تو از کدوماشونی؟
من:شاغلم دیگه استاد...! ^-^
استاد....@@.....: تو...؟ شاغلی؟ به قیافت نمیاد...! (آخه شاسگول مگه شغل به قیافست...!)
من:بله استاد شاغلم ^-^
استاد: حالا شغلت چی هست؟
من:استاد از شوما انتظار نداشتم...اشتغال به تحصییل دیگه..!
فقط نمیدونم کجای حرفم بد بوده که منو انداخت بیرون که هیچی حذفمم کرد. مردم اعصاب ندارن...!

متعجبم چرا شغل به این خوبی داشتی استاد چنین حماقتی کرده:D
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه روز یه نفر خرشو میبره دامپزشکی میگه دکترجون میشه دارو های خرمو تو دفترچه من بنویسی دکتره هم میگه خرت ماده است برو دفترچه زنتو بیار
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختره pm داده میخوام اددت کنم چکار کنم...؟
گفتم کپی شناسنامه ...
دوقطعه عکس و رضایت نامه از پدر و مادرتو بیار...
دیگه pm نداد فک کنم رفته مدارکشو تکمیل کنه
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقا اعتراف میکنم من کلاس اول دبستان بودم.انقدر خجالتی بودم که اخرش به خاطر همین کار دست خودم دادم.یه روز زنگ صف رو زدن ما هم ایستادیم.حالا مگه ول میکردن هیی حرف میزدن.
منم خجالتی هی میخواستم ناظممون رو صدا کنم که برم دستشویی اصلا نگام نمیکرد تا اینکه آخرش جای شما خالی من خودمو خیس کردم . بی ابرویی اینکه همه منو نگاه میکردن میخندیدن به کنار چون خونمون نزدیک مدرسه بود نامردا تا خونه منو رو دست گرفتن بردن خونمون. انگار اشغالا رو داشتن میزاشتن دمه در..هر وقت یادم میاد مو به تنم سیخ میشه
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه روز با داییم و هیولاش رفتیم دندونپزشکی واسه دندونای هیولا(نیما 5 ساله) . تو مطب دکتر دوتا دختر خوشگل وناز نشسته بودن. نفهمیدم چی شد داییم اومد پیشه اینا کلاس بزاره به پسر داییم گفت : پسرم ببین مسواک نزدی دندونات خراب شده.) پسر داییم هم خیلی محرض گفت : بابا جون دهنت خودت که بو گوه میده ، خودت چند وقته مسواک نزدی.
هیچی دیگه زمین دهن باز کرد و داییم رفت توش و منم تموم صندلیارو جوییدمو به جرم تخریب اموال عمومی دستگیر شدم
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
" یه گدایی هم هست جاش تو فلکه دوم صادقیه اس !
الـان 4 سالـه که هــر روز صبح دارم میبینمش
مرد حسابی داسـتانشم اینـه که ....
.
.
.
کـرایه نـداره بره تا کـرج !!!!
امروز رفتم بهش گفتم اگه تو این 4 سال پیـاده هم رفته بودی الـان نزدیکای مونیخ بودی !
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
نزدیک داربی هستیمممممم
در پاک بودن فوتبال‌ ما همین بس که:
یکی به یکی میگه کیسه کش ! اونم به اون یکی میگه لنگی !
که هردو مظهر پاکی و نظافت هستن
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلی مهمون داریم بعد من اومدم تو اتاق خودم رو بزنم به خواب ! ( یه این جور آدمی هستم من ) بعد گودزیلامون ( دختر خواهرم ) اومده می گه چرا خودت رو زدی به خواب ؟ میگم : چون که خسته ام و تازه حال و حوصله ی این مهمون ها رو ندارم . ببین کارِن ( اسم گودزیلامون ) نری بگی ها ! گودزیلا : باشه .
بعد مهمونا اومدن می پرسن من کجام . کارن هم می گه : گفته خسته ام می خوام خودم رو بزنم به خواب به کسی نگی ها ! چون گفته به کسی نگم .
 

Similar threads

بالا