Sarp
مدیر بازنشسته
صندوقچهی ایمیلت رو باز میکنی و یک عالمه ایمیل نخونده میبینی. میگی بذار چند تاشو باز کم بخونم روح دوستان ناراحت نشه. (چون خودشون که نمیفهمن خوندی یا نخوندی) ولی بعدش پشیمون میشی. بذارید یه نگاهی بندازیم با هم دیگه ببینیم چی توی این ایملیها پیدا میشه:این سلسله مطالب مدتی پیش در وبلاگ "یکی بود یکی نبود" منتشر شده و بنده با کمی دستکاری (البته نه اصل مطلب) ، مطالب رو اینجا ارسال میکنم .
اطلاعات عمومی:
آیا میدانستید که وقتی یک سوسک حمام را له میکنید دلیل مرکش له شدن نیست بلکه این است که از گشنگی مرده؟ آیا میدانستید که گودزیلا تنها حیوانیست که واقعن عاشق میشود و در روز والنتاین برای دوست دخترش کادو میخرد؟ آیا میدانستید که براساس تحقیقات یک موسسه خفن بین المللی ایرانیها زیباترین، با هوشترین، با فرهنگترین، با سوادترین و غیره ترین ملت دنیا هستند اما هیچکس هنوز این را نفهمیده و این موسسه هم به دلایل امنیتی از انتشار نتایج تحقیقاتش جلوگیری کردهاست؟
البته در دستهی اطلاعات عمومی ایمیلهایی هم هستندکه حقیقت دارند اما اطلاعاتی که ارائه میکنند به هیچ دردی نمیخورد. مثلن دانستن سرعت رشد موهای رلف اورانگوتان به چه دردی میخورد به نظرتان؟
اطلاعات فرهنگی-تاریخی-اجتماعی و ...:
از آخرین موردی که به گوشم خورد شروع میکنم که مدعی شده بود عهدنامه ترکمانچای و گلستانچای ( به قول بعضی مقامات!) به پایان رسیده و حالا میتونیم کشورهایی که از ما جدا شدن رو برگردونیم. ما هم که در دوران مدرسه از تاریخ حفظ کردن به ویژه تاریخ قراردادها فراری بودیم ییهو حس ملیگراییمون گل کرده و بدون اطلاع از درستی نامهای که رسیده اون رو برای همه میفرستیم. یا اینکه آیا خبر داشتید دکتر حسابی دوست جون انیشتین بوده و انیشتین تحت تاثیر اون هم قرار بوده مسلمون بشه و هم ایرانی؟[SUP]۱[/SUP]
پیامهای فرهنگی – بهداشتی و ...
پاورپوینتها و ایمیهای حاوی جملات زیبا، پیامها و نکتههای روانشناسی (کنترل خشم، رازهای شاد بودن و ...) که در کل به نظر من مفید هستند و ارزش خواندن دارند اما به شرطی که تقاضا یا پیشنهاد ارسال برای بقیه از انتهایشان حذف شود. به ویژه اونهایی که توش میگه اگه برای کلی آدم دیگه اینو نفرستی میره زیر تریلی میمیری بیچاره!
اما در دستهی پیامهای بهداشتی و حوزهی عمومی وضع کمی متفاوت است. ایمیلهای زیادی میرسد که نمیتوان به درستی آنها اطمینان داشت. مثلن دوستی عزیز ایمیلی برایم فرستاده بود دربارهی معجزهی درمان با آب و گفته بود که اگه هر روز صبح ناشتا ۵/۱ لیتر آب بخورید کلی از امراضتون خوب میشه. حالا ما کلی امراض نداشتیم ولی با تمرین روزانه تونستم این کار رو انجام بدم که در نتیجه تبدیل شده بودم به یک بشکهی متحرک و نیمی از روز را در جاییکه دانم و دانی میگذراندم! البته اساس آب درمانی تایید شده ولی نه به روش بشکه درمانی.
افزون بر اینها گاهی ایمیلی میرسد که مثلن در روغن نباتی فلان کارخانه یه مارمولک پیدا شده اندازهی تمساح. چند تا عکس هم به عنوان سند گذاشتن کنارش. دربارهاین این ایمیلها به نظرم باید خیلی احتیاط کرد. چون یا ممکنه سرکاری باشه و یا اینکه کسی برای خراب کردن رقیب تجاریش از این ترفند استفاده کرده باشه. البته احتمال حقیقت داشتن هم هست که متاسفانه به دلیل شفاف نبودن اطلاع رسانی و نداشتن یک قسمت روابط عمومی که سرش به تنش بیارزه در شرکت مربوطه! نمیشه به صورت دقیق اصل ماجرا را فهمید. مثلن یک ایمیلی رسیده بود که دربارهی ناگت مرغ یکی از تولید کنندههای مواد غذایی نوشته و کلاهی که سر مشتری میذاره. برای اطمینان ایمیل زدم به شرکت تولید کننده اما از اونجایی که اکثر قریب به اتفاق سایتهای ایرانی درکی از ایمیل و جایگاهش ندارند کسی جوابم رو نداد و اصلن بعید میدونم که کسی ایمیل رو دیده باشه!
به هر حال در مورد این ایمیلها و فرستادنش برای دیگران باید بیشتر دقت کرد. مثلن یه ایمیلی به دستم رسید درباره خرمای جهرم که توش یه سری عکس بود از مراحل بسته بندی خرمای جهرم که از نظر بهداشتی وضعیت فاجعه باری رو نشون میداد. اول که از توی عکسها برای من روشن نشد که حالا این واقعن مال جهرمه یا جای دیگه، دوم اینکه این ایمیل رو چند سال پیش هم دیده بودم، سوم و نکتهی مهم اینکه اگه یه کارگاه تولیدی تخلف کرده (حالا اصلن ممکنه این مال ۱۰ سال پیش بوده باشه و حالا مشکل برطرف شده باشه) دلیل نمیشه که همهی تولیدات اونجا این مساله رو داشته باشه. به خصوص در نظر بگیریم که با پخش این ایمیلها ممکنه به روزنههای اقتصادی محدود عدهای یا منطقهای آسیب بزنیم. البته من مخالف کارکرد اطلاع رسانی ، شفاف سازی و انتقادی رسانه نیستم و خوبه که با فشار رسانهها افراد یا موسساتی که تعهدات و مسولیتشون رو فراموش میکنن مجبور به اصلاح بشن، ولی ما هم باید به تعهد اخلاقی و اجتماعی خودمون نگاه کنیم و دست کم باعث شایع شدن مطلبی که از درستی اون اطمینان نداریم نشیم. یعنی نباشیم مثل این افراد بیاطلاعی که در تلویزیون یک خبری را میگویند و انوقت منبعش را اینترنت اعلام میکنند (بدون اشاره به اینکه کدوم صفحه کدوم پایگاه...کی چی کجا..کیه کیه؟[SUP]۲[/SUP]). مثل اینکه بپرسی خونت کجاست و جواب بشنوی تو باغچه!
اطلاع رسانیهای علمی
در این زمینه که اوضاع واقعن افتضاح است و صندوقها پر است از ایمیلها سرکاری و یا رمالی که به عنوان مطالب علمی و آموزشی قالب میشود به خلق الله. برای مثال ایمیلهایی که دربارهی ویروسهای اینترنتی و هشدارهای مربوط به آن هستند بالای ۹۰ درصد دروغ و غیر واقعیاند . (حقههای اینترنتی یا hoax)
یا همین یه مدت پیش ایمیلی رسیده بود که در فلان تاریخ به دلیل فلان و بهمان پدیده نجومی، دو ماه در آسمان دیده خواهد شد و این پدیده هر ۸۰ سال (یا شاید هم شونصد سال) یکبار اتفاق میافتد. در حالیکه این ایمیل در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ هم به دستم رسیده بود!
این پدیدهی جالب که قبلن روی کاغذ و به فرم دعانویسی رخ میداد (از اون دعاها که میگفت اگه برای ۱۰ نفر ننویسی بدبخت میشی) حالا به عرصهی اینترنت و حتا پیامکهای موبایل هم رسیده است.
عکسهای مهیج و جالب
پیشرفتی که در عرصهی ایمیلهای سرکاری اتفاق افتاده این است که گرافیستهای آماتور هم در این زمینه فعال شدهاند. عکسهایی جالب از صحنههای عجیب و غریب و یا پدیدههایی نادر. مثلن پارچه نوشتهای در خیابان با جملهای عجیب و مانند آن. در برخی موارد میتوان دستکاری عکس را تشخیص داد، برخی موارد هم با نتیجهگیری منطقی میتوان فهمید که عکس قلابی است، اما واقعن اینقدر عکسهای جعلی زیاد شده که تشخیص واقعیت کار سختی شده و من خودم کمتر به اینگونه ایمیلها اعتماد میکنم.
ایمیلهای سرگرمی
شاید کم اهمیتترین دسته از ایمیلها باشند اما تنها دستهای هستند که میتوان گفت همانی هستند که نمینمایند. تنها عیبشان این است که اعتیاد آورند و آفت وقت با ارزش انسان. به هر حال کسی از ندیدن کلیپ خنده دار نمرده. در نتیجه باید مواظب بود که در مصرف آنها دچار اعتیاد و زیاده روی نشویم!
حالا که چی؟
هدفم از گفتن این حرفها صحبت دربارهی دو نکته است. یکی اینکه ارزش وقت خودمان و دیگرانی که برایشان ایمیل میفرستیم را بیشتر بدانیم. از این وقت میتوان برای مطالعهی انبوه کتابهای نخواندهای که در کتابخانهی هرکسی یافت میشود استفاده کرد و یا دست کم به مطالعهی مطالب مفیدتر و اساسیتری در اینترنت پرداخت.
اما نکتهی دوم و مهمتر مبارزه با جو و روحیه زود باوری است که در میان ما رایج است. حرفها را خیلی راحت و بدون سند میپذیریم و گاهی سادهترین محکهای منطقی که باید به آن بزنیم را نمیزنیم. و این بیشتر از اینکه به هوش ما ربط داشته باشد به نبودن دقت نظر و دیدگاه اشتباهمان مربوط میشود. اگر این روحیه گسترش پیدا کند که هر حرفی را راحت و بدون سند نپذیریم (البته نه از آن نوع سندهایی که در پستوی خانهی بعضیها موجود است!) شاید کمی وضع فرهنگی و اجتماعیمان بهتر بشود.
پینوشت:
۱- این ماجراهای دکتر حسابی خیلی بحث برانگیز شده و البته بحث جدیدی هم نیست. پسر ایشان کتابی دربارهی زندگی ایشان نوشته که بخشهایی از آن هر از گاهی در ایملهای فرستاده میشود و مشهورتر از همه هم ماجرای سفرهی هفت سین دکتر و حضور بزرگان علم فیزیک از جمله انیشتین است. اساتید مختلفی با این نوشتهها ابراز مخالفت کرده و آنها را اغراق آمیز و دروغ میدانند. بعضیها از این صحبت کردهاند که آن اساتیدی که نام برده شدهاند نمیتوانسته در آن زمان همه آنجا باشند و دلایلشان را آوردهاند. برخی دیگر از این میگویند که دکتر حسابی منشا خدمات بزرگی بوده اما دربارهی شخصیت علمیاش اغراق شده است. به هر حال اگر مایل باشید با جستجو در اینترنت میتوانید مطالبی در این زمینه بخوانید. آخرین نقدی هم که خواندم در یکی از شمارههای اخیر مجلهی نجوم بود .
آخرین ویرایش: