[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به شیطان گفتم[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]:[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]« لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: « چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: « مگر چه كرده ام؟» گفت: « مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام» با تعجب سوال کردم: « پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: « نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: « پس تو چه كاره ای؟» پاسخ داد: « هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد فعلاً برو سواری بیاموز.[/FONT] |
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | جمله های كوتاه با يك دنيا معنا | ادبیات | 7930 | |
![]() |
نیایشی زیبا از"جک ریمر"یکی از نویسندگان معاصر | ادبیات | 3 | |
![]() |
ذهن زیبا | ادبیات | 320 | |
![]() |
آرزوهای زیبا | ادبیات | 3 |