در شکل پست شماره 1، ترکیب مضاف و مضاف الیه (Princes of Persia) به صورت صفت و موصوف (Persian Princes) ترجمه شده. به نظرم بهتر بود در ترجمه به فارسی، از معادل ایران استفاده می شد. اما Persia به چی اشاره داره؟ به استان فارس؟ به فارسی زبانان؟ یا معنایی داره فرای این ها و از اون دست واژه هایی هست که در گردش چرخ گردون، معناهای مختلفی به خود می گیرند؟ خواهیم دید.
این خلدون در
مقدمه می نویسد:
و لقد كان
ملك الفرس و دولتهم أعظم من ملك بني إسرائيل بكثير يشهد لذلك ما كان من غلب بختنصر لهم و التهامه بلادهم و استيلائه على أمرهم و تخريب بيت المقدس قاعدة ملتهم و سلطانهم و هو من بعض عمال مملكة فارس يقال إنه كان مرزبان المغرب من تخومها و كانت ممالكهم
بالعراقين و خراسان و ما وراء النهر و الأبواب أوسع من ممالك بني إسرائيل بكثير
ترجمه ی اینگیلیسی مقدمه ي ابن خلدون
این جا در دسترسه که من تیکه ی مرتبط رو می ذارم:
Furthermore, the realm of the Persians was much greater than that of the Israelites. This fact is attested by Nebuchadnezzar's victory over them. He swallowed up their country and gained complete control over it. He also destroyed Jerusalem, their religious and political capital. And he was merely one of the officials of the province of Fars.34 It is said that he was the governor of the western border region. The Persian provinces of the two 'Iraqs,35 Khurasan, Transoxania, and the region of Derbend on the Caspian Sea36 were much larger than the realm of the Israelites.
ملاحظه می کنید که ابن خلدون مورخ عرب، دو عراق، خراسان، ماورالنهر و منطقه ی دربند در قفقاز را
Persian provinces یا ملک الفرس بیان می کند.
ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی مورخ دیگرعرب در
کتاب التنبیه و الاشراف در صفحه ی 30 (نياز به عضو شدن داره براي خواندن متن) بیان می کند:
فالفرس أمة حد بلادها الجبال من الماهات وغيرها وآذربيجان إلى ما يلي بلاد أرمينية وأران والبيلقان إلى دربند وهو الباب والأبواب والري وطبرستن والمسقط والشابران وجرجان وابرشهر، وهي نيسابور، وهراة ومرو وغير ذلك من بلاد خراسان وسجستان وكرمان وفارس والأهواز، وما اتصل بذلك من أرض الأعاجم في هذا الوقت وكل هذه البلاد كانت مملكة واحدة ملكها ملك واحد ولسانها واحد، إلا أنهم كانوا يتباينون في شيء يسير من اللغات وذلك أن اللغة إنما تكون واحدة بأن تكون حروفها التي تكتب واحدة وتأليف حروفها تأليف واحد، وإن اختلفت بعد ذلك في سائر الأشياء الأخر كالفهلوية والدرية والآذرية وغيرها من لغات الفرس
هم چنان که می بینید، مردمی که قلمروشون جبال بود، از ماهات و غیره و آذربایجان تا کنار ارمنستان و آران [جمهوری آذربایجان کنونی] و بیلقان تا دربند که همان باب و ابواب هست و ری و تبرستان و مسقط و شاباران و گرگان و ابرشهر که همان نیشابور است و هرات و مرو و جاهای دیگر خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز و دیگر سرزمین های عجم ها را فارس می نامد.
ابوریحان بیرونی خوارزمی پیرامون
مردم خوارزم که سغدی زبان (شاخه ای از زبان های ایرانی) بودند، در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه در صفحه ي 47 می گوید:
و أما أهل خوارزم، و إن کانوا غصنا ً من
دوحة الفُرس
می بینید که ابوریحان، خوارزمی ها را شاخه ای از
درخت بزرگ فارس ها بیان می کنه.
کم ترین نتیجه ای که از بالا ها به دست می آید، این هست که ایران بزرگ به نام فارس هم مشهور بوده. شاید حالا بهتر متوجه حدیث منتسب به پیامبر اسلام بشیم که اگر دانش در ثریا هم باشد، از سرزمین پارس به آن دست پیدا می کنند.
بعدشم، کم نیستند کشورهایی که دو نام مختلف درون کشور و برون کشور دارند. اولی را نام درون (endonym) و دومی را نام برون (exonym) گویند. برای نمونه، هلند تنها یه بحشی از کشور می باشد که درون کشور ندرلند می نامند کل کشور را (
1). یا جرمنی از مردمی که در شرق رودخانه ی راین زندگی می کردند گرفته شده و به کل کشور اطلاق می شه اما درون کشور دویچلند می گویند (
2). رم تنها نام یه شهره ولی نشان گر یه امپراتوری هم هست.
ایران نیز در غرب به Persia شناخته می شده و می شه:
http://en.wikipedia.org/wiki/Name_of_Iran
In the
Western world,
Persia (or its cognates) was historically the common name for
Iran. In 1935,
Reza Shah asked foreign delegates to use the term
Iran (the historical name of the country, used by its native people) in formal correspondence. Since then, in the Western World, the use of the word "Iran" has become more common. This also changed the usage of the names for the Iranian nationality, and the common adjective for citizens of Iran changed from
Persian to
Iranian. In 1959, the government of Shah Mohammad Reza Pahlavi, Reza Shah Pahlavi's son, announced that both "Persia" and "Iran" could officially be used interchangeably.
[1]
نمونه های کاربردیش هم فراوون هست که من از شاه عباس صفوی رو می ذارم که Persia به فرانسوي و اينگيليسي نوشته شده. (روی عکس ها کلیک کنید بزرگ بشن)
_______________________________________________
سایت ولفرام آلفا به عنوان یکی از مرجع های بزرگ (نژاد ترک آذری و پرشین همچنین دو زبان رو جدا کرده پس هی نگین اونور آب پرشین رو همون ایران می دونن)
عکس:
همان طور که می بینید،
www.wolframalpha.com یک موتور پاسخگو (answer engine) هست، متفاوت با موتور جستجوگر (search engine) عمل می کند و یک مرجع علمی نیست. بنابراین در موتورهای پاسخگو بایستی این نکته را در نظر داشت که منابعی که برای پاسخ دهی استفاده می کنند، چه می باشد و آیا از مراجع روز جهانی هستند یا خیر. اگر ممکن است منبع آمار را دقیفاً بگویید و سپس توضیح بدید چطور ممکن است 51% فارس باشد اما 31% فارسی زبان، چه طوری به ازای 24% آذری، 33% آذری حرف می زنند و 8% گیلانی و مازندرانی با چه منطقی 9.2% می شه و...؟ ضمناً، من در هیچ جای عکس نمی بینم که حرف از نژاد ترکی آذری و فارسی باشه! تخيلي نبودن و وجود نژادهایی به نام ترکی آذری و فارسی رو اثبات کنید.
از این ها گذشته، Persian یک صفته به معنی ایرانی ولی Persia یک اسمه به معنی ایران.
بزرگترین مرجع جهان (دیکشنری مرجع وبستر)
لغت پرشین در قرن 14 میلادی بوجود آمده است
عکس:
در دیکشنری مریام وبستر که شما آن را بزرگترين مرجع جهان مي ناميد، در تعریف
Persian نوشته شده:
1. هر یک از مردم ایران: مانند
a. هر یک از ایرانیان باستان که زیر نظر کورش و جانشینانش، امپراتوری ای در جنوب غربی آسیا بنیان نهادند.
b. عضوی از مردمی که سازنده ي ملیت ایرانی نوین را هستند.
من نمی دونم چرا این تعریف که اولین تعریف هم هست را نادیده گرفته اید! و ولی در پاسخ به نخستین کاربرد معلوم پرژن (First Known use of Persian)، بایستی بگم که واژه ها در طول زمان ساختارشون تغییر می کنه، از زبانی به زبان دیگه راه پیدا می کنه و بر اساس نیاز، در یه بازه ای کاربرد بیشتری داره تا بازه ی زمانی دیگری. معنای اون جمله این نیست که قبلاً وجود نداشته، بلکه از کاربرد ثبت شده و مشخص اين ساختار گفته شده. چنان که می بینید سرگذشت و ریشه ی Persian به زمان یونان باستان هم می رسه.
Word Origin & History
Persian
c.1400, percynne (adj.), O.E. Perse (n.), both from L. *Persianus (the adj. via O.Fr. persien ), from Persia "Persia," from Gk. Persis, from O.Pers. Parsa (cf. Pers. Fars, Heb. Paras, Arabic Faris ).
ویکی انگلیسی: (پرشین به کسانی گفته می شود که زبانشان پرشین باشد)
The Persian people are defined by the use of the Persian language as their mother tongue
فكر مي كنم از درايه
Persian People نقل قول گرفته ايد. در دنباله ي جمله نوشته شده:
However, the term Persian has also a supra-ethnic significance
يعني: با اين وجود، عبارت Persian يك معني فراقومي هم دارد.
_______________________________________________
جناب Babak.php، تو این تاپیک گفتید سواد تاریخی تون از تمام بازدید کننده ها بالاتره، مونده ام از کجا خبر داريد چه كساني بازديد مي كنن! کلی گویی می کنید، تاریخ آکادمیک را آشکارا منکر می شین اما دلیلی پس حرفاتون نمی ذارید! در جایی از شما خوندم که 10 سال است دارید تخصصی تاریخ می خونید ولی به دوره از همچین آدم با مطالعه ای، قدمت خلیج فارس که بالای دو هزار و چند قرنه را، با تلرانس زیاد حداقل چند قرن بیان کنه! از عصر پسامدرنیسم می گین ولی به خودتون اجازه می دید دیگران رو الاغ خطاب کنید. باکی ندارید به دیگران برچسب فاشیست بزنید، در صورتی که من نمی دانم، چطور از رو یک یا چند جمله می فهمید چه کسی طرفدار چه نظامی هست! از اصطلاحات من درآوردی فارسستان و ... استفاده می کنید، این روند درستی نیست که در پیش گرفته اید جناب! همه به كنار اميدوارم متوجه شده باشيد كه ناميده شدن ايران در اون ور آب به Persia، يك بدعت نيست!