تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیبا تری...

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خجالت نکش
اینجوری هم به من نگاه نکن
تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیباتری
حتی با این لباس کهنه...
با این دست های چروک وسرما زده
لبخند بزن عروسک من
سهم تو از دنیا همین لقمه ی کوچکی ست که در دست داری...




 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هییییییی خداااااااااااااااااااااااااا:cry:
 

mishmimi

عضو جدید
منم عکس نمیبینم اما لابد مث بقیه تاپیکات زشته بیخیال...
 

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
عکس ندیدم ولی متنت زیبا بود
خیلی لایک
 

saba1990

عضو جدید
خجالت نکش
اینجوری هم به من نگاه نکن
تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیباتری
حتی با این لباس کهنه...
با این دست های چروک وسرما زده
لبخند بزن عروسک من
سهم تو از دنیا همین لقمه ی کوچکی ست که در دست داری...





واقعا سهمش اینه!؟
نه.مطمن باش سهمش یه جایی هست.ایشالله که سهمش پیش من و تو نباشه.
 

hassan2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
خجالت نکش
اینجوری هم به من نگاه نکن
تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیباتری
حتی با این لباس کهنه...
با این دست های چروک وسرما زده
لبخند بزن عروسک من
سهم تو از دنیا همین لقمه ی کوچکی ست که در دست داری...





میخواهم بگویم ……
فقر همه جا سر میکشد …….
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ……فقر ، چیزی را ”نداشتن” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست…….
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..
فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست ..
فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است.​
 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


میخواهم بگویم ……
فقر همه جا سر میکشد …….
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ……فقر ، چیزی را ”نداشتن” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست…….
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..
فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست ..
فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است.​
:w27:
 

mardin kurdi

عضو جدید
[h=2]شعری شاهکار از استاد شریعتی [/h]
خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
 

mardin kurdi

عضو جدید
توجه دوستداران دکتر علی شریعتی رو به این مسئله جلب میکنم این شعر را به کارو هم نسبت داده اند
 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شعری شاهکار از استاد شریعتی

خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
مرسی خیلی این شعر رو خیلیی دوست داشتم:w27:
 

sareh joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزییییییییییییییییییییییییییییززززززززززززززززززززززززم
 

Similar threads

بالا