eshagh_kh
عضو جدید
سلام
آقا ما این دفع کلی نبودیم و جاتون خالی بعد دانشگاه یه توفیق اجباری به ما رسید رفتیم مشهد پیش امام رضا که یه تو سری خوردیم احتمالا نسبتا آدم میشیم
بعد کلی از اونجایی که ما به نظر عوام خوب بودیم به ما التماس دعا گفتند و چه خوب چه بد برای خیلی ها دعا کردیم که به پیوست محضر عموم دوستان عرض میکنیم :
برای حاجی bmd : گفتم امام رضا حاجی رو با عهد و عیال بفرست شمال قسمت کوه چلاو وسط آبان ماه که خیلی سرد باشه و حاجی حال کنه از این سرما و یه ضد حال بخوره که نمیتونه سیگار بکشه چون اجازه نداره و همچنین ایشون رو کلی بخوندونه که چون من خودم دیدم خنده چه قدر به چهره حاجی میاد .
برای دانیال : گفتم ایشالله زودتر برگه اعزامش بیاد که اینقده اعصابش بهم نریزه و ایشالله بیفته به هر جای که خودش دوست داره ولی گفتم بندازیش طرف ما به ما حال میدی ولی هر چی خودش دوست داره . بعد هم گفتم که روز به روز خوش تیپ تر بشه .
برای سارا افشار : گفتم بهش یاد بده که خنده چه جوریه و همیشه شاد باشه و اینقده اینجوری نباشه .
برای سارا : گفتم کاری کن پیشرفت کنه و جزو افراد پیش رفته این مملکت به حساب بیاد و بهشون دلی بده آکنده از مهر اقای رییس جمهور .
برای ثنا : گفتم ایشالله همیشه همینجوری کودک بمونه چون با اینکه کودکه ولی خیلی میفهمه . بعد گفتم کاری کن که شیرنی خامه ای با طعم سیب هم دوست داشته باشه .
برای اکسیژن : گفتم کاری کن که این چند تا هندونه رو سالم به مقصد برسونه چون به من قول داده در این صورت به من شیرنی خامه ای بده .
برای محمد87 : گفتم کاری کن همیشه همینوری مهربون بمونه , دوست داشتنی , آروم و موقر
برای محمد رضا : گفتم اینپسر خیلی خوبه فقط یه کم بی معرفته فقط معرفتش رو زیاد کن
برای لرد : گفتم زبون فارسیش رو قوی کن , کاری کن تو کشتی به تیم ملی برسه بعد حقش رو هم نخورن بعد هم بتونه هی مدال بگیره , بعد بره همش خارج و تلویزیون براش آهنگ ورزش کاران دلاوران نام آورن ... رو بزاره .
برای روشن فکر : گفتم کاری کن این بره ارشد , همین فقط .
برای ترانه : گفتم این بچه خیلی وقته گم شده زودتر پیداش کن و به خانواده اش تحویل بده ( مژدگانی ش هم به من برسه یعنی یک کیلو شیرنی خامه ای )
برای ونوس : گفتم باباش زودتر خوبتر از قبلش بشه .
برای اسپو : گفتم لطف کردی کار کردی بشه همکار مدیر , الان هم که آرچی نیست یعنی اون رو هم زودتر پیدا کن ولی ازش بپرس اگه آرچی خسته شده اسپو جان رو بکن مدیر آخه خیلی مهربونانه تر از آرچی جان رفتار میکنه بعد خوبه
برای حاج مرتضی : گفتم من که خیلی وقته ندیدمش دیدی سلام ما رو هم بهش برسون .
برای مریم راد : گفتم خیلی بچه خوبیه ولی فکر کنم سرش شلوغه کاری کن که همه کارهاش رو به راه بشه .
برای ندا : گفتم گالری عکسش رو بترکون که بتونه حرفهاشو با زبون بگه و نه با عکس هاش , بعد گفتم همیشه مهربون تر از دیروزش کن
دعای مشترک همشون : هر چی آرزو دارن که فکر میکنی به صلاحشون یهشون بده .
برای بقیه پسرای باشگاه : گفتم اونهایی که هنوز مجردن رو متاهل , متاهلن رو بابا , بابا هستن رو بکن پدر شوهر یا پدر زن , بعد هم نوه دار
برای دخترها : همون دعا ها که برای پسرها کردم برعکسش رو برای اونها بکن .
برای خودم : گفتم کاری کن امتحانم رو پاس کنم بعد بقیه رو باز بعدا میام خدمتتون و میگم .
کلی چیرهای دیگه هم گفتم که مجال گفتن نیست .
در پایان چه اونهایی که انتظار داشتن چه نداشتن باید بگم همینی که بود و از کوزه همان تراود که در اوست .
آقا ما این دفع کلی نبودیم و جاتون خالی بعد دانشگاه یه توفیق اجباری به ما رسید رفتیم مشهد پیش امام رضا که یه تو سری خوردیم احتمالا نسبتا آدم میشیم
بعد کلی از اونجایی که ما به نظر عوام خوب بودیم به ما التماس دعا گفتند و چه خوب چه بد برای خیلی ها دعا کردیم که به پیوست محضر عموم دوستان عرض میکنیم :
برای حاجی bmd : گفتم امام رضا حاجی رو با عهد و عیال بفرست شمال قسمت کوه چلاو وسط آبان ماه که خیلی سرد باشه و حاجی حال کنه از این سرما و یه ضد حال بخوره که نمیتونه سیگار بکشه چون اجازه نداره و همچنین ایشون رو کلی بخوندونه که چون من خودم دیدم خنده چه قدر به چهره حاجی میاد .
برای دانیال : گفتم ایشالله زودتر برگه اعزامش بیاد که اینقده اعصابش بهم نریزه و ایشالله بیفته به هر جای که خودش دوست داره ولی گفتم بندازیش طرف ما به ما حال میدی ولی هر چی خودش دوست داره . بعد هم گفتم که روز به روز خوش تیپ تر بشه .
برای سارا افشار : گفتم بهش یاد بده که خنده چه جوریه و همیشه شاد باشه و اینقده اینجوری نباشه .
برای سارا : گفتم کاری کن پیشرفت کنه و جزو افراد پیش رفته این مملکت به حساب بیاد و بهشون دلی بده آکنده از مهر اقای رییس جمهور .
برای ثنا : گفتم ایشالله همیشه همینجوری کودک بمونه چون با اینکه کودکه ولی خیلی میفهمه . بعد گفتم کاری کن که شیرنی خامه ای با طعم سیب هم دوست داشته باشه .
برای اکسیژن : گفتم کاری کن که این چند تا هندونه رو سالم به مقصد برسونه چون به من قول داده در این صورت به من شیرنی خامه ای بده .
برای محمد87 : گفتم کاری کن همیشه همینوری مهربون بمونه , دوست داشتنی , آروم و موقر
برای محمد رضا : گفتم اینپسر خیلی خوبه فقط یه کم بی معرفته فقط معرفتش رو زیاد کن
برای لرد : گفتم زبون فارسیش رو قوی کن , کاری کن تو کشتی به تیم ملی برسه بعد حقش رو هم نخورن بعد هم بتونه هی مدال بگیره , بعد بره همش خارج و تلویزیون براش آهنگ ورزش کاران دلاوران نام آورن ... رو بزاره .
برای روشن فکر : گفتم کاری کن این بره ارشد , همین فقط .
برای ترانه : گفتم این بچه خیلی وقته گم شده زودتر پیداش کن و به خانواده اش تحویل بده ( مژدگانی ش هم به من برسه یعنی یک کیلو شیرنی خامه ای )
برای ونوس : گفتم باباش زودتر خوبتر از قبلش بشه .
برای اسپو : گفتم لطف کردی کار کردی بشه همکار مدیر , الان هم که آرچی نیست یعنی اون رو هم زودتر پیدا کن ولی ازش بپرس اگه آرچی خسته شده اسپو جان رو بکن مدیر آخه خیلی مهربونانه تر از آرچی جان رفتار میکنه بعد خوبه
برای حاج مرتضی : گفتم من که خیلی وقته ندیدمش دیدی سلام ما رو هم بهش برسون .
برای مریم راد : گفتم خیلی بچه خوبیه ولی فکر کنم سرش شلوغه کاری کن که همه کارهاش رو به راه بشه .
برای ندا : گفتم گالری عکسش رو بترکون که بتونه حرفهاشو با زبون بگه و نه با عکس هاش , بعد گفتم همیشه مهربون تر از دیروزش کن
دعای مشترک همشون : هر چی آرزو دارن که فکر میکنی به صلاحشون یهشون بده .
برای بقیه پسرای باشگاه : گفتم اونهایی که هنوز مجردن رو متاهل , متاهلن رو بابا , بابا هستن رو بکن پدر شوهر یا پدر زن , بعد هم نوه دار
برای دخترها : همون دعا ها که برای پسرها کردم برعکسش رو برای اونها بکن .
برای خودم : گفتم کاری کن امتحانم رو پاس کنم بعد بقیه رو باز بعدا میام خدمتتون و میگم .
کلی چیرهای دیگه هم گفتم که مجال گفتن نیست .
در پایان چه اونهایی که انتظار داشتن چه نداشتن باید بگم همینی که بود و از کوزه همان تراود که در اوست .
آخرین ویرایش: