ترجمهٔ فارسی سنگ‌نبشتهٔ فارسی باستان داریوش بزرگ در سوئز

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز


بخش نخست (DZa)، بند ۱:
داریوش [فارسی باستان: دارَیَـوَهـوش].

بخش دوم (DZb)، بند ۱، سطرهای ۱ تا ۷:
شاه بزرگ، شاهانْ شاه، شاه سرزمین‌ها، شاه در این زمین بزرگ، پسر ویشتاسپ [ویـسْـتـاسْـپَـه]، هخامنشی [هَـخـامَـنـیـشـیَـه].

بخش سوم (DZc)، بند ۱، سطرهای ۱ تا ۴:
خدای بزرگ است اهورامزدا [اهـورامَـزداه]، که بیافرید آن آسمان را. که بیافرید این زمین را، که بیافرید آدمی را، که بیافرید از برای آدمی شادی را، که داریوش را شاهی فرا داد، که داریوش را شهریاری‌ای فرا داد بزرگ، با اسبان خوب، با مردمان خوب.

بخش سوم، بند ۲، سطرهای ۴ تا ۷:
من داریوش، شاه بزرگ، شاهانْ شاه، شاه سرزمین‌هایی با گوناگون مردمان، شاه در این زمین بزرگ، پهناور و دورکرانه، پسر ویشتاسپ، هخامنشی.

بخش سوم، بند ۳، سطرهای ۷ تا ۱۲:
گوید داریوش شاه، من پارسی‌ام، از پارس [پـارسَـه] مصر [مودرایَه] را گرفتم، من فرمان دادم به کندن این آبراه [یَــوْیـا]، از رودی به نام نیل [پـیـراوَه] که در مصر روان است، به سوی دریایی که از پارس می‌رود، پس آنگاه این آبراه کنده شد، چنانکه فرمان من بود، و کشتی‌ها [نـاوْیـا] در این آبراه از مصر به سوی پارس رفتند، چنانکه خواست من بود.

مقدمه داریوش در این کتیبه تفاوت‌هایی با دیگر کتیبه‌های او دارد. برای نمونه در اینجا آفرینش آسمان پیش از آفرینش زمین آمده است و یا اینکه از آوردن عبارت معروفش «یک شاه از بسیاران، یک فرمانروا از بسیاران» خودداری شده است.

داریوش در کتیبه سوئز با آوردن عبارت «از رودی به نام نیل که در مصر روان است، تا دریایی که از پارس می‌رود» ابتدا و انتهای آبراه را که رود نیل و دریای سرخ باشد، مشخص کرده است. در اینجا خواننده انتظار دارد که بجای «تا دریایی که از پارس می‌رود»، جمله «تا دریایی که به پارس می‌رود» نوشته شده باشد. اما گویا این متن در حالی دیکته شده که داریوش در پارس (ایران) بوده و بجای واژه «اَبــیــیْ»، واژه «هَــچــا» را بکار برده است. در نتیجه متن کتیبه در یکجا از دید گویندهٔ مقیم در مصر و در جای دیگر از دید گویندهٔ مقیم در ایران نوشته شده است.

نکته دیگر در کتیبه داریوش اشارهٔ او به «گرفتن» مصر است؛ در حالیکه می‌دانیم مصر در زمان کبوجیه/ کمبوجیه دوم تصرف شده بود. این نه یک اشتباه است و نه انتساب دستاورد پیشینیان به نفع خود. بلکه این سخن داریوش اشاره به تصرف دوباره مصر پس از مرگ مشکوک کمبوجیه و نبردش با حاکم ایرانی مصر دارد.

سنگ‌نبشته‌های ارجمند داریوش بزرگ هخامنشی در سوئز به همراه بیش از یکصد کتیبه دیگر هخامنشی در مصر و آثار فراوان دیگری که از آنان در مصر بجای مانده است، اسناد مهمی از حضور سازنده آنان در کشورها و سرزمین‌های دیگر است. شاید نتوان از حمله هخامنشیان به کشورهای دیگر دفاع کرد؛ اما رویکرد آنان به آبادانی و سازندگی و احترام به ادیان و باورداشت‌ها، در قیاس با تباه‌کاری‌ها و ویرانگری‌های جهان‌گشایان دیگر، ارزنده و ستایش برانگیز است.
 

sahar-22

عضو جدید
MOJTABA 77;39[COLOR=#000080 گفت:
شاید نتوان از حمله هخامنشیان به کشورهای دیگر دفاع کرد؛ اما رویکرد آنان به آبادانی و سازندگی و احترام به ادیان و باورداشت‌ها، در قیاس با تباه‌کاری‌ها و ویرانگری‌های جهان‌گشایان دیگر، ارزنده و ستایش برانگیز است.[/COLOR]



با سپاس فراوان از شما برای این تاپیکی که گذاشتید،دوست عزیز بهتر است این نکته ی باریکتر از مو را مد نظر قرار دهید که ایرانیان هیچگاه جنگ طلب نبوده و شروع کننده ی حمله به هیچ سرزمینی نبوده اند حتی زمانی که به پیروزیشان در جنگ اطمینان کامل داشتته اند؛اگر میدانستند این جنگ هیچ سودی برای ساکنان ،زنان و بچه های آن سرزمین ندارد.
ایرانیان و به خصوص هخامنشیان فقط زمانی به کشوری اعلان جنگ داده اند که متوجه شده اند ساکنان آن سرزمین به سبب حکومت ظالمانه در رنجند یا اگر به مرزهای سرزمینی کشورمان ایران تعرز میشده تنها به دفاع میپرداختند که اولی کمک به مردم در رنج و دومی حق است و هر دو از موجبات خوشنودی خداوند.
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سپاس فراوان از شما برای این تاپیکی که گذاشتید،دوست عزیز بهتر است این نکته ی باریکتر از مو را مد نظر قرار دهید که ایرانیان هیچگاه جنگ طلب نبوده و شروع کننده ی حمله به هیچ سرزمینی نبوده اند حتی زمانی که به پیروزیشان در جنگ اطمینان کامل داشتته اند؛اگر میدانستند این جنگ هیچ سودی برای ساکنان ،زنان و بچه های آن سرزمین ندارد.
ایرانیان و به خصوص هخامنشیان فقط زمانی به کشوری اعلان جنگ داده اند که متوجه شده اند ساکنان آن سرزمین به سبب حکومت ظالمانه در رنجند یا اگر به مرزهای سرزمینی کشورمان ایران تعرز میشده تنها به دفاع میپرداختند که اولی کمک به مردم در رنج و دومی حق است و هر دو از موجبات خوشنودی خداوند.
یعنی آن همه سرزمین را سربازهایی از غیب برای هخامنشیان تسخیر کرده بودند ؟!
میتونید بفرمائید این نکته باریکتر از مو را شما از کدوم ماست بیرون کشیدید ؟

یعنی شما واقعا به این گفته خودتون ایمان دایرد که هخامنشیان برای نجات مردم لشکرکشی میکردند ؟
تصرف کشوری مگه بدون خونریزی هم امکان پذیر است ؟
مردم کدام کشوری آنقدر شعور ندارند که سرزمینشون رو دو دستی تقدیم یک بیگانه میکنند ؟
 

Similar threads

بالا