پرسیدند کجا حوش است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خودش که همیشه هست ولی خونش همیشه نمیشه رفت![]()
مرسی دوست خوب من..............باسپاس.انچه هستیم هدیه خدا به ماست و انچه میشویم هدیه ما به خداست پس بیایید بی نظیر باشیم
اگر او نبود . . . . . . . . . . . . غیر قابل تصور
]ره پناه بی پناهان.............آره اونوقت آدم حس میکنه که دلش برا بزرگترین پناه دنیا تنگه وکی اونو میبینه............
به خم ابرویی آنقدر محتاج نگاهم که نگو ومپرس!!!'گاهی اوقات...انقد درگیرم که ازش دور میشم...
دیگه تو نمازام حسش نمیکنم!
ولی الان ...نه !
دلم تنگ شده بود واست اوستا کریم!چاکریم!...
ول نکنی پشتمو!!بی تو هیچم..
به فریادم رس ای پیر خرابات/به یک جرعه جوانم کن که پیرم.اره ....زیاد.گاهی که تو زندگی گمش میکنم حس میکنم ازم دلخوره...........خیلی وقتا فک میکنم گمش کردم"اما اونو گم نکردم "خودمو فراموش کردم...
خدا دلم برات تنگ شده....خدا خودمو گم کردم....خدا زندگی داره از یادم میره.....خدا مثل همیشه کنارم بمونو به من بفهمون از رگ گردنم نزدیکتری بهم...
خدا....................................................
به فریادم رس ای پیر خرابات/به یک جرعه جوانم کن که پیرم.
به خم ابرویی آنقدر محتاج نگاهم که نگو ومپرس!!!
بهار در دل تنهایی با شمردن ستارهها، خود را در دل خواب و خیال غرق میكند. او در این شب خوابش نمیگیرد و حالا میخواهد به كمك آسمان یكی از قصههای مادربزرگش را كامل كند، چون او هر شب تا مقدمه قصه پیش میرفته و بعد خوابش میگرفته است. آسمان پر از سیب است و دلیلش هم این است كه آسمان حسرت داشتن سیب را به دل داشته و درخت سیب هم میخواسته به جای سیب، ستاره داشته باشد؛ یك هوس زودگذر كه حالا آسمان را دلتنگ ستارههایش كرده است.برای خدا نه.... ولی برای ستارههای شب دلم تنگ شد یه شب رفتم تو حیاط چند دقیقه نگاهشون کردم.
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]امشب گريه ميكنم .گريه ميكنم برا تو براي خودم براي تموم اونايي كه خواستن گريه كنن نتونستن. برا ي تمام اون چيزي كه خواستي ونبودم خواستم وبودي.اوهوم.........پیش اومده...........بدترین حس دنیا رو داشتم!زار زار گریه کردم!!!!!!!!!اما از اون روز ایمانم خیلی قوی تر شد!
چه بسيارند كساني كه به هنگام غروب ، از غصه ناپديد شدن آفتاب چنان مي گريند كه ريزش اشك ها مانع از ديدن ستارگان مي شودمن که غرق گناهم به خدا دلم خیلی گرفته ....
من دیگه دلی برام نمونده که واسه خدا تنگ بشه...![]()
اره میتونم بگم دلم فقط برای خدا تنگ میشه هیچی خیلی گریه میکنم باهاش حرف میزنم ....................................تا حالا دلتون واسه خدا تنگ شده؟
.
.
.
.
در آن لحظه دلتنگی چه احساسی داشتید............؟