تادائو آندو Tadao Ando

roya_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز













رستوران مريموتو.....نيويورك...معمار تادائو اندو
سقف ان معلق و از جنس پارچه كرباس است كه ايده ان از باغهاي سنتي ژاپن گرفته شده همچنين طراحي يك ديوار شيشه اي متشكل از 17400 بطري بر روي هم جذابيت خاصي به فضا داده است....

 

quasar-volcano

عضو جدید
تادائو آندو و آثار

تادائو آندو و آثار

تادائو آندو:در 13 اكتبر 1941 ميلادي در اوزاكاي ژاپن ديده به جهان گشود، در سالهاي 69-1962 م . تعاليم خود آموخته و غير آكادميك خود را به عنوان يك معمار با سفرهاي آموزشي به اروپا، آمريكا و آفريقا و مطالعه بر روي خانه هاي فرانك لويدرايت و كارهاي مدرنيسم قديمي (كلاسيك) تكميل كرد.افزايش كمي آثار او در سطح معماريهاي مسكوني، كليساها، موزه ها و مجتمع هاي تجاري بزرگ، و با تكيه اي مداوم و تقريباً انحصاري بر ساختارهاي بتن مسلح بزرگ و نمايان است كه عظمت را در معماري او فزوني مي بخشد. او واسطه اي ميان شرق و غرب است، و بتن را ـ با اينكه از مواد جدايي ناپذير جنبش مدرن اروپاست ـ در جهت نشان دادن زيبايي شناسي شرقي به كار مي برد. اولين تمرين معماريش را در سال 69 م . در اوزاكا آغاز كرد و تاكنون بيش از صد و پنجاه پروژه معماري را طراحي كرده است.او از با نفوذ ترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود. توجه عمده وي بر تفليق فرمهاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است ؛ به بيان دقيق تر، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است. مصالح معماري آندو، بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بهتر، فضا. تأكيد او بر اين نكته است كه استفاده كنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس كنند و اينها همه ريشه در سنت منطقه اي زيستگاه او ـ كانزايي ـ دارد.عناصر اصلي و متناقص معماري آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انساني. او در معماري خود، به گونه اي متضاد آنها را با هم ارتباط مي دهد و ميان آنها تفاهمي ايجاد مي كند:فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه .آندو از جذابيت فرم صرفنظر كرده و بر جذابيت فضا تأكيد مي ورزد. او اعتقاد دارد كه فرم، از تأثير فضايي مي كاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي كند..به اعتقاد او، ارحجيت دادن به فرم به معناي ارجحيت دادن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. در نتيجه او در پي نفي فرم به مفهوم به كارگيري فرمهاي ساده و انكار ساده و انكار فرمهاي پيچيده است. (نفي تصوير صرفاً بصري در فضا). معماري او، معماري نفي و انكار است. او جامعه مدرن و جهاني بودن را نفي مي كند. اولين چيزي كه آندو نفي كرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزشهاي آن است. (براي مثال، مقولة راحتي) آندو راحتي مدرن را نفي كرده، تلاش مي كند ارتباط پويايي با جهان برقرار كند. او راحتي را از معماري خود دور مي كند و به جاي آن امكان حضور انسان و طبيعت را در كالبد معماري اش فراهم مي سازد.او كارهاي متعددي تاكنون انجام داده است كه 8 اثر برترش كه اهداف و تفكرات او را به خوبي جلوه گر مي سازند را نام می بریم:-نمازخانة كوه روكو (كليساي باد)-كليساي روي آب-كليساي نور-معبد آب-خانه Raw -مجتمع تجاري تايمز 2-پروژه ناكانو شيما 2-موزه نائو شيما .ويژگي هاي شاخص معماري آندو، نظم، مردم و احساسات انساني است. بنابراين، بر اساس الهاماتي كه او از اين سه عنصر گرفته، پروژه هاي او را مي توان دسته بندي كرد. در معماري آندو، عناصر به شكلي متضاد با هم مرتبط مي شوند. بنابراين، فرم در مقابل فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، معماري او حاصل ارتباطي است كه بين اين عناصر وجود دارد. براي آشنايي و شناخت بيشتر، كارهاي آندو را بر اساس ساختار و كالبد به سه بخش معماري يگانه انگاري، دو گانه انگاري و كثرت گرايي تقسيم بندي مي كنيم. آن دسته از كارهايي كه در شمار معماري يگانه انگاري قرار مي گيرند، داراي فرمي خالص، طراحي واضح و فضايي قومي هستند. اين نوع معماري، بيشتر در خانه ها و كليساهاي كوچك ديده مي شود. در اين فضاها، با آرامشي روبرو مي شويم كه يادآور فضاي سنتي چاپخانه هاي ژاپني است. در اين فضا، بر اساس ريتمي وحدت بخش، كل به جزء تبديل مي شود. اين ريتم، حتي در نور و سايه نيز تكرار مي شود. در معماري دو گانه انگار، آندو روش خاص خود را اعمال مي كند. به عبارتي، روش او از هيچ نوع معماري ديگري تأثير نپذيرفته است. در آنجاست كه آندو از فرم بيضوي استفاده مي كند؛ ولي در معماري دو گانه انگار، فضا بر اساس نيروي پويا شكل مي گيرد. اين نيرو، از تضاد بين فرم و فضا حاصل مي شود. در اين نوع معماري ـ بر خلاف معماري يگانه انگار كه فرم بر فضا غالب است ـ فرم و فضا داراي ارزش يكساني است و در اينجاست كه نوآوري هاي آندو تجلي مي يابد.
معماري كثرت گرايي آندو شامل تعداد زيادي از كارهاي او از سال 1985 به بعد مي باشد. اين معماري، با فرم هاي متنوعي كه داراي جهت گيريهاي مختلفي است، شناخته مي شود. در اينجا، تمركز فضايي كه در معماري يگانه انگار وجود داشت، متلاشي و پراكنده مي شود و بيشتر به سوي روشنايي و پويايي نيل مي كند. فرم از نظر بصري، سبك تر شده و پراكنده مي شود. بنابراين در طراحي، فضا از تركيبات مختلفي شكل مي گيرد. از اين روست كه در كارهاي آندو، روش ها و مقياس هاي متنوعي ديده مي شود.
;););)
 

nino

مدیر بازنشسته
كليساي نور آب اندو

كليساي نور آب اندو

كليساي نور آندو




كليساي آب تادائو آندو


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تادائو آندو و آثار

تادائو آندو و آثار

Tadao Ando


designs arts centre for François Pinault in Venice



تادآئو آندو معمار موفقی ( برنده : the Pritzker Architecture Prize. ) که سادگی و شفافیت رو در قالب معماری خلاق و خوانا ارائه می کنه این بار دست به طراحی مرکز هنر های معاصر در ونیز برای کارفرمای سرمایه دار معروفی چون François Pinault زده که علاقه شدیدی هم به کلکسیون و ... دارد .
این مرکز در آینده همسایه the historic Punta della Dogana building می شود و فضایی برای اکران کلکسیون این کارفرما ! و همچنین فضای پشتیبان نمایشگاهی برای ونیز .
این مرکز هنرهای معاصر ونیز در سال ۲۰۰۹ به بهره برداری خواهد رسید .

اسکیس های طرح :









پی نوشت : علت مطرح کردن این اثر تنها پدیدار شدن نشانه هایی از تجربه کردن این معمار در فضای جدید طراحی فارغ از الگوهای ثابت قبلی طرح هایش هست .

 

Mehran Aalto

عضو جدید
کاربر ممتاز
گپی با تادائو آندو

گپی با تادائو آندو



گپی با تادائو آندو ( TADAO ANDO )


اول اکتبر2001، لابی هتل hotel di milano ؛ میلان - ایتالیا



بهترین لحظه روز چه زمانی است؟


هیچ لحظه‌ی بخصوصی.

صبح احتمالاً باید لحظه خوبی باشد به این دلیل كه احساس شروع می شود.



چه نوع موسیقی را در این زمان گوش می‌دهید؟


بیشتر كلاسیك.



چه كتابهایی روی میز كنار بسترتان دارید؟


به چیزهایی كه اطرافم اتفاق می افتاد علاقمند هستم، احتیاج دارم بفهمم که در بخشهای دیگر هنری بمانند موسیقی و ادبیات چه روی می دهد. زیاد مطالعه میکنم اما هیچ چیزخاصی در این لحظه به ذهنم نمی‌رسد.



آیا شما مجلات معماری و طراحی را مطالعه می کنید؟


آنها را نمی‌خوانم. فقط نگاهی به آنها می اندازم.



من فكر می‌كنم توجه می‌كنید زن‌ها چطور لباس می‌پوشند. شما چه سلیقه ای دارید؟


خیلی دقیق به مد زن‌ها نگاه نمی كنم، اما از قرن20ام به بعد، مردم آزادی بیان خودشان و شخصیت‌هایشان را بدست آوردند، مد یكی از اساسی‌ترین راه‌ها است كه آنها انجام می دهند، مردها و زن‌ها بطور یكسان قادر به بیان خودشان هستند.



چه نوعی از لباسها را اجتناب می‌كنید بپوشید؟


هیچ چیز به خصوصی.



حیوان خانگی دارید؟


یك سگ بنام لكوربوزیه.:biggrin:



كجا روی طرحها و پروژه هایتان كار می‌كنید؟


زمانی خیلی مسافرت میكردم، برای دیدن طبیعت، بیرون شهرها و شهرها، با یك دفتر اسكیس... یك تمرین که امروزهم ادامه می‌دهم. اما در واقع طرحها را درون آتلیه ام می كشم.



برای چه كسانی علاقه دارید طراحی بكنید؟


من اعتقاد دارم كه راه و روش زندگی مردم قدری به وسیله معماری بتواند هدایت شود. علاقه به معماریی‌ كه به مردم القا كند منابع خودشان را برای حركت به آینده استفاده كنند دارم. اگرچه حالا ما بیشتر وبیشتربه وسیله تفكر آمریكایی، پول، و اقتصاد اداره می شویم ... اما اكنون امیدوار هستم كه مردم در یك مسیر اروپایی‌تر(از نظر طرز تفكر)، فرهنگ و شخصیت و به طرف اهداف جدید حركت بكنند، بنابراین برای من توانایی همكاری وكمك كردن دراین مورد بزرگ خواهد بود.



شما با معماران دیگر بحث و تبادل نظر می‌كنید؟


نه زیاد.



سبكتان را شرح بدهید،مانند اینكه به یك دوست خوبتان آنرا شرح می دهید
.

دیوارها اساسی‌ترین عناصر معماری هستند، در همه كارهای من، نور یك عامل مهم است. دلیل اولیه خلق كردن یك مكان منحصر به فرد، یك قلمرو برای شخص در اجتماع. توضیح و شرح دادن سبك من خیلی مشكل است، من انتظار دارم پاسخ خارج از مصاحبه به دست بیاید.



چه پروژه‌ای شما را بسیار ارضا میكند؟


بعنوان یك معمار شما ناگزیر هستید سعیتان را بكنید كه برای هر پروژه بهترین كار را انجام دهید، ولی برای من اراضا كننده ترین چیز زمانیكه معماری بتواند كاری در جهت در بهتر ساختن زندگی مردم بكند.



آیا شما برای یافتن نقاط مشترك فرهنگ آسیایی و اروپایی تلاش می‌كنید؟


من غرب و شرق را مثل اضداد نمی‌بینم، اما برای نمونه جامعه‌ غربی به نظر می آید بر روی فرهنگ آمریكایی متمركز شده. اما فكر می‌كنم برای فهمیدن آن بسیارمهم است كه درکنار فرهنگ اصلی، تعداد بسیاری فرهنگ دیگر وجود دارند و لازم است به همه‌ آنها و تفاوتهایشان احترام گذاشت.



آیا ازمعماران ماقبل از شما کسی هست كه تحسینش کنید؟


البته من ازتاریخ آموختم، ازرنسانس، ازمیس ون درروهه، لكوربوزیه، ... از معماران زیادی.



از کدام معماران معاصر قدردانی می‌كنید؟


با توجه به عملكرد گذشته، مثل یك معمار شما ناگزیر هستید به اطراف نگاه بكنید و چیزی را كه معاصرین شما دارند خلق می‌كنند ببیند، من نسبت به معاصرینم احترام و علاقه دارم.



آیا همیشه می خواستید یك معمار بمانید؟


دقیقا از شروع بله، اما من در زندگیم خیلی كارها را انجام دادم،

من زمانی یك مشت‌زن بودم ... ،

هرگز یك دانشجوی خوبی نبودم.

همیشه ترجیح دادم چیزها را خودم به تنهایی بیاموزم.



شما امروز چرا اینجا در میلان هستید؟

برای اینكه جورجو آرمانی ازمن درخواست كرده بود برایش یك سالن نمایش مد را در میلان طراحی بكنم و امروز گشایش ساختمان است.



در اخبار گفته شد ایتالیایی‌ها نگران بیكاری، جنایتكاری و فساد هستند. چه چیزی شما را نسبت به آینده نگران میكند؟


من از آن نگران هستم كه مردم نخواهند آینده اتفاق بیافتد.

بسیارخوب است که مردم این نگرانی را دارند، هر شخص اهدافی در زندگیش، برای احساس سربلندی کردن باید داشته باشد. كار كردن یكی از راه‌های بدست آوردنش می باشد. بیكاری خطرناك است برای اینكه مردم منابع و ابتكارشان را استفاده نمی‌كنند. هر شخص توانایی به بكار بردن قابلیتهایش دارد.







منبع : http://www.designboom.com

برگردان : محمود اکبری
 

Mehran Aalto

عضو جدید
کاربر ممتاز
تادائو آندو معمار معاصر ژاپنی در سال 1941 در شهر اوزاکای ژاپن متولد شد.او بر خلاف بیشتر معماران امروز ، تحصیلات رسمی در مدارس معماری نداشته است. و به جای آن معلومات خویش را با مطالعه و انجام سفرهای متعدد به اقصی نقاط جهان مانند آفریقا و اروپا و آمریکا به دست آورده است.

وی در سال 1970 کارگاه شخصی خود را با نام دفتر معماری تادائو آندو و همکاران تاسیس کرد.





برخی از نظرات و دیدگاههای تادائو آندو:






* نگاه انتقادی به معماری مدرن



* احساس نگرانی برای آینده به خاطر وجود کامپیوترها ترس از اینکه خلاقیت را از معمار بگیرند ومعماری به یک فرمول برای تمام نقاط زمین انجامد.



* اهمیت فوق العاده به طبیعت





* در معماری بخشی وجود دارد که نتیجه یک استدلال منطقی است و بخش دیگری

است که از مجرای احساس خلق می شود . همواره یک نقطه هست که این دو با

هم طلاقی می کنند.من فکر نمی کنم معماری بدون این تلاقی بتواند خلق شود.



* معماری خلق فضایی برای زیستن و به تفکر واداشتن







* فرم از تاثیر فضایی می کاهد و در نتیجه جذابیت معماری را محدود می کند.

* اهمیت به نور در فضای معماری



* نور به زیبایی نمود می بخشد ، و باد و باران با تاثیری که بر بدن انسان می گذارند به زندگی رنگ و رو می دهند. معماری واسطه ای است که انسان را قادر می سازد تا حضور طبیعت را حس کند.





* من با نشاندن طبیعت و نور متغیر در درون فرم های هندسی ای که از زمینه شهری شان بریده شده اند ، فضاهایی پیچیده می آفرینم.





* آسمان قاب شده ، نور و سایه ایجاد می کند و به شخص القا می کند تا از معنای طبیعت بپرسد و به او کمک می کند تا عناصر ترکیبی فضا را درک کند.



* به باور من سه عنصر برای تبلور معماری مورد نیاز است : مصالح واقعی مانند بتن اکسپوز و یا چوب رنگ نشده ، هندسه ناب ، طبیعت ؛ طبیعتی که از طریق انسان نظم داده شده و در تضاد با طبیعت آشفته است.





* من می خواهم بناهای قوی و در عین حال آرامی بیافرینم که صدای آفریننده شان را بتوان شنید.



* نور سرچشمه تمام هستی است . نور در همان حال که به سطح چیزها برخورد می کند ، به آنها شکل می دهد و با انباشتن سایه در پشت چیزها ، به آنها عمق می بخشد.





* تابش یک دسته پرتو نور ، با نفوذ در سکوت ژرف آن تاریکی ، شکوه و ظلمت را

به همراه می آورد

منبع: http://i17.tinypic.com
 

memar-86

عضو جدید
tado ando
 

پیوست ها

  • Architect Drawings world famous architects 0750657197-76.jpg
    Architect Drawings world famous architects 0750657197-76.jpg
    44.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • ando.jpg
    ando.jpg
    68.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

quasar-volcano

عضو جدید
تادائو آندو

تادائو آندو

تادائو آندو




"آفرینش معماری یعنی به نمایش درآوردن جنبه های تصویری زندگی واقعی،مانند طبیعت،تاریخ،سنت و جامعه،در ساختار فضایی که عبارت است از مفهومی انتزاعی و پديد آمده از منطق روشن و شفاف"
مقدمه و بیوگرافی:
تادائو آندو پيش از آنکه آندوی جهانی شود،متعلق به اوساکا بوده و تا امروز نيز تعلق به زادگاهش را حفظ کرده است.هنگامی که در خيابان های شهر قدم می زند،همه مردم بی مقدمه با او خوش و بش می کنند.سخنرانيها و جلسات درس او همواره با استقبال پر شوری روبه روست.راز محبوبيت آندو در شخصیت او نهفته است.نگرش او نسبت به هر پروژه،بدون توجه به حوزه و گستره آن،همانند درنده ای است که همه زندگی خود را بر سر به چنگ آوردن طعمه خود گرو می گذارد.به نظر می رسد او نبردهای سخت و دشواری زندگی را با پيروزی و افتخار به پايان می رساند،فقط برای آنکه همه موفقيتها را کنار بگذارد و از همه چيز دوری گزیند.این گيرايی و جذابيت منحصر به فردی به او می دهد.
آندو در مورد تجربيات خويش به تفکر و تامل می نشیند،ایده های ذهنی جديدی به دست می آورد و سپس آنها را در بطن کار خود وارد می کند.او بر این اعتقاد است که تجربه به تنهايی يگانه سلاح قابل اعتماد اوست.به عبارت دیگر،با تکیه بر دانش محض و بدون کمک جستن از تجربه،همکان ایجاد تحول و حرکت وجود ندارد.او از آلت دست قرار دادن دانش و به بازی گرفتن فرم بيزار است.برای آندو معماری راستین،فضايی نيست که از طریق ماوراءالطبیعه و زيبايی شناسی بيان شده و نمايش درآمده باشد؛معماری راستين،فضايی است که خرد و حکمت را به صورت مادی و فيزيکی در خود پذیرفته باشد. بدين گونه،او نه به دنبال معماری زيباست و نه در جست و جوی معماری ماهرانه و استادانه.او معماری پر شهامتی را ارج می نهد که بر تنگناها،ترسها و رنجها چيره شده باشد،زيرا بر خلاف زيبايی سطحی،تنها نمود معماری که می تواند احساسات فوق العاده و متعالی را در دارنده خود برانگيزد،همان است که آفريننده آن،زندگی خود را در آن نهاده باشد.در پس این انديشه نيز باور آندو به چشم می خورد مبنی بر آنکه زندگی مبارزه ای بی پايان است و فقط مشکلات می توانند در انسان شور و حرکت و احساس برانگیزد.
هندسه شفافی بر آثار آندو حاکم است که در عین حال به هيچ وجه ساده به نظر نمی رسد.این جنبه از کار او به شکلی عمیق بازتاب دهنده زندگی او،فلسفه اش،و تجربيات پيشينش است و گونه ای ابهت و جذبه معماری پدید می آورد.
آندو نگرش خود نسبت به بوکس و تجربه خود را به عنوان یک بوکسور حرفه ای اينگونه بازگو می کند:«بوکس یک مبارزه ورزشی است که در آن فقط به خودتان متکی هستيد..........تجربه بوکسوری من،پریدن به درون رینگ،احساس تنهايی ناشی از اینکه ناچار بودم بدون هيچ ياوری و فقط با تکیه بر نيروی خود بجنگم،به آیین و مرام هنری من تبدیل شد»
آندو پس از آنکه دنيای معماری برای خود برگزید،در سراسر جهان سفر کرد تا فضاها و بناهای گوناگون را ببيند و بررسی کندولی شايد هيچ سازه ای بيش از خانه های رديفی و يک شکل ناحيه آساهی در اوساکا بر او تاثير نگذاشت.آندو درباره آن می نويسد:«...احساس می کنم تجربياتم در این خانه سوخت لازم و مهمی را برای انرژی خلاقه ام مهيا می سازد»
پروژه آغازین آندو،یعنی خانه رديفی در سوميوشی،به خوبی هردوی اين تجربيات کودکی و نوجوانی را در خود پذيرفته است.
آندو از يک سو معمار خشک و سرسختی با دید سرد و انتقادی است و از سوی دیگر شخص انسان دوستی است که نسبت به انسانها و جانوران با عشق و مهر رفتار می کند.
نکته کليدی در سبک «سخت و خشک» آندو،در توانايی شگفت انگيز او در نوسان میان «سفت و سخت» و «ملايم»بودن است.
تادائو آندو و برادر دوقلويش در سال 1941 در اوساکا به دنيا آمدند.پس از مرگ پدر و مادر نزد مادربزرگ خود زندگی می کردند.مادر بزرگ بيشترين تاثیر را در شخصيت او داشت.
خیابانهای محله زندگی او در حکم مدرسه و کارگاهها در حکم کلاس درس بودند.آندو با کار کردن در نجاری و گارگاههای ذوب فلز وشیشه بینش دقیق و حساسی نسبت به مواد و مصالح به دست آورد و حالا،هنگامی که جزییات پروژه ها را تنظیم می کند،ایده هایش بیشتر از ذات و جوهره مواد سرچشمه می گیرند تا از رسوم و قراردادهای طراحی متعارف و رایج.
نخستین گام حرفه ای او به عنوان بوکسور در 17 سالگی و تحت تاثیر برادر کوچکترش برداشته شد.بوکس برای آندو مدرسه بی گذشتی بود برای چیرگی بر ترس؛
آندو از زمان دبیرستان،محلات توکیو و اوساکا را برای کاوش و بررسی منازل و چایخانه های سنتی ژاپنی زیر پا می گذاشت.این روش یادگیری به او این امکان را می داد که بیشتر از راه تجربه مستقیم و فیزیکی مطلب بیاموزد تا از شیوه های آکادمیک.
آندو در 18 سالگی اولین دستمزد طراحی خود را برای پروژه فضای داخلی یک کلوب شبانه دریافت کرد.
آندو تشنه دانش بود،ولی طبعش با محیط مدارس سنتی سازگاری نداشت.مدرسه راه را بر تخیل او تنگ می کرد.آندو معماری خودآموز بود و فقط با تکیه بر خود،راهش را در زندگی گشود.در جهان امروز او معماری منحصر به فرد است.
آندودر24 سالگی از همه چیز دست کشید تا به سفر بپردازد.او به موسکو،فنلاند،مارسی ،شهرهای بزرگ اروپایی و هند سفر کرد.
آندو با شور و حال از تاثیری که ارمیتاژ بر او نهاده بود سخن می گفت،از رایحه یک فنجان قهوه در دفتر آلوار آلتو،از کلیسای ساده و زاهدانه هیکی سیرن و صلیب بیرون آن.
سادگی و گرمای موجود در فضاهای فنلاندی با خلق و خوی آندو سازگار بود،ولی او این نوع معماری را وسوسه ای خطرناک می دانست و می کوشید بیشتر خود را به سوی زیبایی شناسی زنده تر و شاید حتی با پرداخت و صیقل خوردگی کمتری سوق دهد.گویی داشت از پوسته خود بیرون می آمد و پیوسته به دنبال آن بود که چه چیز بیش از همه مورد تقاضاست،نه آنکه چه چیز بیش از همه به دل او می نشیند.
سفرهای دوره جوانی آندو نشانه آغاز زندگی فعلی اوست و سرمایه گرانبهای او به عنوان یک معمار به شمار می آید.پس از شماری سفرهای بین المللی که حدود چهار سال طول کشید،آندو با گشودن دفتری شخصی،زندگی خود را به عنوان یک معمار آغاز کرد.یک سال بعد با یومیکو کاتو ازدواج کرد.اولین پروژه رسمی او خانه توشیما بود.در نهایت خانه را که سفارش یکی از دوستانش بود را خرید و تا امروز به عنوان دفتر خود از آن استفاده می کند.او پیوسته بنا را مورد نوسازی و توسعه قرار می دهد و فضایی گیرا و افسون کننده می سازد.آندو به عنوان یک استاد نوسازی در زندگی و معماری همچون جادوگری اتفاقات و تصادفات را به «حتمیات» تبدیل می کند.
آندو ضمن آنکه این دفتر را پایه کاری خود تبدیل کرد،در فعالیتهای اجتماعی گوناگونی نیز شرکت جست.در سال 1995 «شبکه سبز هیوگو» را بنا نهاد.او همچنین «بنیاد شبکه زیتون ستو در دریای داخلی ژاپن» را تاسیس کرد.



معماری آندو:
هندسه دیوارها
ـ معماری آندو معماری دیوار است.هنگام نزدیک شدن بهکلیسای روی آب در یوفوتسو یک دیوار آزاد پیش چشم پدیدار می شود که به شکل قابی برای محیط پیرامون در می آید.در کلیسای نور در اوساکا یک دیوار اریب در مکعبی بتنی رسوخ می کند.در موزه هنر چیچو در نائوشیما دیواری که به صورت افقی به دو نیم شده است،همچون باروهای قرون وسطایی،حیاط درونی را در بر می گیرد.آندو با استفاده آزمایشی و ابتکاری از بتن نمایان،فضاهای دلنشینی پدید آورده است،ولی دیوار همیشه نقشی حساس دارد.
آثار آندو داه محدودی از مصالح را به خدمت می گیرند و بافت عریان آنها را به نمایش می گذارند.دقت او نسبت به مصالح،شور و زیبایی جذابی به کارش می بخشد.دیوارهای فاقد تزئین آندو،نیرومند،سنگین،و حتی خاموش و کم حرفند.مصالح بکر و دست نخورده به بهترین شکل قصد و نیت معمار را بیان می کند و خطاب به کسانی که آنها را می بینند و درون آنها قرار می گیرند،فریاد بر می آورند:«خالص باش،زیبا باش،نرومند باش».دیوارها گویای نوعی نیروی درونی اند که باورهای آندو را نمایش میدهند.
نخستین آفریده های آندو،محفظه های بتنی بودند.در اواسط کار،محفظههای تودار و پوشیده او به تدریج گشوده شدند و نور را به درون خود راه دادند که از گوشه ها می تابید و دیوارها را روشن می کرد.ضوابطهندسی ساده او طبیعت را پذیرا می شوند.
دیوارهای سفید خانه کیدوساکی بسیار براق و درخشان هستند که با ملایمت کل فضا را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
دیوارها تنظیم کننده حرکت هستند و به زندگی نظم می بخشند.دیوارها به ما فرمان می دهند،جدا می سازند،گرد می آورند و نیرو و مسئولیت خود را بر روابط میان انسانها اعمال می کنند.با این حال آندو توانسته است دیوارهایی پدید آورد که حریمهای امن را با ظرافت و ملایمت همراه سازندو سرشار از آسودگی و شفابخشی باشند.آندو فضاها را بر اساس عملکرد آنها تقسیم نمی کند.از این رو دیوارهای سخت، فضاهای نرم و انعطاف پذیر به وجود می آورند.او فضاها را پیوسته و پر ابهام باقی می گذارد و برای ساکنان آنها، آزادی عمل و ملاطفت به همراه می آورد.
در همین حال دیوارهای آندو مادیتی در خود دارند که هر گونه استعاره ای را نفی می کند.این دیوارهای مینیمالیستی از احساساتی گری گریزانند.دیوارهای آزاد،عملکردی مشابه صفحات نقاشی مفهومی دارند و توهم سطح را می زدایند و دنیا را تا اساس و جوهره آن،ساده و کوچک می کنند.معماری آندو گذشته از زیبایی ظاهری آن،شور و حرارت مصالح عریان خود را نیز نمایان می کند.
نگرش آندو در مورد این مصالح:«آنچه من می کوشم از طریق بتن بیان کنم،صلابت و سختی مورد نظر لوکوربوزیه نیست،بلکه چیزی ملایم تر و ظریفتر است».
آندو شاید استاد مسلم بتن باشد،ولی در نقاطی که انسان با آن تماس دارد،بر مصالح طبیعی تکیه می ورزد.او دائما از چوب طبیعی برای کفها،درها و اثاثیه استفاده می کند.در معماری آندو خاطرات بسیاری در جزئیات و ریزه کاریها نهفته است.
هندسه آسمان
ـ طبیعت، به ویژه آسمان،نقشی حساس در معماری آندو بازی می کند.او طبیعت را با توجه به قصد و نیات خود «استخراج» می کند.«من برای گریز از ذات و طبیعت بنیادین معماری به مثابه یک محفظه بسته،بر آسمان تکیه می کنم،عنی بر عنصری طبیعی که یشترین اثر را بر فضاهای درونی می گذارد».در معماری آندو آسمان یک عنصر سازه ای ـ فضایی مهم و تعیین کننده است.آندو،چه موضوع طراحی او خانه باشد یا ملک تجاری یا ساختمان اداری،همواره توجه خود را بر آن متمرکز می کند که آسمان از ورودی بنا به چه شکل به نظر خواهد رسید. در معماری او بازیهای نور و سایه از طریق یک آسمان کاملا «برنامه ریزی شده» به وجود می آید و فرمهای سه بعدی مجسم در دیوارها همچون آهنربا بیننده را به خود جذب می کنند.هیچ معمار دیگری همانند آندو این قدر دغدغه آسمان را در سر نداشته است.آسمان در فضاهای بیرونی آندو نیز عنصری محوری به شمار می آید.
آندو در زندگی بخشیدن به سایتهای باریک و نا متعارف مهارت دارد و به ویژه در زمینهای شیب دار و غیر معمول توانایی خاصی از خود نشان می دهد.آندو هنگام کشف و استخراج نیروی نهفته در سایت،عوامل بسیاری را سبک سنگین می کند.آندو از این تکنیک بررسی سراسری محل در سه بعد با اصطلاح «سایت سازی» یاد می کند.آندو دور افتاده ترین کنج و گوشه های محل را نیز به خدمت می گیرد.فضای مرده در معماری او جایی ندارد.
توانایی آندو در برای در هم تنیدن درون و بیرون به گونه ای موجب دگرگونی و تغییر شکل راهها،حیاطها،نورهای خیابان و آسمان می شود که گویی آنها جزئی از فضای دنج و خصوصی درون ساختمان هستند.
در معماری آندو،مضمون کلیدی برای فضاهای بیرونی،پرداخت بافت و قرینه های شهری با ابزار معماری است.آندو بافت چشمگیر بندرگاه کیتانوچو را با کوچه باغ کیتانو و باغ گل سرخ ادغام کرد.پروژه تایمز در کیوتو،همچون قایقی به آرامی بر کرانه رود تاکاسه شناور است.
زیبایی شناسی «فقدان»
ـ آندو زمانی خانه ردیفی سومیوشی خود را «محفظه تحریک کننده» نامید و دورنمای معماری خود بدین گونه تشریح می کند:«در نگاه نخست معماری من القا کننده گونه ای عریانی است،گویی قصد داشته ام نوعی فضای انتزاعی پدید آورم که نتیجه زدودن همه عناصر انسانیکاربردی و عملی است.واقعیت آن است که من به دنبال کهن الگو و نمونه نخستینی برای فضا هستم،نه فضای انتزاعی».
معماری آندو ساده،نیرومند و بسیار با وقار است و سادگی فرم را با پیچیدگی فضا توام می سازد.این معماری با استفاده از مصالح عریان و نمایان،تماس خوشایندی را با بنا امکان پذیر می سازد.گذشته از همه اینها این معماری حاوی تصویر روشن و واضحی از زندگی است که از طریق فرم ساده ارائه می شود.فرم هندسی روشن و شفاف،ریشه در همین تصویر ساده دارد.معماری آندو همیشه پیشنهادی جسورانه برای زندگی یا عنصری از ند اجتماعی صریح و برا را در خود دارد.
دیوارهای بتنی آندو آکنده از صفات و خصایل برازنده ژاپنی هستند و اغلب سرشار از گونه ای اندوه به نظر می رسند.آنهافعاری از عناصر ظاهری معماری،ضمن به خود خیره کردن نگاهها،باعث برانگیخته شدن حس خودآگاهی کسانی می شود که به آنها می نگرند.
دیوارها بر وجود و حضور آندو مهر تایید می گذارند و «زیبایی شناسی فقدان» بارز او را به بار می آورند.دیوارهای خاموش بازتاب دهنده مناظر و بادها هستند.این جلوه همانند نقاشی های مرکبی ژاپنی،احساس از گذر فصلها،یا احساس شاعرانه ای از یک هایکو به وجود می آورد.به همین دلیل است که معماری آندو را نقطه اوج زیباشناسی ژاپنی می دانند.



سبک معماری آندو:
او از با نفوذ ترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود. توجه عمده وي بر تفليق فرمهاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است ؛ به بيان دقيق تر، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است. مصالح معماري آندو، بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بهتر، فضا. تأكيد او بر اين نكته است كه استفاده كنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس كنند و اينها همه ريشه در سنت منطقه اي زيستگاه او ـ كانزايي ـ دارد. عناصر اصلي و متناقص معماري آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انساني. او در معماري خود، به گونه اي متضاد آنها را با هم ارتباط مي دهد و ميان آنها تفاهمي ايجاد مي كند: فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه. اين مسئله را در شخصيت خود او نيز مي توان مشاهده كرد؛ قدرت و منطق مردانه از يك سو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر كه در وجود او به تفاهم رسيده اند. آندو از جذابيت فرم صرفنظر كرده و بر جذابيت فضا تأكيد مي ورزد. او اعتقاد دارد كه فرم، از تأثير فضايي مي كاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي كند.. به اعتقاد او، ارحجيت دادن به فرم به معناي ارجحيت دادن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. در نتيجه او در پي نفي فرم به مفهوم به كارگيري فرمهاي ساده و انكار ساده و انكار فرمهاي پيچيده است. (نفي تصوير صرفاً بصري در فضا). معماري او، معماري نفي و انكار است. او جامعه مدرن و جهاني بودن را نفي مي كند. در اين حال، نفي به معناي حمايت از استقلال شخصي و رهايي از يكنواختي مدرن است مرتبط با شخصي كه مي خواهد به شكلي فردي زندگي كند. اولين چيزي كه آندو نفي كرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزشهاي آن است. (براي مثال، مقولة راحتي) آندو راحتي مدرن را نفي كرده، تلاش مي كند ارتباط پويايي با جهان برقرار كند. او راحتي را از معماري خود دور مي كند و به جاي آن امكان حضور انسان و طبيعت را در كالبد معماري اش فراهم مي سازد.



























:):):)
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرچ کردم اسم معبد رو
اینم نتیجه ,امیدوارم به درد بخوره






تقریبا می توان گفت معماری معابد بودایی در طی 2500 سال حضور این آیین، قالب نویی به خود نگرفته است. معابد از همان الگویی پیروی می کنند که در پست قبل به آن اشاره کردم.
نگرش کیهانی بودایی استعاره ی زیبایی از انسان است که بر توجه ی فرد به عظمت پنهان و محصور در «من» اش، متمرکز است و آن عظمت همان چیزی است که شکل صوری به خود نمی گیرد.
در شکل گیری معابد، معماری، نگارگری و پیکره سازی تا جایی که حقیقت متعالی به آن ها اجازه می دهد جلو می آیند و تجسد می یابند و در این میان،جهان کیهانی اتمسفری پویا، تاثیرگذار و نافذ است که از درون دیوارنگاره ها و پیکره ها به داخل معبد منتشر می شود.


نباید فراموش کرد که در این فرآیند، سه هنر ذکر شده توسط هنرمندانی به کار گرفته می شوند( البته به گمانم این فرآیند معکوس است، این هنرمند است که توسط هنر به کار گرفته می شود) که نگرشی والا به جهان پیرامون خود دارند و خود اشاعه دهنده ی آن نگاه کیهانی اند. در نتیجه اثری که خلق می کنند شکل گرفته از تار و پود خالص، گیرا ، الهامبخش و مقدس خواهد بود.
با وجود آنکه معابد بودایی ترکیب بسیار غنی و زیبایی از رنگ ها، نماد ها و سمبل هاست و به ظاهر می تواند به بازی های ذهن فرصت بیشتری دهد، نیتی که عامل سازنده ی چنان معماری ای است، از ضد آنچه مد نظرش است استفاده می کند.این کیفیت بالای بصری چنان اشباع شده است که ذهن را به سکوت وامی دارد و ناخودآگاه مخاطب را در وضعیتی قرار می دهد که باید باشد: رسیدن به مرحله ی ادراک و فهم عمیق.
و در واقع هنرمندان بودایی، در ستایش از آن عظمت و توصیف اش، به معرفتی رسیده اند که به آثارشان کیفیتی عرفانی می بخشد و مخاطب برای فهم آن باید بارها خود و معیارهایش را زیر و رو کند. همین امر باعث شده تا با گذشت 2500 سال، آثار هنری بودایی در گستره ای کشف نشده باقی بماند.
سکوت محض ی که در پس میراث بسیار غنی معماری بودایی نهفته است، حرف های ناگفته بسیار دارد، در نتیجه برای معمار معاصر که می خواهد معبد طراحی کند، راهی باقی نمی ماند جز پیروی از گذشته.
تادائو آندو معمار جسوری است. جسارت او از درون واژه ی «فهم عمیق» حرکت می کند و جلوه گر می شود. معبد آب که او در سال 1991 طراحی کرد و ساخت، نمونه ی بارز این ویژگی ستایش آمیزش است.​


معبد آب، مجموعه ای از مفاهیم بودایی است که از میان نگاه انسان معاصر گذر کرده و نمود یافته. پیچیدگی،آمیختگی و مرزبندی بسیار پنهانی که میان سمبل های بودایی وجود دارد، در این جا دیده نمی شود.احجام در هم فرو می روند، اما از سیطره ی خود خارج نمی شوند و انزوای خود را حفظ می کنند. از کنار هم می گذرند و برای یکدیگر جا باز می کنند، اما با یکدیگر تداخل نمی کنند و این جایگاه و نحوه ی زندگی انسان امروزین است.​


ویژگی بارز معماری تادائو آندو، تاکید ورزیدن بر اصول بنیادی است. بنابراین، آفریده های او که به ظاهر سنت شکن هستند، نوعی احترام خاص برای بن مایه های سنتی قائل اند.
برای دسترسی به معبد باید از میان یک حوضچه گذر کرد که در آن نیلوفرهای آبی از دل آب گل آلود به سمت خورشید روئیده اند. (نمادی که سالکِ در حال نیایش را تعریف می کند) بر لبه ی حوضچه راه پله ای تعبیه شده است که فرد را به مرکز حوضچه هدایت می کند.


همچنان که فرد می گذرد و نیلوفرها را می بیند، پائین می رود تا جایی که خود را میان دو دیوار بلند بتنی می یابد، پشت این دو دیوار، آب گل آلود در گردش است، که نمادی از وضعیت کنونی بشر است. پس همجایگاه با آب، حرکت می کند. در میانه ی راه، تنها دیوارهای بتنی و آسمان آبی است که دیده می شود و این بخش، شاید مهم ترین بخش معبد باشد چرا که فرد را برای سکوت درونی آماده می کند.

کسی که برای اولین بار وارد این معبد می شود، هیچ پیش زمینه ای نسبت به داخل معبد نمی تواند داشته باشد و رنگ مایه سرد دیوارهای بتنی بر این مسئله دامن می زند. در داخل معبد چیزی که قالب است، رنگ سرخی است که بر همه چیز به جز مجسمه ی بودا در مرکز معبد، نشسته است.​


این رنگ، در آئین بودا معانی متعددی دارد که هرکدام به معماری بنا و نیت تادائو آندو مفهومی مجزا می بخشد.
رنگ سرخ، نماد نیروی زندگی است، پس در ابتدا، مخاطب را از این نیرو سرشار می کند. سرخ، محاظفت کننده است، در نتیجه معبد به طریقی آشتی پذیر، انسان را می پذیرد و در آخر، این رنگ که نماد خون مقدس است به مخاطبش این پیام را می دهد: در پس آب گل آلود، خون مقدس جاری است، حقیقت متعالی در پس دیوارهای بلند «من» پنهان است، کافی است از میان این دیوار گذر کرد تا به جهان کیهانی دست یافت.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معبدي از رنگ و نور

معبد متعلق به فرقه بودايي شينگون ، با بالا رفتن از مسيري سربالايي كه محوطه معبد و قبرستان اصلي را قطع مي كند، قابل دسترسي است.
[]
اين ساختمان در سال 1991 توسط تادائو آندو معمار سرشناس ژاپني ساخته شده است.معبد مذكور در واقع متعلق به فرقه بودايي شينگون بوده و با بالا رفتن از مسيري سربالايي كه محوطه معبد و قبرستان اصلي را قطع مي كند، قابل دسترسي است.
در ساخت اين معبد دو مشخصه اصلي وجود دارد.ديوارهاي بتوني كه با لايه اي از دوغاب آهك پر شدند و سايه اي كه غالباً حوضي مملو از آب را در ذهن انسان تداعي مي كند.
اين معبد به گونه اي طراحي شده كه گويي معبدي مدرن است.تضاد مدرنيسم و سنت در اين معبد به وضوح ديده مي شود و معمار ژاپني در نهايت چيره دستي از اين راهكار براي جذاب تر شدن بنايش استفاده كرده است.

حوض از محيط اطراف خود پر شده كه به صورتي بيكران محيط اطرافش را از جمله كوهها، آسمان، مزارع برنج و بيشه زارهاي بامبو در افقي وسيع منعكس مي كند.
آرامش و سكوت آب تأثيري تفكر آميز بر روح و روان انسان داشته و مفهوم پاكسازي روح را در ذهن انسان بوجود مي آورد.
راه پله اي بتوني استخر را به صورت پيچي در دو سرازيري متقارن قطع كرده و سايه روشن موقتي و متغير را بسته به موقعيت خورشيد در زير آب بوجود آورده و شكلي مقدس به فضاي معبد بودايي مي بخشد.
در تضاد با نماي حاصل ازديوارهاي سفيد و راه پله هاي بتوني كه فضايي سياه و سفيد بوجود آورده اند، فضاي داخلي معبد مملو از رنگ است.
فضاي مارپيچي داخلي با نور نارنجي و قرمز پر رنگ پر شده كه به نظر مي رسد از هسته مركزي ساختمان امواج نوراني به شكل پالس پخش مي شوند.
داخلي ترين قسمت ساختمان به مجسمه بودا تعلق دارد كه مقدس ترين بخش آن را تشكيل مي دهد.
دستيابي به اين قسمت چندان راحت نبوده اما انعكاس نور و سايه روشن هاي زيباي حاصل از رنگهاي قرمز و نارنجي بر روي ديوارهاي بتوني، ناخودآگاه زائران را به تقدس پنهان در قلب معبد كشانده و اين كمبود را جبران مي كند.
رنگ قرمزي كه هنگام غروب خورشيد از سمت پنجره غربي بازتاب دارد، محيط داخلي اين قسمت را بسيار اسرار انگيزتر و زيباتر مي كند.
اين نور معناي نمادين داشته و بيانگر اين عقيده است كه بودا از غرب(هند) ظهور كرده است.سابقه ارتباط ميان معبد و نور غربي به ساخت معبد "جو دو جي جو دو جو" با رياست" هيو گوكن"، راهب بودايي و معمار "چوگن" در سال 1192 بازمي گردد.
در نزديكي اين معبد در جزيره "آواجي"، مجموعه چند منظوره اي شامل هتل و مركز كنفرانس، كليساي كوچك، باغ هاي زيباي گل، رستوران،فضاي اجراي برنامه هاي زنده و خانه هاي سبز قرار گرفته كه همگي توسط تادائو آندو طراحي و ساخته شده اند.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
۱۹۸۹-۹۱ جزیره آواجی
تپه ای در جزیره آواجی با دیدی وسیع به خلیج اوزاکا محل قرارگیری "هومپوکوجی" معبد اصلی و جدید فرقه "شینگون بادیست" می باشد.
سالن این معبد در داخل زمین زیر یک استخر بیضی شکل بزرگ پر از نیلوفرهای آبی قرار دارد. راه ورود به سالن پلکانی است که از روی سطح آب شروع می شود و به نظر می رسد که بازدید کنندگان را به زیر آب می کشد. این سالن از یک اتاق گرد با یک شبکه بندی از ستونهای چوبی تشکیل شده که درون محوطه ای مربع شکل قرار گرفته است. فضای داخلی سالن و ستون ها به رنگ قرمز است. این رنگ در پایان روز هنگامی که تابش قرمز غروب فضا را پر می کند و سایه های بلند ستون ها را به درون حجم زیر زمینی می اندازد به رنگ قرمز پر رنگ در می آید. طرح معبد رشته ای از تجربیاتی را که بر زندگی روزمره فائق آمده اند را خلق می کند.
منبع: کتاب تادائو آندو انتشارات: خاک
فکر می کنم تادائو آندو را نیز می توان یکی از پیروان مکتب ارگانیک نامید. مکتبی که کسانی مثل فرانک لوئید رایت و سانتیاگو کالاتراوا نیز هر کدام به نوعی پیرو فلسفه کاری آن بوده اند. چیزی که آندو را از آنها جدا می کند نگرش شرقی و مبانی نظری آن است و احترام به انسان و طبیعت پیرامون او.
آندو مخاطب خود را با گذراندن از دیوارهای منحنی شکل و بلند به حوض بزرگی می رساند که راه ورود به اتاق اصلی از دل آن می گذرد. مقصد آخر اتاقی مربع شکل با ستونهای چوبی و رنگی قرمز است.
این روند و مسیر حرکت را می توان از طور دیگر نیز بررسی کرد: تادائو آندو انسان تنها را پس از گذراندن از احساسات شخصی (دیوارهایی منحنی) به عقلانیت می رساند (اتاق مربع با رنگ قرمز) عقلانیتی که در سایه تفکر شرقی پی ریزی می شود. این مسیر از دل طبیعت شرقی می گذرد خاک (کف زمین دیوارها) باد (بین دیوارها) آب (حوض وسط) و نور (در تالار اصلی).
آندو با آموزه های شرقی خود طعریفی دوباره از انسان طبیعت و معماری را در دنیای مدرن و صنعتی نشان می دهد.
حالا تصور کنید مسجدی با این مشخصات (زیر زمین) ساخته بشه که به جای گنبد حوض بزرگ آب در سقف خودش داره و رنگ آبی گنبدش رو از آب می گیره. خدا چه رنگی داره؟

نقد بنا: مسعود حبیبی
 

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمونه کارهای آندو

نمونه کارهای آندو


Galleria Akka, Shinsaiba-shi, Osaka City, Japan

















Bigilidue, Shinsaiba-shi, Osaka City, Japan







Rin's Gallery, Kitano-cho, Chuo-ku, Kobe-city, Japan













Wall Avenue, Kitano-cho, Chuo-ku, Kobe-city, Japan

















Hyogo Prefectural Museum
of Art, 1-1-1 Wakihama-Kaigan-dori, Chuo-ku, Kobe-shi, Hyogo Perfecture, Japan













Nagisa Park, 1-1-1 Wakihama-Kaigan-dori, Chuo-ku, Kobe-shi, Hyogo Perfecture, Japan


منبع:
http://www.andotadao.org/plaza4.htm





















Himeji City Museum of
Literature, 84 Yamanoi-cho, Himeji-shi, Hyogo Prefecture, Japan





























Water Termple, 1309-1 Ura, Higashiura-Cho, Tsuna-gun, Hyogo Prefecture, Japan






Shiba Ryotaro Memorial
Museum, Higashi-Osaka-shi, Osaka Perfecture, Japan


































Church of the light, Ibaraki-shi, Osaka Perfecture, Japan
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

a.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
انسان شرقی در آثار آندو

انسان شرقی در آثار آندو

انسان شرقی در آثار آندو




اگر به شما گفته شود که به یک تکه سنگ یک ساعت نگاه کنید چه عکس العملی نشان می دهید؟ بسیاری از این کار سر باز می زنند. دلیلشان هم این است که : یک تکه سنگ چه دارد که بتوان یک ساعت به آن نگاه کرد؟ این کار عبثی است .
اندکی موافقت میکنند و چند دقیقه ای به آن نگاه میکنند و خسته و ناامید دست می کشند . این دسته انگار که با ماشینی نا شناخته رو برو شده باشند ، به هایش چشم می دوزند ، با دکمه هایش بازی میکنند ، سعی در خواندن نوشته ها میکنند . این افراد با مکانیزم دیدن آشنا نیستند . نمی دانند چگونه میتوان ماشین دیدن را به راه انداخت و سنگ را دید .

church of light
شاید یک نفر باشد که موافقت کند و یک ساعت هم به سنگ خیره شود و تا او را از این ” نگرش ” بیرون نیاورید به حال خود باقی بماند . او دیگر به سنگ نگاه نمیکند بلکه درآن غرق میشود . سنگ دروازه ای است که وی را به ورای موجودی به نام سنگ میرساند . سنگ فقط دروازه ایست که باید از آن رد شد نگرش یافت و به ابعادی که قابل بیان نیست رسید ، ابعادی درک کردنی . بعدی بدون بعد . سویی بدون سو . این کشف حاصل تفکر یک انسان شرقی است که در زندگی و هنرش نیز نمودی تمام دارد .برای نمونه ، نقاشی ایرانی (مینیاتور) . نقاش خویشتن خویش را از اجسام عبور میدهد و فضایی جدید می آفریند . فضایی که دو بعدی بودنش ذهن عادت زده ما نسبت به پرسپکتیو رنسانسی را به وجد می آورد. دیگر دیوارها و آدمها مادی نیستند بلکه به سمت مثالی شدن می روند .

( سید حسین نصر ، -) : ” حتی حیوانات و نباتات صحنه های نگاره های ایرانی صرفا تقلید از عالم طبیعت نیست بلکه کوششی است در مجسم ساختن آن طبیعت بهشتی و آن خلقت اولیه و فطرت که همان فردوس برین و. جهان ملکوتی است، که در این لحظه نیز در عالم مثال فعلیت دارد . در تمام این موارد سر و کار اکثر نگارگران ایرانی با عالم مادی محسوس نیست ، بلکه با آن عالم برزخی و مثالی است که ما فوق عالم جسمانی قرار گرفته و این اولین قدم به سوی مراتب عالی تر وجود است …” این دید فرا مادی در اکثر نقاشان شرقی به طور کلی وجود دارد .در ژاپن و چین این دید فرا مادی در نقاشیها و خطاطی سنتی نمود دارد . البته بحث در تفاوت ها و همانندیهای نقاشی ایرانی و نقاشی شرق دور مجالی دیگر میخواهد و از حیطه اطلاعات هنری فعلی نویسنده نیز خارج است .این نگاه متحول شرقی هنرمندان بسیاری از غرب را به خود جلب کرده است .
( سید مهدی حسینی – ۱۳۷۸) :” از جمله نقاشان معاصری که با تا ثیر از نقاشی شرقی (ایرانی) دست به آفرینش نوینی در تصویر زده اند” دیوید هاکنی” است . نخستین آثار هاکنی که موجب شهرت و محبو بیت وی شد ،از سطوح- بسیار ساده هندسی ایجاد شده بود که نمایانگر زندگی معاصر بود خود دیوید هاکنی در این زمینه گفته است :” ما غربیان فضا را به یک نقطه دید محدود کرده ایم ، گویی از میان دری باز به آن می نگریم . آنان ( شرقی ها ) فضای نا محدود را وارد هنرشان کردند . گویی از آن در خارج شده ، پشت آن را در هر جهت مورد مطالعه و تما شا قرار داده اند و در نقاشی خود آورده اند. به علاوه شرق و غرب طبیعت را با دو دید گاه مختلف مینگرند . یکی قصد توضیح و تصرف آن از راه علم را دارد و دیگری سعی در زنده نگه داشتن راز جاودانی آن که همیشه حرفی برای گفتن دارد … “
بهتر است به آن تکه سنگ برگردیم و دیگر بار از دروازه اش رد شویم و گو شه هایی از تفکرا ت شرقی را مورد کنکاش قرار دهیم . اگر تکه سنگ را به کودکی بدهید ، به آن خیره می شود . به دقت درآن می پردازد . از دیدنش تعجب میکند و احتمالا با ” او” حرف هم می زند ! برای کودک هنوز سنگ در جریان کلمات و تصاویر روزمره قرار نگرفته ، و مفهوم سنگ برایش تازه است.
در این صورت ، تفسیر رفتار کودک از طرف ما او را به نا آگاهی محکوم خواهد کرد . ولی موضوع جنبه دیگری نیز دارد. ما دیگر یک سنگ را نمی فهمیم و نمی توانیم نسبت به آن عکس العمل نشان دهیم. در مقابل ، کودک ، هنوز گیرندها یش برای نا دیده گرفتن سنگ آموزش ندیده است . بهتر می توان گفت ، ما آموزش می بینیم برای ندیدن ، برای نشنیدن ، برای لمس نکردن ،… . ولی کودک درهر لحظه با کشف سنگ به وجد می آید.این وجدی که کودک در وجد کشف لحظه به لحظه سنگ بدان میرسد همان نقطه ای است که تفکر شرقی بر آن دست گذاشته است .
انسان شرقی دنیا را لحظه ای می داند که در آن است . لحظه ای بعد جهان جدیدی است که روی می نماید . یک نگاه عادت زده رود خانه این لحظه ای که در آنیم را همان رود قبلی می انگارد، در حالی که رود در هماهنگی با تمام کا ئنات نو شده است و باید دوباره کشفش کرد . موضع اینگونه در برابر طبیعت ،در گذر زمان به نوعی احترام منجر شده است . این احترام زمینه ساز بر پا شدن آیین هایی است که طبیعت را به خدایی میگیرند . این آیین ها بویژه در هندوستان و شرق دور بسیار مشاهده می شود . حال در مسیر شناخت معماری آندو به درک فضا در دستاورد های غرب و شرق و اصول کنترل مکان در دستاورد های ژاپنی خوا هیم پرداخت .

water temple

درک فضا
درک سنتی فضا از نظر غربی : رویه ی ظاهری و آشکار اشیا در غرب مورد نظر است. هر جعبه ای که از خارج نگریسته شود شی تلقی خواهد شد. طبق نظر گیدین ؛”آاگاهی غربی از فضا در هر دوره ،کاملا با وسعت ریاضیات و جریان علم نسبت داشته است. آگاهی سنتی ژاپنی کاملا متفاوت از نظریه ی زمان / فضا گیدین است .درک ژاپنی از فضا ما است که به بهترین وجه به مثابه ” آگاهی از فضا ” توصیف میشود. در واقع می توان جمع فرم و نا فرم و تجربه ی ذهنی را در این آگاهی دخیل کرد .
آگاهی فضایی = تجربه ی ذهنی +نا فرم + فرم
درک ژاپنی از ما چیزی نیست که از به هم پیوستن اجزائ مختلف شکل گرفته باشد بلکه چیزی است که در تصور انسان روی می دهد بنا براین میتوان ما را به عنوان ” مکان تجربی” تعریف کرد که بیشتر یک حال و هوای اسرار آمیز از درک توضیع خارجی نماد ها است .
(آندو- – ): ” فضاهای ما هوشیارانه طراحی می شوند … فضا های ما
یاoku(قا بلیت پنهان )می بایست مطابق با قواعدی خاص طراحی شوند.”
پایه های ساختن فضا
کنترل مکان در دست آورد های ژاپنی حاصل درک تدریجی نظم طبیعت است. این آگاهی روز افزون هم در شرق و هم در غرب مشترک است . نظریه ی سن -توما س آکوئیناس که – ” هنر از لحاظ سبک کار تقلیدی از طبیعت است ” و نظریه ی ” هنر نو ” زآمی که در آن
” monoman( تکنیک تقلید )” پر اهمیت ترین نقش را به عهده دارد؛ حالت هایی از این دید یکسان است تاریخ معماری ژاپن پیشرفتی است در
بی نظمی ظاهری آفرینش تا درکی بسیار پیچیده از نظم. این دست آورد ها به سه دسته قابل قسمت است .
نظم ظاهری
نظم هندسی
نظم پیچیده
( گنتر ینتشکه – ۱۹۶۶) : نظم ظاهری در برخورد ی شهودی و نا خود آگاه وجود دارد. طبیعت اساس سلسله ی نظم است و انسان، طبیعت را به عنوان عامل کنترل کننده میپذیرد. در نظم هندسی انسان تحمیل مفهومی روشن فکرانه از نظم به طبیعت را جستجو میکند عدد و هندسه به مثابه وسایل کنترل در این مرحله آگاهانه به کار میروند … نظم پیچیده تنها زمانی ظاهر میشود که انسان کاملا ً اصول هندسی را در خود مستحیل و با آن کار کرده است . نظمی که به جهانی ایستا و تغییر نا پذیر تعلق دارد و نظمی اندام مند را کشف میکند که پیوسته جهان را تغییر میدهد.
این مرحله روی هم رفته بی شباهت به مرحله ی نخست نیست ولی درک شهودی از طبیعت جای خود را به درک و کاربرد اصول خود داده است .این مرحله ” فرا آگاهی” انسان است تاریخ معماری ژاپن سیر تحولی از یک بی نظمی ظاهری تا درک یک نظم پیچیده است.” طرح کلی فرآیند ذکر شده چنین است
عدم تقارن نا آگاهانه ← تقارن ←عدم تقارن آگاهانه
این ادراکات وقتی در زمینه ی سنت ژاپنی قرار گیرد پایه گذار معماری آنهاست.
آندو در سال ۱۹۴۱ در اوساکا ی ژاپن متولد شد .او در معماری تحصیلات آکا دمیک ندارد و و به صورت خودآموز به مطالعه معماری پرداخته و به فلسفه وارد شد . او در طی مسافرت هایی که به اروپا و آمریکا داشت تجربیاتی از فضا و معماری غرب کسب نمود .وبعد ها با تا سیس” مشاورین تا دا ئو آندو و همکا ران ” وارد کار ساخت و ساز شد .او کنون به عنوان یکی از مطرح ترین معماران جهان مشغول کار و تدریس است. او انسانی کاملا شرقی است و سعی در ارائه جانمایه های تفکر شرقی در کارهای خویش دارد. شهودی خاص در کارهای او وجود دارد . با اینکه معماری از نسل مدرن هاست و از بتن لخت و شیشه – که مصالح اصلی معماری مدرن است – بسیار استفاده می کند ولی روحی شرقی در مکان هایی که آندو می سازد وجود دارد .
http://www.memarblog.com/?p=543
 

a.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه

ادامه

شناخت آندو
دو واژه کلیدی در شناخت آندو و آثارش وجود دارد ، “زمینه ” و” وجود” . او به عنوان معمار بر این دو موضوع بسیار تاکید دارد .از معمارانی است که برای خویش وظیفه ای قائلند و آنرا در جهت آفرینش مکان هایی بیان میکند که خصوصیات منطقه ای فرهنگی را -که نشان دهنده رابطه انسان با طبیعت و دیگر انسان هاست- بیان کند .
زمینه : در کل شامل اقلیم ،فرهنگ ، دین ، آیین ها، رسوم و… میباشد . در اینجا با برخی اشارات به فرهنگ ژاپنی سعی در شناخت این زمینه در کارهای آندو خواهیم کرد .
ژاپن مجمع الجزایری است در خاور دور. ادیان بودایی ، دین شینتو ییسم و مذاهب در ارتباط با طبیعت در آن رواج دارد . این احترام به طبیعت در فرهنگشان متجلی است و روح سلحشوری از خصو صیات آنهاست .سنت های مردم ژاپن به قول کورو کاوا “هم مریی و هم نا مریی اند.”انواع سبک های معماری ، شکل خاص سقف ها ، تزیینات و … از سنن مریی آنهاست .کابوکی – هنر نمایش ژاپنی – نیز از مصادیق همین سنن مریی است که روحی کاملا ً ژاپنی بر حاکم است .
“سنت های ژاپنی در مقایسه با سنت های جوامع غربی گرایش به نامریی بودن دارند .” این نظر کیشو کورو کاوا در مورد فرهنگ ژاپنی است . او وقتی
می خواهد این تفاوت نگرش را بیان کند به مقایسه “معبد پارتنون ” و “زیارتگاه بزرگ ایسه ” دست می زند .
(کو رو کاوا – ۱۹۹۳) :” مثلا تصور کنید سمت راست پارتنون نسخه دقیقی از آن را از سنگ مرمر براق بسازم. مردم آنرا به عنوان کار بدل خواهند شناخت و مسلماآنرا به صورتی که ارزشی یکسان با اصل داشته باشد، نخواهد پذیرفت. ‹‹زیارتگاه بزرگ ایسه›› شاهکاری از سبک معماری یودان ژاپنی با تاریخی ۱۳۰۰ساله است؛ولی در حقیقت این زیارتگاه هر ۲۰ سال از نو ساخته شده است .
از همان آغاز دو سایت همجوار آماده شده بود و چنین برنامه ریزی شده بود که به فاصله هر ۲۰ سال یک زیارتگاه جدید بایستی ساخته شود.”
مهم ترین دلیلی که «کوروکاوا» برای این نوع برنامه ریزی ذکر می کند، این است که در ژاپن احتمال این که شکل مونومنتال در طول ۲۰ سال بوسیله زلزله تخریب شود زیاد است. همه شناسه هایی که داریم از نظرتفکر ژاپنی اگر دارای این سنت نامرئی در پشت خود باشد می تواند به نسل های بعد منتقل شود و سنت
حفظ گردد.
تفکر سنت نامرئی نسل به نسل در کنار مواضع زیبائی شناسانه آنها منتقل شده است در مقابل نگرش زیبائی شناسانه مادی تمدن غرب را داریم که به ماندگاری یادمان های ازلی و ابدی معماری خویش توجه دارد. زیبائی شناسی ژاپنی را می توان یک « زیبائی شناسی معنوی» نامید. (کوروکاوا)
ژاپنی ها تا زمانی که اطمینان داشته باشند که می توانند سنت نامرئی خود را حفظ کنند، در استفاده ار عناصر فرهنگی نو، تکنولوژی روز، قالب های جدید و نمادهای فرهنگی بیگانه مشکلی نخواهند دید.معمولاً در کار معماران ژاپنی این سنت در پشت مدرن ترین عناصر تکنولوژیک قرار دارد.حتی سنتی در پخت ژاپنی وجود دارد که به “چاشنی پنهان ” شهرت دارد . در این آشپزی سعی می کنند توجه به ماده دقیق مصرف شده در غذا جلب نشود . سنت نامر یی ژاپنی مانند این چاشنی مخفی است .
یک عامل مهم دیگر که بر معماری و فرهنگ آنها تا ثیر گذاشته موقتی بودن است .اکثر شهرهای ژاپنی در طول زمان بار ها و بارها تخریب شده اند . شهر های ژاپنی چون معمولا از چوب ساخته می شدند در آتش سوزی ها کا ملا ناپدید می شدند در حالی که شهر هایی که از سنگ و آجر بنا شود تعد از آتش سوزی بقایای سنگ و آجر باقی است. این تخریب مداوم و مستمر ساختمان که به دلیل حوادث طبیعی بسیار در ژاپن روی می دهد نوعی عدم قطعیت در باره هستی و نوعی بی اعتقادی به دیده شدنی ها و همچنین سوء ظنی ابدی وازلی به وجود آورده است.آندو در این فضای کاملا ً ژاپنی پرورش یافته است .
(آندو- ۱۹۹۱ ) : “من قصد دارم تا نه چیز هایی را که به صورت فرم ظاهر می گردند ؛بلکه چیز های نامرئی و بی فرم را به دست آورم .یعنی شیوه های تفکر و احساس که در پس آن فرم ها پنهانند و آنرا در زمینه ای نو به کار گیرم و به آنها زندگی بخشم.
او به عنوان معماری نو مدرن ازیک طرف میس وندر روهه را نمونه کامل تفکر یکسان سازی مدرن میداند و همسان سازی مدرن را به چالش می کشد و از طرفی دیگر دید گاه فراق زده nostalgic))پست مدرن را نسبت به سنت ها نمی پذیرد .مو ضع آندو در برابر سنت ها نه موضع تسلیم ، بلکه موضع نقد و تحسین است .
(آندو - ) :” زمانی که معماری مدرن در مراحل اولیه توسعه بود کسانی همچون میس سیستمهای یک شکل را برای سازماندهی فضا به کار بردند.با مطزح کردن مسایل غیر معمول به درون شبکه های تکرار شونده ، تلاش های نسنجیده ای برای انسانی کردن اینها به وقوع پیوست . با میس ، فضاهای یک شکل هیچ گاه جایی برای آزادی و تفاوت باقی نمی گذارد .”
این حساسیت آندو در مورد تفاوت گذاری، می تواند زمینه های آئینی ذهنیت آندو را به نمایش بگذارد . ذهنیتی که در فرهنگی آئینی ریشه دارد .
(الیاده -۱۹۵۶): ” از نظر انسان مذهبی مکان متجانس نیست . وقفه ها و گسیختگی هایی را در آن تجربه میکند . ا زلحاظ کیفی پاره ای از بخشهای مکان از بخش های دیگر متفا وتند .”
وقتی تاکید آندو بر تفاوت گذاری بین فضا ها با توجه به زمینه های مختلف را با نظرات الیاده در مورد دیدگاه انسان به مکان و کیهان برابر هم قرار می دهیم
می توان به اشتراکات در خوری دست یافت .البته آندو این تفاوت گذاری را در برابر یکسان سازی مدرن قرار می دهد .وی ریشه این تفاوتها را تاریخ ،سنت و فرهنگ می داند . او با اینکه ساختمان ها در آفریقا ، آسیا و آمریکا یکسان ارائه شوند -سبک بین المللی نمونه ای از آن است- مخالفت دارد .در ابتدای بحث به دو عنصر مورد توجه آندو اشاره کردیم .”وجود” و”زمینه” .این همان بحث زمینه است که مطرح می شود.
(آندو-۱۹۸۸) : ” معماری هنر انسجام جهان از طریق هندسه است .با این حال جهان به صورت فضا هایی همسان و همگن انسجام نمی یابد . جهان نه به گونه ای تجریدی و همگن، بلکه چونان فضایی عینی (topoi) که هر یک به کلیتی از تاریخ ، فرهنگ ، اقلیم ، تو پو گرافی و شهر نشینی وا بسته اند انسجام می یابد.
رد پای سنت ژاپنی در کارهای آندو بسیار بارز است .وی از مفاهیم مذهب شینتو ئیسم – که به عناصر طبیعی بسیار اهمیت میدهد – در کار هایش استفاده می کند . آب ،نورو طبیعت از عناصر ویژه کارهای آندو است.
(آندو- ۱۹۹۱):” من بعد از مجتمع مسکونی روکو بر روی طرح تایمز (times) کار کردم.مسئله زمینه گرایی (contextualism) در ان زمان خود نمایی می کرد .توجه به زمینه موجب علاقه به پیوند معماری با سایت به صورتی بنیادین می گردد .فرهنگ سنتی ژاپن نمی تواند بدون در نظر گرفتن زیبایی طبیعی فصل های جهار گانه ذر ژاپن با ویژگی های جغرافیایی و مکان شناختی این کشور مورد بررسی قرار گیرد.معماری ارائه شیئ مستقل به درون سایت است ،اما در عین حال طراحی خود سایت نیز هست معماری کشف بنایی است که سایت آنرا می طلبد.”
آب ، عنصری آیینی در کارهای آندو است
به خوبی می توان زمینه گرایی را در همین چند جمله در تفکرات آندو پی گرفت. گاهی زمینه های ذهنی شکل دهنده کار است . وی در موزه کودکان قصد نزدیک کردن کودک به طبیعت و عناصر آنرا دارد .
(آندو – ۱۹۹۱) :”خواستم مکانی ایجاد کنم که در آن کودکان که امروزه گرایش چندانی به بازی ندارند بتوانند با طبیعت در آمیزند . در عمل چنین وسایلی برای بازی وجود ندارد . کودکان تا حد امکان در معرض طبیعت هستند یعنی رها در چشم اندازند .”
آندو به احیای آگاهی مردم از وجود فیزیکی می اندیشد . به نظر وی در زندگی امروز که هر روز بیشتر به سمت رایانه ای شدن می رود ، فضاهای مجازی ساخته اعداد انسان را از تحرک در فضا و درک آن بوسیله کالبد انسانیش محروم می کند .او در پی آفرینش فضا هایی است که انسان در آن کالبدش را حس کند .مهمترین جنبه این حس را وی در راه رفتن می داند .بزرگ نمایی این تفکر آندو در موزه چیکاتسو- آزوکا در ردیف پله های عریض روی بام موزه که اصلا به جایی نمی رسند به خوبی قابل دیدن است .
(آندو - ) :” معماری می بایست فضاهایی بیافریند که مردم را قادر سازد تا آگا هی خود از وجود فیزیکیشان را احیا کنند .برای دسترسی به موزه
چیکاتسو – آزوکا باید پیرامون آن قدم زد و یک دیوار و سپس امتداد دیواری دیگر را که در جهتی متفاوت قرار گرفته است پی گرفت .این حرکت به همراه راه پله -بزرگ بازدید کنندگان را وا می دارد تا در کالبدشان عکس العملی فیزیکی را احساس کنند .در موزه سانتوری شما دور فضای مرکزی حرکت می نید و حواس شما این حرکت را احساس می کند و این چیزی است که سعی دارم به آن دست یابم .چیزی شبیه به این در پروزه مسکونی روکو rokko اتفاق می افتد . در این پروژه پله ها ارتباط میان انسان و کالبدش را بالا می برند . بنا بر این پله ها در روکو وموزه چیکاتسو آزوکا صرفا عملکردی نیستند . در موزه چیکاتسو- آزوکا راه ها اصلا به جایی منتهی نمی شوند . گام برداشتن در راه پله ای که به جای نمی رسد حس عجیبی است .”
در پرو ژه روکو که ساختمانی ۱۴ طبقه است ساکنان ترغیب می شوند که به جای استفاده از آسانسور از پله ها برای پایین رفتن استفاده کنند تا حس کالبدی بیشتری داشته باشند .
در کل ژاپنی ها حس خاصی از کالبدشان دارند .این احساس کالبدی با دیگر اقوام متفاوت است . حتی دیگر اقوام آسیایی نیز درک کالبدشان متفاوت است .کالبد انسان با ارتقا در تفکرات آندو زبانی خاص می یابد که بیانگر محل و نحوه زندگی شخص است .
(آندو - ) :” اصطلاح منطقه گرایی اغلب برای این به کار می رود که تفاوتهای میان معماری محلی را شرح دهد .اما در واقع این کالبد است که ارتباطات ویژه مربوط به مکان را بیان می کند .مردم بر طبق تاریخ ، سنت و نوع فضاهایی که به آن خو کرده اند ، متفاوتند . زبان کالبد هر فرد خود می گوید که از کجا آمده است . چرا که تفاوت های منطقه ای در خود کالبد وجود دارد .”
اینجا به امتزاج وجود و زمینه در تفکرات آندو می رسیم .وقتی بحث تفاوت گذاری طرح می شود و بعد بحث زمینه و به خصوص این جمله که ” تفاوت های منطقه ای در خود کالبد وجود دارند ” این نکته را روشن میکند که وجود و زمینه در تعاملی دو جانبه پایه گذار معماری در نظر گاه آندو اند .
پدر حوزه وجود واژه ای ویژه در تفکر ژاپنی وجود دارد “شینتای”.
معمولا این کلمه را به کالبد (body) معنا می کنند. اما در تفکر آندو شینتای به تفاوت میان ذهن و کالبد اشاره ندارد بلکه به گونه ای وحدت و یگانگی روان و تن را بیان می کند .فضا و کالبد به یکدیگر وابسته اند .کالبد و جهان در جهت انسجام یکدیگر عمل می کنند . فضا در فاصله هاست . این چکیده نظر آندو در باره درک فضاست .فاصله واژه ایست که زمان و حرکت را در خویش دارد . با حرکت در این فواصل که به وسیله کالبد از “اینجا”به “آنجا ” صورت می گیرد فضا شناخته می شود و انسجام می یابد .وقتی کالبد در این نسبت پویا بین واقع بودگی در “اینجا ” و “آنجا” قرار می گیرد به شینتای بدل می گردد و این تنها شینتای است که به ادراک محیط می پردازد .
(آندو- ۱۹۸۸) :” وقتی کسی در محیطی خالی می ایستد می تواند صدای زمین را که نیازمند ساختمان است بشنود .تصور قدیمی و انسان گونه روح مکان (genius loci) تشخیص چنان پدیدهای بوده است .نکته اینجاست که آنچه این صدا بیان میکند تنها برای شینتای درک شدنی است .”
با حرکت شینتای است که شیئ درک می شود .درکی در همان “فاصله “که self(نفس) و شیئ با هم دارند .حرکت شینتای باعث تعدد جهات دید و در نتیجه فضامندی است. البته فاصله فقط تعبیری فیزیکی ندارد.می توان فا صله پدیداری (غیر فیزیکی ) را با تغییراتی در عوامل جوی ، نور و… ایجاد کرد .این نوع تحرک پدیداری در فضاهای بی حرکت باعث دگرگونی و حصول دیدهای مختلف ا ست .
دو ویژگی بارز کارهای آندو مرور شد . نحوه نظرش به جهان مورد بررسی قرار گرفت وگوشه هایی از وجودش را در جستاری کوتاه روشن کردیم .
گردآورنده : رضا سلیمانی
 

eedeh

کاربر بیش فعال
Maritime Museum Abu Dhabi by Tadao Ando



All Images and Text by Stephan Luecke. Copyright by desMena.
The new Maritime Museum for the Cultural District on Saadiyat Island, Abu Dhabi by Tadao Ando.

Just off the coast of Abu Dhabi City located on nearby Saadiyat Island the new Cultural District will be home to a group of museums and pavilions with Tadao Ando’s Maritime Museum being the first in a row of four mayor projects aligned on Saadiyat’s shoreline.
Between the rapidly progressing new Saadiyat Bridge and Zaha Hadid’s Performing Arts Centre the main building will stand out as a calm and simple structure with exposed concrete finish - a rather rare scene in the UAE.
As if eroded by the local winds the 108m long, 36 m wide and 27m high block is penetrated by a cave-like opening carved diagonal through the mass.
Mirrored in the gigantic water court that covers most of the 61000m² site the massive arch represents the two characteristic elements of Abu Dhabi city - water and land intertwined in groups of hundreds of natural islands surrounded by mangroves and beaches.
Visitors will approach the exhibition building through rows of trees forming a strong grid on the sites urban boundary while Andos contemplative architecture stands isolated in its opponent element - water and can only be reached underground following a passage that drops below the water feature.
On the inside the museum space comprising of 33300m² floor area unfolds its maritime character.
“Within the ship-like interior of the volume, ramps and floating decks guide the visitors fluidly through the exhibition space, echoing the theme of the museum and creating a dynamic gallery experience. Dhows float over the voids of the interior space and help create an intense visual experience by relating objects to one another and to the museum architecture as a whole. Below ground, there is a second space - the reception hall with an enormous aquarium. A traditional dhow floats over the aquarium and is seen from different perspectives.”















 

eedeh

کاربر بیش فعال

گپی با تادائو آندو( TADAO ANDO )










اول اکتبر2001، لابی هتلhotel di milano ؛ میلان - ایتالیا



بهترین لحظه روز چه زمانی است؟

هیچ لحظه‌ی بخصوصی.

صبح احتمالاً باید لحظه خوبی باشد به این دلیل كه احساس شروع می شود.



چه نوع موسیقی را در این زمان گوش می‌دهید؟

بیشتر كلاسیك.



چه كتابهایی روی میز كنار بسترتان دارید؟

به چیزهایی كه اطرافم اتفاق می افتاد علاقمند هستم، احتیاج دارم بفهمم که در بخشهای دیگر هنری بمانند موسیقی و ادبیات چه روی می دهد. زیاد مطالعه میکنم اما هیچ چیزخاصی در این لحظه به ذهنم نمی‌رسد.



آیا شما مجلات معماری و طراحی را مطالعه می کنید؟

آنها را نمی‌خوانم. فقط نگاهی به آنها می اندازم.



من فكر می‌كنم توجه می‌كنید زن‌ها چطور لباس می‌پوشند. شما چه سلیقه ای دارید؟

خیلی دقیق به مد زن‌ها نگاه نمی كنم، اما از قرن20ام به بعد، مردم آزادی بیان خودشان و شخصیت‌هایشان را بدست آوردند، مد یكی از اساسی‌ترین راه‌ها است كه آنها انجام می دهند، مردها و زن‌ها بطوریكسان قادر به بیان خودشان هستند.



چه نوعی از لباسها را اجتناب می‌كنید بپوشید؟

هیچ چیز به خصوصی.



حیوان خانگی دارید؟

یك سگ بنام لكوربوزیه.



كجا روی طرحها و پروژه هایتان كار می‌كنید؟

زمانی خیلی مسافرت میكردم، برای دیدن طبیعت، بیرون شهرها و شهرها، با یك دفتر اسكیس... یك تمرین که امروزهم ادامه می‌دهم. اما در واقع طرحها را درون آتلیه ام می كشم.



برای چه كسانی علاقه دارید طراحی بكنید؟

من اعتقاد دارم كه راه و روش زندگی مردم قدری به وسیله معماری بتواند هدایت شود. علاقه به معماریی‌ كه به مردم القا كند منابع خودشان را برای حركت به آینده استفاده كنند دارم. اگرچه حالا ما بیشتر وبیشتربه وسیله تفكر آمریكایی، پول، و اقتصاد اداره می شویم ... اما اكنون امیدوار هستم كه مردم در یك مسیر اروپایی‌تر(از نظر طرز تفكر)، فرهنگ و شخصیت و به طرف اهداف جدیدحركتبكنند، بنابراین برای من توانایی همكاری وكمك كردن دراین مورد بزرگ خواهد بود.



شما با معماران دیگر بحث و تبادل نظر می‌كنید؟

نه زیاد.



سبكتان را شرح بدهید،مانند اینكه به یك دوست خوبتان آنرا شرح می دهید.

دیوارها اساسی‌ترین عناصر معماری هستند، در همه كارهای من، نور یك عامل مهم است. دلیل اولیه خلق كردن یك مكان منحصر به فرد، یك قلمرو برای شخص در اجتماع. توضیح و شرح دادن سبك من خیلیمشكل است، من انتظار دارم پاسخ خارج از مصاحبه به دست بیاید.



چه پروژه‌ای شما را بسیار ارضا میكند؟

بعنوان یك معمار شما ناگزیر هستید سعیتان را بكنید كه برای هر پروژه بهترین كار را انجام دهید، ولی برای من اراضا كننده ترین چیز زمانیكه معماری بتواند كاری در جهت در بهتر ساختن زندگی مردم بكند.



آیا شما برای یافتن نقاط مشترك فرهنگ آسیایی و اروپایی تلاش می‌كنید؟

من غرب و شرق را مثل اضداد نمی‌بینم، اما برای نمونه جامعه‌ غربی به نظر می آید بر روی فرهنگ آمریكایی متمركز شده. اما فكر می‌كنم برای فهمیدن آن بسیارمهم است كه درکنار فرهنگ اصلی، تعدادبسیاری فرهنگ دیگر وجود دارند و لازم است به همه‌ آنها و تفاوتهایشان احترام گذاشت.



آیا ازمعماران ماقبل از شما کسی هست كه تحسینش کنید؟

البته من ازتاریخ آموختم، ازرنسانس، ازمیس ون درروهه، لكوربوزیه، ...از معماران زیادی.



از کدام معماران معاصر قدردانی می‌كنید؟

با توجه به عملكرد گذشته، مثل یك معمار شما ناگزیر هستید به اطراف نگاه بكنید و چیزی را كه معاصرین شما دارند خلق می‌كنند ببیند، من نسبت به معاصرینم احترام و علاقه دارم.



آیا همیشه می خواستید یك معمار بمانید؟

دقیقا از شروع بله، اما من در زندگیم خیلی كارها را انجام دادم،

من زمانی یك مشت‌زن بودم... ،

هرگز یك دانشجوی خوبی نبودم.

همیشه ترجیح دادم چیزها را خودم به تنهایی بیاموزم.



شما امروز چرا اینجا در میلان هستید؟

برای اینكه جورجو آرمانی ازمن درخواست كرده بود برایش یك سالن نمایش مد را در میلان طراحی بكنم و امروز گشایش ساختمان است.



در اخبار گفته شد ایتالیایی‌ها نگران بیكاری، جنایتكاری و فساد هستند. چه چیزی شما را نسبت به آینده نگران میكند؟

من از آن نگران هستم كه مردم نخواهند آینده اتفاق بیافتد.

بسیارخوب است کهمردم این نگرانی را دارند، هر شخص اهدافی در زندگیش، برای احساس سربلندی کردن باید داشته باشد.كار كردن یكی از راه‌های بدست آوردنش می باشد. بیكاری خطرناك است برای اینكه مردم منابع و ابتكارشان را استفاده نمی‌كنند. هر شخص تواناییبه بكار بردن قابلیتهایش دارد.







برگردان : محمود اکبری
 

eedeh

کاربر بیش فعال
هنرومعماری (من‌فقط برای‌سایهءخودم‌مینویسم‌که‌جلوچراغ‌به‌دیوارافتاده‌است، بایدخودم رابهش‌معرفی‌بکنم.)
تادائو آندو

تادائو آندو
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بازنویسی و چاپ در هفته نامه پژوهشی، تحلیلی، آموزشی
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نقش نو دوره نو – پیش شماره 2 – 19 مرداد1385
[/FONT][/FONT]
تادائو آندو دراُُُُُزاکای ژاپن، در سال 1941 متولد شده است. او و برادرش دوقلو هستند که وی ارشد برادرهای دوقلو میباشد. سنین 10 تا 17 سالگیش صرف درست كردن مدلهای چوبی كشتی‌ها، هواپیماها و قالب‌ها وآموختن پیشه نجاری در فروشگاه خانه شان كه مشرف به خیابان بود، گشت.در1962تا 1969، اوایل 20 سالگی ، آندو تصمیمیدر مورد یك دوره خودآموزی گرفت كه ساختمانهای سراسر ژاپن (از جمله معابد و پرستشگاه ها و چای خانه ها) و اروپا، آفریقا و ایالات متحده را از نزدیك بازدید و مطالعه كند.وی مطالعات معماری را با رفتن به ساختمانهای واقعی و كتاب خواندن درباره آثار معمارانی از قبیل لُكوربوزیه، لودویگ میس ون درو،آلوار آلتو، فرانك لوید رایت و لویی كان دنبال كرد.پیش از برگشتن بهاُزاکادر سن 28 استودیوی خودش را ایجاد می‌كند، تادائو آندوو همكاران.
تادائو آندو باعنوان استاد میهمان در دانشگاه های توكیو، ییل، هاروارد و كلمبیا بوده است.

منبع : http://lordmahmoud.blogfa.com/post-19.aspx
 

dara_ando

عضو جدید
:)این که یه گفت و گوی خودمونی و نه حرفه ای. ولی انتشارات آهنگ قلم، سری کتابهای (مجموعه گفتگو با معماران) را منتشر کرده که کتاب دومش هفت گفت و گو در زمینۀ معماری با آندو است. کتاب های فوق العاده مفیدی هستن و به درک آثار این معمارها خیلی کمک میکنن.:gol:
 

بوکانی

کاربر فعال
تضاد در معماری

تضاد در معماری

در 13 اكتبر 1941 ميلادي در اوزاكاي ژاپن ديده به جهان گشود، در سال 1960 م . به يك بكسر حرفه اي تبديل شد. در سالهاي 69- م . تعاليم خود آموخته و غير آكادميك خود را به عنوان يك معمار با سفرهاي آموزشي به اروپا، آمريكا و آفريقا و مطالعه بر روي خانه هاي فرانك لويدرايت و كارهاي مدرنيسم قديمي (كلاسيك) تكميل كرد​

افزايش كمي آثار او در سطح معماريهاي مسكوني، كليساها، موزه ها و مجتمع هاي تجاري بزرگ، و با تكيه اي مداوم و تقريباً انحصاري بر ساختارهاي بتن مسلح بزرگ و نمايان است كه عظمت را در معماري او فزوني مي بخشد. او واسطه اي ميان شرق و غرب است، و بتن را ـ با اينكه از مواد جدايي ناپذير جنبش مدرن اروپاست ـ در جهت نشان دادن زيبايي شناسي شرقي به كار مي برد.

اولين تمرين معماريش را در سال 69 م . در اوزاكا آغاز كرد و در سال 70 م . كارگاه شخصي خود را در زادگاهش داير نمود و تاكنون بيش از صد و پنجاه پروژه معماري را طراحي كرده است.

او از با نفوذ ترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود. توجه عمده وي بر تفليق فرمهاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است ؛ به بيان دقيق تر، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است. در سالهاي 1978،88 و 90 ميلادي به سمت استاد دانشگاههاي يال آمريكا، كلمبيا و هاروارد انتخاب شد.

مصالح معماري آندو، بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بهتر، فضا. تأكيد او بر اين نكته است كه استفاده كنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس كنند و اينها همه ريشه در سنت منطقه اي زيستگاه او ـ كانزايي ـ دارد.


عناصر اصلي و متناقص معماري آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انساني. او در معماري خود، به گونه اي متضاد آنها را با هم ارتباط مي دهد و ميان آنها تفاهمي ايجاد مي كند:
فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه. اين مسئله را در شخصيت خود او نيز مي توان مشاهده كرد؛ قدرت و منطق مردانه از يك سو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر كه در وجود او به تفاهم رسيده اند.

آندو از جذابيت فرم صرفنظر كرده و بر جذابيت فضا تأكيد مي ورزد. او اعتقاد دارد كه فرم، از تأثير فضايي مي كاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي كند..


به اعتقاد او، ارحجيت دادن به فرم به معناي ارجحيت دادن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. در نتيجه او در پي نفي فرم به مفهوم به كارگيري فرمهاي ساده و انكار ساده و انكار فرمهاي پيچيده است. (نفي تصوير صرفاً بصري در فضا). معماري او، معماري نفي و انكار است. او جامعه مدرن و جهاني بودن را نفي مي كند. در اين حال، نفي به معناي حمايت از استقلال شخصي و رهايي از يكنواختي مدرن است مرتبط با شخصي كه مي خواهد به شكلي فردي زندگي كند. اولين چيزي كه آندو نفي كرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزشهاي آن است. (براي مثال، مقولة راحتي) آندو راحتي مدرن را نفي كرده، تلاش مي كند ارتباط پويايي با جهان برقرار كند. او راحتي را از معماري خود دور مي كند و به جاي آن امكان حضور انسان و طبيعت را در كالبد معماري اش فراهم مي سازد.

او كارهاي متعددي تاكنون انجام داده است كه پس از بررسي كليت طراحي هاي او،در مطالب بعدي ، به بررسي 8 اثر برترش كه اهداف و تفكرات او را به خوبي جلوه گر مي سازند، مي پردازيم:

-نمازخانة كوه روكو (كليساي باد)

-كليساي روي آب

-كليساي نور

-معبد آب

-خانه Raw

-مجتمع تجاري تايمز 2

-پروژه ناكانو شيما 2

-موزه نائو شيما
تادائو آندو در طول بيست سال گذشته، يكصد و پنجاه پروژه ي معماري انجام داده است با تجزيه و تحليل و بررسي آنها، به مباني و شاخص هايي دست مي يابيم كه با كمك آنها مي توان كارهاي او را در سه دسته طبقه بندي كرد.

بررسي ويژگيها و معاني



معماري، رهيافتي است به جعبه اي با دو بعد آرمان و هدف.

آرمان معماري، فرم بخشيدن به يك الگوي جهاني و هدف آن، بيدار كردن احساس انساني است.

موضوع اوليه ي معماري، ايجاد يك الگوي فضايي است؛ يعني نظم بخشيدن به يك فضاي برهنه و عاري از هر چيز. انتظام فضايي، به معناي استفاده از فرمي است كه فضا، منشأ آن است و نظمي شفاف آن را به فضا مرتبط مي سازد.
براي دستيابي به اين هدف، معماري به هندسه نياز دارد. هندسه، علم ايجاد نظم منطقي و هوشمندانه اي است كه حاصل ارتباط فرم و فرم با فضا مي باشد. از اين رو، هندسه فرم آرماني را ايجاد مي كند؛ فرمي كه بيان بصري مفهوم است و فضايي انتزاعي در آن تجلي مي يابد.

به طور كلي، هندسه به ارتباطات منطقي خالص توجه دارد؛ بنابراين هندسه، مفاهيم و ارزشهاي اجتماعي را منعكس مي سازد و جهاني با منطق شفاف ايجاد مي كند. به طور خلاصه، هندسه ثباتي منطقي به طرح مي بخشد. از اين رو، ثبات و پايداري است كه از آن، فرم هاي منطقي باقي مي ماند و ارزش هايي چون صداقت، زيبايي و خوبي در مرحله دوم ارايه مي شوند؛ منطقي كه احساسات را طرد مي كند و تنها، درباره ي حقيقت با ما صحبت مي كند. معماري پيوسته در جستجوي انتظامي است كه بر اساس نيروي طبيعي و جاذبه زمين باشد؛ اگر چه هنوز به آن دست نيافته است.

بر خلاف هندسه، معماري نمي تواند در تمام ابعاد نفوذ كند؛ زيرا نيروي جاذبه، آن را به حركت هاي افقي و عمومي محدود مي سازد. معماري، الگويي پوياست.!!!! يك ساختمان، طبيعتاً حركت نمي كند؛ ولي زماني كه مردم در امتداد مسيري حركت مي كنند، شكل آن، در حال حركت به نظر مي رسد.

مردم با حركت و تغيير موضوع دوم در معماري، بيدار كردن احساسات انساني است. هندسه، فضايي منطقي و با ثبات ايجاد مي كند. ولي به راستي، اين منطق چگونه ما را با تجربه هاي معماري آشنا مي سازد؟ آيا تنها نظم هندسي است كه فضا را روشن و واضح مي سازد؟ آيا هندسه باعث يكنواختي و سكون نيست؟ آيا نيازي به رهايي فضا از ثبات هندسي ناشي مي شود؟ آيا فرم و فضا صرفاً بايد بر اساس منطق هندسي شكل گيرد؟

هنگامي كه چند فرم يا حجم در كنار هم قرار مي گيرند، اين هندسه و منطق هندسي است كه به آنها نظم و ترتيب مي بخشد. زماني كه اين انتظام بين عناصر معماري مانند ستون، ديوار، سقف ايجاد مي شود، در واقع به آنها هويت مي بخشد و در نتيجه، ما نظم موجود در اين مجموعه را درك مي كنيم. اگر در اين عناصر، نسبت ها دقيقاً بر اساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات رياضي باشد، ما يك مجموعه خردمند را احساس مي كنيم.

هندسه و تناسبات آن، از اجزاء مختلف يك سيستم واضح بصري مي سازد. آيا در اين سيستم، صرفاً تناسبات هندسي و ايجاد فضايي با نظمي مشخص مطرح است؟ در پايان، آيا يك سيستم صرفاً موزون و معقولانه، داراي نوعي يكنواختي است؟ هنگامي كه نظامي منطقي بر فرم و فضا غالب باشد، فضا را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. به هر حال، معماري به نظم هندسي نياز دارد؛ ولي ممكن است اين نظم، روح و جان معماري را بگيرد.

بنابراين، اگر معماري صرفاً بر اساس منطق باشد، نمي تواند پاسخگوي روح و احساسات ما باشد. براي دستيابي به اين هدف بايد از قواعد منطقي و خشك آن كناره گرفت. بنابراين، بايد بين قواعد نوعي پويايي و تضاد ايجاد شود تا نيازهاي احساسي ما نيز ارضا شود. زيرا اين تضاد و پويايي، سرشار از هيجان و احساسات است.

معماري مي كوشد تا نظم را براي مردم تجلي سازد و اين مردم هستند كه در حركت تدريجي نظم، فضا را درك مي كنند و از آن تأثير مي گيرند و بدين گونه معماري از طريق نظم انتزاعي خود در ما تأثير مي گذارد.

در حقيقت، پويايي موضوع معماري نيست، بلكه پيامد آن است. معماري قادر به پيش بيني واكنش هاي احساسي ما نيست. از اين رو آن را نمي توان در روند طراحي پيش بيني كرد، همان گونه كه نمي توان شيوه هاي مختلف يك بازي را پيش بيني كرد؛ زيرا آنچه ذهن ما را تحت تأثير قرار مي دهد، نامشخص است. معماري بايد ادامه يابد تا با آزمون و خطاي روش هاي مختلف، بتوان به يك معماري خلاقانه دست يافت.

ويژگي هاي شاخص معماري آندو، نظم، مردم و احساسات انساني است. بنابراين، بر اساس الهاماتي كه او از اين سه عنصر گرفته، پروژه هاي او را مي توان دسته بندي كرد. در معماري آندو، عناصر به شكلي متضاد با هم مرتبط مي شوند. بنابراين، فرم در مقابل فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، معماري او حاصل ارتباطي است كه بين اين عناصر وجود دارد. براي آشنايي و شناخت بيشتر، كارهاي آندو را بر اساس ساختار و كالبد به سه بخش معماري يگانه انگاري، دو گانه انگاري و كثرت گرايي تقسيم بندي مي كنيم.

آن دسته از كارهايي كه در شمار معماري يگانه انگاري قرار مي گيرند، داراي فرمي خالص، طراحي واضح و فضايي قومي هستند. اين نوع معماري، بيشتر در خانه ها و كليساهاي كوچك ديده مي شود. در اين فضاها، با آرامشي روبرو مي شويم كه يادآور فضاي سنتي چاپخانه هاي ژاپني است. در اين فضا، بر اساس ريتمي وحدت بخش، كل به جزء تبديل مي شود. اين ريتم، حتي در نور و سايه نيز تكرار مي شود.

در معماري دو گانه انگار، آندو روش خاص خود را اعمال مي كند. به عبارتي، روش او از هيچ نوع معماري ديگري تأثير نپذيرفته است. در آنجاست كه آندو از فرم بيضوي استفاده مي كند؛ ولي در معماري دو گانه انگار، فضا بر اساس نيروي پويا شكل مي گيرد. اين نيرو، از تضاد بين فرم و فضا حاصل مي شود. در اين نوع معماري ـ بر خلاف معماري يگانه انگار كه فرم بر فضا غالب است ـ فرم و فضا داراي ارزش يكساني است و در اينجاست كه نوآوري هاي آندو تجلي مي يابد. قدرت و منطق مردانه از يكسو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر، شخصيت او را شكل مي دهد.


معماري كثرت گرايي آندو شامل تعداد زيادي از كارهاي او از سال 1985 به بعد مي باشد. اين معماري، با فرم هاي متنوعي كه داراي جهت گيريهاي مختلفي است، شناخته مي شود. در اينجا، تمركز فضايي كه در معماري يگانه انگار وجود داشت، متلاشي و پراكنده مي شود و بيشتر به سوي روشنايي و پويايي نيل مي كند. فرم از نظر بصري، سبك تر شده و پراكنده مي شود. بنابراين در طراحي، فضا از تركيبات مختلفي شكل مي گيرد. از اين روست كه در كارهاي آندو، روش ها و مقياس هاي متنوعي ديده مي شود.
 

raziarchitect

عضو جدید
تادائو آندو

تادائو آندو

در 13 اكتبر 1941 میلادی در اوزاكای ژاپن دیده به جهان گشود، در سال 1960 م . به یك بكسر حرفه ای تبدیل شد. در سالهای 69- م . تعالیم خود آموخته و غیر آكادمیك خود را به عنوان یك معمار با سفرهای آموزشی به اروپا، آمریكا و آفریقا و مطالعه بر روی خانه های فرانك لویدرایت و كارهای مدرنیسم قدیمی (كلاسیك) تكمیل كرد


افزایش كمی آثار او در سطح معماریهای مسكونی، كلیساها، موزه ها و مجتمع های تجاری بزرگ، و … با تكیه ای مداوم و تقریباً انحصاری بر ساختارهای بتن مسلح بزرگ و نمایان است كه عظمت را در معماری او فزونی می بخشد. او واسطه ای میان شرق و غرب است، و بتن را ـ با اینكه از مواد جدایی ناپذیر جنبش مدرن اروپاست ـ در جهت نشان دادن زیبایی شناسی شرقی به كار می برد.
اولین تمرین معماریش را در سال 69 م . در اوزاكا آغاز كرد و در سال 70 م . كارگاه شخصی خود را در زادگاهش دایر نمود و تاكنون بیش از صد و پنجاه پروژه معماری را طراحی كرده است.

او از با نفوذ ترین معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب می شود. توجه عمده وی بر تفلیق فرمهای مدرن با مفاهیم و شیوه های سنتی ژاپن استوار است ؛ به بیان دقیق تر، هدف او تغییر معنای طبیعت از گذرگاه معماری است. در سالهای 1978،88 و 90 میلادی به سمت استاد دانشگاههای یال آمریكا، كلمبیا و هاروارد انتخاب شد.

مصالح معماری آندو، بتن خام، خورشید، آسمان، سایه و آب است یا به عبارت بهتر، فضا. تأكید او بر این نكته است كه استفاده كنندگان از بنا باید طبیعت را تجربه و احساس كنند و اینها همه ریشه در سنت منطقه ای زیستگاه او ـ كانزایی ـ دارد.

عناصر اصلی و متناقص معماری آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انسانی. او در معماری خود، به گونه ای متضاد آنها را با هم ارتباط می دهد و میان آنها تفاهمی ایجاد می كند:

فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبیعت در برابر هندسه. این مسئله را در شخصیت خود او نیز می توان مشاهده كرد؛ قدرت و منطق مردانه از یك سو و مهربانی و احساسات زنانه از سوی دیگر كه در وجود او به تفاهم رسیده اند.

آندو از جذابیت فرم صرفنظر كرده و بر جذابیت فضا تأكید می ورزد. او اعتقاد دارد كه فرم، از تأثیر فضایی می كاهد و در نتیجه، جذابیت معماری را محدود می كند..

به اعتقاد او، ارحجیت دادن به فرم به معنای ارجحیت دادن به حس بینایی در میان پنج حس و عدم توجه به عمق فضایی است. در نتیجه او در پی نفی فرم به مفهوم به كارگیری فرمهای ساده و انكار ساده و انكار فرمهای پیچیده است. (نفی تصویر صرفاً بصری در فضا). معماری او، معماری نفی و انكار است. او جامعه مدرن و جهانی بودن را نفی می كند. در این حال، نفی به معنای حمایت از استقلال شخصی و رهایی از یكنواختی مدرن است مرتبط با شخصی كه می خواهد به شكلی فردی زندگی كند. اولین چیزی كه آندو نفی كرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزشهای آن است. (برای مثال، مقولة راحتی) آندو راحتی مدرن را نفی كرده، تلاش می كند ارتباط پویایی با جهان برقرار كند. او راحتی را از معماری خود دور می كند و به جای آن امكان حضور انسان و طبیعت را در كالبد معماری اش فراهم می سازد.

او كارهای متعددی تاكنون انجام داده است كه پس از بررسی كلیت طراحی های او،در مطالب بعدی ، به بررسی 8 اثر برترش كه اهداف و تفكرات او را به خوبی جلوه گر می سازند، می پردازیم:

نمازخانة كوه روكو (كلیسای باد)

كلیسای روی آب

كلیسای نور

معبد آب

خانه Raw

مجتمع تجاری تایمز 2

پروژه ناكانو شیما 2

موزه نائو شیما




تادائو آندو در طول بیست سال گذشته، یكصد و پنجاه پروژه ی معماری انجام داده است با تجزیه و تحلیل و بررسی آنها، به مبانی و شاخص هایی دست می یابیم كه با كمك آنها می توان كارهای او را در سه دسته طبقه بندی كرد.

بررسی ویژگیها و معانی

معماری، رهیافتی است به جعبه ای با دو بعد آرمان و هدف.

آرمان معماری، فرم بخشیدن به یك الگوی جهانی و هدف آن، بیدار كردن احساس انسانی است.

موضوع اولیه ی معماری، ایجاد یك الگوی فضایی است؛ یعنی نظم بخشیدن به یك فضای برهنه و عاری از هر چیز. انتظام فضایی، به معنای استفاده از فرمی است كه فضا، منشأ آن است و نظمی شفاف آن را به فضا مرتبط می سازد.

برای دستیابی به این هدف، معماری به هندسه نیاز دارد. هندسه، علم ایجاد نظم منطقی و هوشمندانه ای است كه حاصل ارتباط فرم و فرم با فضا می باشد. از این رو، هندسه فرم آرمانی را ایجاد می كند؛ فرمی كه بیان بصری مفهوم است و فضایی انتزاعی در آن تجلی می یابد.

به طور كلی، هندسه به ارتباطات منطقی خالص توجه دارد؛ بنابراین هندسه، مفاهیم و ارزشهای اجتماعی را منعكس می سازد و جهانی با منطق شفاف ایجاد می كند. به طور خلاصه، هندسه ثباتی منطقی به طرح می بخشد. از این رو، ثبات و پایداری است كه از آن، فرم های منطقی باقی می ماند و ارزش هایی چون صداقت، زیبایی و خوبی در مرحله دوم ارایه می شوند؛ منطقی كه احساسات را طرد می كند و تنها، درباره ی حقیقت با ما صحبت می كند. معماری پیوسته در جستجوی انتظامی است كه بر اساس نیروی طبیعی و جاذبه زمین باشد؛ اگر چه هنوز به آن دست نیافته است.

بر خلاف هندسه، معماری نمی تواند در تمام ابعاد نفوذ كند؛ زیرا نیروی جاذبه، آن را به حركت های افقی و عمومی محدود می سازد. معماری، الگویی پویاست.!!!! یك ساختمان، طبیعتاً حركت نمی كند؛ ولی زمانی كه مردم در امتداد مسیری حركت می كنند، شكل آن، در حال حركت به نظر می رسد.

مردم با حركت و تغییر موضوع دوم در معماری، بیدار كردن احساسات انسانی است. هندسه، فضایی منطقی و با ثبات ایجاد می كند. ولی به راستی، این منطق چگونه ما را با تجربه های معماری آشنا می سازد؟ آیا تنها نظم هندسی است كه فضا را روشن و واضح می سازد؟ آیا هندسه باعث یكنواختی و سكون نیست؟ آیا نیازی به رهایی فضا از ثبات هندسی ناشی می شود؟ آیا فرم و فضا صرفاً باید بر اساس منطق هندسی شكل گیرد؟

هنگامی كه چند فرم یا حجم در كنار هم قرار می گیرند، این هندسه و منطق هندسی است كه به آنها نظم و ترتیب می بخشد. زمانی كه این انتظام بین عناصر معماری مانند ستون، دیوار، سقف ایجاد می شود، در واقع به آنها هویت می بخشد و در نتیجه، ما نظم موجود در این مجموعه را درك می كنیم. اگر در این عناصر، نسبت ها دقیقاً بر اساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات ریاضی باشد، ما یك مجموعه خردمند را احساس می كنیم.

هندسه و تناسبات آن، از اجزاء مختلف یك سیستم واضح بصری می سازد. آیا در این سیستم، صرفاً تناسبات هندسی و ایجاد فضایی با نظمی مشخص مطرح است؟ در پایان، آیا یك سیستم صرفاً موزون و معقولانه، دارای نوعی یكنواختی است؟ هنگامی كه نظامی منطقی بر فرم و فضا غالب باشد، فضا را تحت الشعاع خود قرار می دهد. به هر حال، معماری به نظم هندسی نیاز دارد؛ ولی ممكن است این نظم، روح و جان معماری را بگیرد.

بنابراین، اگر معماری صرفاً بر اساس منطق باشد، نمی تواند پاسخگوی روح و احساسات ما باشد. برای دستیابی به این هدف باید از قواعد منطقی و خشك آن كناره گرفت. بنابراین، باید بین قواعد نوعی پویایی و تضاد ایجاد شود تا نیازهای احساسی ما نیز ارضا شود. زیرا این تضاد و پویایی، سرشار از هیجان و احساسات است.

معماری می كوشد تا نظم را برای مردم تجلی سازد و این مردم هستند كه در حركت تدریجی نظم، فضا را درك می كنند و از آن تأثیر می گیرند و بدین گونه معماری از طریق نظم انتزاعی خود در ما تأثیر می گذارد.

در حقیقت، پویایی موضوع معماری نیست، بلكه پیامد آن است. معماری قادر به پیش بینی واكنش های احساسی ما نیست. از این رو آن را نمی توان در روند طراحی پیش بینی كرد، همان گونه كه نمی توان شیوه های مختلف یك بازی را پیش بینی كرد؛ زیرا آنچه ذهن ما را تحت تأثیر قرار می دهد، نامشخص است. معماری باید ادامه یابد تا با آزمون و خطای روش های مختلف، بتوان به یك معماری خلاقانه دست یافت.

ویژگی های شاخص معماری آندو، نظم، مردم و احساسات انسانی است. بنابراین، بر اساس الهاماتی كه او از این سه عنصر گرفته، پروژه های او را می توان دسته بندی كرد. در معماری آندو، عناصر به شكلی متضاد با هم مرتبط می شوند. بنابراین، فرم در مقابل فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبیعت در برابر هندسه قرار می گیرد. به عبارت دیگر، معماری او حاصل ارتباطی است كه بین این عناصر وجود دارد. برای آشنایی و شناخت بیشتر، كارهای آندو را بر اساس ساختار و كالبد به سه بخش معماری یگانه انگاری، دو گانه انگاری و كثرت گرایی تقسیم بندی می كنیم.




آن دسته از كارهایی كه در شمار معماری یگانه انگاری قرار می گیرند، دارای فرمی خالص، طراحی واضح و فضایی قومی هستند. این نوع معماری، بیشتر در خانه ها و كلیساهای كوچك دیده می شود. در این فضاها، با آرامشی روبرو می شویم كه یادآور فضای سنتی چاپخانه های ژاپنی است. در این فضا، بر اساس ریتمی وحدت بخش، كل به جزء تبدیل می شود. این ریتم، حتی در نور و سایه نیز تكرار می شود.

در معماری دو گانه انگار، آندو روش خاص خود را اعمال می كند. به عبارتی، روش او از هیچ نوع معماری دیگری تأثیر نپذیرفته است. در آنجاست كه آندو از فرم بیضوی استفاده می كند؛ ولی در معماری دو گانه انگار، فضا بر اساس نیروی پویا شكل می گیرد. این نیرو، از تضاد بین فرم و فضا حاصل می شود. در این نوع معماری ـ بر خلاف معماری یگانه انگار كه فرم بر فضا غالب است ـ فرم و فضا دارای ارزش یكسانی است و در اینجاست كه نوآوری های آندو تجلی می یابد. قدرت و منطق مردانه از یكسو و مهربانی و احساسات زنانه از سوی دیگر، شخصیت او را شكل می دهد.
معماری كثرت گرایی آندو شامل تعداد زیادی از كارهای او از سال 1985 به بعد می باشد. این معماری، با فرم های متنوعی كه دارای جهت گیریهای مختلفی است، شناخته می شود. در اینجا، تمركز فضایی كه در معماری یگانه انگار وجود داشت، متلاشی و پراكنده می شود و بیشتر به سوی روشنایی و پویایی نیل می كند. فرم از نظر بصری، سبك تر شده و پراكنده می شود. بنابراین در طراحی، فضا از تركیبات مختلفی شكل می گیرد. از این روست كه در كارهای آندو، روش ها و مقیاس های متنوعی دیده می شود.​

 

کلاریکلا

عضو جدید
معمار نور و سکوت (تادائو اندو)

معمار نور و سکوت (تادائو اندو)

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]معمار نور و سکوت[/FONT]
تاداو آندو در سال 1941 در اوساكاي ژاپن به دنيا آمد، آندو از سن 10-17 سالگي در يك كارگاه نجاري كار مي كرد. وي اغلب به ساخت مدل هاي چوبي از كشتي و هواپيما مي پرداخت، او صنعت و ساختار سنتي چوبي ژاپني را از يك نجار كه مغازه ي او در خيابان مقابل خانه شان بود، فرا گرفت.
از سال 1962-1969، در دهه ي 20 سالگي، آندو تصميم به يادگيري خودآموز مستقيم معماري گرفت، كه او را به خارج از ژاپن براي مشاهده ي معابد، مقابر و چای خانه ها، به اروپا، آفريقا و آمريكا برد. او معماري را با رفتن و ديدن ساختمان هاي واقعي و مطالعه ي كتاب هايي در مورد كارهاي معماراني از قبيل : لوكوربوزيه، ميس ون در روهه، آلوار آلتو، فرنك لويد رايت و لويي كان ياد گرفت. وي قبل از بازگشت به اوساكا در سن 28 سالگي و باز كردن دفترش، به عنوان استادیار در دانشگاه های توکیو، هاروارد، کلومبیا بوده است.
تقريباً همه پروژه هاي وي، از بتن عريان به عنوان ماده اوليه ساخته شده اند. او براي به دست آوردن بتن نرم تميز و كامل براي ساختمان هايش، دقت زيادي در ساخت و قالب گيري فرم هاي بتني می کرد.
اكثر پروژه هاي تادائو آندو در ژاپن قرار دارند و به طور متمركز در اوساكا، جايي كه او به دنيا آمده بزرگ شده و هم اكنون زندگي و كار مي كند. علاوه بر يك سري ساختمان هاي مذهبي، وي موزه ها، ساختمانهاي تجاري كه شامل ادارات، كارخانجات و مراكز خريد مي باشد را طراحي كرده است. به هرحال خط مشي حرفه اي او با پروژه هاي مسكوني شروع شده.
کلیسای نور که گاهی کلیسای نورانی نیز خوانده می‌شود، توسط تادائو آندو طراحی و در سال ۱۹۸۹ در شهر ایباکی در اوزاکای ژاپن ساخته شده‌است. این کلیسا به کلیسای کوچک و خانهٔ وزیر که قبلا در محل وجود داشت اضافه شده‌است. کلیسا به شکل یک مکعب مستطیل (۶×۱۸×۶ متر) است که دیواری با زاویهٔ ۱۵º از آن عبور کرده و مکعب را به یک کلیسا و محوطهٔ ورودی تقسیم کرده‌است. نیمکت‌ها از داربست بکار رفته در ساختمان درست شده‌اند که به سمت محراب پایین می‌آیند. همانطور که در شکل دیده می‌شود، صلیبی در دیوار پشت محراب بریده شده‌است که هنگام صبح روشن می‌شود. (این دیوار رو به شرق است.)











منبع : سایت لاجورد
 
آخرین ویرایش:

کلاریکلا

عضو جدید
تادائو اندو

تادائو اندو

تولد: 13 سپتامبر 1941 اساکا ،ژاپن
آندو یک معمار ژاپنی است که به گونه ای از معماری که با نام معماری ناحیه گرایی نامیده شده نائل گشت.
آندو زندگی پر ماجرا و جالبی دارد که اشتغال به عنوان یک راننده کامیون در سالهایی از زندگی اش و همچنین قهرمان بوکس بودن بخشی از آن است.
و جالبتر از همه حرکت او از یک راننده کامیون و بوکسر به سوی معماری بدون هیچگونه آموزش رسمی در این زمینه(معماری) میباشد.
آندو در طراحی هایش از بتون به صورت اکسپوز و روباز استفاده میکند.
او همچنین به دلیل شیوه و سرمشق خاص خود که در برگیرنده مصالح ژاپنی و روح آن همچنین عملکرد و روح فضا و ایجاد آن از طریق زیبایی شناختی سبک مدرن و بین المللی شهرت دارد.
در سال 1969 او دفتر خود را تاسیس نمود.در سال 1995 او موفق به دریافت جایزه معماری pritzker شد.
معماری آندو به دلیل بهره گیری ویژه از نور طبیعی به شدت شهرت دارد. و همچنین خلق معماری که با سایت خود همخوانی داشته باشد و در عین حال آن را نابود نسازد.
اثرات این معمار در واقع ترکیبی از حجمهای سه بعدی هستند که مسیری را میپیمانند.
در واقع این مسیرها همان فضاهای درون و بیرون و واسط است که در طراحی ، آندو به این حجمها جهت میدهد که هرکدام در کدام مسیر گام نهد و به عنوان چه فضایی تعریف شود.

عناصر اصلي و متناقض معماري آندو، نظم، مردم و احساسات انساني است. در معماري آندو، عناصر به گونه‌اي متضاد با هم ارتباط مي‌يابند. فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي‌گيرد. به عبارت ديگر، معماري او، حاصل ارتباط متقابل اين عناصر است. آندو از جذابيت فرم صرف‌نظر كرده، بر جذابيت فضا تأكيد مي‌ورزد. بي‌علاقگي و بي‌توجهي او به انزواي تأثيرگذار فرم و شخصيت كنايي آن، او را بر آن داشته است. شخصيت آندو نيز، از دو جنبه‌ي متضاد شكل گرفته كه در يك وجود تفاهم يافته‌اند؛ قدرت و منطق مردانه از يك سو، و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر.
آندو بر اين باور است كه فرم، از تأثير فضايي مي‌كاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي‌كند. در واقع، از ديد آندو، ارجحيت دادن به فرم به معناي ارجحيت بخشيدن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. تأثير معماري با فرم كاسته مي‌شود؛ نفي فرم، به معناي نفي تصوير صرفاً بصري در فضاست.

معماري آندو، معماري «نفي و انكار» است. فضاهاي يگانه انگار او نيز حاصل همين نفي است. در حقيقت، او جامعه‌ي مدرن و جهاني بودن را نفي مي‌كند. از نظر اجتماعي، نفي به معناي حمايت از استقلال شخصي و رهايي از يكنواختي مدرن مي‌باشد. اولين چيزي كه آندو نفي كرده، مفاسد جامعه‌ي مدرن و ارزش‌هاي مدرن است (براي مثال، مقوله‌ي راحتي). آندو راحتي مدرن را نفي كرده، تلاش مي‌كند ارتباط پويايي با جهان برقرار سازد. او راحتي را از معماري خويش دور كرده، به جاي آن، امكان حضور انسان و طبيعت را در كالبد معماري‌اش فراهم مي‌سازد.
و اما نزد معماران ايراني، اگر چه آندو چهره‌ي شناخته شده‌اي است، ليكن تأثيرگذار نبوده و كمتر به او، نگرشش و مجموعه‌ي گسترده‌ي آثاري كه ارايه كرده، پرداخته شده است.
از بهترين نمونه‌هاي معماري يگانه انگار آندو مي‌توان به خانه‌ي راو، خانه‌ي آزوما، كليساي نور، معبد روكو و چايخانه‌ي سوسيكان اشاره كرد. فضا در اين ساختمان‌ها، داراي تناسبات موزون و در عين حال پر تنشي است. تنش فضا، به واسطه‌ي مركزيت و روحانيت فضايي است. به راستي چگونه از فرم‌هاي ساده، اين چنين فضاهايي ايجاد مي‌شود؟ چه ارتباطي ميان فرم، فضا و مصالح وجود دارد. با بررسي بيشتر، در مي‌يابيم كه اين فرم‌ها ساده هستند، از مصالح ساده و يكساني ساخته شده‌اند و داراي رنگي يكنواخت و يكدست مي‌باشند. اين فرم‌هاي ساده، فضاهاي خشك و مقدسي را ايجاد مي‌كنند. به عبارتي، فضا را يكنواخت مي‌سازند. ولي پس از آن، نور وارد مي‌شود. نوري كه نمادين، حيات‌بخش و خيره كننده است. بنابراين، فضاي خالص را به فضايي دراماتيك و هيجان‌انگيز تبديل مي‌كند. نور و سايه، فضا را از يكنواختي خارج مي‌سازد و به هندسه‌ي آن جسميت مي‌بخشد. ما نبايد وضوح و روشني معماي يگانه انگار آندو را ناديده بگيريم. زيرا در زير سادگي اين نوع معماري، پيچيدگي و تضادي نهفته است. اين پيچيدگي‌هاي پنهان، در معماري دو گانه انگار و كثرت‌گرا ديده مي‌شود.
آندو از جذابيت فرم صرف‌نظر كرده و بر جذابيت فضا تأكيد مي‌كند. بي‌علاقه‌گي و بي‌توجهي او به انرژي تأثيرگذار فرم و شخصيت كنايي آن، او را به اين كار وا داشته است؛ زيرا فرم تأثير فضايي را خنثي مي‌كند و از جذابيت معماري مي‌كاهد. در واقع، ارجحيت دادن به فرم به معناي برتري بخشيدن به حس بينايي از ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. و اينها به دليل آن است كه فرم، از تأثير معماري مي‌كاهد.
نفي فرم، به معناي استفاده از فرم‌هاي ساده در معماري و انكار فرم‌هاي پيچيده است. چرا كه اين فرم‌ها، معماري را از شخصيت واقعي خويش دور مي‌كند. نفي فرم به معناي نفي تصور صرفاً بصري از فضاست.
مصالح در ساده كردن فرم نقش بارزي ايفا مي‌كنند. اين موضوع، در نماي خانه‌ي آزوما ديده مي‌شود. سادگي ورودي و اتصالات آن و پانل‌ها، اين موضوع را تأييد مي‌كنند. تقريباً هيچ نوع بياني از جزء به جزء شدن فرم‌ها وجود ندارد. در اينجا با معماري روبرو هستيم كه در نگاه اول، فاقد نظمي منطقي است؛ ولي در همان حال- با توجه به فرم‌هاي ساده‌ي ساختمان- متوجه نظم هندسي خاصي مي‌شويم كه در سراسر آن به چشم مي‌خورد. به عبارتي، مصالح و فرم‌ها از ديده ما پنهان مانده و تنها، يگانگي ارگانيك آن در ذهن باقي مي‌ماند. به عبارت ديگر، ويژگي‌هاي بصري مصالح و فرم، در پشت آن يگانگي ارگانيك قرار مي‌گيرد. بنابراين، با خنثي كردن فرم و ايجاد نظمي ساده در آن مي‌توان به معماري آرامش‌بخشي دست يافت.

خانه های روکو
83-1978

ایده : فرم پلکانی که به واسطه ی شیب زیاد زمین ایجاد شده ، باعث پدید آمدن مهتاب هایی با چشم اندازی متنوع برای خانه های مسکونی شده است . زندگی روزمره ، در خانه های مسکونی که هر کدام دارای شکل و اندازه ی منحصر به فردی می باشد ، حول این مهتابی ها می گذرد ؛ جایی که حضور طبیعت کاملا در آن احساس می شود .

ا



منبع : سایت لاجورد
 

DDDIQ

مدیر ارشد
تادائو آندو برساختن معماری از ھيچ
نوشته ی سامان شيبانی


آندو خود معمايي است از زندگي شخصي و از گذشته او اطلاع دقيقي در دسترس نيست و اطلاعات پراكنده و اندكي درباره او وجود دارد . تادائو آندو در 13 اكتبر 1941 69 تعاليم خود آموخته و غير آكادميك خود را به عنوان - ميلادي در ژاپن ديده به جھان گشود در سال 1960 ميلادي به يك مشت زن حرفه اي تبديل شد در سالھاي 1926 يك معمار با سفرھاي آموزشي به اروپا ، امريكا و مطالعه بر روي خانه ھاي فرانك لويد رايت و كارھاي مدرنيسم متقدم كلاسيك تكميل كرد
به گمان او برخي از بانفوذترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود . توجه عمده وي بر تلفيق فرمھاي مدرن با مفاھيم و شيوه ھاي سنتي ژاپن استوار است به بيان دقيق تر ، ھدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است .او در سالھاي 1978 و 1988 و 1990 به سمت استاد دانشگاھھاي بيل آمريكا كلمبيا و ھاروارد انتخاب شد . خود او در مورد منابعي كه از آن متاثر شده است
لودويك ويتگنشتاين كه کمک کرد معماری تزيينات را كنار نھد ، آدولف لوس از لحاظ احساسي و بالاخره گوستاو كليمت نقاش كه در آغاز قرن در اوج ايستاده »: مي گويد بود بر من تاثير عميق گذاشتند .
1976 سوميوشي ) : خانه اي در يكي از محله ھاي فقير نشين او كاسا در نزديكي معبد سوميوشي با تركيب ساده و - از مھمترين آثار آندو مي توان: خانه زديفي ( 1975
فضاھاي گوناگون ، با حس حريم و محصور بودن و با اتاقھايي كه از نور جلوه گرتفه اند ، اين خانه را مي توان نمونه اوليه تخيل معماري آندو به شمار آورد .
1992 ، خانه بنس و بخش الحاقي نائوشيما ،كاگاوا ): بر دماغه جزيره كوچكي كه در درياي داخلي ژاپن واقع شده است در - موزه ھاي ھنرھاي معاصر نائوشيما ( 1988
اين پروژه يك ساختار پوسته تخم مرغي شكل را در داخل فضاي دھليز سرگشاده سنتي قرار مي دھد . در اينجا با معماري روبرو ھستيم كه دو گانگي و تضاد را با استفاده از فرم و فن آوري ايجاد مي كند تضادي كه پيوند دھنده قديم و جديد است . تضاد بين فرم جعبه اي شكل و منحني شكل بين خط راست و خط منحني و بين آجر و پوسته كه دو گانگي بين جديد و قديم را نشان مي دھد .
1991 تسونا ، ھيوگو ) : بر بالاي تپه اي مشرف به خليج اوكاسا ، در بخش شمال شرقي جزيره آواجي واقع شده است اشاره كرد. - معبد آب ( 1989
مصالح معماری آندو: بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بھتر، فضا. تأکيد او بر اين نکته است که استفاده کنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس کنند و اينھا ھمه ريشه در سنت منطقه ای زيستگاه او کانزايی دارد آندو از جذابيت فرم صرفنظر کرده و بر جذابيت فضا تأکيد مي كند بي علاقه گي و بي توجھي او به انرژي تاثيرگذار فرم و شخصيت كنايي آن او را به اين كار واداشته است زيرا فرم تاثير فضايي را خنثي مي كند و از جذابيت معماري مي كاھد در واقع ، ارجحيت دادن به فرم به معناي برتري بخشيدن به حس بينايي از ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است و اينھا به دليل آن است كه فرم از تاثير معماري مي كاھد .
خود او در اين مورد مي گويد : معماري تنھا فرم ،نور ، صدا و مصالح نيست بلكه آميزش موزون به حد كمال ھمه چيز است كه ھمه را به ھم پيوند داده و وحدت مي بخشد.
البته اوبه صور ديگري ھم به فرم مي پردازد آندو درباره فلسفه زِ ن می گويد: جوھره و فلسفه زن دايره است و دايره بي نھايت را معرفي مي كند . بناھاي بيشماري در شرق اين مفھوم را در خود دارند مثلاً پانتون در رم كه يك نيم كره كامل است نيمه تحتاني يك استوانه است و ھر دو آنھا داراي يك شعاع و يك ارتفاع ھستند نور از مركز گنبد به درون فضا نفوذ مي كند .
معماري من مي »: آندو يك معمار درگير بوم است اما سعي در برقراري تعامل با روح زمانه در مقياس جھان نيز دارد و صنعتي سازي ، نيز بر او بي تاثير نبوده است كوشد از طريق ايجاد پيش نمون ھاي فضا ساز تصويري بنيادين درباره شھر و جھان طبيعي به دست دھد. به ھمين دليل من مي گذارم عناصر طبيعي ھمچون نور و باد ، خود در فضاھا سخن بگويند .
معماري آندو از فضاي خالص ، بيان ساده و مصالح و فرم ھاي ساده تشكيل شده اند در نتيجه خلوص در کار او ارجحيت يافته و نور و مصالح آن را نمادين مي سازد .
خود آندو در مورد معماري اش مي گويد : معماري من ممكن است در ظاھر به فضاي مجردي شبيه باشد كه از ھر انسانيت و عملكردي و از ھر گونه رويكرد ديگر زندگي روزمره ، بريده شده است علت اين است كه فضا در كارھاي من صريح و عريان است من در پي ايجاد تجريدھاي فضايي نيستم ، بلكه سعي در خلق سرنمون ھاي فضايي دارم. فضا در كارھاي من بيشتر بيان احساس افراد است نه كنش عقلاني شايد اين نكته درست باشد كه معماري داراي نوعي ساختار شاعرانه بنيادي است و به ساختار بنيادين فضاھا نمي توان نمودي فيزيكي داد . اما از آنجا كه مشخصات محيطي كه در آن كار مي كنم كم مايه و بي معناست وچن درك ما از ھستي خود چندان روشن نيست ،اميدوارم كه معماري را با حسي واقعي كه از طريق تماس با ژرف ترين وجوه طبيعت انساني حاصل مي شود در آميزم كارھاي من داراي دو مشخصه اند كاربرد مواد محدود كه بافتي مشخص و آشكار دارند و نيز انسجام مبھم عملكرد فضا من معتقدم كه اين ويژگي ھا مرا قادر مي سازد تا سرنمون ھاي فضايي كار آمدي را به وجود آورم و تفاوت ھاي بسيار جزئي مصالح ساده و بافت آنھا ، بر تركيب بندي ھاي فضايي ساده تأكيد مي كنند و بدين سا نبه تعامل با عناصر طبيعي مثل نور و باد دامن مي زنند . در تمام كارھاي من نور در صورت بندي فضا حضوري موثر دارد
در يك نگاه كلي آندو به عنوان معماري که نگران معماری ژاپني غرق در گرداب مُد است توانسته از طبقه بندي ھايي رايع فاصله بگيرد و با پله ھاي پرشيب و متعدد ،ديوارھاي كاملاً منحني ، فرم ھاي استوانه اي برج ھا و حفره ھاي مارپيچي ھمه و ھمه در نوعي يادمان سازي عمومي شركت مي كنند تا معمار را به تجربه اي بزرگ ببينيم نايل سازند . « انساني » در مورد نحوه اي از آرايه بندي فضايي كه تا به حال عادت داشته ايم آنھا را در سطحي
من براي گريز از ذات و طبيعت بنيادين »: طبيعت به ويژه آسمان نقش حساس در معماري آندو بازي مي كند او طبيعت را با توجه به قصد و نيت خود استخراج مي كند اثر معماري به مثابه يك محفظه بسته بر آسمان تكيه مي كنم ، يعني فضايي مھم و تعيين كننده است . وقتي آسمان به نغمه سرايي در مي آيد كل بنا نيز نغمه سر مي دھد .
معماري آندو معماري ديوار نيز مي باشد براي مثال ھنگام نزديك شدن به كليساي آب در يوسفر ( نوكايدو ) يك ديوار آزاد پيش چشم پديدار مي شود كه به شكل قابي در محيط پيرامون در مي آيد در كليساي اوكاسا يك ديوار اريب در مكعبي بتني رسوخ مي كند و در موزه ھنز چيچو در نائوشيما شاھد ديواري ھيتم كه به صورت افقي به دو نيم شده است و ھمچون باورھاي قرون وسطايي ، حياط دروني را بر مي گيرد . آندو از طريق استفاده اي آزمايشي و ابتكاري از بتن نمايان، فضاھاي دلنشيني پديد آورد است ولي ديوار ھميشه نقشی حساس در آنھا بازي مي كند در اين فضاھا صرفاً با ديوارھاي بتني روبه رو مي شويم . اينكه ساختار سخت و خشك اين ديوارھا چه تاثيري بر ما مي گذارد بايد گفت بتني كه به صورت خام به كار رفته و ھويت طبيعي خود را حفظ كرده يا آن ديوارھاي ساده و عريان ، نوعي حس تعدي در ما ايجاد مي كند اما نور و انعكاس آن، ھمچين سادھگی و حركت آن در امتداد ستون بتنی و ديوار، آرامش خاصي ايجاد مي كند و بيننده را به سوي يك نداي دروني معطوف مي سازد، اندو اينگونه و بر قوام استفاده از انچه در طبيعت موجود است دست به آفرينش معماري می زند.
.
منابع :
-1 گفتگو با تادائوآندو نويسنده : مايكل اوپينگ ، مترجم : خسرو افضليان
-2 تادائوآندو- نويسنده : ماسائو فورومايا ، مترجم : آبتين گلكار
-3 ده پرسش از ھشت معمار : ترجمه مھندسين مشاور محمد رضا جودت و ھمكران
-4 مجله معماري و شھر سازي
-5 ماھنامه سبز ، سال 5 شماره 45 مھر 84
-6 شعر فضا ، نشر گام نو
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مجتمع مسکونی روکو (Rokko Housing)

مجتمع مسکونی روکو (Rokko Housing)

معمار : تادائو آندو

مکان: روکو کوبه، ژاپن

سال ساخت : ۸۳-۱۹۷۸

مجتمع مسکونی روکو که از سه فاز مجزا تشکیل شده است: یکی از مهمترین ساختمان های آندو در جهت تعامل با طبیعت است. سایت شیبی ۶۰ درجه به سمت جنوب دارد که در دامنه کوه روکو واقع شده و دارای چشم انداز وسیعی از خلیج اوزاکا تا بندر کوبه می باشد. ساختمان – که شامل ۱۲ خانه مسکونی است- با شبکه ای منظم به ابعاد ۵٫۷*۵٫۷ متر طراحی شده است. اما در برش، با شیب زمین تطابق یافته اند. در جایی که ساختمان روی سراشیبی بالا می رود، نوعی عدم تقارن در ترکیب دیده می شود و به طور حساب شده ای، موجب حذف قسمتهایی در شکل پلان ها و فضاهای باز وابسته به هم می شوند که فرم کلی را تشکیل می دهند.

فرم پلکانی که به واسطه شیب زیاد زمین ایجاد شده، باعث پدید آمدن مهتابی هایی با چشم اندازی متنوع برای خانه های مسکونی شده است. زندگی روزمره، درخانه های مسکونی که هر کدام دارای شکل و اندازه منحصر به فردی می باشد، حول این مهتابی ها می گذرد.جایی که حضور طبیعت کاملا در آن احساس می شود.


































منابع : khishkhan.com - iranmemari.com
 
آخرین ویرایش:
بالا