من ادیب نیستم ولی اگه دوس داری نیت کن بگیرم براتقبلنا كسي فال مي گرفت...من هم مي خوام لطفااااااااااااااااا
قبلنا كسي فال مي گرفت...من هم مي خوام لطفااااااااااااااااا
من ادیب نیستم ولی اگه دوس داری نیت کن بگیرم برات
مرسي نيت كردم..من ادیب نیستم ولی اگه دوس داری نیت کن بگیرم برات
يه چي خنده دار بوگو بخنديم
مرسی دیگه مری جون
یعنی من دلقکم دیگه...ها؟
باشه...
چی برات بگم؟
چی دوست داری؟ داستان بگم؟!
بارها گفتهام و بار دگر میگویم | که من دلشده این ره نه به خود میپویم | |
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند | آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم | |
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست | که از آن دست که او میکشدم میرویم | |
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید | گوهری دارم و صاحب نظری میجویم | |
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است | مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم | |
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است | میسرایم به شب و وقت سحر میمویم | |
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی | گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم |
نه باو اشتب شده دلقك شيه باو ؟
گفتم يه چي بگي دور هم بخنديم بشه ها از افسردگي دربيان :دي
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است | وز پی دیدن او دادن جان کار من است |
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز | هر که دل بردن او دید و در انکار من است |
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو | شاهراهیست که منزلگه دلدار من است |
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا | عشق آن لولی سرمست خریدار من است |
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش | فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است |
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران | کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است |
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود | نرگس او که طبیب دل بیمار من است |
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت | یار شیرین سخن نادره گفتار من است |
پس خیالم راحت باشه دیگه؟
افسردگی چرا؟
شما دخترای خوب
خشنگ
ناز
مامان
طلا
ژیگر...
دیگه جونم برات بگه... از همینا هستین...
اسه چی افسرده؟
آفرین
بخندین...
مریم
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو شاهراهیست که منزلگه دلدار من است بنده طالع خویشم که در این قحط وفا عشق آن لولی سرمست خریدار من است طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود نرگس او که طبیب دل بیمار من است آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت یار شیرین سخن نادره گفتار من است
بچه هاااا با کتاب گرفتماااا از فالای نتی نیستااااا :دی
بلی بلیدستت درست ، كتابيش خيلي بيترتر از نت يه :دي
اره باو خيالت تخته تخت
هوم ؟ راس موگويي ؟ ما همه اينايي كه گفتي هسيم يعني ؟ :دي
راس موگوام...باور کن...
تو که خیلی خشنگی... از همون موقع که تو اون تاپیک با کلمه ی بعد یه شعر بوگویید دیدمت ازت خوشم اومد...
دیگه ازون به بعد به خاطر تو میومدم اون تاپیک و وقتی یه بلا گرفته زودی میپرید جوابتو میداد میخواستم بیزنم لهش کنم...
آره مریم ژونی...
اینم قصه ی دردناکه عشخ من به تو...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | ||
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | ||
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |