بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محمدحسين حالا اين دفه رو بي خيال شو....نه اصلا راه نداره...بايد بي حس كنه

نمي خواد شرمنده كني

به خاطر...ميزني خودتو ناقص مي كني:D
همون البته
نه مي خوام امتحان كنم بببن ميشه يا نه
اگه بشه چي ميشه؟
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمد حسین جام مثل مرد بشین بهشم بگو آمپول نزنه چون از درد بیهوش میشی اینجوری عنبرشم نمیبینی و راحت تری من بهت قول میدم راحته
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بچه ها یعنی قصه بی قصه.....


بیا اینو بخون یکم بابا بزرگیه ولی بد نی

لباس های کثیف!
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت:
�لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.�
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:
�یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!�
مرد پاسخ داد: �من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!�
زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم درپی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........


بیا اینم دوتا نیم قصه


فرشته نگهبان
مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت:
- ایست!
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد.بازم نجات پیدا کرد.مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد م فرشته نگهبان ت هستم. مرد فکری کرد و گفت:
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟


دوتا فوت كن
داشتم با ماشينم مي رفتم سر كار كه موبايلم زنگ خورد گفتم بفرماييد الووو.. ، فقط فوت كرد ! گفتم اگه مزاحمي يه فوت كن اگه ميخواي با من دوست بشي دوتا فوت كن . دوتا فوت كرد . گفتم اگه زشتي يه فوت كن اگه خوشگلي دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم اگه اهل قرار نيستي يه فوت كن اگه هستي دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم من فردا ميخوام برم رستوران شانديز اگه ساعت دوازده نميتوني بياي يه فوت كن اگه ميتوني بياي دوتا فوت كن دوباره دوتا فوت كرد . با خوشحالي گوشي رو قطع كردم فردا صبح حسابي بخودم رسيدم بهترين لباسمو پوشيدم و با ادكلن دوش گرفتم تو پوست خودم نمي گنجيدم فكرم همش به قرار امروز بود داشتم از خونه در ميومدم كه زنم صدام كرد و گفت ظهر ناهار مياي خونه؟ اگه نمياي يه فوت كن اگه مياي دوتا فوت كن
 

Fathy

متخصص مهندسی سازه و زلزله
دیر رسیدی تنهایی گفت و رفت

بیا اینو بخون یکم بابا بزرگیه ولی بد نی

لباس های کثیف!
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت:
�لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.�
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:
�یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!�
مرد پاسخ داد: �من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!�
زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم درپی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟
..مرسی ...خوب بود.....
 

industry

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي توانيد من رو مجتبي صدا كنيد 1 نفر من رو مي شناسه ولي انگار نمي خواهد بگه دليلشو من هم نمي دوونم؟؟؟
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محمد حسین جام مثل مرد بشین بهشم بگو آمپول نزنه چون از درد بیهوش میشی اینجوری عنبرشم نمیبینی و راحت تری من بهت قول میدم راحته
ببين!!!تو ين وسط داري موش مي دوني ها!!
محمدحسين به حرف دخترا گوش كن..مطمئن باش به نفعته
اِ اِ اِ اِ سلام خودتي؟؟؟؟؟/
چه خوب شد اومدي...بابا خيلي وقته كه منتظرتيم ;)
نسيم..مي شناسي؟كي هستن؟

سلام industryعزيز:gol:
یا الله حاج خانم خوش اومدین صفا آوردین به کلبه ما

واي واي :w06:
بابا پسرا يكي بياد حميدو جمع كنه..د..ول كن
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببين!!!تو ين وسط داري موش مي دوني ها!!
محمدحسين به حرف دخترا گوش كن..مطمئن باش به نفعته

نسيم..مي شناسي؟كي هستن؟

سلام industryعزيز:gol:


واي واي :w06:
بابا پسرا يكي بياد حميدو جمع كنه..د..ول كن


محمد جان اگه به حرف خانوما کنی مستقیم بدون برو برگرد تو چاهی ها از من گفتن بود
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مي توانيد من رو مجتبي صدا كنيد 1 نفر من رو مي شناسه ولي انگار نمي خواهد بگه دليلشو من هم نمي دوونم؟؟؟
چه اسم قشنگي ;)
كي نمي خواد بگه بگو خودم حسابشو برسم الان من مسئول كرسي هستم:biggrin:
بچه ها خواهشن هركي رفيق اين بچه ست بگه از نگراني درش بياره:biggrin:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
محمد حسین جان امروز نذر کردی جواب منو ندی هان !
وایسا .... زنگ آخر


بچه ها من برم مسواک کنم بعدم لا لو
شب همگی شاد:gol:
در حاله مسواک دنبالتون میکنم :tooth:

همگی مسواک بزنین :tooth:

مسواک نزده نخوابین :tooth:

مسواک .... :tooth: مسواک ....... :tooth: مسواک ...... :tooth:
 

industry

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست قديمي باز هم من رو نميبيني يا نمي خواهي ببيني؟؟؟؟
ولي من اميدوارم هميشه خوب باشي!!!
فقط خوب ميدوني جواب سلام واجبه
:( خداحافظ
 

Similar threads

بالا