بچه ها یعنی قصه بی قصه.....
دیر رسیدی تنهایی گفت و رفت
بچه ها یعنی قصه بی قصه.....
نه مي خوام امتحان كنم بببن ميشه يا نهمحمدحسين حالا اين دفه رو بي خيال شو....نه اصلا راه نداره...بايد بي حس كنه![]()
نمي خواد شرمنده كني![]()
به خاطر...ميزني خودتو ناقص مي كني
همون البته![]()
بچه ها یعنی قصه بی قصه.....
سلام!!!!!!
سلام دوست قديمي!!!!!
شناختي!!!!
منم !!!!!
اِ اِ اِ اِ سلام خودتي؟؟؟؟؟/سلام!!!!!!
سلام دوست قديمي!!!!!
شناختي!!!!
منم !!!!!
خوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........دیر رسیدی تنهایی گفت و رفت
سلام دوست جديدسلام!!!!!!
سلام دوست قديمي!!!!!
شناختي!!!!
منم !!!!!
سلام!!!!!!
سلام دوست قديمي!!!!!
شناختي!!!!
منم !!!!!
خوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........
سلام...خوش اومدیسلام!!!!!!
سلام دوست قديمي!!!!!
شناختي!!!!
منم !!!!!
اِ اِ اِ اِ سلام خودتي؟؟؟؟؟/
چه خوب شد اومدي...بابا خيلي وقته كه منتظرتيم![]()
خوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........
دیر رسیدی تنهایی گفت و رفت
..مرسی ...خوب بود.....بیا اینو بخون یکم بابا بزرگیه ولی بد نی
لباس های کثیف!
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبابکشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش درحال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت:
�لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباسشویی بهتری بخرد.�
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای خشک شدن آویزان میکرد زن جوان همان حرف را تکرار میکرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:
�یاد گرفته چطور لباس بشوید. ماندهام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!�
مرد پاسخ داد: �من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجرههایمان را تمیز کردم!�
زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده میکنیم، آنچه میبینیم به درجه شفافیت پنجرهای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که بهجای قضاوت کردن فردی که میبینیم درپی دیدن جنبههای مثبت او باشیم؟
ببين عزيز اگه منظورت با حميد زرينه بايد بهش بگي كوچولوي خبيث تا متوجه حرفت بشهخوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........
خوب نمیشه حمید جون یه قصه بگین.........
نگو تورو خدا حیفت میاد....ببين عزيز اگه منظورت با حميد زرينه بايد بهش بگي كوچولوي خبيث تا متوجه حرفت بشه![]()
ببين!!!تو ين وسط داري موش مي دوني ها!!محمد حسین جام مثل مرد بشین بهشم بگو آمپول نزنه چون از درد بیهوش میشی اینجوری عنبرشم نمیبینی و راحت تری من بهت قول میدم راحته
نسيم..مي شناسي؟كي هستن؟اِ اِ اِ اِ سلام خودتي؟؟؟؟؟/
چه خوب شد اومدي...بابا خيلي وقته كه منتظرتيم![]()
یا الله حاج خانم خوش اومدین صفا آوردین به کلبه ما
مي توانيد من رو مجتبي صدا كنيد 1 نفر من رو مي شناسه ولي انگار نمي خواهد بگه دليلشو من هم نمي دوونم؟؟؟
ببين عزيز اگه منظورت با حميد زرينه بايد بهش بگي كوچولوي خبيث تا متوجه حرفت بشه![]()
قصه بارونت کردن بسه یا میخوای؟؟؟؟
ببين!!!تو ين وسط داري موش مي دوني ها!!
محمدحسين به حرف دخترا گوش كن..مطمئن باش به نفعته
نسيم..مي شناسي؟كي هستن؟
سلام industryعزيز
![]()
واي واي![]()
بابا پسرا يكي بياد حميدو جمع كنه..د..ول كن
چه اسم قشنگيمي توانيد من رو مجتبي صدا كنيد 1 نفر من رو مي شناسه ولي انگار نمي خواهد بگه دليلشو من هم نمي دوونم؟؟؟
بچه ها من دیگه میرم لالا...صبح باید برم سره کار
شب همگی خوش
بازم میخام...از تو میخوام............
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
![]() |
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |