برگرفته از برگ برگ خاطرات ناخدا ویکی .. (قسمت دوم : حس روز قشنگ من )

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
این تیکه اخرو خدایی چقدر فکر کردین درستش کنین؟ ها؟ پست قبلی چیز دیگه ای گفته بودین:D
خب خداروشکر درست شد بعد از ادم توقع دارن حرفاشونو بفهمی با این همه غلط :D
.......
به نظرم با کسی که تخصصی داره تو ادبیات مشورت کنین.:gol:

هیچی ..

چشم .. اگر دیدم مشورت میکنم .. :smile:
ممنون از نظرات سازندت :gol:
 

فروزان_F

کاربر بیش فعال
هیچی ..

چشم .. اگر دیدم مشورت میکنم .. :smile:
ممنون از نظرات سازندت :gol:
چرا مشورت مگه گفتن از چیزایی ک نمیدونی چین هم مشورت میخواد اگه میشد راجع بهشون مشورت کرد ک نمیشدن حس
میشدن ی مشت گزافه گویی میشدن حرفای قشنگ واسه تشویق شدن و باریکلا شنیدن...

چرا همه دنبال اشتباهن بابا ی ذره هم دنبال حس طرف باشین ب جای غلط غلوط دنبال انگیزش باشین ...
اگه شماهم تونستین باهاش ارتباط برقرار کنین ک هیچ اگه نه فراروبرقرار ترجیح بدین ک نتونستین یکی رو واسه چند لحظه درک کنین باهاش هم احساس بشید...
انتقاد واسه داستانه واسه شعرای جشنوارس واسه فیلمای کوتاهه...نه واسه حس روزقشنگ من.
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
چرا مشورت مگه گفتن از چیزایی ک نمیدونی چین هم مشورت میخواد اگه میشد راجع بهشون مشورت کرد ک نمیشدن حس
میشدن ی مشت گزافه گویی میشدن حرفای قشنگ واسه تشویق شدن و باریکلا شنیدن...

چرا همه دنبال اشتباهن بابا ی ذره هم دنبال حس طرف باشین ب جای غلط غلوط دنبال انگیزش باشین ...
اگه شماهم تونستین باهاش ارتباط برقرار کنین ک هیچ اگه نه فراروبرقرار ترجیح بدین ک نتونستین یکی رو واسه چند لحظه درک کنین باهاش هم احساس بشید...
انتقاد واسه داستانه واسه شعرای جشنوارس واسه فیلمای کوتاهه...نه واسه حس روزقشنگ من.

ممنون
و موافقم باهاتون ..

من منظورم از مشورت .. این نبود که یکی برام چهارچوب نشون بده .. چون حس رو در هیج چهارچوبی نمیشه قرار داد
اینکه یکی باشه قدرت درکت رو بالا ببره ..
اینکه یکی بتونه حست رو درک کنه
و
تو بتونی در نگاهش حسها رو بخونی
به این میگم مشورت :smile:
 

fereshte.m

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن,
کاربر ممتاز
دستتون درد نکنه دست نوشته هاتون واقعا حسه خییلی خوبی رو به آدم القا میکنه.

فقط لازم دیدم با توجه به بحث هایی که شد چیزهایی رو بگم و مخاطبم همه دوستایین که دست به قلم میشن نه استاتر.

ادبیات نسبت به هنرهای دیگه کمتر از برانگیختن احساسات و عواطف عمل می کنه و زیبایی آن از طریق عقلی بیشتر درک می شه تا از طریق عاطفی ، در ادبیات ذهن یک انسان با ذهن انسان دیگه ارتباط برقرار می کنه . اگر معنی کلام برای افراد دیگه مشخص نشه عواطف رو در اون بر نمی انگیزه.

وقتی شما اینقدر خوب میتونید احساساتتون رو بنویسید و دست به قلم بشید خیلی عالی میشه که نقص های نوشته هاتون رو هم بفهمید و اون هارو برطرف کنید و این با نقد و بررسی نوشته هاتون میسر میشه و شما در گذر زمان همون احساسات رو همونطور خود جوش میتونید بی عیب و نقص تر بنویسید.
وقتی شما این استعداد رو دارید خیلی خوبه که پرورش هم بدیدش ...پس نقد خیلی هم خوبه چون باعث پیشرفت و پرورش درونتون و بیان احساساتتون میشه.

بی صبرانه منتظر خوندن نوشته های زیباتون هستم.
موفق و پیروز باشید.:gol:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی بگردم! چه زیبا بود
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است..........همیشه این برایم سوال است.....چرا همیشه دلتنگم .
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=120529&d=1351667106

دلتنگ دستی که هیچوقت نگرفتمش.........دلتنگ ما شدن و دلتنگ ثانیه هایی که انتظار کشیدم

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=120530&d=1351667223
مرا نجات بده از لحظه های اضطراب .........میدانم میدانم خدا انقدر مهربان که نگذارد با رفتنت دلم یک عمر عزادار باشد
 

پیوست ها

  • 13307707321.jpg
    13307707321.jpg
    10.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 17SKG2CA0ZE4Y2CAUFI9IVCAB4KOGGCA5IEOXRCAJIQZITCAIR5MU3CAZV1T8QCA5M0J5MCA6VOBRUCAW9U51VCAWEIECVCA.jpg
    17SKG2CA0ZE4Y2CAUFI9IVCAB4KOGGCA5IEOXRCAJIQZITCAIR5MU3CAZV1T8QCA5M0J5MCA6VOBRUCAW9U51VCAWEIECVCA.jpg
    4.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی چه زیباست
حس ازادی
همان حسی که وقتی پرنده ای
به اسمان اوج میگیرد
کاش میشد کمی خندید به لحظات
که اسیرت میکند در غم
کاش میشد اشکهایت را پاک کنی
کاش میشد
به راحتی بلند شوی
اما وقتی دلت پر از خنجر شده دیگه توان نداری
دیگه نمیخواهی بلند شوی
تنها دلت میخواهد برای ابد بخوابی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنفر
خشم
انتقام
کاش بشود بجایشان
عشق
دوست داشتن
محبت
در دلهایمان بکاریم
میخواهی
بخندی
به سادگی دخترک تنها
بخند
اما غرورش را له نکن
دخترک تنها
کسی حتی نمیشناسدش
کسی صدایش را نمیشنود
کسی اشکهایش را ندید
کسی نفهمید
حسش را
کسی نمیداند وقتی به کسی اعتماد کنی
و کاری کند اعتماد بشکند
چگونه میشود زندگی کرد
بگذار بخندن
اری
دخترک تنها
هرگز نمیهراسد
اخر عاشق هست
انهم عاشق
باران
خورشید
گلهای همیشه بهار
حتی خنده
کسانی که دروغ میگویند
به دخترک تنها
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بادبان کشتیم را میکشم
میخواهم کشتیم با بادهای شمالی
به حرکت دراید
امواج متلاطم نیز نمیتوانند مانعم شوند
من برای گرفتن ماهی به دریا میزنم
شاید کودکم خواب باشد
شاید مردی در کنار خانواده اش میخندد
اما من هر روز صبح گرگ و میش به دریا میزنم و شب با دستان خالی باز میگردم
هر روز ارزو دارم بتوانم حداقل ماهی بگیرم تا کودکانم شب گرسنه نخوابن
اما امیدم را از دست نمیدهم
امید دارم بالاخره
شبی با سبدی ماهی به منزل محقرم برگردم
تویی که با ماشینهایت همه جا میگردی
تویی که هر روز با دستی پر از پوشاک و غذا برمیگردی
ایا میفهمی حس مردی را
که با دستان خالی
به منزل باز میگردد
با دیدن کودکانش تنها بی صدا اشک میریزد
تویی که با همسرت به سفر میروی
میفهمی مردی را که ارزو دارد حداقل تا اسکله کنار همسرش قدم بزند
اما نمیتواند
تویی که میخندی به اشک کودکی یتیم
میدانی یتیم بودن چه معنایی دارد
تویی که خشمگین میشوی وقتی پشت ماشین اخرین مدلت نشستی
کودکی دست فروش التماست میکند از او چیزی بخری
تنها تحقیرش میکنی
تو که نمیفهمی احساسی را
چگونه قضاوت میکنی
ماهیگیر
همیشه شاد وخوشبخت هست
در حالی که تا روزی که دریا مهربان باشد میتواند شاد باشد
اما تا دریا خشمگین شود
تنها غمی دارد به وسعت بیکران اسمان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نمیدانم مهربانی چیست
نمیدانم محبت چیست
نمیدانم معرفت چیست
نمیدانم همبستگی چیست
نمیدانم عشق چیست
تنها میدانم
اگر محبت
عشق
مهربانی
معرفت
همبستگی
نباشد زندگی هیچ ارزشی نخواهد داشت
 
بالا