nazanin narges
عضو جدید
انجا که سنگ ها تمام می شوند انجا که جاده به تبسم کبود مسافرش ختم می شود
انجا که تو چشمانت را می بندی و بی خیال تنهاییم را سوت میزنی زاد و بوم من اغاز میشود
نگاه کن پشت همین پنجره که باران خواب شبانه اش را می شکند دخترکی هست که هنوز هم نامت را زمزمه میکند


انجا که تو چشمانت را می بندی و بی خیال تنهاییم را سوت میزنی زاد و بوم من اغاز میشود
نگاه کن پشت همین پنجره که باران خواب شبانه اش را می شکند دخترکی هست که هنوز هم نامت را زمزمه میکند


