برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
چنین که سرخوشم از لحظه ای تماشایت!
نه سکر هیچ شرابی نه نشئه ی افیون
نکرده بیخودم از خود چنانکه لبهایت
دواستکان غزل عاشقانه می ریزم
سلامتی ِ تو و چشم های زیبایت
شراب تلخ کجا طعم بوسه از تو کجا؟
 

strange

اخراجی موقت
بازم قلم اومد تو دستم
داره رو کاغذ حرکت میکنه
حس میکنه هیچ نیرویی ندام
انگار یکی دیگه داره مینویسه
مثل اینه که جادو شده باشم
نمیتونم جلوشو بگیرم
بازم نیستی
بازم گفتی ما به درد هم نمیخوریم
همه چی شده تکرار
عزیزم چرا همیشه به جای من فکر میکنی؟
دوست دارم پیدات کنم
نگات کنم
اگه اشکام بذاره
تو چشات غرق بشم
دیگه حتی نا ندارم مثل قبل فریاد بزنم دوست دارم
احساسمو تو قلبت حس کن
فریادمو تو ذهنت بشنو
تمام من
دارم تموم میشم
نابودیم نزدیکه
چیکار میتون بکنم جز اینکه هر روز بیام تو کوچتون قدم بزنم
نگام به در خونتون باشه
چند شاخه گل دیگه باید بذارم پشت دیوار خونتون؟
کادو ولنتاینت رو که ازم نگرفتی هنوز تو کمدم گذاشته
گلی که برات گرفتم خشک شده.نگهش داشتم
شکلات هایی که واسه تو گرفته بودم همشون....
بیا
فقط بیا
نذار بپوسم
دیروز تو موهام موی سفید دیدم
باورت میشه؟
ن.....م بیا.دلتنگم
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]هر وقت که دلم برات تنگ میشه میرم بالای ابرها میشینم گریه میکنم.هر وقت که[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]

[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بارون بارید بدون که دلم واست تنگ شده [/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]یادت باشه عزیزم دیشب بارون امد[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] [/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]این روزا همش هوا بارونیه[/FONT]
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گل من گرمی دستان تو نیست
که در این خلوت خاموش پناهم باشد

که دعای سحر و نیمه شبت
همه جا بدرقه ام پشت و پناهم باشد

من از این شهر غریب
من از این وادی هجر
سخن از خاطره ها می گویم
سخن از تنهایی
ز دل و درد دل و آه غریبانه دل
رمقی نیست مرا
که در این سوز خزان
دست من گرمی دستان تو را می خواهد
قلب من خسته از این دوری هاست
خسته از هق هق دلتنگی ها
خسته از کوچ غریبانه مهر
که به پهنای غروب
در دلم جا دارد
منم و سردی و غم
منم و بغض فرو خورده یک تنهایی
همدم و هم نفسی نیست مرا
که در این فاصله ها غم من دریابد
غم طوفانی ترک خورده درد
غم هجران ، غم دوری
ز تو ای شمع شب تار خزان
با تو سخن می گویم
که من از دوری دستان تو هم می گریم

 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنبال یه شعر بودم که برات بنویسم بلکه موثر باشه و تو ...
یادم اومد که گفتند آنچه از دل برآید بر دل نشیند!
پس مینویسم

دلم برات تنگ شده ................
 

دزيره

عضو جدید
سلام

سلام

براي تو مي نويسم كه گاه سلامت مرا تا اوج مي برد و گاه باتمام وجود به زمين مي كوبدم
براي تو مي نويسم گرچه نمي دانم چرا اين واژه اي كه بر زبان مي راني بر من متفاوت مي نمايد برايت مي نويسم چون مي دانم عشق در چشمانت هست
براي تو مي نويسم تا مگر بگويي چراگاهي باترديد سلام من سوخته دل راپاسخ مي دهي :gol::gol::gol::gol::gol:
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
براي تو چه بنويسم؟
چه ميتوانم بنويسم كه درخور همچون تويي باشد؟
در فرهنگ واژگان ذهنم براي از تو نوشتن هيچ يافت نمي شود.
پس اگر هيچ ننوشتم بدان كه براي تو نوشتم.
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گل نازم
تو با من مهربون باش
واسه چشمام پل رنگین کمون باش
اسیر باد و بارونم شب و روز
گل این باغ بی نام و نشون باش
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل ناز آسمونم بی ستاره است
مثه ابرا دل من پاره پاره ست
دوباره عطر تو پیچیده در باد
نفس امشب برام عمر دوباره است
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

گل نازم بگو بارون بباره
که چشماتو به یاد من میاره
تماشای تو زیر عطر بارون
چه با من می کنه امشب دوباره
شب و تنهایی و ماه و ستاره
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم
پناه این دل بی آشیون باش
دلم تنگه تو با من مهربون باش

آه ...
گل ناز
گل ناز
گل ناز
دست خواهش کودکانه ام قد می کشد تا ساقه ات
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر؛ چه غمگین و غریبانه در این ایوان سر پوشیده؛
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام
با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
شب افتاده است و...
من تنها و تاریکم...
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارایی بی هیچ سوال من!
آنگاه که می آیی
ـ در شبان تیره و تاریک ـ
دلگیر از خورشید
به تو اقتدا خواهم کرد
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست
از تو می گویم
تو نیستی که ببینی
چگونه از دیوار
جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی
چگونه دور از تو
به روی هر چه در این خانه است
غبار سربی اندوه
بال گسترده است
تو نیستی که ببینی
دل رمیده ی من
به جز تو
یاد همه چیز را رها کرده است...
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]ای همره جاودانه بیدار چون جوش شرابخانه در من‌ [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تنها تو بخواه تا بماند این آتش جاودانه در من[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تنها تو بخواه .... [/FONT]​
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تو ايمنم و با تو سرشارم از هر چه زيباييست

پناهم باش تا سنگيني غربت از شانه هايم فرو ريزد و ملال تنهايي از چشمهايم...
تو براي من اولين و آخريني بي تو تمام لحظه هايم باراني است...
آري تو مي داني که خانه ي عشق کجاست و من...
و من تو را در بطن تپش هاي قلبم شناختم
و در پهن تنهايي خويش کلبه اي ساختم از پاکي...
تا عمري در زير سايه مژگانت بيارامم اما افسوس...
شانه هايت را براي گريه کردن نه... براي تکيه کردن دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن نه...بي تو بودن را اصلا دوست ندارم
بيا تا همديگر را براي با هم بودن احساس کنيم...​
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته از بغض نگشوده ي شبانه ام


و پراز واژه ي تکراري تنهايي و اشک


آسمان گرفته است


دل من هم...


نگاه نمي کني


آرام آرام دور مي شوي


بغض آسمان مي ترکد؛


مي بارد


دل من هم...
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Courier New, Courier, mono]خاطره مي بافم[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]دلم آب مي شود[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]براي بوسه اي که از لبانت چيدم[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]اشک هايم سرازير مي شود[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]و رنگ هاي خاطره ام را در هم مي پيچد[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]تنها تصوير محوي از تو باقي مي ماند[/FONT]


[FONT=Courier New, Courier, mono]و دل زخمي من[/FONT]
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
براي سرودنت،


حتي براي توصيف صدايت،


هرچه واژه که از حفظم کم است


-اصلا هرچه لغت در دنيا هست


بي معني است...


چه مي شود کرد؟!


گل سرخ کوچکم!!!


واژه در برابر زيبايت متحير است....​
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گريه مي خواهد


ماه کامل است


من تنها،


ميدانم که چشمانت زير نور ماه خواهد درخشيد...


من از تکرار واژه ي دلتنگي خسته ام


من از حروف فاصله بيزارم


من از باد که بوي گيسوانت رانمي آورد دلخورم،


من از هر واژه که نام توبرآن نباشد گريزانم...


بيا که،


بغض کودکانه ام آغوش تو را کم دارد...
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
کسی ویرونی عشقو توی چشمام نمی بینه
تو هم مثل همه بودی تو هم من رو نفهمیدی
نگاهم کن نگاهم کن که تو بند زمستونم
دچار عشقتم اما کنار تو نمی مونم
به جز تو آشنایی نیست رفیق و هم صدایی نیست
ولی حتی برای ما پناهی جز جدایی نیست
 

دزيره

عضو جدید
برايت مي نويسم از داشته هايم آنهايي كه قدرشان ندانسته از دستم رفت
برايت مي نويسم از آرزوي داشته هايم از آرزوي بودنت اي عزيز آشنايم
كاش يادت نرود قصه پايان دارم
پس بيا حتي براي لحظه اي
بنويس آنچه كه در ذهن تو پايان من است
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا