*** بحث هاي روانشناسي ***

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود فراوان
از آنجا كه در قسمت روانشناسي تاپيكي در اين مورد نبود بر آن شدم تا تاپيكي ايجاد كنم براي بحث هاي مختلف در زمينه روانشناسي دوستان هر بحثي كه دوست دارين اينجا در موردش بگين تا بقيه نظر بدن .
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه خودم يه سوال برام پيش اومده در مرود صحنه هايي كه برام تكراري هستن
مطمئنا اكثر افراد اينجوري مي شن تو زندگيشون صحنه هايي رو مي بينن كه فكر مي كنن قبلا يه جا ديگه ديدن من خيلي اينجوري مي شم
مثلا بعضي صحنه ها دقيقا برام تكرار ميشن اين صحنه ها از كجا مي تونه سرچشمه گرفته باشه
از تو خواب يا يه عالم ديگه ؟؟؟؟؟!!!!!!!!
شما هم اينطوري مي شين يا نه ؟؟؟؟؟
نظرتون چيه ؟؟؟؟
كسي اطلاعاتي در اين مورد داره ؟؟؟؟؟؟؟
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا هيچ كس نمي خواد مثل "هم" باشه در حالي كه ما اكثرا شخصيت هاي از نوع "هم" داريم با اين حال ازش متنفريم و مي پنداريم كه خوب نيست
آيا ما از خودمون فرار مي كنيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

سلام

چرا هيچ كس نمي خواد مثل "هم" باشه در حالي كه ما اكثرا شخصيت هاي از نوع "هم" داريم با اين حال ازش متنفريم و مي پنداريم كه خوب نيست
آيا ما از خودمون فرار مي كنيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


راستش چون فكر مي كنم شخصيتي نيست كه ادم بخواد شكلش باشه و اينكه هدف هم همينه كه بخوايم تغيير كنيم
درسته ما اكثرا عين هم هستيم ولي دوست داريم تغيير كنيم درست مثل من
من هم يك هم بودم ولي خواستم و عوض شدم
راستش من اين كتاب رو خيلي دوست دارم
چون وقتي كه اصلا وضع خوبي نداشتم كسي اين كتاب رو بهم معرفي كرد و خوندم
راستي يك توصيه براي اينكه بهتر از اين كتاب استفاده كنيد:
يك نسخه اش رو هميشه همراهتون داشته باشيد و هر چند روز يك بار بخونيدش
و يك دفترچه درست كنيد و اولين بار كه كتاب رو خونديد از 100 به خودتون نمره بديد كه به كدوم شخصيت بيشتر شبيه هستيد و چقدر ارز اون شخصيتي كه مي خوايد دوريد
بعد از اون هر بار كه كتاب رو خونديد ببينيد چقدر به اون شخصيت نزديك شديد

حتما اين كار رو بكنيد;););)
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ميثم جان...بحث جالبيه...در واقع اين همون روياي صادقه اس...اين مطلبو بخون:
((((( رويای صادقه به خوابی گفته می شود که در آينده بسيار نزديکی در دنيای واقعی اتفاق می افتد.

اکثر افراد رويای صادقه می بیند اما برخی به آن دقت می کنند و برخی اصلاً متوجه آن نمی شوند.

برخی جديداً معتقدند که اينگونه خواب وجود ندارد و آنچه که اتفاق می افتد در ذهن ارتعاش پيدا کرده و در همان لحظه وقوع در ذهن تکرار می شود و ما حس می کنيم که آن صحنه را قبلاً ديده ايم.


از کجا معلوم که خواب ها يا روياهايی که به روياهای صادقه شهرت دارند و معروف است که از آينده و وقوع حوادث خبر می دهند خود بوجود آورنده آن اتفاقات در آينده نباشند؟ شايد همين روياهای ما که در ذهنمان ساخته می شوند بوجود آورنده و ايجاد کننده آن اتفاقات در آينده باشند.

به عقيده فرويد رويا برزخی است بين حيات پنهانی ما و حيات معقول و منطقی ما و بالاخره اينکه خواب تظاهری از اراده مافوق بشر نيست بلکه غالباً نمونه ايست از اراده مخفی و مستور انسان. و معتقد است که رويا برای تامین تعادل روحی لازم است زيرا خواسته های انسان بسيار بيشتر از وسايلی است که برای رسيدن به آنها در اختيار دارد پس شعور باطنی در خواب آن درخواست ها را عملی می کند و بسياری از فشارهای درخواست ها کاسته می شود.

اين تعريف فرويد می تواند بسياری از روياها را در بر بگيرد. اما آيا روياهای صادقه را نيز در بر می گيرد؟

رويا ها را به سه دسته تقسيم کنيم؛
- روياهايی که در خواب های بسيار عميق رويت می شوند.
- روياهايی که در خواب های سبک و نيمه بيدار رويت می شوند.
- روياهايی که در بيداری رويت می شوند.

روياهايی که فرويد تعريف می کند غالباً در خواب های سبک و خواب های عميق که هنگام ديدن رويا به خواب سبک تبديل می شوند رخ می دهند.
روياهای صادقه در هر سه مورد قابل رويت هستند اما با هم متفاوتند. روياهای صادقه که در خواب های عميق رويت می شوند، اتفاقات آينده را به ما نشان می دهند و تصويری و خبری هستند. روياهای صادقه که در خوابهای سبک رويت می شوند ممکن است به همان صورت که رويت شده اند رخ دهند يا با کمی تغيير رخ دهند، دليل آن هم اين است که در حالت خواب سبک ممکن است شعور باطنی شخص، آن رويا را کمی دستکاری کند.
اما روياهای صادقه ای که در بيداری رويت می شوند بسيار مهمند. در بيداری ابتدا از شعور ظاهری(عقل)(مثل نگرانی در مورد چيزی) يا باطنی( مثل دلهره ای ناگهانی ) يک رويا شکل می گيرد و بتوسط شعور باطنی يا بتوسط شعور ظاهری ادامه می يابد. پس چگونگی وقوع اين نوع رويای صادقه توسط ما تعيين می شود. پس اينگونه رويا بسيار مهم است چون اختيار آن کاملا در دست خود ماست. پس با اين توصيف بايد مواظب روياهايمان باشيم چون می تواند آينده را ايجاد کند.

هر گاه که اراده کنيم و هوشيار باشيم از بسياری از اتفاقات جلوگيری خواهيم کرد و بسياری اتفاقات را نيز ايجاد خواهيم کرد. چون اتفاق بد رخ نمی دهد می انگاريم که اختيار دست ما نيست اما متاسفانه ممکن است که اوقاتی هوشيار نباشيم و اتفاقاتی بد روی دهند.

مواظب خود و اطرافيانمان بوسيله مواظبت از افکارمان باشيم. نگرانيهای خود را که تصاويری منفی هستند به تصاوير مثبت تبديل کنيم تا وقايع خوب رخ دهند. به هيچ عنوان از نفرين، استفاده نکنيم. برای همه، چيزهای خوب بخواهيم، و برای خود نيز. )))))
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خيلي خيلي ممنونم از مطالبتون ولي اينا رو توي كتاب ديني هم كمي در موردش خونده بودم
من مي خوام از تجربيات فردي شما استفاده كنم
بعدشم به نظر من اينجور صحنه ها خيلي پيچيده تر از اين حرفا هستند كه ما بخواهيم بگيم روياي صادقانه و بعد به جواب برسيم مشكل اينجاست كه من چند شب پيش يه خواب ديدم و وقتي بيدار شدم مطمئن بودم كه اون خواب رو توي دنياي واقعي ديده بودم اونم صحنه اي نبود كه من بخوام واقعا قبولش كنم كه تو دنياي واقعي ديده باشم
شما فرض كن من خواب ديدم تو آمريكا هستم توي يه خيابون خاص با يه نفر ديگه در حالي كه اون يه نفر هنوز با من هيچ جا نيومده و من هم هنوز آمريكا نرفتم پس چطور مي تونم اون خواب رو توي واقعيت ديده باشم ؟؟؟؟؟:eek:
به غير از روياي صادقانه ديگه چي مي تونه باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام خيلي خيلي ممنونم از مطالبتون ولي اينا رو توي كتاب ديني هم كمي در موردش خونده بودم

من مي خوام از تجربيات فردي شما استفاده كنم
بعدشم به نظر من اينجور صحنه ها خيلي پيچيده تر از اين حرفا هستند كه ما بخواهيم بگيم روياي صادقانه و بعد به جواب برسيم مشكل اينجاست كه من چند شب پيش يه خواب ديدم و وقتي بيدار شدم مطمئن بودم كه اون خواب رو توي دنياي واقعي ديده بودم اونم صحنه اي نبود كه من بخوام واقعا قبولش كنم كه تو دنياي واقعي ديده باشم
شما فرض كن من خواب ديدم تو آمريكا هستم توي يه خيابون خاص با يه نفر ديگه در حالي كه اون يه نفر هنوز با من هيچ جا نيومده و من هم هنوز آمريكا نرفتم پس چطور مي تونم اون خواب رو توي واقعيت ديده باشم ؟؟؟؟؟:eek:
به غير از روياي صادقانه ديگه چي مي تونه باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟​
سلام... والا همون روياي صادقه هستش.... براي منم خيلي اتفاق افتاده.. كه دارم با يه كسي صحبت ميكنم و يا دارم كاري انجام ميدم كه يهو متوجه ميشم من اون اتفاق رو قبلاً يه جايي ديدم.. حتي شده با ذوق و شوق براي طرف مقابلم تعريف مي كنم كه الان مثلاً براي فلاني كه داره از كنارمون رد ميشه فلان اتفاق ميفته... كه همونم ميشه..:redface:

و فكر ميكنم اين سوال بهتر بود در تالار اسلام و قرآن پرسيده میشد.. اونجا دوستان زيادي هستند كه ميتونن راهنماييتون بكنن... البته توضيحات لازم رو هم monrose جان دادن.. :)
شاد باشيد.;)
 
آخرین ویرایش:

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي هم ممكنه حس ششم باشه ;)
يعني مي فرمايين حس ششم حسيه كه ما به واسطه ي اون چيز ها رو مي بينيم و به زبان مي آوريم ؟!!!!!!!!!
من تا حالا فكر مي كردم حس ششم فقط در مورد چيزي به ما آگاهي مي ده و هيچ تصويري ازش در ذهن ما شكل نمي گيره :smile:
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام... والا همون روياي صادقه هستش.... براي منم خيلي اتفاق افتاده.. كه دارم با يه كسي صحبت ميكنم و يا دارم كاري انجام ميدم كه يكهو متوجه ميشم من اون اتفاق رو قبلاً يه جايي ديدم.. حتي شده با زوق و شوق براي طرف مقابلم تعريف مي كنم كه الان مثلاً براي فلاني كه داره از كنارمون رد ميشه فلان اتفاق ميفته... كه همونم ميشه..:redface:

و فكر ميكنم اين سوال بهتر بود در تالار اسلام و قرآن پرسيده مشد.. اونجا دوستان زيادي هستند كه ميتونن راهنماييتون بكنن... البته توضيحات لازم رو هم منصوره جان دادن.. :)
شاد باشيد.;)
به به چقدر پيشرفته اي شما كاش من مي تونستم به اين حد برسم كه بگم الان فلان اتفاق مي افته
فرق تمام حرفهايي كه دوستان تا اينجا زدن با خواب من در اينه كه شما اول رويا ديدين بعد توي واقعيت اتفاق افتاده ولي من وقتي اون خواب رو ديدم و از خواب بيدار شدم متوجه شدم كه اون صحنه ها رو ديدم و برام تكراري بود ؟!!!!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
به به چقدر پيشرفته اي شما كاش من مي تونستم به اين حد برسم كه بگم الان فلان اتفاق مي افته
فرق تمام حرفهايي كه دوستان تا اينجا زدن با خواب من در اينه كه شما اول رويا ديدين بعد توي واقعيت اتفاق افتاده ولي من وقتي اون خواب رو ديدم و از خواب بيدار شدم متوجه شدم كه اون صحنه ها رو ديدم و برام تكراري بود ؟!!!!


خب ديگه ما اينيم.....:)
ولی خب پیش میاد هر دو موردش هست..:smile:
:gol:
 
آخرین ویرایش:

خانومي

عضو فعال
کاربر ممتاز
يعني مي فرمايين حس ششم حسيه كه ما به واسطه ي اون چيز ها رو مي بينيم و به زبان مي آوريم ؟!!!!!!!!!
من تا حالا فكر مي كردم حس ششم فقط در مورد چيزي به ما آگاهي مي ده و هيچ تصويري ازش در ذهن ما شكل نمي گيره :smile:
اين اتفاق واسه منم افتاده
اما نه به اون صورت كه سوگل گفت
وقتي يه اتفاقي ميفته حس ميكنم قبلا توي خواب ديده بودم
منم نميگم حس ششمه
از ديگران شنيدم
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين اتفاق واسه منم افتاده
اما نه به اون صورت كه سوگل گفت
وقتي يه اتفاقي ميفته حس ميكنم قبلا توي خواب ديده بودم
منم نميگم حس ششمه
از ديگران شنيدم
شما مطمئني كه توي خواب ديدي ؟؟؟؟؟؟؟؟
شايد يه عالم ديگه بوده از كجا معلوم ؟؟!!!!!!!!!!!
آيا مي توين باور كني كه ما انسان ها اين دفعه ي دومي هست كه داريم زندگي مي كنيم ؟؟؟؟
يه دفعه ديگه هم زندگي كرديم ولي مقيد نبوديم يعني در اين كالبد نبوديم
ما به صورت روح بوديم و زندگيمونو اونطوري سپري كرديم
باورش برات سخته يا اسون ؟؟؟؟
تا حالا چيزي در موردش شنيده بودي ؟؟؟؟
كي از اين مطلب چيزي مي دونه ؟؟؟؟؟
عالم ذر
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
توي چند تا سايت ديدم بچه ها مطالبي نوشته بودن در مورد عالم ذر اون مطالب رو دقيقا اينجا كپي پيست مي كنم
يه نفر گفته بود
"سلام
من یه حدیث مرسل در کتاب کافی خوندم که جالب بود !
که امام صادق (ع) فرموده بودند که در عالم ذر (عالمی قبل از دنیا که در آنجا از افراد عهد گرفته شده ) خدا از مقداری گل ذراتی مانند مورچه ایجاد کرد و بازبان ملکوتی پرسید الست بربکم ؟ (آیا من خدایتان نیستم ) و ذرات با همان زبان گفتند بلی ! و اولین آنان جدم رسول الله بود و سپس علی (ع) و فاطمه (س) و معصومین و انبیا بودند .
سپس خدا آتشی فراهم کرد و به آن ذرات گفت داخل شوید و گروهی داخل شدند و گروهی نافرمانی کردند و آتش بر آنان که داخل شدند سرد شد وچون اصحاب شمال (آنان که نافرمانی کردند)این صحنه را دیدند از خدا مغفرت خواستند و خدا گفت از شما در گذشتم و دوباره فرمود به آتش داخل شوید و تا سه بار اینگونه شد و گروهی از خدا اطاعت و گروهی نافرمانی کردن .
آنان که در پایان همچنان نافرمانی کرده بودند اصحاب شمال و آنان که فرمان بردند اصحاب یمین شدند !
سپس به اذن خدا همه تبدیل به همان گل شدند و از آن گل آدم آفریده شد .و آنان که از این دسته(یمین) باشند از آن دسته(شمال) نشوند و بالعکس !
پایان حدیث
و به این ترتیب خدا سر انجام مارا می داند و هیچ جبری هم نیست چون ما با علم و اختیار داخل آتش رفته ، یا نرفته ایم .
البته در توبه باز است و این سرنوشت می تواند تغییر کند ولی گاو نر می خواهد و مرد کهن !
ممنون میشم ایراداتم و بگین
یا علی"
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
"بنام خدا
قرآن كريم مى فرمايد : «وإِذ أَخذ ربّك من بنى ءَادم من ظهورهم ذريّتهم و أَشهدهم على أَنفسهم أَلست بربّكم قالوا بلى شهدنا أَن تقولوا يوم القيمة إنّا كنّا عن هذا غفلين ، أو تقولوا إِنّما أَشرك ءَاباؤُنا من قبل و كنّا ذرية من بعدهم أفتهلكنا بما فعل المبطلون ; (اعراف ،172 و 173) و هنگامى كه پروردگارت از پشت هاى آدمى زادگان ، فرزندانشان را گرفت و ايشان را بر خودشان شاهد قرار داد ، آيا من پروردگار شما نيستم ؟ گفتند : چرا ، شهادت داديم و خدا اين كار را انجام داد تا روز قيامت نگوييد ما از اين مطلب غافل بوديم ، يا نگوييد كه پدران ما قبلا شرك ورزيدند و ما نسلى بعد از ايشان و دنباله رو آنان بوديم پس آيا ما را به واسطه كارهاى باطل گرايان ، تباه مى سازى ؟»
آيه فوق ، بيانگر توحيد فطرى است و از پيمان نخستين و عالمى به نام «عالم ذر» حكايت دارد . هر چند در مورد تفسير آيه مذكور و چگونگى «عالم ذر» ميان مفسران اختلافات فراوان وجود دارد ; چنان كه در مضمون روايات نيز ـ هر چند تعداد آنها زياد است ـ تفاوت هاى فراوان مشاهده مى شود ; امّا در مجموع ، نكته قابل اثبات ، وجود عالم و نشئه اى مقدم بر اين نشئه است كه انسان در آن عالم ، به خداى يگانه نوعى معرفت پيدا كرده است ; آن جا كه مى فرمايد : «ألست بربّكم » و انسان ها پاسخ داده اند : «بلى شهدنا» . اين گفتگو ، به گونه اى رخ داده كه جاى عذر و ادعاى خطاى در تطبيق باقى نمانده است .
به نظر مى رسد چنين رويارويى و مكالمه حضورى و عذر براندازى كه خطاى در تطبيق را هم نفى مى كند ، جز با علم حضورى و شهود قلبى حاصل نمى شود و مؤيد آن ، روايات زيادى مشتمل بر تعبيرات «رؤيت » و «معاينه » است ; چنان كه امام باقر(عليه السلام) فرمود : «فعرّفهم و أراهم نفسه و لولا ذلك لم يعرف أحد ربّه »(1) و در تفسير على بن ابراهيم قمى از ابن مسكان نقل شده كه به حضرت عرض كردم : «معاينة كان هذا؟ قال : نعم »(2) و باز از حضرت نقل شده كه فرمود : «ولولا ذلك لم يدر أحد من خالقه ورازقه » ;(3) بنابراين ، انسان قبل از آمدن به اين دنيا ، در «عالم ذر» بوده است ; البته تعبير «قبل » و «بعدى » به مفهوم زمانى آن نيست .
××××××

1:تفسير الميزان ، ج 8 ، ص 340
2 : تفسير الميزان ، ج 8 ،ص 345
3:تفسير الميزان ، ج 8 ، ص 323 ـ"
 

simafrj

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بحث جالبی
قبلا ازاین اتفاقات زیاد برام پیش میومد ولی حالا خیلی کم
از یکی شنیدم که میگفت هر بار که این اتفاق واست بیفته یکی از آرزوهات برآورده میشه و میگفت من اینو تجربه کردم ولی خودم اعتقادی به این موضوع ندارم ولی کاش واقعیت داشت
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
يكي ديگه هم از كاربران تقريبا جواب كامل تري داده بود

"در مورد -عالم ذر- در ميان دانشمندان، مفسران، متكلمان و محدثان، گفت‏وگوهاى زيادى واقع شده است
.در قرآن كريم به عالم ذر اشارت رفته آنجا كه فرموده است: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى..(1) وهنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريّه آنان را برگرفت وايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: چرا، گواهى داديم....
حال، اين ظهور و بروز (در عالم ذر) كه واقع شده، به چه صورت انجام گرفته است و منظور از عالم ذر چيست؟
در ميان علما آراي مختلفي است از جمله :
ذر درلغت: قیل بمعنی تفرق هست .لان الله ذرهم فی الارض . (2)
ودر اصطلاح دینی:
1- منظور از عالم -ذر-، عالم -ارواح- است؛ يعنى، خداوند در آغاز، ارواح انسان‏ها را آفريد و مخاطب ساخت و از آنان اقرار بر توحيد گرفت.
2- ذر به معناى ذريه (فرزندان) است؛ سؤال و جواب در ميان انسان و خداوند، به وسيله پيامبران و به زبان «قال» مى‏باشد.
3- سؤال و جواب بين انسان و خداوند، به زبان حال، صورت گرفته است؛ آن هم بعد از بلوغ، كمال و عقل.
4- مراد تمثیل است نه امر واقع برخی چون زمخشری , بیضاوی , شیخ طوسی , سید قطب , علامه شرف الدین عاملی و میرداماد و از معاصرین مانند استاد محمدتقی جعفری و دیگران قائلند که این آیه در مقام بیان واقع نیست , بلکه از طریق تمثیل به مسئله ی فطرت اشاره دارد به نظر این ها منظور آیه این است که خداوند با اعطای نعمت های بی شمار و اعطای عقل به انسان , گویا توقع و انتظار دارد انسان در مقابلش تعظیم کند, و انسان هم طبق ذات و فطرت خود, به این خطاب مجازی خداوند لبیک گفته است .
5- علاّمه طباطبائی میگویند: موجودات دارای دو نوع وجودند، یک وجود جمعی در نزد خدا ـ که در قرآن به عنوان ملکوت از آن یاد شده است ـ و دیگر وجودات پراکنده که با گذشت زمان به تدریج ظاهر میشوند. به این ترتیت عالم انسانیت دنیوی، مسبوق به عالم انسانیت دیگری است که در آن جا هیچ موجودی محجوب از پروردگار نیست و با شهود باطنی او را مشاهده کرده و به واحدیت. او اعتراف میکند و سؤال و جواب در عالم «ذر» مربوط به آن جا میشود.(3)
آيت الله جوادى آملى بعد از بررسى نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانسته‏اند.
الف : بيان تمثيلى: هر چند ظاهر آيه حاكى از گفت و گويى بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولى اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلكه مقصود صرفاً تمثيل است. خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. مسئله ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدرى روشن است كه گويا همه انسان‏ها گفتند «بلى». شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلى است مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: «سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخارى بود، پس از آن به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم (4) آن دو گفتند با رغبت مى‏آييم، در حالى كه در واقع گفت و گويى بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است.
پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهى لفظى نيست، بلكه در حقيقت تمثيل است.
ب)بيان واقعى: معناى دوم كه بيشتر مورد نظر است، اين مى‏باشد كه آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتى سخن مى‏گويد كه در خارج رخ داده و واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: يكى زبان عقل (پيغمبر درونى انسان) و ديگرى زبان وحى از طريق انبيا (پيامبران بيرونى). اين دو حجت، خدا را به انسان مى‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مى‏كنند. اين دو از هيچ انسانى دريغ نشده است.
با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمى‏تواند ادعاى فراموشى و غفلت كند.
نكته‏اى كه از آيه به دست مى‏آيد، نوعى تقدم اين ميثاق بر زندگى انسان مى‏باشد. از اين رو حجت باطنى (عقل) و ظاهرى(وحى) هر چند تقدم زمانى بر انسان و اعمال ارادى او ندارد، ولى بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبى دارد؛ يعنى ابتدا حجت بر عبد تمام مى‏شود، سپس مكلف به تكاليف الهى مى‏گردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوى لفظى بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاى دو حجت محكم الهى به انسان است.(5)
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که:
عالم ذر همان عالم ملکوت و عالم عقل است که قبل از خلقت زمانی وجسمانی انسان ؛ نوع آن خلق شده بود چنانچه فلاسفه و عرفا نیز قول به خلقت عالم نوع هر موجودی از جمله انسان را قائلند واینکه هر انسانی عالم روحانی وعقلی ومثالی اش خلق شده بود واین بدن تحت اراده آن وجود روحانی حیات دارد. وبا مرگ بدن آن روح همچنان پایدار است.......
به بیان دیگر :همه موجودات قبل از آنكه در لباس وجود ظاهر شوند در جاي ديگري طراحي مي شوند و بعد از آن شكل مي گيرند. اين طراحي و اين شكل وجود آن پديده را تا انتهاي عمر آن همراهي مي كند و هر زمان كه طرح برداشته شود شكل آن پديده هم محو مي گردد. اين روح كلي كه در عالم يكي است و دو تا نيست نه كم و نه زياد مي شود و نه تكثير و نه قابل احضار است. (ازآن تعبیر به مثل افلاطونی نیز میشود.)
پی نوشت:
1-سوره اعراف آیه 172
2- مجمع البحرین ج 3 ص 308 / کتاب العین ج8 ص 175
3- المیزان، ج 8، ص 320 – 333
4- سوره فصلت آیه 11
5- ر.ك: فطرت در قرآن،آيت‏الله جوادى آملى"

 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينم تحليل شخصيه خودشو گفته فكر كنم
"ابتدا اين را عرض کنم که براي درک بهتر دربارة عالم ذر و دنيا، يک مثال در ذهنتان باشد. يک استاديوم ورزشي که براي ورزش رزمي آماده شده است را در نظر بگيريد که چند نفر هم از باشگاه ديگري آمده‌اند و مي‌گويند: "آقا شما عرضه نداريد، روش شما ضعيف است. ما مي‌خواهيم شما را شکست دهيم و اصلاً باشگاه شما را تعطيل کنيم".‌ به عبارت ديگر‌ آمده‌اند و مي‌خواهند مبارزه کنند. مربي‌ ما عاقل است، مي‌گويد: صبر کنيد! اگر مي‌خواهيد مبارزه کنيد، باشد، ولي آسياب به نوبت. يک نفر از شما به ميدان بيايد و يک نفر هم از ما به ميدان مي‌آيد. ما سعي مي‌کنيم حتي در مبارزه‌ هم، نظم را رعايت کنيم. البته آنها گاهاً مي‌گويند باشد و گاهاً مي‌گويند نباشد. مي‌گويند رعايت مي‌کنيم ولي در عمل رعايت نمي‌کنند. آنها مي‌خواهند عامل هرج و مرج باشند ولي ما که رزمي‌ کاران باشگاه خودمان هستيم، مي‌گوييم: هرچه مربي بگويد. مربي مي‌گويد: نفر اول، آقاي فلاني! شما بيا و داخل ميدان برو. نفر اول داخل ميدان مي‌آيد. ما هم نشسته‌ايم و داريم مبارزة دوستمان که زودتر به ميدان رفته را نظاره مي‌کنيم تا ببينيم که او با آن دشمن چگونه مبارزه مي‌کند ـ اين مثال را مد نظر داشته باشيم و با اين مثال مقولة عالم ذر را نگاه کنيم ـ پيش خودمان مي‌گوييم: "اين دوستمان در اينجا ضعيف رفتار کرد و بايد ضربة قويتري مي‌زد. اينجا اصلاً بايد فلان ضربه را مي‌زد. هر چند که دشمن روشش نامردي است و در مبارزه گاز مي‌گيرد و چنگ مي‌زند و رفتارهاي ناهنجاري انجام مي‌دهد، بعضي اوقات مثل افراد بزدل مي‌دود و فرار مي‌کند، بعضي وقتها جيغ مي‌زند، بعضي وقتها چهار چنگولي و چهار دست و پا حمله مي‌کند، خب او اصلاً رفتارش خيلي به جانورها شبيه است ولي به هر حال آمده و مي‌خواهد مبارزه کند، چاره‌اي هم نيست. هرچه مي‌گوييم: برو، نمي‌رود و مي‌گويد: من مي‌خواهم بجنگم"، ‌ولي علي‌رغم همة اينها دوست ما بايد اين نکته را رعايت مي‌کرد. بعد از اينکه دوست ما چند دقيقه مبارزه مي‌کند، مربي مي‌فرمايد: بس است! شما بنشين و نفر بعدي بلند شود. نفر بعدي مبارزة نفر اول را نگاه کرده است و ما داريم مبارزة اين دو نفر را نگاه مي‌کنيم تا زمانيکه مربي صلاح بداند و نوبت ما برسد. عالم ذر و دنيا اين گونه است، در اين مثال، عالم ذر يعني ما تماشاچي‌ها که نشسته‌ايم و منتظريم که نوبت‌مان شود و به ميدان برويم. دنيا يعني آن ميدان و صحنة مبارزه که دوستان قبلي ‌ما درون آن رفته‌اند و دارند مي‌جنگند. اگر ‌ما از اين منظر نگاه کنيم مي‌بينينم که وجود عالم ذر نياز بود. اگر عالم ذر نبود، ما مبارزة دوستانمان را نمي‌ديديم، نقاط ضعف و قوت دوستانمان را متوجه نمي‌شديم.‌ با دشمن زياد آشنا نمي‌شديم و مانند جدمان آدم(ع) بلافاصله گول مي‌خورديم. اين مثال را مد نظر داشته باشيد تا با اين مثال وارد بحث عالم ذر شويم. در خلال زندگي در عالم ذر، چند موضوع مطرح است. يکي اينکه اصلاً زندگي در عالم ذر چگونه بوده و هست؟ عالم ذر کجاست؟ زمان در عالم ذر چگونه است؟ خاطرات عالم ذر چگونه بوده است و چرا الان آن خاطرات يادمان نيست؟ مقولاتي که به ترتيب زماني در عالم ذر مطرح شد چه چيزهايي بود؟ آن مقولات ـ آن عناصري که در عالم ذر آورده و جاري شد و اصلاً عالم ذر به خاطر آن چيزها بود ـ عبارت است: از: اول فطريات، دوم عهد، سوم مشاهدة ماجراهاي مختلف از جمله ماجراي آدم(ع)، چهارم ميثاق و پنجم امتحان، که اينک مي‌خواهيم با توجه به وقت محدود تا حدي دربارة آنها توضيح دهيم. زندگي در عالم ذر چگونه بوده است؟ وقتي که خداوند افراد را در جسم ذره‌اي قرار داد آنها مشغول زندگي شدند ولي با چه ابزاري و به چه صورتي؟ ارواح تمام انسانها در حالي که از نور فطرت اثر گرفته بودند به جسمهاي ذره‌اي چسبانده شدند، اصطلاحاً مي‌گوييم "مقيد" شدند و در عالم ذر آورده شدند. عالم ذر از جنس عالم برزخ است، شايد بشود گفت که حدود نود درصد از قوانين عالم ذر قوانين برزخي است، ولي مقداري هم حال و هواي دنيا را دارد."
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بحث جالبی
قبلا ازاین اتفاقات زیاد برام پیش میومد ولی حالا خیلی کم
از یکی شنیدم که میگفت هر بار که این اتفاق واست بیفته یکی از آرزوهات برآورده میشه و میگفت من اینو تجربه کردم ولی خودم اعتقادی به این موضوع ندارم ولی کاش واقعیت داشت
درسته همه اينجوري مي شن ولي فكر نمي كنم با ديدن اين صحنه ها ارزويي از آدم بر آورده بشه :smile:
 

خانومي

عضو فعال
کاربر ممتاز
شما مطمئني كه توي خواب ديدي ؟؟؟؟؟؟؟؟
شايد يه عالم ديگه بوده از كجا معلوم ؟؟!!!!!!!!!!!
آيا مي توين باور كني كه ما انسان ها اين دفعه ي دومي هست كه داريم زندگي مي كنيم ؟؟؟؟
يه دفعه ديگه هم زندگي كرديم ولي مقيد نبوديم يعني در اين كالبد نبوديم
ما به صورت روح بوديم و زندگيمونو اونطوري سپري كرديم
باورش برات سخته يا اسون ؟؟؟؟
تا حالا چيزي در موردش شنيده بودي ؟؟؟؟
كي از اين مطلب چيزي مي دونه ؟؟؟؟؟
عالم ذر
آره...
همه اينا يه فرضيه است
ممكنه درست باشه ممكنه هم نباشه
كي ميدونه؟
اما عالمي هست كه اسمشو زياد شنيديم
"عالم ذر" هموني كه خودت گفتي
نميدونم اسمشو درست نوشتم يا نه
اما همينه
گاهي اون تصاوير حقيقي كه از ذهن ما عبور ميكنه، يا كسي رو ميبينيم و برامون آشناس ممكنه اونجا ديده باشيم
كسي نميتونه منكرش باشه
كسي هم نميتونه اثباتش كنه!!!!
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث اول: ديوانه :surprised:

آيا واقعا کسي که ديوانه ميشه ديو و يا جن در روح او نفوذ کرده؟؟؟ :surprised:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بحث اول: ديوانه :surprised:

آيا واقعا کسي که ديوانه ميشه ديو و يا جن در روح او نفوذ کرده؟؟؟ :surprised:

:surprised:

معنیشو بگو تا نظر بدیم.
راستی افشین جان این دگمه امتیازدادن من از دیروز جیم شده و نیستش . چیکار باید بکنم.

معنیش اینه : " همه ما میخواهیم که متفاوت باشیم ، چیزی که همه ما را شبیه به هم می کند "

فکر کنم سهمیه روزانه ت رو تموم کردی ...
باید منتظر شی ... :D
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised:



معنیش اینه : " همه ما میخواهیم که متفاوت باشیم ، چیزی که همه ما را شبیه به هم می کند "
:D
محشره این گفته. دمت گرم. با این حساب آواتار شما بیست میشه.
یه مثل یا گفته ای هم بود که انسانها همشون فکر میکنند عقل دارند و از این نظر باهم برابرند. یا از هر چی که ندارند شاکی اند جز از عقلشون که همشون فکر میکنند که دارند.
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
والا خودمم خيلي خوب نميدونم! ولي خوب ديوانه از لحاظ لغوي يعني کسي که همچون ديو شده :surprised: و يا واژه مجنون براش به کار ميره که البت اينا ريشه هاي ادبيشه
ولي ميخوام بدونم آيا از لحاظ روانشناسي هم همينجوريه؟؟ يعني چه کسي رو ديوونه ميدونن؟؟ و ايا اين ديوونه همون ديوونس؟؟ يا يه ديوونه ديگس :surprised:

گرفتي؟؟ :confused::surprised:
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
والا خودمم خيلي خوب نميدونم! ولي خوب ديوانه از لحاظ لغوي يعني کسي که همچون ديو شده :surprised: و يا واژه مجنون براش به کار ميره که البت اينا ريشه هاي ادبيشه
ولي ميخوام بدونم آيا از لحاظ روانشناسي هم همينجوريه؟؟ يعني چه کسي رو ديوونه ميدونن؟؟ و ايا اين ديوونه همون ديوونس؟؟ يا يه ديوونه ديگس :surprised:

گرفتي؟؟ :confused::surprised:
دیوانه در مقابل عاقل به کسی گفته می‌شود که نمی‌تواند به درستی از عقل استفاده کند.
دیوانه کسی است که کارهایی خلاف دیگران می‌کند. حتی حرفهای خلاف دیگران هم اگر بزنیم ممکن است ما را دیوانه بدانند. در این مورد بین روانشناسان اجتماعی و روانشناسان شخصیت فرق هست. برای باز شدن این مسئله , درک تفاوت‌های روان‌شناسی اجتماعی با نظام‌های دیگر اهمیت دارد. روان‌شناسی اجتماعی گاهی با روان‌شناسی شخصیت، خردمندی قومی ( flok wisdom ) و یا جامعه‌شناسی اشتباه گرفته می‌شود. چه چیزی روان‌شناسی اجتماعی را متمایز می‌سازد؟ برخلاف خردمندی قومی که بر مشاهدات داستان‌گونه (anecdotal- observation ) و تعبیرات ذهنی تکیه دارد، روان‌شناسی اجتماعی روش‌های علمی و مطالعات تجربی پدیده‌های اجتماعی را به خدمت می‌گیرد و برای صفت دیوانه تعریفات خاص خود را دارد.
روان‌شناسی شخصیت بر روی ویژگی‌ها، خصوصیات و طرز فکر فردی تمرکز دارد در حالی که روان‌شناسی اجتماعی تمرکزش بر وضعیت‌ها و شرایط است. روانشناسان اجتماعی به اثراتی که محیط و تعاملات اجتماعی بر روی نگرش‌ها و رفتارها می‌گذارند علاقه‌مندند و همه چیز را از این زاویه میبینند . اگر مخالف این رویه عمل کردیم میگویند طرف دیوانه است.
درک تفاوت بین روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. جامعه‌شناسی، رفتار اجتماعی و تأثیرات آن را در یک سطح خیلی گسترده‌تر را در نظر می‌گیرد و با توجه به این فاکتور ها نظر میدهد. در حای که جامعه‌شناسان به نهادها و فرهنگی که بر روانشناسی اجتماعی تأثیر می‌گذارد علاقه‌مندند. روان‌شناسان بر روی متغیرهای وابسته به موقعیت (متغیرهای موقعیتی) که بر رفتار اجتماعی اثر می‌گذارند تمرکز می‌کنند و اگر خلاف این وضعیت را مشاهده کردند , به چنین افرادی دیوانه میگویند.
با وجودی که روان‌شناسی و جامعه شناسی هر دو به مطالعه موضوعات مشابهی می‌پردازند امّا آن‌ها به این موضوعات از دیدگاه‌های متفاوتی می‌نگرند و تعریفاتشان هم یکی نیست.
در حوزه دین و فقه هم تعریفاتی از دیوانه میشود که مورد قبول جامعه روانشناسی نیست. حدیث جن و پری و دیو هم از همین دیدگاه غلط رایج شده .
میگن برم نهار بخورم . من هم فعلآ با اجازه میرم و بعد از ظهر میام و بیشتر توضیح میدم.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه‌ای ---عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند

من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای ---کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده‌اند

دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین --ای عجب! آن سنگها را هم ز من دزدیده‌اند

سنگ میدزدند از دیوانه با این عقل و رای --مبحث فهمیدنیها را چنین فهمیده‌اند

عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را ---در ترازوی چو من دیوانه‌ای سنجیده‌اند

از برای دیدن من، بارها گشتند جمع ---عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده‌اند

جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در ---گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده‌اند

کرده‌اند از بیهشی بر خواندن من خنده‌ها ---خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده‌اند

من یکی آئینه‌ام کاندر من این دیوانگان ---خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده‌اند

آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست ---گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده‌اند

خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست ---این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده‌اند

به که از من باز بستانند و زحمت کم کنند ---غیر ازین زنجیر، گر چیزی بمن بخشیده‌اند

سنگ در دامن نهندم تا در اندازم بخلق ---ریسمان خویش را با دست من تابیده‌اند

هیچ پرسش را نخواهم گفت زینساعت جواب ----زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده‌اند

چوب دستی را نهفتم دوش زیر بوریا ---از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده‌اند

ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران ---عیبها دارند و از ما جمله را پوشیده‌اند

ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان ---دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده‌اند

ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست ---عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند
 

mahzad-z

عضو جدید
سلام دوستان عزیز
راستش من باستان شناسی می خونم و الان دارم روی نقاشی های روی سفال کار می کنم. شخصا فکر می کنم بیشتر این نقاشی ها گذشته از نیاز و اعتقاد به خرافی بودن گذشتگان، از روی ناخودآگاه آنان سر زده و کشیده شده. حالا هم از بررسی های روانشناسی در این زمینه خیلی کمک گرفتم.
حالا اگر ممکنه و اطلاعاتی در این زمینه دارید به من هم کمک کنید.
ممنون
 

nobody!

عضو جدید
سلام.
اونچه که سالهااست ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا نفس میکشم!؟!
چرا جرات خودکشی رو ندارم؟!



هر وقت نوبت شد رو این موضوع هم لطفا بحث کنید .
البته من یه درخواست کمک عاجزانه هم عنوان کردم که متاسفانه تا الان کسی پیدا نشد که بدادم برسه.

من بعضی وقتا زود بزود و بعضی وقتا دیر آن می شم.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز
راستش من باستان شناسی می خونم و الان دارم روی نقاشی های روی سفال کار می کنم. شخصا فکر می کنم بیشتر این نقاشی ها گذشته از نیاز و اعتقاد به خرافی بودن گذشتگان، از روی ناخودآگاه آنان سر زده و کشیده شده. حالا هم از بررسی های روانشناسی در این زمینه خیلی کمک گرفتم.
حالا اگر ممکنه و اطلاعاتی در این زمینه دارید به من هم کمک کنید.
ممنون
با سلام. در این مورد مطلبی را در روز های آتی در همینجا قرار خواهم داد. مرسی از توجه شما.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
اونچه که سالهااست ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا نفس میکشم!؟!
چرا جرات خودکشی رو ندارم؟!



هر وقت نوبت شد رو این موضوع هم لطفا بحث کنید .
البته من یه درخواست کمک عاجزانه هم عنوان کردم که متاسفانه تا الان کسی پیدا نشد که بدادم برسه.

من بعضی وقتا زود بزود و بعضی وقتا دیر آن می شم.
شما در مورد سن و وضعیت عمومی خودتان یه سر نخ هایی به ما بدین تا بهتر بتونیم با هم صحبت بکنیم. البته اگر جایی برای صحبت باقی باشه.
 

Similar threads

بالا