این باشگاه روح دارد.....

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین الان که جلوی کامپیوتر نشستی....چراغتو خاموش کن....میخوام تورو به قعر ارواح ببرم:surprised::mad::mad:یییییییییااااااااااااااااااااااااااااا......ههههههههههههااااااااااااااااااااااااااااااا(تو باید بترسیییییییییییییی)
...
اگه مونثی مو هاتو باز کن(نیشا بسته ....همینکارارو بکن گیگه اقاااااااااااااااا:()
.
.
گردنت قلقلک میاد نه؟....دیوانه این روحه داره اذیتت میکنه:mad:....جیغ نزن...چراغو روشن نکن ....
میدونی روح چه شکلیه؟
الان پش سرته>>>ایناهاش






:cry::cry::cry::cry::cry:گریه کننننننننننننننن:mad:
...
مثل این دختره

.
.


.
پاشو برو تو کمد...درم ببند......
.
.
پشت در کمدت میدونی چی میبینم؟
.
.
:mad:


.
.
داره در میزنه.......هههههههههاااااااااااااااااااااااا.....ههههههههههوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
.
.
.
.
جیغ بزن....اره....تو باید امشب دیوونه شی.:surprised:.
چرا فک میکنی روح وجود نداره؟....مگه نشنیدی میگن...ای تو روحت؟:surprised::eek:نه اینجارو بیخیال شین...
.
اینجارو میمین:mad:

.
.
ها ها ها ها
.
.
چی فک کردی؟هنو دارم واست .....فایستا
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
ها؟....ینی میگی اینم اللیه؟

.
.

.
.
برو با زنت یا شوهرت عکس بگیر....یالا
همین الان.
اگه نری لهت میکنم...
:mad:
.
.
.
.
خوب اومدی؟....بده عکستو ببینم؟



نگفتن اینقد عشقولانه بازی درار....
هه هه....روح داره خونتون؟....خوبت میشههههههههه....ها ها:mad:

.
برو البومتونو بیار.
یادته داداشت رفته بود قبرستون؟
.
.

.
چرا به عکس دقت نمیکنی ها؟
.
به توهم میگن مهندس؟

.
.
بیا نرو......کارت دارم هنووووووووووووو:mad:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چنتا ازون عکسای خانوادگیتونو بیار....
.
.
.

.
.
به به به به.....روح بازاریه خونه شما:eek::surprised:
.
.
اینجارو...

.
.
چنتا بابا بزرگ داری؟
.
.
سه تاشونم سالمن ماشالا.....
.
.
یادته یه دفه رفته بودین بیابون؟....داشتین ماهی میگرفتین؟....
چیکا میکنین اینجا؟.....

.
.
خوب به عکس نیگا کن....
.

.
.
خوب چیز خاصی نیس فقط خواستم دقتتو ببری بالا
.
.
.
هنو وایسا
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه داداش داغون داشتی همیشه موهاشو حنا میکرد.....
...
عکساشو ببینم؟


.
.
بیا فیلم برداریشم از خلق خدا بدره.....
پس فیلم تکه سنگو داداش تو میخواد درس کنه؟
.
.

چرا نمیترسی ها؟:mad::mad:
.
:cry::cry::cry:
الان باید خودتو خنجول کنی....باید خودتو شاخو شاخو کنی
.
.

یه عکس دارم ازت وقتی راهبه بودی
.
.
اصلا حالیت نیس با کی عکس گرفتی....











روحی خانومم که تو عکس هس!:mad::mad:.
بترکه اون چشمای کورت....
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
مااااادر جااااااااااااااااان، بسّمونه بابا، دس به آب لازم شدیم:cry:
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
ها مایکلو....گزینه ی تشدید کدامه؟
خو منم دوس دارم زیر و زبر و تشدید داشته باشوم....تو بلدی به منم یاد ته

ای خنگول، N ساله تو اینترنت پلاسی هنو این چیزا رو نمیدونی، تو بچه هم بودی 6 تا 6 تا تجدید میشدی

shift+ ب
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا چه قدر کیفیت روحتون پایینه...
اصلا چرا راه دور بریم...
فکر کردی چرا این همه رای آوردی ، خوب کار ارواح بوده...
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا چه قدر کیفیت روحتون پایینه...
اصلا چرا راه دور بریم...
فکر کردی چرا این همه رای آوردی ، خوب کار ارواح بوده...
ایجا روحای سرگردون زیاد داره....هااااااااا...حواستو خوب جم کن....
شاید دستتو گرفتن بردن عروس ارواح شدی هااااااااااااااااااااااااا:cry::cry:
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایجا روحای سرگردون زیاد داره....هااااااااا...حواستو خوب جم کن....
شاید دستتو گرفتن بردن عروس ارواح شدی هااااااااااااااااااااااااا:cry::cry:

خوب با هم می ریم ماه عسل مثلا طبقه پنجم بهشت کنار چشمه کوثر...
ولی راستشو بگو چه مقاصد شومی پشت این تاپیک خوابیده...ها...ها
 

pesare irani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چیه هی روح روخ راه انداختی اواتارم ترسسسسسسسید :w00: :w00: :w00:
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا اینا چیه میزارین اخه
عزیزانه من برین فیلمای عاشقانه ببینین تا اون احساساته عشقولانه تون به قلیان بیفته
اخ که من چه کشیدم از این DEAR JOHN







اب از لبو لوچتون سرازیز شد آره؟ بی جنبه هاااا:D
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیاین با هم بیبینیم......برامون بزار فیاضو......

البته باید خودتون ببینید ، یه صحنه اش واقعا مو به بدن سیخ میکرد ، دختره رفته بود زیر میز و روح داشت روی میز با پاهاش سر و صدا میکرد ، بعد از لحظه ای صدای پا قطع شد ولی هنوز دختره از ترسش بیرون نمیومد ، یه دفعه تلفن زنگ زد ، دختره از ترسش نمیومد بیرون واسه همین دستشو آورد روی میز تا تلفن رو برداره که دستش خورد به پاهای روح :cry:













 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا اینا چیه میزارین اخه
عزیزانه من برین فیلمای عاشقانه ببینین تا اون احساساته عشقولانه تون به قلیان بیفته
اخ که من چه کشیدم از این DEAR JOHN

اب از لبو لوچتون سرازیز شد آره؟ بی جنبه هاااا:D


ول کن این فیلما رو ، تا حالا اسم Inception رو شنیدی ؟؟ شگفتی ساز سال 2010 ، از سایت IMDB امتیاز 9/3 گرفته و بعد از رستگاری در شاوشنگ و پدرخوانده 1 سومین فیلم برتر تاریخ سینماست
اینم یه تحلیل از فیلم




گاهی وقتها شور و شوق زیاد برای تماشای یک فیلم پرسرو صدا می‌تواند کار دست بیننده‌هایش دهد؛ وقتی که فیلم توی ذوقشان بزند. گاهی وقتها هم انقدر فیلم خوش‌ساختی از آب درمی‌آید که مزه‌ی تماشایش را تا مدت‌ها زیر دندان تماشاگر ذوق‌زده، باقی می‌گذارد. غالب تماشاگران Inception،‌ فیلمی که چند روز پیش درباره‌اش و کارگردانش صحبت کردم، احتمالاً بعد از تماشای اون، جزو دسته‌ی دوم قرار میگیرند. از “احتمالاً ” استفاده کردم، چون همیشه یک عده پیدا میشوند که در یک موارد خاص ساز مخالف بزنند. بخصوص در مواردی که با یک اثر پرطرفدار و مردمی طرف میشوند. البته در این که همیشه فیلم‌های مزخرفی وجود دارند که بدون هیچ بار هنری، با اقبال عامه روبرو میشوند،‌ صحبتی نیست. اما اعتقاد به اینکه هر فیلم پرطرفداری، حتماً یک ایرادی دارد که پرطرفدار شده، بی‌انصافی محض است.
ااز اینها که بگذریم،‌ به داستان پیچیده‌ای می‌رسیم که کریس نولان در فیلم Inception، به خورد تماشاگرش می‌دهد. نوشتن این پست در شرایطی که چند روزی بیشتر از اکران فیلم نمی‌گذره به دو دلیل، مشکل بود: یکی اینکه خیلی‌ها هنوز فیلم رو ندیده‌اند و بنابراین نمی‌تونستم مستقیماً به داستان اشاره کنم. بنابراین اگر فیلم رو ندیده‌اید، نگران نباشید، چیزی ننوشته‌ام! ضمن اینکه می‌تونید از روی قسمت‌هایی که ایتالیک نوشته شده پرش کنید تا از داستان، چیزی لو نرود. دلیل دوم هم این بود که این نقد با یکبار دیدن فیلم نوشته شده، بنابراین ممکن است تا حدی هم متاثر از احساسات باشد.
بابک،‌ خلاصه داستان را در وبلاگ نسیمانه، خیلی مختصر و مفید توضیح داده است. البته انتظاری نداشته باشید از این خلاصه‌‌داستان،‌ اصولاً چیزی عایدتان بشود، چرا که اگر خلاصه‌ی همه‌ی داستان را هم بخوانید، تا قبل از دیدن فیلم، چیزی از آن نخواهید فهمید.
فیلم از همان دقایق اول، دستش را برای شما رو می‌کند و نمی‌‌گذارد که بروید کشف کنید که مثلاً شخصیت‌ها درگیر “دنیاهایی غیرواقعی” هستند. پی‌مایه‌ی اصلی‌ای که قرار است در طول فیلم با آن روبرو شویم، ظاهراً در ده دوازده دقیقه توضیح داده میشود. خیلی زود، سیلی از جلوه‌های ویژه‌ که این روزها خوراک همه‌ی فیلم‌ها هستند، روی سر شما و البته شخصیت‌های فیلم ریخته میشود. اما باید یادتان باشد که این،‌ تازه اول ماجراست!
بعد از چند دقیقه نفس‌گیر و پرتب و تاب، برای مدتی، ریتم فیلم آرام می‌شود تا روال داستان برای تماشاگر تعریف شود.
میفهمیم که Cobb به اتهامی نادرست، تحت تعقیب است و حالا پیشنهادی کاری دارد که اگر با موفقیت آن را انجام دهد،‌می‌تواند او را از آن اتهام تبرئه کند. با Ariadne آشنا می‌شویم که اعجوبه‌ای‌ست در طراحی فضاهایی‌ست که در واقعیت امکان پیاده‌سازی را ندارند. او برای Cobb دنیای مجازی تو در تویی را طراحی میکند که تا سه لایه پایین برود. یعنی رویا در رویا در رویا!‌ کاری که هیچ‌کس به امکان انجامش مطمئن نیست. اما Cobb میگوید که قبلاً این‌کار را انجام داده است.
شاید اگر هر کارگردان دیگری غیر از نولان بود، از راضی نگهداشتن تماشاگر در این مدت زمان بی‌تنش عاجز می‌ماند. اما نولان، به موقع به فیلم ریتم میدهد و وقتی لازم است ریتم را از‌ آن می‌گیرد.
حوالی یک‌ساعت از شروع فیلم، از جایی که Cobb و Ariadne در کافه‌ای در کنار خیابان نشسته‌اند و مشغول بحث در مورد واقعیت رویا هستند، طوفانی از جلوه‌های تصویری به پا می‌شود که نظیرش را در هیچ فیلم دیگری ندیده‌اید. جلوه‌هایی که تمام‌شدنی نیستند و بی‌وقفه و یکی‌پس‌از دیگری شما را غافلگیر می‌کنند.



تماشای بیش از به یک ساعت و نیم جلوه‌های خارق‌العاده‌ی تصویری شامل انفجارهای پی‌درپی، آدمهای معلق در هوا، ساختمان‌هایی که یکی پس از دیگری فرو می‌ریزند، و تعقیب و گریز‌های بی‌انتها، به نسبت زمان 150 دقیقه‌ای کل فیلم، می‌تواند نتیجه‌ای معکوس روی تماشاگر داشته باشد و بعد از مدتی او را پس بزند. اما این جلوه‌ها، انقدر گیرا و بدیع و خلاقانه هستند که عملاً جایی برای بهانه‌هایی از این دست را باقی نمی‌گذارند. جدای از این، مجبور هستید برای اینکه داستان فیلم از دستتان در نرود، چهار پنج ‌دُنگ از حواستان را به دیالوگ‌ها و صحبت‌های شخصیت‌ها بدهید.



اما فیلم، فقط در این جلوه‌های تصویری و داستان تخیلی تو در توی آن خلاصه نمی‌شود. بخش مهمی از داستان فیلم، به رابطه‌ی بین Cobb و همسرش و اتفاقی که برای او افتاده می‌گذرد. ابن بخش – که بعضی‌ها ظاهراً آن را جدای از داستان فیلم می‌دانند- هسته‌ی اصلی ماجراست. در واقع خیلی از اتفاقاتی که برای شخصیت‌ها پیش می‌آید، و اساس تصمیم‌گیری‌های کاری Cobb، به کیفیت همین رابطه وابسته است. جالب اینجاست که بعضی‌ها همین رابطه‌ را هم کافی نمیدانند و نولان را متهم می‌کنند که در نمایش احساسات عاشقانه‌ در فیلم‌هایش، کم می‌گذارد. شاید این حرف تا حدی در مورد بعضی دیگر از فیلم‌های نولان درست باشد، اما با این فیلم، نولان نهایت مفهوم عشق را به تصویر کشیده است. شاید بشود گفت که Inception‌، جدای از تمام سکانس‌های اکشن‌ش، یکی از شاهکارهای سینمای عاشقانه به حساب می‌آید. گرچه خط درام جاری در فیلم، هیچوقت به تراژدی تبدیل نمیشود، اما فیلم، نیازی هم به چنین کاری ندارد. همه چیز در همین حد هم گویاست.
Mal مرده است. گفته می‌شود Cobb او را کشته است و به همین دلیل هم تحت تعقیب است. اما او اتهامش را قبول ندارد. او برای Ariadne فاش می‌کند که برای همسرش،‌ دنیای خیالات، جای واقعیت را گرفته و بعد از ترک رویای زندگی مشترک پنجاه ساله‌شان،‌ او نتوانسته با واقعیت “رویا بودن” هرآنچه که داشته‌اند کنار بیاید. بنابراین در تلاش برای بازگشت به دنیایی که او آن را واقعی می‌دانسته،‌ دست به خودکشی در واقعیت زده.



- به رویاهات نگاه کن…وقتی تو رویا هستی خیلی واقعی به نظر میان. اما وقتی بیدار میشی برات خیلی عجیب به نظر میرسن…
Inception لحظه‌های پرتنش زیاد دارد. کات‌های سریع بین سکانس‌های تعقیب و گریز و آنهایی که بجز دیالوگ‌های پیچیده‌، شامل چیز دیگری نمی‌شوند، باعث شده اصولاً‌ تماشاگر فرصت کشیدن یک لحظه نفس راحت را هم پیدا نکند. این تنش، حتی تا آخرین ثانیه‌های فیلم هم وجود دارد و در واقع در انتهای فیلم به اوج می‌رسد.
Cobb، توتم‌ش را روی میز شروع به چرخاندن می‌کند. چند ثانیه‌ می‌گذرد و توتم همچنان در حال چرخیدن است…
سکانس پایانی، جایی که همه انتظار دارند فیلم به خوبی و خوشی تمام شود، به غافلگیرکننده‌ترین صحنه‌ی فیلم تبدیل می‌شود تا ثابت کند که فیلم هیچ‌جوری زیر بار کلیشه‌های هپی‌اندینگ‌ هالیوودی نمی‌رود.
آیا Cobb همچنان در رویاست؟ آیا کل فیلم، بخشی از رویای اوست؟ آیا توتم از چرخیدن باز می‌ایستاد اگر فیلم لحظه‌ای دیرتر تمام میشد؟…این سوالات، معمای بزرگی را پیش روی تماشاگر می‌گذارد تا همچنان در پایان فیلم، امکان دادن هیچ قطعیتی به آن وجود نداشته باشد.
Inception بدون شک، بهترین فیلم کریستوفر نولان است. می‌شود اینطور گفت که او از هرکدام از فیلم‌های قبلی‌ش، بهترین ایده‌ها را جمع کرده و به بهترین شکل ممکن آن را کارگردانی کرده و جلوی تماشاگر گذاشته است. فیلم، همه‌چیز دارد: عشق، افسوس، تخیل، ترس، هیجان، طنز، جنایت، خیانت،‌ کانتر استرایک! ، رابطه‌ی پدر و پسر، بازی با زمان، … و البته چاشنی‌های استاندارد هالیوود برای همه‌ی فیلم‌های پرخرج را به بالایی‌ها اضافه کنید تا با معجونی تصویری از هر‌انچه که بشود از سینما انتظار داشت، روبرو شوید. بعضی از سکانس‌های فیلم را می‌شود به تنهایی، جزو شاهکارهای سینما به حساب آورد. ماتریکس،‌ با تمام دبدبه‌ و کبکبه‌اش، نه فقط در زمینه‌ی جلوه‌های تصویری، بلکه از نظر خط داستانی کاملاً منسجم و منطقی‌ای کم می‌آورد. رابطه‌ی Cobb و Mal و صعود و سقوط آنها، ملهم از همین خط داستانی منسجم،‌ شکلی از روایت عاشقانه را بازگو می‌کند که در هیچ فیلم دیگری نه دیده‌ایم و نه خواهیم دید. اینکه کاراکترهای یک فیلم،‌در تمایز بین رویا و واقعیت دچار مشکل شوند، چیز تازه‌ای نیست. اما نوع روایت نولان، آن را از آثار مشابه‌ش کاملاً‌ متمایز میکند. ضمن اینکه می‌شود رد اصول روانشناسی را هم در این نوع روایت به خوبی دنبال کرد.
من از 10 امتیاز، نه امتیاز به این فیلم می‌دهم. تزریق بیش از حد هالیوودیسم به چنین فیلم قابل‌تحسینی گو اینکه تاثیری در داستان فیلم نداشته،‌ اما شاید توجیه خوبی به غیر از جلب‌توجه هرچه بیشتر تماشاگران نداشته باشد. با اینحال، INCEPTION از آن دسته فیلم‌هاییست که هرچه زمان بیشتر از اکران آن بگذرد، بیشتر و بیشتر کشف میشود. داستان فیلم درباره ی لایه‌های ذهنی افراد و سفر به درونی‌ترین این لایه‌هاست، اما لایه‌بندی خود فیلم جذاب‌تر است. داستان فیلم هرچه که باشد، در مدت 2 ساعت و نیم تمام می‌شود و سفر شخصیت‌ها در این تو درتوی لایه‌ها به پایان می‌رسد، اما تحلیل فیلم، شخصیت‌ها و روابط آنها، خیلی بیشتر از اینها برای تماشاگرانش زمان میبرد. اما هرچه باشد، فیلم، فیلم کریستوفر نولان است و هرچقدر برایش وقت بگذارید، ارزشش را دارد!



در مورد عنوان فیلم: من همچنان با ترجمه عنوان فیلم مشکل دارم! Inception معانی زیادی نداره، ولی ترجمه هایی که از این عنوان شده، مثل سرآغاز، آغاز و سایر مواردی از این دست رو در هماهنگ با داستان نمی‌بینم. در جایی از فیلم، توضیح میده که اینسپشن به معنی “کاشت ایده ای خارجی در ناخودآگاه افراد و با استفاده از رویاهاشونه. بنابراین عنوان فیلم، ترجمه‌ای بیشتر مفهومی داره تا لغوی. حتی اگر بشه ترجمه ای از این عنوان داد که در یکی دو کلمه خلاصه بشه، میشود چیزی مثل "نطفه" (یا در همین مایه ها) پیشنهاد کرد.
 

Saber-jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته باید خودتون ببینید ، یه صحنه اش واقعا مو به بدن سیخ میکرد ، دختره رفته بود زیر میز و روح داشت روی میز با پاهاش سر و صدا میکرد ، بعد از لحظه ای صدای پا قطع شد ولی هنوز دختره از ترسش بیرون نمیومد ، یه دفعه تلفن زنگ زد ، دختره از ترسش نمیومد بیرون واسه همین دستشو آورد روی میز تا تلفن رو برداره که دستش خورد به پاهای روح :cry:






من تو عمرم هیچ فیلم ترسناکتر از The Grudge ندیدم ، خیلی وحشتناکه ! بالاخره هم نتونستم تا آخرش ببینم !
البته اینم بگما من فیلمای ترسناکو فقط 12 شب به بعد اونم تو اتاق تاریک و تنهایی میبینم ، خیلی حال میده !
 

Similar threads

بالا