سلام،
امیدوارم پست من باعث منحرف شدن موضوع تاپیک نشه.بحث زیارت قبور ائمه و بزرگان و اینکه این زیارت شرکه و خدا بدون جسمه و همه جا خداوند حضور داره یه بحث آشنا و قدیمیه.همینطور بحث اینکه توی زیارت چرا زوار سعی میکنن دست خودشون رو برسونن به ضریح و در دیوار حرم رو می بوسن.
بعضي از آيات حرمت شرك به خداوند متعال را ذكر كرده اند كه به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : ( لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ ) ؛ ( 1 ) « اي پيامبر ، البته اگر تو نيز شرك آوري ، قطعاً اعمال تو حبط و باطل خواهد شد و در آخرت از زيانكاران خواهي بود . »
بدون ترديد ، شرك ورزيدن به خداوند متعال حرام مسلّم و از گناهان كبيره است و همه مسلمانان هم مي دانند . ليكن سخن ناروا و غلط ، اين است كه برخي زيارت قبور انبيا و ائمه را كه به دستور حجت هاي الهي انجام مي شود ، شرك ناميده و از پيش خود و ناروا ادعا مي كنند كه : « يكي از بزرگترين مظاهر شرك ، افراط در اظهار محبت نسبت به قبور پيامبران و اوليا و صالحان است » . ( 2 )
از اين نويسنده بايد پرسيد ، دليل اين سخن چيست ؟ كدام منبع و مرجع ديني گفته كه محبت زياد نسبت به اوليا و ائمه و صالحان شرك است ؟
با اين كه به نص صريح آيه قرآن ، خداوند به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله )
فرموده است كه : « بگو از شما اجر و مزدي براي رسالت نمي خواهم مگر محبت و مودت اهل بيتم . » ( 2 )
آيا محبت و مودت به ائمه كه فرزندان معصوم پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و جانشينان او هستند ، شرك است ؟ آيا انجام هر چه بيشتر كاري كه اجر و مزد رسالت است ، افراط حساب مي شود ؟ و افراط در محبت شرك حساب مي شود ؟
با اين كه حضرت فرموده ، همان اجر و مزدي كه خواستم ، آنهم براي آن بوده كه امت راه خدا را گم نكنند و در راه خدا گام بردارند . ( 3 )
آيا محبت و مودتي كه به گفته پيغمبر براي امت است ، شرك نام دارد ؟
آيا تأكيد بر كاري كه موجب آشنايي بيشتر با دين و راه خدا مي گردد ، شرك است ؟ اين منطق اهل بيت است ؟ يا منطق مخالفان اهل بيت ؟
1. زمر : 65
2 . المزار عند الأئمه ، ص5 3. شوري : 23
(
منبع)
فلسفه بوسیدن ضریح امامان و تبرّك كردن چیست؟
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پیامبران و امامان بدان جهت كه بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست كه برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قایل باشیم؛ بلكه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است كه آنان در اوج معرفت، بندگی و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار میباشند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بوسیدن ضریح امامان علیهمالسلام و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه كه عاشق، هر چیزی را كه منتسب به معشوق است، میبوید و میبوسد و به سینه میچسباند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برای زائر امام معصوم علیهالسلام، خود سنگ و چوب ارزشی ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است كه منسوب به محبوبش؛ یعنی، امام معصوم است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به تصریح قرآن كریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت:[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]«فَلَمَّا أَنْ جأ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ؛ پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم كه بیشك من از عنایت خدا چیزهایی میدانم كه شما نمیدانید. » (یوسف/96)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تبرّك و استشفا به پیراهن یوسف، نمونهای از تبرّك و استشفا به چیزی است كه به شكلی منسوب به اولیای الهی است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم میآوردند تا هر كسی قطرهای از آب وضوی ایشان را به عنوان تبرّك برگیرد؛ به گونهای كه نمیگذاشتند قطرهای از آب وضوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر زمین بریزد و اگر به كسی چیزی نمیرسید. (صحیح بخاری، ج 1، ص 33)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تبرّك جستن به قطرات آب، شرك و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بنابراین بوسیدن و تبرّك جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالی) شرك نیست.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](منبع)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در مورد قسمت دوم فرمایش شما،
[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]من هم موافق هستم با شما که هر کسی همون چیزی رو پیدا میکنه که جستجو میکنه.[/FONT]یکی آرامشش رو،یکی دیگه نا آرامی رو.یکی عشق و محبت و دیگری شک و شبهه رو.
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یا علی
[/FONT]
"
« يكي از بزرگترين مظاهر شرك ، افراط در اظهار محبت نسبت به قبور پيامبران و اوليا و صالحان است » . ( 2 )
از اين نويسنده بايد پرسيد ، دليل اين سخن چيست ؟ كدام منبع و مرجع ديني گفته كه محبت زياد نسبت به اوليا و ائمه و صالحان شرك است ؟" فكر كنم من اينو تو كتاب ديني دبيرستان ديدم، كه افراط در اظهار محبت شرك است. يا يك همچين چيزي. و دليلشم خيلي چيزاست به نظر من يكيش اين كه به جاي اينكه از خدا درخواستهامون رو بكنيم از بندهي خدا (كه به تعبير قرآن صداي ما رو نميشنوه) ميكنيم. و باز به تعبير قرآن صدا زدن (دعا) افراد غيبي و كسي كه صداي انسان رو نميشنوه شركه.
"
آيا تأكيد بر كاري كه موجب آشنايي بيشتر با دين و راه خدا مي گردد ، شرك است ؟" در مورد اين آشنايي بيشتر همون بس كه قرآن كلا به حاشيه رفته و انواع زيارتها و زيارتنامهها خونده ميشه و اگر قرآني هست، تلاوتشو مسابقاتو صوت زيبا و ... هست كه در مقايسه با متن قرآن و مفهوم آيههاي قرآن هيچ ارزشي نداره. كافيه شب احيا به حرم بريد و ببينيد در قفسهها كتابهايي كه باقي مونده تماما قرآن هست و به جاش هيچ اثري از مفاتيح و ... نيست.
"
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برای زائر امام معصوم علیهالسلام، خود سنگ و چوب ارزشی ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است كه منسوب به محبوبش؛ یعنی، امام معصوم است.[/FONT]" وجود محبوب يا امام معصوم به نظر شما فارغ از جسم و بارگاهش نيست؟ پس چرا براي رسيدن به او بايد ضريح و در و ديوار رو ببوسند؟
در مورد قطرات آب وضوي پيامبر، به علاوهي اينكه از صحت اين نميتونم مطمئن باشم. هيچ مشكلي نداره. چون تبرك جستن از انساني بوده كه زنده بوده. وقتي من از كسي كه جلوم نشسته چيزي بخوام كه شرك نيست. شرك موقعي هست كه از چيزي غيبي يا غير زنده، غير از خدا چيزي بخواهيم يا او رو صدا بزنيم.
سورهي الانعام آيهي 22:
"وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَيْنَ شُرَكَآؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ "
و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را محشور مىكنيم آنگاه به كسانى كه شرك آوردهاند مىگوييم كجايند شريكان شما كه [آنها را شريك خدا] مىپنداشتيد
به نظر شما منظور از كساني كه افراد به اونها شرك ميارند ميتونسته سنگ و چوب و اجسام بيجان باشه؟ اگر سنگ و چوب بوده پس چرا گفته شده به كساني كه شرك آورديد و نه به چيزهايي كه شرك آورديد.
و دو آيهي خيلي قشنگ، قسمت تأسف بارش اينه كه موقع ماه رمضون يا بقيهي اوقات كه بحث تفسير آيهها پيش مياد يه همچين آيههايي هيچ وقت تفسير كه هيچي حتي ترجمه هم نميشه.
سورهي يونس آيههاي 28 و 29:
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ
﴿28﴾فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ
﴿29﴾
و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم آنگاه به كسانى كه شرك ورزيدهاند مىگوييم شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد پس ميان آنها جدايى مىافكنيم و شريكان آنان مىگويند در حقيقتشما ما را نمىپرستيديد
(28) و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم
(29)
شريكان آنان مىگويند در حقيقتشما ما را نمىپرستيديد
به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم
ميليونها و ميلياردها انسان به زيارت افراد مختلف (نه فقط امامان ما و نه فقط به زيارت رفتن، بلكه صدا زدن و كمك خواستن) ميروند و اين در حالي است كه كساني كه صدا ميزنند و كساني كه از آنها كمك ميخواهند هيچ اطلاعي از اين وقايع ندارند. و در روز قيامت حتي متعجب ميشند كه بعضيها داشتن اونها رو صدا ميزدند و به زيارت مقبرهي اونها ميرفتند.
در مورد شرك خيلي بيشتر از اينها آيه هست ولي تجربه به من نشون داده كه زياد بودن آيهها هيچ تاثيري در خوندن اونها توسط افراد نداره و حتي شايد باعث بشه كمتر توجه بكنند. پس من همين 2 3 تا آيه رو آوردم. اميدوارم بهش فكر بكنيد.

صم بكم عمي فهم لا يرجعون

و با عرض پوزش اين حرف رو شمايي ميزنيد كه ادعا داريد اگر قانع بشيد نظرتون رو تغيير ميديد. من از اين حرف چند برداشت كردم، يكيش اين بود كه كسي كه اين حرف رو ميزنه طرف مقابل رو جوري فرض ميكنه كه حرفهاش همه اشتباهه و ارزش تأمل و تفكر نداره. و كسي اين حرف رو ميزنه كه به عقيدهي خودش كاملا پايبنده و هيچ شانسي نيست كه فكر كنه ممكنه بعضي از حرفاش اشتباه باشه. و كسي كه به نظرش بحث در اين رابطه بيفايده و بيارزش هست. كه تمامي اينها با حرفهاي خودتون (كه اگر دليل قاطعي باشه تغيير عقيده ميديد) مغايره و تناقض داره.
اين آيه شرط هدايت شدن رو شيعه بودن اعلام نكرده (يا در خانوادهي شيعه به دنيا اومدن) بلكه شنيدن حرفهاي مختلف از هر كسي و پيروي از بهترين اونها. چون هر كسي عقل داره.
سورهي الزمر آيهي 18:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
كساني كه به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان