niki kiyani
عضو جدید
اول میرم عروسیش یک دل سیر نگاش مینم بعدشم بیخیالش میشم!!!!!!!!!!!!!!!
عروسی رو عشق است...دس دس دس خلایق هرچه لایق
اخر شبم گریه میکنم!!!!!!!!!!!!
عروسی رو عشق است...دس دس دس خلایق هرچه لایق

واییییییییییییی جدی میگی؟؟؟چه بد ادم داغون میشه...نازی غصه نخور خلایق هر چه لایقمن این تجربه ی وحشتناکو داشتم طرف رفت با صمیمی ترین دوستم ازدواج کرد که منم عروسی دعوت بودم![]()
منظورش مرز بودتا بیماری خودکشی؟!![]()
اصلا نمیتونم فکرش رو هم بکنم .
ولی چند وقت پیش مامانم گفت اگه یه روز چنین اتفاقی واست بیفته چکار میکنی ؟!
خود به خود بغضم گرفت و با کلی مکث گفتم واسش آرزوی خوشبختی میکنم . البته توی دلم یه چیز دیگه گفتم و اون چیزی نبود جز اینکه « م ی م ی ر م »
ولی خب فهمید خیلی ناراحت شدم بهم گفت چیزی که بهت گفتم رو کلا فراموش کن .
ای بابا خیر سرم پس فردا کنکور دارم . نزنین تو حالمون !
بخند آقا جان![]()
وای نگو تا مرض خودکشی هم میرم
تا بیماری خودکشی؟!![]()
منم تجربش رو داشتم اولش سخته ولی بعد یه مدت عادت کردم.......
ولی چون آدم مغروری هستم حتی به روشم نیاوردم..............
یه جورایی بهش فهموندم براش ارزشی قائل نیستم.......
آخی ایشالاخدابهت صبربدهمن عشقم پارسال عروسيش بود خيلي سخت بود ولي تحمل كذردم...ايشالله خوشبخت بشن....