انسان گوشتخوار و انسان گياهخوار
از دوستان عزيز تقاضا مي کنم در تدقيق اين دلايل کمک کنند و در صورتي که دلايلي عليه اين نظريه نيز وجود دارد ارائه دهند شايد راهي باشد به سوي ، سلامت و طول عمر بيشتر
به نظر مي رسد که در دين ما هم مکانيسم ها و تويه هايي براي کاهش استفاده از گوشت حيوانات وجود د اشته باشد از جمله محدود کردن حيواناتي که قابل خوردن هستند و آئين نامه هاي لازم الاجرايي که براي ميراندن و استفاده از گوشت حيوانات وضع شده است.
تا نظر دوستان چه باشد
دلايل و شواهد زير بخشي از دلايل بسيار زيادي است که ثابت مي کند انسان بطور حتم جزء گياهخواران مي باشد و اشتباهاً از روي حرص، شايد هم بخاطر اجبار در دوراني که يخبندان سطح کره زمين را پوشانده بود به اين تغذيه غلط روي کرد و تا به کلي دست از اين عادت مضر بر ندارد روي سلامت و آرامش را نخواهد ديد. آنچه مسلم است در طبيعت هر چيز در جاي خاص خودش قرار دارد. يک گياه براي مرداب درست شده و ديگري براي بيابان. ساختمان دهان يک جانور براي چريدن است و ديگري براي دريدن. انسان موجودي نيست که ساختمان بدنش چيزي مغاير با قوانين طبيعت باشد. او نيز زاده طبيعت است و وابستگي نزديکي به طبيعت داد. هر گاه او را رو يهمرفته با ساير جانوران مقايسه کنيم مي بينيم نه شبيه است به جانوران درنده و نه به حيوانات چرنده. بلکه ساختمان بدن او بسيار نزديک است به ساختمان ميمون هاي ميوه خوار
دليل اول
در طبيعت آن دسته از پستانداران که آب را هنگام نوشيدن ليس مي زنند مثل گربه، ببر، خرس و گرگ، گوشتخوار هستند و هر کدام که آب را مي مکند يا هورت مي کشند مانند گاو، فيل و انسان گياهخوار مي باشند .
دليل دوم
انسان و بقيه گياهخواران قادرند آرواره پائين خود را بدون تکان دادن سر علاوه بر بالا و پائين به طرفين نيز تکان دهند در حاليکه درندگان از حرکات جنبي فکين که جهت آسياب کردن دانه به گياهخواران داده شده عاجز مي باشند.
دليل سوم
آرواره جانوران گوشتخوار داراي دندانهاي شمشيري شکل هست که به دو دندان نيش بزرگ براي پاره کردن مجهز است اين آرواره ها بسيار پر قدرت و خرد کننده مي باشند، اما در گياهخواران دندانها صاف و مسطح هستند و دندانهاي کلبي همسطح بقيه دندانهاست، آرواره ها ضعيف هستند و براي فشارهاي شديد طراحي نشده اند. نوع دندانهاي انسان او را جزو لاينفک گروه گياهخواران قرار مي دهد. (اين تفاوت حتي در ميناي دندانها هم مشاهده مي شود) .
دليل چهارم
در ساختمان بدن گوشتخواران بعلت قابليت فساد پذيري سريع گوشت طول روده ها کوتاه است تا حيوان بتواند هر چه زودتر آنرا دفع نمايد. زيرا غذاهاي گوشتي پس از هضم در روده محيط بسيار مناسبي براي رشد باکتريهاي مواد آلي از هم پاشيده و فاسد شده بوجود مي آورد. گياهخواران منجمله انسان داراي روده هاي درازي مي باشند براي اينکه مواد غذايي به آهستگي مواد مغذي را پس مي دهند، و از اينجاست که تغاير غذاي يک گوشتخوار با گياهخوار مشهود مي گردد. تبديل و هضم غذاي گياهخواران به وسيله انفعالات تخميري با همراهي دسته هاي مختلف ميکروبهاي گياهي انجام مي گيرد. با اين تفاوت که آن دسته از ميکربها که براي گوشتخواران مناسب است براي گياهخواران مناسب نيست. حتي اگر بدن براي تعديل آن کوشش کند. اين ثابت مي کند گوشت يک غذاي اشتباه و مضر برگياهخواران مي باشد .
دليل پنجم
معده انسان و عضلات آن بسيار ظريف و حساس است و به هيچ وجه قادر به هضم کامل غذاهاي گوشتي نيست در حاليکه معده خشن گوشتخواران با عضلات پولادينش کار اصلي هضم را انجام مي دهد. اين اساسي ترين دليل براي هضم نکردن غذا، يبوست و دل درد در آدمهائيست که از گوشت براي خوراک استفاده مي کنند .
دليل ششم
ترشح غده هاي معده و لوزالمعده انسان و بقيه حيوانات گياهخوار به بافتهاي گوشت بسيار کم اثر است و نمي توانند قادر باشد مانند ترشحات غدد يک درنده، گوشت (و همچنين استخوان حيوانات) را نرم و حل کنند.
دليل هفتم
گوشت داراي ازت زيادي است که دفع آن از عهده کبد جانوران گياهخوار ساخته نيست و همين علت اصلي امراضي چون نقرس و ناراحتيهاي کبديست که بکرات نزد افراد گوشتخوار ديده مي شود، بوي بد دهان و بعضي از انواع سردردها و سرگيجه ها نيز زائيده همين سبب است .
دليل هشتم
انسان قادر نيست مانند حيوانات گوشتخوار از جسد حيوانات بطور کامل و طبيعي استفاده کند. وقتي شير، روباه يا هر حيوان ديگري طعمه اش را شکار مي کند فقط گوشتهاي ران و سر و سينه آنرا نمي خورد بلکه گوشت، پوست و استخوان را با هم مي بلعد و با اين کارش تعادلي از نقطه نظر احتياجات گوناگون بدن به مواد مختلف غذايي بر قرار مي کند .
دليل نهم
چاک دهان گوشتخواران بسيار عريض است بطوريکه مي توانند هنگام بلعيدن آنرا بحد زيادي بازنمايند، چاک کوچک دهان انسان دليل محکم ديگري بر ميوه خوار بودن اوست .
دليل دهم
چربيهاي موجود در گوشت حيوانات به زحمت از بدن گياه خواران دفع مي گردد و اغلب بصورت پيه در ناحيه هاي شکم، ران، باسن و غبغب مردم گوشتخوار ذخيره مي شود، همين چربيهاست که در جدار داخلي رگها جمع شده و حرکت خون را نامنظم مي سازد
سکته هاي قلبي حاصل اين تغذيه اشتباه و شکم پرستانه است. مصرف چربيهاي گياهي مثل روغن زيتون، آفتابگردان و غيره هيچوقت ديده نشده که عارضه اي ايجاد کند .
دليل يازدهم
حيوانات گوشتخوار مي توانند به سرعت بدوند و شکار خود را در حال گريز بگيرند اما انسان چون ميوه خوار است، قادر به اين کار نيست و در عوض به راحتي دانه از گياهان بر مي چيند يا از درختان بالا ميرود و براي خوراکش ميوه مي کند .
دليل دوازدهم
چشم گوشتخواران بر خلاف چشم انسان و ديگر جانوران گياهخوار که نامتغيير مي باشد قادر است در تارکي ببيند و مردمکش کوچک و بزرگ شود.
دليل سيزدهم
پروتئين حاصله از گوشت براي جذب شدن، معده انسان را به يک کار طاقت فرسا وامي دارد در حاليکه پروتئين هاي نوع گياهي راحت تر جذب شده و بدن انسان و ديگر حيوانات گياهخوار آنها را آسان تر قبول مي کند.
دليل چهاردهم
حيوانات گوشتخوار مي توانند بوي جانوران ديگر را از خيلي دور استشمام کنند. انسان اصلاً قادر به اين کار نيست.
دليل پانزدهم
تمام گوشتخواران قادرند براي بچنگ آوردن شکار، خود را اگر لازم باشد، ساعتها (بي حرکت) پنهان کنند و بطور غريزي حيله هاي گوناگوني را براي فريب دادن طعمه مي دانند، انسان نه مي تواند چند دقيقه جائي بند شود و نه قادر است در جائيکه هموار نيست راه برود .
دليل شانزدهم
طبع انسان چون ميوه خوار است، همانگونه که گوشتخواران از ديدن اجساد خون آلود اشتهايشان تحريک مي شود او نيز از ديدن، بوئيدن و چشيدن ميوه ها و سبزيجات لذت مي برد و خوشش مي آيد و در مقابل از ديدن اجساد خون آلود و دل و روده در آمده حالش بهم مي خورد و غمگين و ناراحت مي شود. (درضمن گياهخواران و از جمله انسان بسيار علاقه مند اند که ميوه ها را به صورت خام بخورند، اين در حاليست که خوردن گوشت خام براي انسان تهوع آور و غير قابل قبول مي باشد.- انسان طبيعتاً از گشتن و خون گريزان است.)
دليل هفدهم
ميوه جات و سبزيجات خام از خاصيت شديد شفا بخشي و دفع ميکروب برخوردارند که براي سلامت انسان بسيار ضروريست. برعکس ميوه ها و سبزيجات ، گوشت اکثر اوقات ناقل ويروس ها و ميکروبهاي خطرناک است، بخصوص انواع و اقسام کرمها معمولاً از راه گوشت به انسان منتقل شده در جدار روده مي چسبند و شخص گوشتخوار را مبتلا به کم خوني، زردي، رنگ پريدگي، لاغري، ضعف بنيه، پر خوابي و بي حوصلگي مي کنند. هر چند پختن تا حدودي اين کرمها را از بين مي برد ولي تصور از بين بردن تمام اين موجودات خطرناک از راه پختن يک راه اساسي نيست زيرا که خيلي از آنها مي توانند درجه حرارتهاي بسيار شديد را نيز تحمل کنند و تازه آنهائي که از بين مي روند مواد زائد سمي خود را همچنان باقي مي گذارند و آن اکثريتي که از بين نمي روند در بدن بسرعت رشد کرده و زندگي را بر شخص گوشتخوار تنگ مي گردانند. اگر شما نيز گوشتخوار هستيد چه بسا که مبتلا به اين کرما، ويروسها و انگلها بوده، ولي خودتان از آن خبر نداشته باشيد.
دليل هجدهم
بزاق انسان و ديگر گياهخواران جهت آماده کردن مواد نشاسته اي براي هضم در دهان، داراي آميلاز است، اما بزاق دهان گوشتخواران فاقد اين ماده مي باشد .
دليل نوزدهم
قسمتهاي مختلف گوشت بطور وحشتناکي از اسيد ئوريک (اوره) برخوردار است مثلا يک کيلو گوشت گوساله داراي 30 گرين و يک کيلو جگر بيش از 40 گرين اسيد ئوريک دارد، در وضعيکه تمام اسيد ئوريکي که بدن خود مي سازد و دفع مي کند در روز از طريق کليه ها فقط 6 گرين مي باشد و اضافه بر اين مقدار کاري دشوار براي کليه ها بوجود آورده شخص را به امراض گوناگون سخت که ناشي از تراکم اسيدئوريک در بدن باشد مبتلا مي سازد. اين بيماريها تا وقتي مريض به خوردن گوشت ادامه مي دهد هرگز ديده نشده که علاج قطعي داشته باشد .
دليل بيستم
چرندگان و پرندگان گياهخوار همديگر را مي شناسند و به مهرباني در کنار يکديگر مي توانند زندگي کنند، مرغ و خروسها لابلاي دست و پاي گاو گوسفند بدون آنکه ترسي به خود راه بدهند مي لولند و دنبال دانه مي گردند، اما همينکه گرگ يا روباهي نزديک شود به طور غريزي از آنجا مي گريزند اين حالت در انسان هم ديده شده که از حيوانات درنده فرار کند .
دليل بيست و يکم
دستهاي انسان که به گروه گياهخواران تعلق دارد براي دريدن ساخته نشده است انگشتان دست او نشان ميوه خوار بودن اوست، والا مي بايست از پنجه هائي برنده و تيز بر خوردار باشد .
دليل بيست و دوم
کنترل حرارت بدن به دو طريق انجام مي گيرد. يکي با عرق کردن و ديگري با آويختن زبان از دهان و تنفس هاي سريع. کليه گياهخواران از طريق اول با استفاده از مجراهاي موجود در روي پوست خود و تمامي گوشتخواران به طريق دوم با در آوردن زبان و تنفس سريع اينکار را انجام مي دهند مثل سگ و گرگ .
عرق کردن در گياهخواران باعث دفع طبيعي سموم احتمالي موجود در گياهاني که گياهخوار خورده خواهد شد و چنانچه انساني از خوراک گوشتي استفاده کرده باشد چون ميزان سموم و مواد زائد از ميزان طبيعي بالاتر مي رود، عرق تن او بد بود و متعفن خواهد گرديد .
دليل بيست و سوم
گوشتخواران تقريباً ده برابر گياهخواران جوهر نمک (اسيد هيدروکلوريک) در بدن خود توليد مي کنند که بيشتر در هضم قسمتهاي استخواني گوشت بکار گرفته مي شود. و با توجه به ميزان جوهر نمک در بدن آدمي هرگز نمي شود او را يک گوشتخوار به حساب آورد .
دليل بيست و چهارم
انسان مي تواند در رژيم غذايي خود گوشت را به سادگي حذف کند و در اين راستا ادعا مي شود که رو به سلامت بيشتر هم خواهد گذاشت، ولي او هيچگاه نمي تواند غذاي طبيعي خود را که گياهان مي باشد حذف کند و به زندگي ادامه دهد. اين در حاليست که گوشتخواران مي توانند بدون خوردن گياه زندگي کنند و سالم باقي بمانند
دليل 25
گوشت گرون شده و بهتره سبزي بخوريد تا بتونيد زنده تر بمونيد.


از دوستان عزيز تقاضا مي کنم در تدقيق اين دلايل کمک کنند و در صورتي که دلايلي عليه اين نظريه نيز وجود دارد ارائه دهند شايد راهي باشد به سوي ، سلامت و طول عمر بيشتر
به نظر مي رسد که در دين ما هم مکانيسم ها و تويه هايي براي کاهش استفاده از گوشت حيوانات وجود د اشته باشد از جمله محدود کردن حيواناتي که قابل خوردن هستند و آئين نامه هاي لازم الاجرايي که براي ميراندن و استفاده از گوشت حيوانات وضع شده است.
تا نظر دوستان چه باشد
دلايل و شواهد زير بخشي از دلايل بسيار زيادي است که ثابت مي کند انسان بطور حتم جزء گياهخواران مي باشد و اشتباهاً از روي حرص، شايد هم بخاطر اجبار در دوراني که يخبندان سطح کره زمين را پوشانده بود به اين تغذيه غلط روي کرد و تا به کلي دست از اين عادت مضر بر ندارد روي سلامت و آرامش را نخواهد ديد. آنچه مسلم است در طبيعت هر چيز در جاي خاص خودش قرار دارد. يک گياه براي مرداب درست شده و ديگري براي بيابان. ساختمان دهان يک جانور براي چريدن است و ديگري براي دريدن. انسان موجودي نيست که ساختمان بدنش چيزي مغاير با قوانين طبيعت باشد. او نيز زاده طبيعت است و وابستگي نزديکي به طبيعت داد. هر گاه او را رو يهمرفته با ساير جانوران مقايسه کنيم مي بينيم نه شبيه است به جانوران درنده و نه به حيوانات چرنده. بلکه ساختمان بدن او بسيار نزديک است به ساختمان ميمون هاي ميوه خوار
دليل اول
در طبيعت آن دسته از پستانداران که آب را هنگام نوشيدن ليس مي زنند مثل گربه، ببر، خرس و گرگ، گوشتخوار هستند و هر کدام که آب را مي مکند يا هورت مي کشند مانند گاو، فيل و انسان گياهخوار مي باشند .
دليل دوم
انسان و بقيه گياهخواران قادرند آرواره پائين خود را بدون تکان دادن سر علاوه بر بالا و پائين به طرفين نيز تکان دهند در حاليکه درندگان از حرکات جنبي فکين که جهت آسياب کردن دانه به گياهخواران داده شده عاجز مي باشند.
دليل سوم
آرواره جانوران گوشتخوار داراي دندانهاي شمشيري شکل هست که به دو دندان نيش بزرگ براي پاره کردن مجهز است اين آرواره ها بسيار پر قدرت و خرد کننده مي باشند، اما در گياهخواران دندانها صاف و مسطح هستند و دندانهاي کلبي همسطح بقيه دندانهاست، آرواره ها ضعيف هستند و براي فشارهاي شديد طراحي نشده اند. نوع دندانهاي انسان او را جزو لاينفک گروه گياهخواران قرار مي دهد. (اين تفاوت حتي در ميناي دندانها هم مشاهده مي شود) .
دليل چهارم
در ساختمان بدن گوشتخواران بعلت قابليت فساد پذيري سريع گوشت طول روده ها کوتاه است تا حيوان بتواند هر چه زودتر آنرا دفع نمايد. زيرا غذاهاي گوشتي پس از هضم در روده محيط بسيار مناسبي براي رشد باکتريهاي مواد آلي از هم پاشيده و فاسد شده بوجود مي آورد. گياهخواران منجمله انسان داراي روده هاي درازي مي باشند براي اينکه مواد غذايي به آهستگي مواد مغذي را پس مي دهند، و از اينجاست که تغاير غذاي يک گوشتخوار با گياهخوار مشهود مي گردد. تبديل و هضم غذاي گياهخواران به وسيله انفعالات تخميري با همراهي دسته هاي مختلف ميکروبهاي گياهي انجام مي گيرد. با اين تفاوت که آن دسته از ميکربها که براي گوشتخواران مناسب است براي گياهخواران مناسب نيست. حتي اگر بدن براي تعديل آن کوشش کند. اين ثابت مي کند گوشت يک غذاي اشتباه و مضر برگياهخواران مي باشد .
دليل پنجم
معده انسان و عضلات آن بسيار ظريف و حساس است و به هيچ وجه قادر به هضم کامل غذاهاي گوشتي نيست در حاليکه معده خشن گوشتخواران با عضلات پولادينش کار اصلي هضم را انجام مي دهد. اين اساسي ترين دليل براي هضم نکردن غذا، يبوست و دل درد در آدمهائيست که از گوشت براي خوراک استفاده مي کنند .
دليل ششم
ترشح غده هاي معده و لوزالمعده انسان و بقيه حيوانات گياهخوار به بافتهاي گوشت بسيار کم اثر است و نمي توانند قادر باشد مانند ترشحات غدد يک درنده، گوشت (و همچنين استخوان حيوانات) را نرم و حل کنند.
دليل هفتم
گوشت داراي ازت زيادي است که دفع آن از عهده کبد جانوران گياهخوار ساخته نيست و همين علت اصلي امراضي چون نقرس و ناراحتيهاي کبديست که بکرات نزد افراد گوشتخوار ديده مي شود، بوي بد دهان و بعضي از انواع سردردها و سرگيجه ها نيز زائيده همين سبب است .
دليل هشتم
انسان قادر نيست مانند حيوانات گوشتخوار از جسد حيوانات بطور کامل و طبيعي استفاده کند. وقتي شير، روباه يا هر حيوان ديگري طعمه اش را شکار مي کند فقط گوشتهاي ران و سر و سينه آنرا نمي خورد بلکه گوشت، پوست و استخوان را با هم مي بلعد و با اين کارش تعادلي از نقطه نظر احتياجات گوناگون بدن به مواد مختلف غذايي بر قرار مي کند .
دليل نهم
چاک دهان گوشتخواران بسيار عريض است بطوريکه مي توانند هنگام بلعيدن آنرا بحد زيادي بازنمايند، چاک کوچک دهان انسان دليل محکم ديگري بر ميوه خوار بودن اوست .
دليل دهم
چربيهاي موجود در گوشت حيوانات به زحمت از بدن گياه خواران دفع مي گردد و اغلب بصورت پيه در ناحيه هاي شکم، ران، باسن و غبغب مردم گوشتخوار ذخيره مي شود، همين چربيهاست که در جدار داخلي رگها جمع شده و حرکت خون را نامنظم مي سازد
سکته هاي قلبي حاصل اين تغذيه اشتباه و شکم پرستانه است. مصرف چربيهاي گياهي مثل روغن زيتون، آفتابگردان و غيره هيچوقت ديده نشده که عارضه اي ايجاد کند .
دليل يازدهم
حيوانات گوشتخوار مي توانند به سرعت بدوند و شکار خود را در حال گريز بگيرند اما انسان چون ميوه خوار است، قادر به اين کار نيست و در عوض به راحتي دانه از گياهان بر مي چيند يا از درختان بالا ميرود و براي خوراکش ميوه مي کند .
دليل دوازدهم
چشم گوشتخواران بر خلاف چشم انسان و ديگر جانوران گياهخوار که نامتغيير مي باشد قادر است در تارکي ببيند و مردمکش کوچک و بزرگ شود.
دليل سيزدهم
پروتئين حاصله از گوشت براي جذب شدن، معده انسان را به يک کار طاقت فرسا وامي دارد در حاليکه پروتئين هاي نوع گياهي راحت تر جذب شده و بدن انسان و ديگر حيوانات گياهخوار آنها را آسان تر قبول مي کند.
دليل چهاردهم
حيوانات گوشتخوار مي توانند بوي جانوران ديگر را از خيلي دور استشمام کنند. انسان اصلاً قادر به اين کار نيست.
دليل پانزدهم
تمام گوشتخواران قادرند براي بچنگ آوردن شکار، خود را اگر لازم باشد، ساعتها (بي حرکت) پنهان کنند و بطور غريزي حيله هاي گوناگوني را براي فريب دادن طعمه مي دانند، انسان نه مي تواند چند دقيقه جائي بند شود و نه قادر است در جائيکه هموار نيست راه برود .
دليل شانزدهم
طبع انسان چون ميوه خوار است، همانگونه که گوشتخواران از ديدن اجساد خون آلود اشتهايشان تحريک مي شود او نيز از ديدن، بوئيدن و چشيدن ميوه ها و سبزيجات لذت مي برد و خوشش مي آيد و در مقابل از ديدن اجساد خون آلود و دل و روده در آمده حالش بهم مي خورد و غمگين و ناراحت مي شود. (درضمن گياهخواران و از جمله انسان بسيار علاقه مند اند که ميوه ها را به صورت خام بخورند، اين در حاليست که خوردن گوشت خام براي انسان تهوع آور و غير قابل قبول مي باشد.- انسان طبيعتاً از گشتن و خون گريزان است.)
دليل هفدهم
ميوه جات و سبزيجات خام از خاصيت شديد شفا بخشي و دفع ميکروب برخوردارند که براي سلامت انسان بسيار ضروريست. برعکس ميوه ها و سبزيجات ، گوشت اکثر اوقات ناقل ويروس ها و ميکروبهاي خطرناک است، بخصوص انواع و اقسام کرمها معمولاً از راه گوشت به انسان منتقل شده در جدار روده مي چسبند و شخص گوشتخوار را مبتلا به کم خوني، زردي، رنگ پريدگي، لاغري، ضعف بنيه، پر خوابي و بي حوصلگي مي کنند. هر چند پختن تا حدودي اين کرمها را از بين مي برد ولي تصور از بين بردن تمام اين موجودات خطرناک از راه پختن يک راه اساسي نيست زيرا که خيلي از آنها مي توانند درجه حرارتهاي بسيار شديد را نيز تحمل کنند و تازه آنهائي که از بين مي روند مواد زائد سمي خود را همچنان باقي مي گذارند و آن اکثريتي که از بين نمي روند در بدن بسرعت رشد کرده و زندگي را بر شخص گوشتخوار تنگ مي گردانند. اگر شما نيز گوشتخوار هستيد چه بسا که مبتلا به اين کرما، ويروسها و انگلها بوده، ولي خودتان از آن خبر نداشته باشيد.
دليل هجدهم
بزاق انسان و ديگر گياهخواران جهت آماده کردن مواد نشاسته اي براي هضم در دهان، داراي آميلاز است، اما بزاق دهان گوشتخواران فاقد اين ماده مي باشد .
دليل نوزدهم
قسمتهاي مختلف گوشت بطور وحشتناکي از اسيد ئوريک (اوره) برخوردار است مثلا يک کيلو گوشت گوساله داراي 30 گرين و يک کيلو جگر بيش از 40 گرين اسيد ئوريک دارد، در وضعيکه تمام اسيد ئوريکي که بدن خود مي سازد و دفع مي کند در روز از طريق کليه ها فقط 6 گرين مي باشد و اضافه بر اين مقدار کاري دشوار براي کليه ها بوجود آورده شخص را به امراض گوناگون سخت که ناشي از تراکم اسيدئوريک در بدن باشد مبتلا مي سازد. اين بيماريها تا وقتي مريض به خوردن گوشت ادامه مي دهد هرگز ديده نشده که علاج قطعي داشته باشد .
دليل بيستم
چرندگان و پرندگان گياهخوار همديگر را مي شناسند و به مهرباني در کنار يکديگر مي توانند زندگي کنند، مرغ و خروسها لابلاي دست و پاي گاو گوسفند بدون آنکه ترسي به خود راه بدهند مي لولند و دنبال دانه مي گردند، اما همينکه گرگ يا روباهي نزديک شود به طور غريزي از آنجا مي گريزند اين حالت در انسان هم ديده شده که از حيوانات درنده فرار کند .
دليل بيست و يکم
دستهاي انسان که به گروه گياهخواران تعلق دارد براي دريدن ساخته نشده است انگشتان دست او نشان ميوه خوار بودن اوست، والا مي بايست از پنجه هائي برنده و تيز بر خوردار باشد .
دليل بيست و دوم
کنترل حرارت بدن به دو طريق انجام مي گيرد. يکي با عرق کردن و ديگري با آويختن زبان از دهان و تنفس هاي سريع. کليه گياهخواران از طريق اول با استفاده از مجراهاي موجود در روي پوست خود و تمامي گوشتخواران به طريق دوم با در آوردن زبان و تنفس سريع اينکار را انجام مي دهند مثل سگ و گرگ .
عرق کردن در گياهخواران باعث دفع طبيعي سموم احتمالي موجود در گياهاني که گياهخوار خورده خواهد شد و چنانچه انساني از خوراک گوشتي استفاده کرده باشد چون ميزان سموم و مواد زائد از ميزان طبيعي بالاتر مي رود، عرق تن او بد بود و متعفن خواهد گرديد .
دليل بيست و سوم
گوشتخواران تقريباً ده برابر گياهخواران جوهر نمک (اسيد هيدروکلوريک) در بدن خود توليد مي کنند که بيشتر در هضم قسمتهاي استخواني گوشت بکار گرفته مي شود. و با توجه به ميزان جوهر نمک در بدن آدمي هرگز نمي شود او را يک گوشتخوار به حساب آورد .
دليل بيست و چهارم
انسان مي تواند در رژيم غذايي خود گوشت را به سادگي حذف کند و در اين راستا ادعا مي شود که رو به سلامت بيشتر هم خواهد گذاشت، ولي او هيچگاه نمي تواند غذاي طبيعي خود را که گياهان مي باشد حذف کند و به زندگي ادامه دهد. اين در حاليست که گوشتخواران مي توانند بدون خوردن گياه زندگي کنند و سالم باقي بمانند
دليل 25
گوشت گرون شده و بهتره سبزي بخوريد تا بتونيد زنده تر بمونيد.


