اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
![]()
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.
وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه
برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
جشن نامه (اشعار و نوشته هاي سرور و شادماني جهت عروسي ) | اشعار و صنايع شعری | 3 | |
![]() |
اشعار سعید پلیمر | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری | اشعار و صنايع شعری | 49 | |
![]() |
مناظره(گفتگو با اشعار) | اشعار و صنايع شعری | 639 | |
![]() |
اشعار دفاع مقدس | اشعار و صنايع شعری | 27 |