اشعار و نوشته هاي عاشقانه

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو من،تو من،تو منی...من تو من تو من تو شدم

مگر که مرگ جدامان کند به زور از هم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام اي چشم باراني ! سوالم را که مي داني !
پناهم مي دهي امشب ؟

منم آن آشناي ساليان گريه و لبخند
و امشب رو به ويراني ... پناهم مي دهي امشب ؟

ميان آب و گل رقصان ، ميان خار و گل خندان
در آن آغوش نوراني ... پناهم مي دهي امشب ؟

دل و دين در کف يغما و من تنها و من تنها
در اين هنگام رو حاني ... پناهم مي دهي امشب ؟

به ظلمت رهسپار نور و از ميراث هستي دور
در آن اسرار پنهاني ... پناهم مي دهي امشب ؟

رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انساني ... پناهم مي دهي امشب ؟

نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمي محفل
تو از چشمم چه مي خواني ؟ ...پناهم مي دهي امشب ؟

و من با اشک می شویم تمام شعرهایم را پس از مصراع پایانی
پناهم می دهی امشب ...؟
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=&quot][FONT=&quot]نمیدانم چه میخواهم خدایا[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]به دنبال چه میگردم شب و روز[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]چه می جوید نگاه خسته ی من[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]چرا افسرده است این قلب پرسوز [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]ز جمع آشنایان می گریزم[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]به کنجی میخزم آرام و خاموش[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]نگاهم غوطه ور در تیرگی ها[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]به بیمار دل خود میدهم گوش[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]که میگوید که میگوید[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]جهانی این چنین زیباست[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]جهانی این چنین رسوا[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]کجا شایسته ی رویاست[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]به تکرار غم نیما[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]کجای این شب تیره[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]بیاویزم بیاویزم[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]قبای ژنده خود را

[/FONT][/FONT]


 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
من كه باشم كه بر ان خاطر عاطر گذرم... لطف ها مي كني اي خاك درت تاج سرم
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اون که تورو دوستت داشت
یه دفعه تنهات گذاشت
رفتش با یکی دیگه
یاد تورو جا گذاشت
اون که می گفت همیشه
زندگی بی تو نمی شه
حالا چی می خوای بگی؟
رفتش واسه همیشه
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=verdana,arial,helvetica,sans-serif]من امشب با تو می مانم ....[/FONT]من امشب عشق را با تو می خوانم .....و خواهم خواست ....و خواهم گفت ....شما ای ساعتهای مهتابی ....شما ای با تو بودنهای بی خوابی ....که در آن تا خدا تو را فریاد خواهم زد و خواهم خواست .....را پایانی نبود ....کفر است!! .....چه باک ....من امشب با تو می مانم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوست داشتن تنها یک واژه یا کلمه نیست​


دوست داشتن کمتر از اوج رفاقت نیست​


دوست داشتن تنها تقسیم شادی ها​


یا گفتن و تکرار دوستت دارم نیست​


دوست داشتن یعنی که با تو هم نفس شدن​


یعنی من تنهای من با تو ما شدن​


دوست داشتن یعنی که در اوج بی کسی​


امید وار به لحظه با تو همراه شدن​
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه

خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو میگی با منی ولی میدونم دیگه تو دوستم نداری

می دونم منو بردی از یادت داری تو عشق کم میاری

می دونم دیگه نمی خوای باهات بمونم
می دونم دوستم نداری

برو پیش اونی که واسش میمیری به پاش میشینی بیقراری بیقراری

یادته بهت می گفتم که حرفای تو بهونه اس

تقصیر تو نیست می دونم تقصیر این زمونه اس

حالا همه چی تمومه حرفی وسط نمونه

دیگه نمی خوام ببینمت هر چی میگی همونه

می دونم دیگه منو نمی خوای نمی خوای نمی خوای

عشقمون عشقمون چه سهل یادت رفت یادت رفت یادت رفت

می دونم می دونم دیگه منو نمی خوای نمی خوای نمی خوای

دیگه قیدمو بزن برو که خوب شناختمت

چه ساده تو رو به اون عشق غریبه باختمت
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
ترانه ای را که برایت گفته بودمش فروختم با پولش نخ خریدم زخم دلم رو دوختم

روز تو جهنم مي بينمت آخه من وتو جهنمي هستيم تو به جرم اينكه دل منو دزديدي منم به جرم اينه يه عمر به جاي خدا تو رو پرستيدم
خدا حافظ

باز باران بی ترانه

گریه هایم عاشقانه

می‌خورد بر سقف قلبم

یاد ایام تو داشتن

می‌زند سیلی به صورت

باورت شاید نباشد

مرده است قلبم ز دستت

فکر آنکه با تو بودم

با تو بودم شاد بودم

توی آن دشت نگاهت

گم شدن در خاطراتت ...
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کجای جهان رفته ای
نشان قدم هایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است
باز نمی گردی...می دانم.
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
به تو می‌گم که نشو دیوونه ای دل
به تو می‌گم که نگیـر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
به تو می‌گم عاشقی ثمـــر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
عقـلم رو زیر پا گذاشتی رفتی
تو من رو مبتلا گذاشتی رفتی
به غم زمونه ای دل
من رو جا گذاشتی رفتی
به خدا من رو رسوا کردی ای دل
همه‌جا مشتم رو وا کردی ای دل
فتـنه بر پا کردی ای دل
من رو رسوا کردی ای دل
می‌دونم تو دیگه عاقل نمی‌شی
تو دیگه برای من دل نمی‌شی
می‌دونم تو دیگه عاقل نمی‌شی
تو دیگه برای من دل نمی‌شی
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
به تو می‌گم که نشو دیوونه ای دل
به تو می‌گم که نگیـر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
به تو می‌گم عاشقی ثمـــر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
من دیگه بچه نمی‌شم آه
دیگه بازیـچه نمی‌شم
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکستی قلبمو مثل
درختی خشک و بی ارزش
بازم پای تو میمونم
بدون لحظه ای لغزش
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نخستین روز برفی
پذیرفتی زیر چترم باشی
و عشق فضا را گرفت
خفیف بود مرا لرزش سر اندرپا
از ان نگاه نخست
ولی هزارن پس لرزه لحظه لحظه رسید
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من و باد صبا مسگین دو سز گردان بی حاصل / من از افسون چشمت مست و او از جعد گیسویت
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از هر طرف که می‌روم
به خانه‌ی تو می‌رسم
نعوذبالله
خدا شده‌ای مگر؟!
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق...ثبت است برجريده عالم دوام ما
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نباشی
عشق نباشه
گل نباشه
بشت بنجره نباشی
دلم از
دلت جدا شه
من که باورم نمیشه
تو نمونی
تو نباشی
من نباشم
مگه میشه
تو نمونی
من نمیرم
زنده باشم
من که باورم نمیشه
بردن اسم تو از یاد
اخه حس عاشقی رو
دستای تو یاد من داد
زیر سایه تو بودن
از گذشته تا همیشه
منو جا نذار تو دردها
اخه باورم نمیشه
من که باورم نمیشه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نخستین روز برفی
پذیرفتی زیر چترم باشی
و عشق فضا را گرفت
خفیف بود مرا لرزش سر اندرپا
از ان نگاه نخست
ولی هزارن پس لرزه لحظه لحظه رسید
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم

و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمیماند

و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم

درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد

و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

درون سینه ی پر جوش خویش اما

کسی حال من تنها نمی پرسد

و من چون تک درخت زرد پاییزم

که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام تنم سوخت، در تب یادت

چقدر خسته ام از تو...


چقدر خسته ام از ،حس عجیبی که در دلم به تو دارم

...

تمام آنچه من و باور من داشت،مال تو بود

چه ظالمانه کشیدی، به بود من آتش.
 

الهام3

عضو جدید
خنده از یادم رفت...

ولی عطر تنت در آغوشم جا ماند.



عطر نفس هات در خاطرم حک شد.

سیاهی غم هایم ماند و تیک تاک ساعت که رفتنت را ثانیه به ثانیه به یادم می آورد.

من ماندم تنها در این جاده

همه رفتند من ماندم تنها...​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
فردا روز دیگری است

كه بی تو

بر عمر تلف شده افزوده می شود

همین روزها


...روز رفتن از راه می رسد

و من طوری از خیال تو گم می شوم

كه انگار هرگز نبوده ام ... !



 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز

مهربانم ...
.
هنوز هم برگ برگ این روزها رنگ خزان نبودنت را دارند ... .
وعقربه های این ساعتهای بی تو به خوابی ابدی فرو رفته اند ....
آه .. .
از لحظه ای که بودنت را دریغ کردی تهی شده ام از بودن و ماندن ....
و ضربان این قلب ونفسها که به شماره افتاده اند ... .
کاش می دانستی ... .
با نبودنت طناب این دار هر روز محکمتر می شود !!
 

Similar threads

بالا