امرو نشستم تو تاکسی
مرده گفت: میشه با تلفنتون یه زنگ بزنم؟
من اون لحظه خیلی به نظر زرنگ اومدم از نظر خودم که گفتم: بگید شماره تونو بگیرم
شماره رو گفت
گرفتم . . .
موبایل خودش زنگ خورد
پیاده شد
دود ازکله ی ابلهم بلند شد!
به راننده گفتم: ما چقد ساده ایم به قرآن
راننده گفت: نخیر خانوم! شما ساده ای، ما نیستیم . . . . . بعله
مرده گفت: میشه با تلفنتون یه زنگ بزنم؟
من اون لحظه خیلی به نظر زرنگ اومدم از نظر خودم که گفتم: بگید شماره تونو بگیرم
شماره رو گفت
گرفتم . . .
موبایل خودش زنگ خورد
پیاده شد
دود ازکله ی ابلهم بلند شد!
به راننده گفتم: ما چقد ساده ایم به قرآن
راننده گفت: نخیر خانوم! شما ساده ای، ما نیستیم . . . . . بعله