اجبار يا اختيار در حجاب؟!

shabnam...

عضو جدید
کاربر ممتاز
حجاب یعنی اییییییییییین...نه کمتر نه بیشتر:razz:
مردم هزارتا مشکلو بدبختی دارن گیرشون رو اینه...اه
 

پرواز@

کاربر بیش فعال
ریشه هر اعتقاد از آن جا خشک میشود که بخواهند تحمیلش کنند!
...
ولا اگه قراره به زور سر نیزه بهشت بریم
ارزونی خودشون
ما میریم جهنم



 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما اول باید ببینیم اختیار چیست و اجبار چیست ؟
طبیعتا اگه اون اختیار برای بقیه مشکلی ایجاد نکنه .......اختیار خوبه

ولی یک نفر اختیار میکنه زورگیری کنه !!!!!!!! ............این راهو برمیگزینه ! آیا این خوبه ؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریشه هر اعتقاد از آن جا خشک میشود که بخواهند تحمیلش کنند!
...
ولا اگه قراره به زور سر نیزه بهشت بریم
ارزونی خودشون
ما میریم جهنم




اعتقاد به بستن کمربندایمنی ؟!
در کشور ما به نظر شما خشکانیده شده ؟ ..............نمیخواید بگید که با اون حجم جریمه تحمیلی نبوده برای خیلیها
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
حجاب همواره به عنوان یکی از مهمترین نمادهای اجتماعی مطرح بوده است.بر خلاف عده ای که منشاء حجاب را در اسلام می دانند، پیدایش ( و نه تکمیل ) آن هم از لحاظ جغرافیایی و هم از نظر آئینی به اسلام باز نمی گردد.دستورات حجاب هم در متون مقدس عهد عتیق آمده و هم بنابر اشاره ویل دورانت در ایران باستان نیز حجاب حتی از نوع چادر وجود داشته است.سابقه ایرانیان در این زمینه به گونه ای بوده که ویل دورانت ایرانیان را عامل پراکنده شدن حجاب در جهان می داند.منشاء حجاب در هر دین و فرهنگی که باشد امروزه مسئله برای حال جامعه ایرانی شده است.مهمترین مسئله حجاب در ایران امروز لزوم اجباری بودن و یا آزاد بودن آن در جامعه است.قشر غیر مذهبی قطعا به عدم لزوم اجباری بودن حجاب معتقد است ولی این نوشتار برآن است که حجاب را از نظر اجباری بودن و از منظر یک فرد مذهبی، غیر سکولار و معتقد به حجاب مورد کنکاش قرار دهد.





احکام فردی و اجتماعی



اینکه حجاب طبق نص صریح قرآن در سوره نور(آیه 31) و سوره احزاب ( آیه 55 و 59 ) بر تمامی مومنان واجب است حقیقتی غیر قابل انکار است.از این نظر حجاب را می توان حکمی صریح از احکام اسلامی دانست.احکام اسلامی را از یک نظر می توان به دو دسته احکام فردی و احکام اجتماعی تقسیم نمود. احکام فردی احکامی هستند که به درون یک فرد وارد شده و رفتار وجدان فرد را مورد خطاب قرار می دهند اما در مقابل احکام اجتماعی احکامی هستند که هم ممکن است بر فرد وارد شود (مانند لزوم راستگویی، عدم غیبت و تجسس و غیره ) و هم ممکن است بر اجتماع وارد شود (مانند اجرای حدود زنا و دزدی،جهاد و مقابله با دشمنان و غیره ).اسلام بر این باور است که انسان با اجرای احکام فردی خود را به رستگاری در دنیا و آخرت خواهد رساند.(سوره اعراف آیه 170).این احکام از این نظر فردی هستند که تداخلی را برای دیگران ایجاد نمی کنند.

اجرای این احکام نه به سود دیگران است و نه به زیان آنها.

نمونه بارز این احکام نماز، عبادت، خواندن قرآن و ایمان و احکامی از این دست دانست.یک فرد با نماز خواندنش به خود سود می رساند و با نماز نخواندنش به کسی زیانی وارد نخواهد کرد.فرد با نماز صحیح و واقعی خواندن در این دنیا و دنیای آخرت رستگار خواهد شد.(سوره هود آیه 114 و سوره طه آیه 132) در مقابل احکام اجتماعی احکامی هستند که انسان اگر آنها را اجرا نکند علاوه بر دنیا و آخرت خود ممکن است دنیا و آخرت دیگران را تحت تاثیر منفی قرار دهد.به عنوان نمونه وقتی فردی دروغ می گوید هم به خود زیان می رساند چرا که پس از مدتی اعتبار اجتماعی خود را از دست می دهد و هم به دیگران که فریبشان داده یا حقوقشان را پایمال کرده زیان می رساند.



احکام سلبی و ایجابی




احکام را از یک نظر دیگر می توان به احکام سلبی و ایجابی تقسیم بندی نمود.به این معنا که در احکام سلبی خداوند انجام رفتارهایی را نهی کرده و انجام آنها را گناه می شمارد.دزدی، غیبت، قتل، زنا و خود کشی نمونه بارز چنین احکامی هستند.با کمی دقت در این احکام مشخص می شود که اجرای این رفتارها موجب گناه و زیان فردی و اجتماعی است و از طرفی عدم انجام آنها موجب هیچ گونه سود مادی و معنوی برای فرد یا اجتماع نمی باشد.



در مقابل احکام ایجابی قرار دارند که برعکس عمل می کنند.در این احکام خداوند امر به رفتارهایی دارد که انجام آنها به سود فرد یا اجتماع بوده ولی عدم انجام آنها نیز فرد و اجتماع را از آن سود باز می دارد.نماز، روزه، جهاد، نیایش نمونه هایی از این احکام هستند.



کدام احکام اجبار دارند؟



پس از طبقه بندی احکام در این 4 دسته به سوال اصلی نوشتار می رسیم که کدامیک از احکام اجبار بردار هستند؟برای پاسخ به این سوال احکام را بر اساس دو طبقه بندی صورت گرفته به 4 دسته تقسیم می کنیم:
 
آخرین ویرایش:

پرواز@

کاربر بیش فعال
ما اول باید ببینیم اختیار چیست و اجبار چیست ؟
طبیعتا اگه اون اختیار برای بقیه مشکلی ایجاد نکنه .......اختیار خوبه

ولی یک نفر اختیار میکنه زورگیری کنه !!!!!!!! ............این راهو برمیگزینه ! آیا این خوبه ؟

خدایش ...
حالا اجبار نه کمال!!!
آیا میشه با باتوم به ملت تحمیلش کرد
بخدا همون زورگیرم یه حق و حقوقی داره
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز

1- مدارا برای احکام فردی - سلبی



این احکام طبق تعریف احکامی هستند که تنها بر درو ن فرد وارد شده و فرد را از انجام آن بر حذر می دارند و به فرد گوشتزد می کنند که اجرای رفتارهایی به زیان او می باشد.نمونه این احکام را می توان گمان بد داشتن به دیگران دانست(حجرات 12 ).اجرای اجبار برای این نوع از احکام هیچ گونه ضرورت عقلی ندارد چرا که اولا در صورت اجبار هم نمی توان فرد را از رفتار بازداشت.مثلا چگونه می توان فرد را مجبور نمود تا در مورد فردی دیگری گمان بد نداشته باشد.هیچ وسیله ای اختراع نشده است تا بتواند درون افراد را بخواند.ثانیا اگر هم بتوان با اجبار افراد را از چنین رفتار ها ( نیاتی ) باز داشت این کار هیچ سودی ندارد چرا که در این صورت بهشت و جهنم از بین خواهد رفت.

خداوند افراد را مختار نموده تا خود از بین نیک و بد و با توجه به وسوسه هایی که دارند انتخاب نمایند.

حال اگر افراد را در این زمینه ها مجبور کنیم اولا در درون آنها نیستیم تا از اثر اجبار خبردار شویم و ثانیا اگر هم اجبار اثری داشته باشد معیارهای خداوند را به هم زده و افراد را به اجبار به بهشت برده ایم که البته این بهشت ارزشی ندارد.فرد باید بتواند گناه کند و آنگاه خود گناه نکند و سپس برای پاداش به بهشت برود و یا اینکه در دنیا سود آن را ببیند.







2- مدارا برای احکام فردی - ایجابی



احکامی هستند که بر درون فرد وارد شده و به او گوشتزد می کند که اگر فلان رفتار را انجام دهی به رستگاری خواهی رسید. اجرای اجبار در این رفتارها نیز با توجه به دلایلی که برای احکام فردی – سلبی گفته شد عقلانی نیست.چون اولا اثر ندارد و ثانیا اگر اثر داشته باشد نه سودی به فرد می رسد و نه به جامعه







3- اجبار برای احکام اجتماعی - سلبی



چنین احکامی بر عدم انجام رفتارهایی اشاره دارند که در صورت انجام به اجتماع یا لااقل افراد دیگری غیر از شخص زیان می رسانند.اجبار برای جلوگیری از این احکام عقلانی است

چرا که این رفتارها نمود خارجی داشته و قابل لمس از سوی دیگران یا حکومت هستند و همچنین در صورت انجام این رفتارها دیگر افراد جامعه مورد تعرض قرار گرفته و به آنها زیان می رسد و بنابراین این حکومت به نیابت از این افراد می تواند جلوی صورت گرفتن این رفتارها را گرفته و در صورت انجام آنها فرد خاطی را مجازات کند.
بر همین اساس است که اسلام برای دزدی وقتل حدود تعیین کرده است(مائده 38 و بقره 178 و بنی اسرائیل 33 ) .با کمی کنکاش مشخص می شود که قرآن همواره برای برخی از این احکام است که مجازات تعیین نموده است.







4- مدارا برای احکام اجتماعی - ایجابی



در صورتی که رفتارهای مربوط به این احکام صورت بگیرند به جامعه و فرد سود خواهد رسید.
ولی در صورت عدم انجام زیانی متوجه جامعه و دیگران نخواهد بود.
ازآنجا که معاونت و کمک به دیگران امری اختیاری است اجبار در این موارد لزوم عقلی ندارد.مثل این می ماند که فردی را به اجبار گرفته و به او بگوییم باید خیابان ها را جارو کنی.اسلام برای این رفتارها اجر اخروی و حتی دنیوی بر می شمارد ولی از آنجا که گرفتن اجر اختیاری است نباید فردی را محبور به گرفتن اجر نمود.البته می توان افراد را در این رفتارها مجبور نمود ولی چون این اجبار بر خلاف اختیار لازم برای گرفت اجر است فرد مزبور هیچ اجری را هم از خداوند نخواهد گرفت و بنابراین برای او تنها اجبار خواهد ماند.از آنجا که فرد بدون اعتقاد به کاری مجبور شده و نمی خواسته که به دیگران سود برساند پس از این رفتار حتی منزجر نیز خواهد شد و هنگامی که حتی لحظه ای اجبار را پشت سر خود نبیند از آن سر باز زد.نمونه چنین اجبار غلطی را می توان در این دانست که افرادی را به اجبار به جهاد با دشمنان ببریم.قرآن نیز در این زمینه می فرماید که بردن چنین افرادی ( که دیگر منافقانه عمل می کنند ) حتی به زیان جامعه تمام خواهد شد.(توبه 46 و 47 ) بله مشخصا چنین اجباری در دراز مدت نه تنها به جامعه سود نمی رساند بلکه موجب تقویت نفاق در جامعه شدن و زیان بلند مدت متوجه جامعه کرده و افراد نیز از احکام اسلامی منزجر خواهند شد. بنابر این در این احکام نیز تساهل لازم است.
 

پرواز@

کاربر بیش فعال
اعتقاد به بستن کمربندایمنی ؟!
در کشور ما به نظر شما خشکانیده شده ؟ ..............نمیخواید بگید که با اون حجم جریمه تحمیلی نبوده برای خیلیها

دوست عزیز من نوشتم اعتقاد
نه قوانین راهنمایی و رانندگی یا هر قانون قضایه دیگه ی
که صد البته در این موارد هم فرهنگ سازی بیشتر جواب داده تا اجبار
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایش ...
حالا اجبار نه کمال!!!
آیا میشه با باتوم به ملت تحمیلش کرد
بخدا همون زورگیرم یه حق و حقوقی داره
با ابزاری که شما گفتی نه .........ولی منظور از برخورد صرفا استفاده از این ابزار نیست .........بلکه منظور جلوگیری است از حجابهای نامتعارف به خصوص مخالف عرف عمومی ........ضمن اینکه نسبت به گذشته مامورین بیشتر باهاشون صحبت شده و آموزش دیده تر شدند ........تا جایی هم که من دیدم خانمها میان به خانمها تذکر میدن و آقایون هم به آقایون البته بیرون ماشین ............بعضی جاها هم خب تخلفاتی تو همین نحوه برخورد هست و من نمیتونم کتمانش کنم و به طبع در قبال برخورد اون چنینی حرف شما درسته


ولی فکر میکنم بحث این تاپیک نحوه برخورد نیست ..........اینه که آیا باید برخورد بشه یا نه
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز من نوشتم اعتقاد
نه قوانین راهنمایی و رانندگی یا هر قانون قضایه دیگه ی
که صد البته در این موارد هم فرهنگ سازی بیشتر جواب داده تا اجبار
پس شما منظورت اعتقاد دینی است ..........
اعتقاد که میگی اعتقاد دینی ، قانون و این موارد رو شامل میشه

فرهنگسازی امری دراز مدته .........بایستی در راستاش از اقدامات کوتاه مدت هم بهره گرفت
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز كپي پيست شروع شد...عزيزه دل...ديدگاهه خودتو بگو
و الا اون كپي پيستها را ما قبله تو ديديم
سلام ........عزیز دل دیدگاه خودم رو گفتم .........گاهی وقتا تو همین کپی پیستها هزاران نکته نهفته است .......شما دیدی خب تاپیک که فقط برای شما نیست ...........بذارید بقیه هم ببینند
 

asghar rahmati

عضو جدید
سلام ........عزیز دل دیدگاه خودم رو گفتم .........گاهی وقتا تو همین کپی پیستها هزاران نکته نهفته است .......شما دیدی خب تاپیک که فقط برای شما نیست ...........بذارید بقیه هم ببینند

حق با آقا محممد کپی پیستها بعضی وقتها خیلی به درد میخوره ... نه؟؟؟؟ :que::que::que::que::que:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
با حجاب چه کنیم؟



با توجه به توضیحات فوق بدیهی است که حکم حجاب در یکی از تقسیمهای فوق قرار خواهد گرفت.

پس قبل از این پرسش که با حجاب چه کنیم به این پرسش باید پاسخ دهیم که حجاب چه نوع حکمی است؟


 

asghar rahmati

عضو جدید
با حجاب چه کنیم؟



با توجه به توضیحات فوق بدیهی است که حکم حجاب در یکی از تقسیمهای فوق قرار خواهد گرفت.

پس قبل از این پرسش که با حجاب چه کنیم به این پرسش باید پاسخ دهیم که حجاب چه نوع حکمی است؟





شما که وارد هستین بگین آقا محممد ... چه نوع حکمی است ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما که وارد هستین بگین آقا محممد ... چه نوع حکمی است ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصولا جالب نیست کسی که خودش نظریه هایی رو گذاشته بیاد و جواب هم بده .........از نظر من این نوع نگاه تحمیلانه است
من به تحمیل کردن تحت هر شرایطی اعتقاد ندارم .........
 

asghar rahmati

عضو جدید
اصولا جالب نیست کسی که خودش نظریه هایی رو گذاشته بیاد و جواب هم بده .........از نظر من این نوع نگاه تحمیلانه است
من به تحمیل کردن تحت هر شرایطی اعتقاد ندارم .........


آره کاملا حق با شماست ... ولی شما که یک انتکتوئل هستین ، یک انتکتوئل به معنای واقعی ... خواهش میکنیم به این بحث بپردازین

تا از صحبت هاتون استفاده کنیم ...
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا خدا حجاب را واجب کرده است؟

آیا خدا حجاب را واجب کرده است؟

بسیاری از خانم هایی که حجاب کامل ، یا همان حجاب اسلامی ، را رعایت نمی کنند بر این تصور اند که خداوند "حجاب" را واجب نکرده و نیروهای حکومتی دست اندر کار که طی سی سال گذشته به شکل های مختلف خواسته اند به زور، حجاب را در ایران بر پا دارند، نمی توانند این اجبار تلخ را به حکم خدا و رسول مبتنی بدانند.

استاد مطهری اعتقاد دارند که خداوند بزرگ، حجاب را نه واجب بلکه مطلوب هم نمی داند؛ آن چه واجب است

حفظ نوع خاصی از پوشش(ستر) است که اجازه ندهد خانم ها به مثابه ابزارهایی برای لذت جویی مردان هوسباز، مورد بهره برداری قرار گیرند.

کتاب" مسئله حجاب"، نوشته استاد شهید مطهری
بخوانید:

... ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی، آن را موجه می سازد و از نظر تحلیل می توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست .

واژه " حجاب "

پیش از این که استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یاد آوری کنیم . آن نکته این است که معنای لغوی " حجاب " که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست

کلمه " حجاب " هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر ، استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست ، آن پوششی " حجاب " نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف می کند : " حتی توارت بالحجاب " یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد . پرده حاجز میان قلب و شکم را " حجاب " می نامند .

در دستوری که امیر المومنین ( ع ) به مالک اشتر نوشته است می فرماید : " فلا تطولن احتجابک عن رعیتک " یعنی در میان مردم باش ، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن ؛ حاجب و دربان، تو را از مردم جدا نکند ، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بی اطلاع نمانی .

ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان " فصل فی الحجاب کیف یقع فی الدول و انه یعظم عند الهرم " . در این فصل بیان می کند که حکومت ها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصله ای قرار نمی دهند ولی تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیم تر می شود تا بالاخره عواقب ناگواری به وجود می آورد . ابن خلدون کلمه " حجاب " را به معنی پرده و حائل ( نه پوشش ) به کار برده است .

استعمال کلمه " حجاب " در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است . در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه " ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است . فقها چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه " ستر " را به کار برده اند نه کلمه " حجاب " را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار می بردیم ، زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت " حجاب " پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و

همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود .

وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند . زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست . در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند، چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد .

پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد .

آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد . در آیات مربوطه لغت " حجاب " به کار نرفته است . آیاتی که در این باره هست ، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه " حجاب " را به کار برده باشد . آیه ای که در آن کلمه " حجاب " به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام .

می دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می شود : " یا نساء النبی لستن کأحد من النساء " یعنی شما با سایر زنان فرق دارید .
.
..


.
حقیقت امر این است که در مسأله پوشش – و به اصطلاح عصر اخیر حجاب – سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟

اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از این که مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.

درست است که صورت ظاهر مسأله این است که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آن کس که مسأله به نام او عنوان می شود زن است و احیانا مسأله به لحن دلسوزانه ای طرح می شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگری است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟

یعنی آن که در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است .

به قول ویل دورانت : "دامن های کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است ."

پس روح مسأله ، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آن ها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است .

از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانواده و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند ، و ازجنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می گردد که ارزش زن دربرابر مرد بالا رود.

فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آن ها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او .

حجاب در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر ، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند .

 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

به نظرم جا داره قصه یکی از دوستام درمورد حجاب بگم که چه تلنگری بهمون زد این یه قصه نیست حقیقتیه که برای ما پیش آمد

دوست من یه دختر مسیحی بود وبه تمام واجبات دینش آگاه بود وبه نظرمن یه مسیحی تمام عیار بود یه روز وقتی آمد دانشگاه همه امون به وجد آورد چرا چون چادر سرش بود وقتی علت جویا شدیم برای ما از حجاب برتر و اینکه مصون بمونه از حوادث جامعه گفت. تمام اون روز از تحقیقاتی که به عمل آورده و تمام منابع گفت وما همچنان در حیرت فرو میرفتیم که ما اندر خم یه کوچه موندیم .از اون به بعد ما یاد گرفتیم که چه شکلی الگوی همدیگه باشیم نه عامل مخرب ذهن

همین

حجاب یه چیز اختیاریه کاملا اختیاری

یکی برداشت خوب می کنه یکی برداشت بد به خود طرف برمیگرده
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
... اکنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم :

1 . آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضاهای جنسی را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد .


غریزه جنسی غریزه ای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سر کش تر می گردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود .

برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت :

1 – تاریخ همان طور که از آزمندان ثروت یاد می کند که با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هر چه بیشتر جمع می کرده اند حریص تر می شده اند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می کند .اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملک زیبا رویان در یک حدی متوقف نشده اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند .

کریستن سن نویسنده کتاب ایران در زمان ساسانیان در فصل نهم
.......................

2 – هیچ فکر کرده اید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب ومعشوق خود را ستایش می کند ، به پیشگاه او نیاز می برد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می دهد ، خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می داند ، مدعی می شود که محبوب و معشوق
" صد ملک جان به نیم نظر می تواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر می کند " ، از فراق او دردمندانه می نالد .

این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی کند ؟ آیا تاکنون دیده ایدکه یک آدم پول پرست برای پول ،یک آدم جاه پرست برای جاه و مقام ، غزل سرایی کند ؟! آیا تا کنون کسی برای نان غزل سرایی کرده است ؟

چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش می آید ؟ چرا همه از دیوان حافظ این قدر لذت می برند ؟ آیا جز این است که همه کس آن را با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می بیند ؟ چقدر اشتباه می کنند کسانی که می گویند یگانه عامل اساسی فعالیت های بشر، عامل اقتصاد است !!

بشر برای عشق های جنسی خود موسیقی خاص دارد ، همچنان که برای معنویات نیز موسیقی خاص دارد ، در صورتی که برای حاجت های صرفا مادی از قبیل آب و نان موسیقی ندارد .

من نمی خواهم ادعا کنم که تمام عشق ها جنسی است و هم هرگز نمی گویم که حافظ و سعدی و سایر غزل سرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند . این مبحث ، مبحث دیگری است که جداگانه باید بحث شود .

ولی قدر مسلم این است که بسیاری از عشق ها و غزل ها عشق و غزل هایی است که مرد برای زن داشته است . همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست که با سیر شدن شکم اقناع شود ، بلکه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در این باره بحث خواهیم کرد که در چه شرایطی حالت حرص و آز جنسی تقویت می شود و در چه شرایطی شکل عشق و غزل پیدا می کند و رنگ معنوی به خود می گیرد .

به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است . روایات زیادی درباره خطرناک بودن "نگاه" ، خطرناک بودن خلوت با زن ، و بالاخره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد وارد شده است .

اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه ، هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است . یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است :

قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...قل للمومنات یغضضن من ابصار هن و یحفظن فروجهن -(قرآن کریم)

خلاصه این دستور قرآن این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند ، به هیچ وجه و به هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند .

روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است . اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد .

همان طور که بشر – اعم از مرد و زن – در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد
، در ناحیه جنسی نیز چنین است . هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود .

و از طرفی تقاضای نامحدود خواه نا خواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت . دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد .

چرا در دنیا غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است ؟

علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاتر و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابان ها و کوچه ها انجام می شود .

اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی ، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شکار است و مرد شکارچی .

میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود . در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند . این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است .

ما درباره طغیان پذیری غریزه جنسی و این که برخلاف ادعای افرادی مانند "راسل" غریزه جنسی با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل تحریک هرگز سیر نمی شود و اشباع نمی گردد و همچنین درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحث خواهیم کرد .

2 – استحکام پیوند خانوادگی

شکی نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطۀ زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود ، و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیان مند است و باید با آن مبارزه کرد .

اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود .

فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود ؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود .

علت این که جوانان امروز از ازدواج گریزان اند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود ، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین است ؛ و حال آن که در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آن که به برکت دنیای اروپا کالای زن این همه ارزان و فراوان گردد " شب زفاف را کم از تخت پادشاهی " نمی دانستند .

 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی وسعادت خود می دانستند ، ولی امروز کامجویی های جنسی در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد .

...............

تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی ، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است .

در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آن ها پایان می بخشد . سیستم روابط آزاد اولا موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آن ها روبه ضعف و سستی می نهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند ، و ثانیا پیوند ازدواج های موجود را سست می کند و سبب می گردد به جای این که خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را " زندانبان " بنامند .

 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی ها مانند برتراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرت های آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ؛ برای حل اشکال ، استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده اند؛ در صورتی که مسأله، تنها پاکی نسل نیست؛ مسألۀ مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است.

تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا غیر همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی از ازدواج هم رعایت گردد .

به علاوه، زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر قانونی عشق خود را در جای دیگر جستجو می کند و با مرد مورد عشق و علاقۀ خود همبستر می شود ، چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقۀ خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد؟!
قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا می آورد از مرد مورد علاقه اش نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر اوست و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن شود . همچنان مرد نیز طبعا علاقه مند است که از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده اند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است .

3 – استواری اجتماع

کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند . برعکس آن چه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند :
" حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است "، بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است .

آن چه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد .

اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد – بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است – و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند . اسلام هرگز نمی خواهد زن بی کار و بی عار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید . پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست . آن چه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است .

آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟

حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ماست و از اورپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی ازنتایج بد پول پرستی ها و شهوت رانی های سرمایه داران غرب است ، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آن ها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می برند.

"اطلاعات " 5 / 9 / 47 گزارشی از اداره کل نظارت بر مواد خوردنی ، آشامیدنی ، آرایشی نقل کرده است . دربارۀ لوازم آرایش چنین می نویسد :" تنها در ظرف یک سال 210 هزار کیلو مواد و لوازم آرایش از قبیل ماتیک ، سرخاب ، کرم ، پودر ، سایۀ چشم برای مصرف خانمها وارد شده است . از این مقدار 181 هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است .در این مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجین پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عدد صابون لاغری ، 2280 آمپول آرایشی اجازۀ ورود داده شده است . البته باید 3100 عدد سایۀ چشم و 2400 خط چشم را نیز به آن اضافه کرد . "

آری باید زن ایرانی به بهانه " تجدید " و " تقدیم " و " مقتضیات زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه داری تهیه می شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کنندۀ لایقی برای کارخانه های اروپایی باشد . اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید ، نه مصرف کنندۀ لایقی برای سرمایه داران غربی خواهد بود و نه وظیفه ومأموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف ارادۀ آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.

در جامعه های غیر سرمایه داری با همه احساسات ضد مذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می شود که چنین رسوایی هایی به نام آزادی زن وجود داشته باشد .

4 – ارزش و احترام زن
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است . زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است .

حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است . اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احتراش افزوده می شود .

بعدا در تفسیرآیات سورۀ احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید : " ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین " یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه، دور باش و حشمت آن ها مانع مزاحمت افراد "سبک سر" می گردد .
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولين ايرادی كه بر پوشيدگی زن می‏گيرند اينست كه دليل معقولی ندارد و چيزی كه منطقی نيست نبايد از آن دفاع كرد .

می‏گويند منشأ حجاب ، يا غارتگری و نا امنی بوده است كه امروز وجود ندارد ، و يا فكر رهبانيت و ترك لذت بوده است كه فكر باطل و نادرستی است ، و يا خودخواهی و سلطه‏جوئی مرد بوده كه رذيله‏ای است ناهنجار و بايد با آن مبارزه كرد ، و يا اعتقاد به پليدی زن در ايام حيض بوده است كه اين هم خرافه‏ای بيش‏ نيست .

پاسخ اين ايراد از بحثی كه در بخش گذشته كرديم روشن شد . از مباحث آن‏ بخش معلوم گشت كه حجاب - البته به مفهوم اسلامی آن - از جنبه‏های مختلف‏ ( روانی ، خانوادگی ، اجتماعی ، وحتی از جنبه بالا رفتن ارزش زن ) منطق معقول دارد ؛ چون در آن بخش به تفصيل بحث كرديم در اين بخش تكرار نمی‏كنيم .

حجاب و اصل آزادی

ايراد ديگری كه بر حجاب گرفته ‏اند اينست كه موجب سلب حق آزادی كه‏ يك حق طبيعی بشری است می‏گردد و نوعی توهين به حيثيت انسانی زن به شمار می‏رود .


می‏گويند احترام به حيثيت و شرف انسانی يكی از مواد اعلاميه حقوق بشر است . هر انسانی شريف و آزاد است ، مرد باشد يا زن ، سفيد باشد يا سياه ، تابع هر كشور يا مذهبی باشد . مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی او و اهانت به حيثيت انسانی او است‏ و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن .

عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود ، ایجاب می کند که این امر از میان برود .

پاسخ : يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين زندانی كردن‏ زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتی می‏خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد .

در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد .

حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهدۀ زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند . این وظیفه نه از ناحیۀ مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثییت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود .

اگر رعايت پاره‏ای مصالح اجتماعی ، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بين نبرند چنين مطلبی را " زندانی كردن‏ " یا " بردگی " نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل " آزادی " فرد نمی توان دانست .

در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهائی برای مرد وجود دارد . اگر مردی برهنه يا در لباس خواب از خانه خارج شود و يا حتی با پيژامه بيرون آيد ، پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل برخلاف‏ حيثيت اجتماع است او را جلب می‏كند .

هنگامی كه مصالح اخلاقی و اجتماعی‏ ، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعايت كنند مثلا با لباس كامل بيرون بيايند ،

چنين چيزی نه بردگی نام دارد و نه‏ زندان ، و نه ضد آزادی و حيثيت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به‏ شمار می‏رود .

برعكس ، پوشيده بودن زن - در همان حدودی كه اسلام تعيين كرده است – موجب کرامت و احترام بیشتر اوست ، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد .

شرافت زن اقتضاء می‏كند كه هنگامی كه از خانه بيرون می‏رود متين و سنگين‏ و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدی كه باعث‏ تحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نكند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنی‏دار به سخن خود آهنگ ندهد . چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن می‏گويند ، راه رفتن انسان‏ سخن می‏گويد ، طرز حرف زدنش يك حرف ديگری می‏زند .

اول از تيپ خودم كه روحانی هستم مثال می‏زنم :اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی بر خلاف آنچه عادت و معمول است بسازد ، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند ، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص با دست و دوش بگیرد ، این ژست و قیافه خودش حرف می زند ،می گوید برای من احترام قائل شوید ، راه برایم باز کنید ، مؤدب بایستید و .......

همچنين است حالت يك افسر با نشانه ‏های عالی افسری كه گردن می‏افرازد ، قدمها را محكم به زمين می‏كوبد ، باد به غبغب می‏اندازد ، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت می‏كند . او هم زباندار عمل می‏كند ، به زبان بی زبانی‏ می‏گويد : از من بترسيد ، رعب من را در دلهای خود جا دهيد .

همينطور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند ، فرياد بزند كه به دنبال من بيا ، سر بسر من بگذار ، متلك بگو ، در مقابل من زانو بزن ، اظهار عشق و پرستش كن .

آيا حيثيت زن ايجاب می‏كند كه اينچنين باشد ؟ آيا اگر ساده و آرام‏ بيايد و برود ، حواس پرت كن نباشد و نگاههای شهوت آلود مردان را به‏ سوی خود جلب نكند ، برخلاف حيثيت زن يا برخلاف حيثيت مرد يا برخلاف‏ مصالح اجتماع يا برخلاف اصل آزادی فرد است ؟
آری اگر كسی بگويد زن را بايد در خانه حبس و در را به رويش قفل كرد و به هيچ وجه اجازه بيرون رفتن از خانه به او نداد ، البته اين با آزادی‏ طبيعی و حيثيت انسانی و حقوق خدادادی زن منافات دارد . چنين چيزی در حجابهای غير اسلام بوده است ولی در اسلام نبوده و نيست .

شما اگر از فقهاء بپرسيد آيا صرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ؟ جواب می‏دهند نه . اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن و لو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است ؟ يعنی نفس عمل بيع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام‏ است ؟ پاسخ می‏دهند حرام نيست . آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است ؟ باز هم جواب منفی است.
چناکه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت می کنند و کسی نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایی که مرد هم وجود دارد حرام است . آیا تحصیل زن ، فن و هنر آموختن زن و بالاخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است ؟ باز جواب منفی است .

فقط دو مسأله وجود دارد ، يكی اينكه بايد پوشيده باشد و بيرون رفتن به‏ صورت خودنمائی و تحريك آميز نباشد .

و ديگر اينكه مصلحت خانوادگی ايجاب می‏كند كه خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضايت شوهر و مصلحت انديشی او باشد .

البته مرد هم بايد در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بيشتر .



ركود فعاليتها
سومين ايرادی كه بر حجاب می‏گيرند اينست كه سبب ركود و تعطيل‏ فعاليتهائی است كه خلقت در استعداد زن قرار داده است .


زن نيز مانند مرد دارای ذوق ، فكر ، فهم ، هوش و استعداد كار است .
اين استعدادها را خدا به او داده است و بيهوده نيست و بايد به ثمر برسد .

اساسا هر استعداد طبيعی دليل يك حق طبيعی است . وقتی در آفرينش به‏ يك موجود استعداد و لياقت كاری داده شد ، اين به منزله سند و مدرك‏ است كه وی حق دارد استعداد خود را به فعليت برساند ، منع كردن آن ظلم‏ است .

چرا می‏گوئيم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و اين حق را برای حيوانات قائل نيستيم ؟ برای اينكه استعداد درس خواندن‏ در بشر وجود دارد و در حيوانات وجود ندارد . در حيوان استعداد تغذيه و توليد مثل وجود دارد و محروم ساختن او از اين كارها برخلاف عدالت است .

باز داشتن زن از كوششهائی كه آفرينش به او امكان داده است نه تنها ستم به زن است ، خيانت به اجتماع نيز می‏باشد . هر چيزی كه سبب شود قوای طبيعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زيان اجتماع است .

زن نيز انسان است و اجتماع‏ بايد از كار و فعاليت اين عامل و نيروی توليد او بهره‏مند گردد . فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع ، هم بر خلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماعی ، و سبب می شود که زن همیشه به صورت سربار و کل بر مرد زندگی کند .

جواب اين اشكال آنست كه حجاب اسلامی كه حدود آن را به زودی بيان‏ خواهيم كرد ، موجب هدر رفتن نيروی زن و ضايع ساختن استعدادهای فطری او نيست . ايراد مذكور بر آن شكلی از حجاب كه در ميان هنديها يا يهوديان متداول بوده است وارد است . ولی حجاب اسلام نمی‏گويد كه‏ بايد زن را در خانه محبوس كرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت .

مبنای حجاب در اسلام چنانكه گفتيم اينست كه التذاذات جنسی بايد به محيط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص يابد و محيط اجتماع ، خالص برای كار و فعاليت باشد . به همين جهت به زن اجازه نمی‏دهد كه وقتی از خانه بيرون‏ می‏رود موجبات تحريك مردان را فراهم كند و به مرد هم اجازه نمی‏دهد كه‏ چشم چرانی كند . چنين حجابی نه تنها نيروی كار زن را فلج نمی‏كند ، موجب‏ تقويت نيروی كار اجتماع نيز می‏باشد .

اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود كند و تصميم بگيرد همينكه از كنار همسر خود بيرون آمد و پا به درون‏ اجتماع گذاشت ، ديگر درباره اين مسائل نينديشد ، قطعا در اين صورت بهتر می‏تواند فعال باشد تا اينكه همه فكرش متوجه اين زن و آن دختر و اين قدر و بالا و اين طنازی و آن عشوه‏گری باشد و دائما نقشه طرح كند كه چگونه با فلان خانم آشنا شود .

آيا اگر زن ساده و سنگين به دنبال كار خود برود برای اجتماع بهتر است‏ يا آنكه برای يك بيرون رفتن چند ساعت پای آئينه و ميز توالت وقت خود را تلف كند و زمانی هم كه بيرون رفت تمام سعي اش اين باشد كه افكار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را كه بايد مظهر اراده و فعاليت و تصميم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبديل كند ؟

عجبا ! به بهانه اينكه حجاب ، نيمی از افراد اجتماع را فلج كرده است‏ ، با بی حجابی و بی‏بند و باری نيروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند . کار زن پراختن به خود آرایی و صرف وقت در پای میز توالت برای بیرون رفتن ، و کار مرد چشم چرانی و شكارچيگری شده است .

در اینجا بد نیست متن شکایت مردی را از زنش که در یکی از مجلات زنانه درج شده بود ذکر کنم تا حقایقی معلوم شود
در آن نامه چنین نوشته است :
زنم در موقع خواب به يك دلقك درست و حسابی مبدل می‏گردد . "
موقع خواب برای اینکه موهایش خراب نشود یک کلاه توری بزرگ به سر می بندد .

بعد لباس خواب می‏پوشد . در اين موقع است كه جلو آئينه ميز توالت می‏نشيند و گريم صورتش را با شير پاك كن می‏شويد .
وقتی رويش را بر می‏گرداند احساس می‏كنم او زن من نيست زيرا اصلا شكل‏ سابق را ندارد .
ابروهايش را تراشيده و چون مداد ابرو را پاك كرده بی‏ ابرو می‏شود . از صورتش بوی نامطبوعی به مشام من می‏رسد زيرا كرمی كه برای‏ چين و چروك به صورتش می‏مالد بوی كافور می‏دهد و مرا به ياد قبرستان‏ می‏اندازد . كاش كار به همين جا ختم می‏شد ، ولی اين تازه مقدمه كار است‏ . چند دقیقه . در اتاق راه می‏رود و جمع و جور می‏كند آنگاه كلفت خانه را صدا می‏كند و می‏گويد كيسه‏ها را بياور . كلفت با چهار كيسه متقالی بالا می‏آيد . خانم روی تخت می‏خوابد و كلفت كيسه‏ها را به دست و پای او می‏كند و بيخ آن را با نخ می‏بندد .

چون ناخنهای دست و پايش مانيكور شده و دراز است ، برای اينكه به لحاف نگيرد و چند شش نشود و احيانا نشكند دست و پای خود را در كيسه می‏كند و به همين ترتيب می‏خوابد ."


آری اينست زنی كه بر اثر به اصطلاح بی حجابی " آزاد " شده به صورت‏ نيروی فعال اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در آمده است ! آنكه اسلام‏ نمی‏خواهد اينست كه زن به صورت چنين موجود مهملی در آيد كه كارش فقط استهلاك ثروت و فاسد كردن اخلاق اجتماع و خراب كردن بنيان خانواده باشد . اسلام با فعاليت واقعی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هرگز مخالف نيست .
متون اسلام و تاريخ اسلام گواه اين مطلب است .

 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اوضاع و احوال تجدد مابی بی منطق حاضر جز در دهات و در ميان افراد سخت متدين كه اصول اسلامی را رعايت می‏كنند زنی پيدا نمی‏كنيد كه نيروی او واقعا صرف فعاليتهای مفيد اجتماعی يا فرهنگی يا اقتصادی بشود .

آری يك نوع فعاليت اقتصادی رائج شده است كه بايد آنرا ثمره بی حجابی‏ دانست و آن اينست كه بنكدار به جای اينكه بكوشد جنس بهتر و مرغوبتر برای مشتريان خود تهيه كند ، يك مانكن را به عنوان فروشنده می‏آورد ، نيروی زنانگی و سرمايه عصمت و عفاف او را استخدام می‏كند و وسيله پول در آوردن و خالی كردن جيبها قرار می‏دهد .
يك فروشنده بايد كالا را همانطوری‏ كه هست به مشتری ارائه دهد ولی يك دختر خوشگل فروشنده با ادا و اطوار و ژستهای زنانه و در معرض قرار دادن جاذبه جنسی خود مشتری را جلب می‏كند .

بسياری از افراد كه اصلا مشتری نيستند برای اينكه چند دقيقه با او حرف‏ بزنند يك چيزی هم می‏خرند.
آيا اين فعاليت اجتماعی است ؟ آيا اين تجارت است يا كلاهبرداری و رذالت ؟

می‏گويند زن را توی كيسه سياه نپيچيد !!!!!!!

ما نمی‏گوئيم زن خود را در كيسه سياه بپيچيد ولی آيا بايد طوری لباس‏ بپوشد و در اجتماع عمومی ظاهر شود كه برجستگی بدنش را هم به مردان‏ شهوتران و چشم چران نشان بدهد و از آنطور كه هست بهتر و جاذبتر برای‏ آنها جلوه دهد ؟

از وسائل مصنوعی در زير لباس استفاده كند تا چاقی و زيبائی مصنوعی را هم برای فريفتن و دل ربودن مردان بيگانه به مدد بگيرد ؟ اين مدها و لباسهای تحريك آميز برای چه به وجود آمده است ؟ آيا برای‏ اينست كه بانوان آن لباسها را برای همسرانشان بپوشند؟!

عملا غالب خانمهائی كه از اين نوع كفشها و لباسها و آرايشها استفاده‏ می‏كنند ، تنها مردی را كه در نظر نمی‏گيرند شوهران خودشان است .

زن می‏تواند در ميان زنان و در ميان محارم خود از هر نوع لباس و آرايشی‏ استفاده كند اما متأسفانه تقليد از زنان غربی برای هدف و منظور ديگری‏ است .

غريزه خودآرائی و شكارچيگری در زن غريزه عجيبی است . وای اگر مردان هم‏ به آن دامن بزنند و مدسازان و طراحان نواقص كار آنان را برطرف كنند و مصلحين اجتماع ! هم تشويق كنند .
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره شما راست مي گيد...وقتي براي كار مراجعه مي كنيد اول ظاهرتو نگاه مي كنن و بعد بهت كار مي دن.....اول نگرش جامعه بايد عوض بشه و بعد حجاب اجباري
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره شما راست مي گيد...وقتي براي كار مراجعه مي كنيد اول ظاهرتو نگاه مي كنن و بعد بهت كار مي دن.....اول نگرش جامعه بايد عوض بشه و بعد حجاب اجباري

شما چه پیشنهادی دارین برای تغییر نگرش جامعه ؟ ..........فرض کنید شما مسئول فرهنگی مملکت بودین چه پیشنهادی میدادین در این باره ؟

به نظرتون اقدامی کوتاه مدت در این باره میشه داشت ؟ ........آیا معتقدید اقدام بلند مدتی که میخواد انجام بشه نباید در کنارش اقدامات کوتاه مدت هم انجام داد ؟

و یکی هم معذرت میخوام مسئله غریزه جنسی ........فکر میکنید سرکوب کردنش کار درستیه یا آزاد گذاشتنش یا کنترل اون

این کنترل اصولا میشه فقط انتظار داشت یک طرفه باشه ؟
 
آخرین ویرایش:

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما چه پیشنهادی دارین برای تغییر نگرش جامعه ؟ ..........فرض کنید شما مسئول فرهنگی مملکت بودین چه پیشنهادی میدادین در این باره ؟
اجازه مي دادم هر كس خودش حجابشو انتخاب كنه...نه به خاطر بي حجابي محكوم بشه و به خاطر بي حجابيش بهش توهين بشه...شخصيت هر كس را خرد نمي كردم به دليل اينكه بي حجابه ...اگر هم مي خواستم بهش تذكر بدم اول خودمو اصلاح مي كردم بعد بهش تذكر مي دادم... فكر نمي كني علت اين همه بي حجابي لج و لجبازي باشه؟ بي حجابها را مي گيرن و از آنها200 تا 300 هزار تومن پول مي گيرن و بعد آزادش مي كنن ...به نظر شما اين ارشاده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما چه پیشنهادی دارین برای تغییر نگرش جامعه ؟ ..........فرض کنید شما مسئول فرهنگی مملکت بودین چه پیشنهادی میدادین در این باره ؟

به نظرتون اقدامی کوتاه مدت در این باره میشه داشت ؟ ........آیا معتقدید اقدام بلند مدتی که میخواد انجام بشه نباید در کنارش اقدامات کوتاه مدت هم انجام داد ؟

و یکی هم معذرت میخوام مسئله غریزه جنسی ........فکر میکنید سرکوب کردنش کار درستیه یا آزاد گذاشتنش یا کنترل اون

این کنترل اصولا میشه فقط انتظار داشت یک طرفه باشه ؟
يه روز با يه خانم محجبه اي داشتم صحبت مي كردم مي گفت قبلا اگر مردم بي حجاب بودن كسي به ديد شهوت به كسي نگاه نمي كرد يعني جراتشو نداشت ولي حالا راحت در مقابل مادر اون دختر به دختر متلك مي گن... در قديما اوناي كه اهل فساد بودن جاشون معلوم بو و اونائي كه پاك هم بودن همچنين...ولي اكنون مي توني اونا به ضمن اينكه با حجابن پاك تلقي كني؟
 
بالا