[ابنیه سنتی ایران] مسجد

sayyah archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
موفق باشید
 

پیوست ها

  • 800px-Khatem_Al_Anbiyaa_Mosque_Detail.jpg
    800px-Khatem_Al_Anbiyaa_Mosque_Detail.jpg
    56.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 800px-UbudiahMosque.jpg
    800px-UbudiahMosque.jpg
    82.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Nazanin F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسجد جامع یا جمعه اصفهان

مسجد جامع یا جمعه اصفهان

موقعيت:ميدان قيام، خيابان علامه مجلسي ، مسجد جامع یا جمعه اصفهان

سال تاسيس: قرن دوم هجري

ابعاد مسجد:140*170
اين بنا تركيبي از سكه هاي معماري و تزئين كاري ايران در گذر زمان است از قديمي ترين مساجد ايران است كه بر روي ويرانه هاي مسجد قديمي تري ساخته شده كه اعراب ساكن حومه اصفهان در قرن دوم هجري ساخته بودند

اين مسجد داراي بناهاي متعددي است از جمله:
صحن چهار ايواني، شبستانها، مدرسه مظفري، صفه هاي كوچك دوره ديلمي، گنبد نظام الملك، گنبد تاج الملك، محراب اولجايتو، چهار ايوان معروف صاحب، استاد، شاگرد، درويش

قديمیترين بنای تاريخی اصفهان را بايد مسجد جمعه يا مسجد جامع اصفهان تلقی کرد. سيمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعميرات و الحاقات آن به دورانهای بعد به خصوص عصر صفويان مربوط می شود . اما در کاوش های باستان شناسی مراحل قبل از سلجوقی هم به دست آمده که به دوران آل بويه و قرن سوم هجری باز می گردد. در همين کاوش ها آثار قبل از اسلام نيز کشف شده است.
مسجد دارای وروديهای متعدد است که هر يک فضای مسجد را به بخشهايی از بافت پيرامون آن مربوط می کند اين ورودیها همه در يک زمان ساخته نشده اند و هر يک در مقطعی از تاريخ و در ارتباط با ساختمان درون و بيرون بنا به وجود آمده اند. گذرها و معابری که در گرداگرد مسجد وجود دارند بيانگر ارتباط گسترده ای است که مسجد با بافت قديم شهر دارد.
مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ايوانی بنا شده و از آنجا که ابداعات هنری و معماری 15 قرن دوران اسلامی را در خود گرد آورده است يکی از بهترين آثاری به شمار می رود که در دنيای امروز شهرت دارد. با توجه به منابع و مآخذ مختلف اين نکته مشخص می شود که مسجد جامع در طول زمان به سبب آتش سوزی و جنگ های متعدد و نا آرامی های دوران های مختلف آسيب فراوان ديده و دوباره بازسازی و مرمت شده است.
چهار ايوان اطراف ميدان مشخص کننده شيوه مسجد سازی ايرانيان است که پس از احداث آن در ساير مساجد نيز رواج يافته است. اين ايوان ها که به نامهای صفه صاحب در جنوب صفه درويش در شمال صفه استاد در مغرب صفه شاگرد در مشرق ناميده می شوند با تزئينات مقرنس سازی و کاربندی يکی از فنون بسيار جالب معماری ايران را بيان می دارد.
نمای داخلی صحن مسجد و کاشيکاری های آن مربوط به قرن نهم هجری است که احتمالاً مناره ها نيز مربوط به همين زمان می باشند به طورکلی بنای کنونی مسجد جامع اصفهان شامل بخشهای زير می باشد:

0 شبستان مسجد : اين شبستان که بر ستون های مدور استوار است که با گچبريهای بسيار زيبا تزئين شده است. اين قسمت مربوط به عصر ديلميان است.

0 گنبد و چهل ستونهای اطراف آن که در ايوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای 465 تا 485 هجری قمری بنا شده است. اين گنبد در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ساخته شده از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است. ايوانی که در جلوی اين گنبد آجری واقع شده در اوائل قرن ششم هجری بنا گرديده و سقف آن از مقرنس های درشت ترکيب شده است. اين گنبد دارای زيباترين طرحهای تزئينی ساخته شده از آجر و گچ ميباشد.
گنبدی که در بخش شمالی حياط مسجد واقع شده و قرينه گنبد خواجه نظام الملک است در سال 481 بنا گرديده است. احداث اين گنبد را به ابوالغنائم تاج الملک يکی ديگر از وزرای عصر سلجوقی نسبت می دهند.
0 ايوان معروف به صفه صاحب که در دوران سلجوقی ساخته شده و تزئينات آن مربوط به عصر قراقويونلو و صفوی است. در اين قسمت کتيبه هائی از دورانهای مختلف از جمله صفويان به چشم می خورد.
0 ايوان غربی معروف به صفه استاد که در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفويان با کاشيکاری تزئين شده است . در اين صفه علاوه بر خطوط ثلث و نستعليق که به تاريخ 1112 هجری قمری و در زمان سلطنت شاه سلطان حسين کتابت شده عباراتی به خط بنائی بسيار زيبا و با امضاء محمد امين اصفهانی نوشته شده است.
با مطالعه اين عبارات و دقت در خطوط بنائی اين ابيات بسيار زيبا مشخص می گردد.


چون نامه جرم ما به هم پيچيدند .... بردند و به ميزان عمل سنجيدند


بيش از همه کس گناه ما بود ولی .... ما را به محبت علی بخشيدند

رو به روی اين ايوان، صفه شاگرد قرار دارد که در عصر سلجوقی بنا شده و در قرن هشتم و يازدهم هجری قمری در دوران حکومت ايلخانان و صفويه تزئيناتی به آن اضافه شده است.
اين ايوان فاقد تزئينات کاشيکاری است و با مقرنس های آجری تزئين شده است. در اين ايوان سنگ مرمر يکپارچه نفيسی است که در اطراف و بالای آن لوحه ها و کتيبه هايی نوشته شده است. در منتهی اليه ضلع شرقی مسجد جمعه صفه عمر واقع شده که کتيبه تاريخی هلال ايوان آن به سلطنت سلطان محمود آل مظفر اشاره می کند. تاريخ اين کتيبه 768 هجری قمری است و خطاط آن عزيز التقی الحافظ می باشد.
در سقف اين صفه خطوط تزئينی و تاريخی به چشم می خورد که با خط بنائی عبارات مذهبی و سازنده بنا به نام مرتضی بن الحسن العباسی الزينبی نوشته شده است . علاوه بر آن در اين صفه نام استاد کاران ديگر همچون حسن کاروان کاشيکار و کوهيار الابرقوهی خطاط کتيبه محراب صفه به چشم می خورد.
0 در شمال ايوان استاد شبستان کوچکی قرار دارد که زيباترين محراب گچبری مسجد را در بر دارد . اين شبستان که به مسجد الجايتو نيز معروف است دارای محرابی است که به مثابه گوهری تابناک از هنر ايرانی در جهان از شهرتی عظيم برخوردار است. بر اين محراب زيبا نام سلطان محمد خدابنده ايلخان مشهوری که قبل از تشرف به دين اسلام لقب الجايتو را داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدا بنده ناميد و وزير دانشمند او محمد ساوی و سال ساختمان آن يعنی 710 هجری قمری به چشم میخورد.
زيباترين منبر منبت کاری موجود در مسجد جمعه اصفهان نيز در اين مسجد قرار دارد که سال ساخت آن ذکر نشده است. از مسجد اولجايتو به شبستان زمستانی بيت الشتاء می رسيم که به موجب کتيبه سر در آن در زمان تيموريان به دستور عماد بن المظفر ورزنه ای ساخته شده است. به همين علت به شبستان عماد نيز معروف است اين شبستان با شکوه دارای ستون های قطور کوتاه و اتاقهای خيمه ای شکل است. در وسط هر چشمه طاق يک قطعه سنگ مرمر شفاف نصب شده که نور شبستان را تأ مين میکند.
0 شبستان جنوب شرقی مسجد که احتمالاً کتابخانه عظيم و مشهور خواجه نظام الملک را در بر داشته در بمباران شهر اصفهان تخريب گرديده که مجدداً به شيوه اول بازسازی شده است.
0 اين اثر نفيس و با شکوه به علت در بر داشتن نمونه های گوناگون ادوار مختلف اسلامی از نظر فنی و هنری اهميت بسياری داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. اين شهرت و نفاست همه ساله گروه های بی شماری از علاقمندان و پژوهشگران را به خود جلب می کند حاصل اين مطالعات، مقالات و رسالات و کتب متعددی است که به وسيله معماران و مهندسين و باستان شناسان مشهور جهان و ايران به رشته تحرير در آمد که اغلب آنها به زبان فارسی ترجمه شده اند.
به طور کلی به همان اندازه که ميدان نقش جهان و عمارات تاريخی اطراف آن ياد آورد معماری و هنر دوران صفوی است مسجد جمعه و محلات پيرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقيان و روزگار پيش از آن را بيان می دارد.

منبع : www.isfahan.ir
 

پیوست ها

  • ESF115.jpg
    ESF115.jpg
    40.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 3.jpg
    3.jpg
    46.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Nazanin F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسجد امام اصفهان

مسجد امام اصفهان

معروف به: مسجد امام اصفهان، مسجد مهديه، مسجد المهدی، مسجد جامع عباسي، مسجد سلطاني جديد، مسجد شاه
موقعيت: اصفهان - ضلع جنوبي ميدان امام

سال تاسيس:1020 هجري (دوره شاه عباس اول)

معمار:استاد علي اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب علي بيك الله

خطاط:عليرضا عباسي، عبدالباقي تبريزي، محمد رضا امامي، محمد صالح امامي



ويژگيهاي مسجد عبارت است از:
  • در بيست و چهارمين سال سلطنت شاه عباس اول بنا شده است
  • كتيبه سر در مسجد به خط ثلث علي رضا عباسي حاكي از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است.
  • در كتيبه ديگر سردر، از مقام معماري و مهندسي معمار مسجد جامع جديد اصفهان تجليل شده است
  • از نكات جالب اين مسجد انعكاس صوت در مركز گنبد بزرگ جنوبي آن است
  • گنبد عظيم مسجد 52 متر، ارتفاع مناره هاي داخل آن 48 متر و ارتفاع مناره هاي سر در آن در ميدان امام 42 متر است
  • قطعه سنگ ساده اي به شكل شاخص كه ظهر حقيقي را در چهار فصل نشان مي دهد
  • قطعات بزرگ سنگ هاي مرمر يك پارچه، سنگ هاي نفيس
در منتهی اليه جنوبی ميدان امام مسجدی برپاست که نمونه ارزنده ای از معماری قرن 11 هجری به شمار می رود. ساختمان مسجد در سال 1019 هجری برابر با 1611 ميلادی شروع شد و در سال 1038 هجری برابر با 1629 ميلادی به پايان رسيد. اين مسجد به عنوان يک بنای عمومی برای استفاده مردم ساخته شد.
سردر زيبا و با شکوه مسجد با کاشی معرق است اما بقيه قسمت ها با کاشی خشت تزئين گرديده است. بسياری از محققين و مطلعين تاريخ صفويه علت اينکه کاشی های سردر با داخل مسجد تفاوت دارند را در عجله ای می دانند که شاه عباس اول برای اتمام مسجد داشت.
معمار مسجد استاد علی اکبر اصفهانی معمار برجسته عصر صفوی است که نام او در کتيبه بالای سردر آمده است. مسجد در عصر صفويه به نام های مسجد مهديه، مسجد المهدی و در کتب و منابع و سفرنامه ها به نام های ديگر همچون مسجد جامع عباسی و مسجد سلطانی ناميده می شد مسجد شاه نيز يکی ديگر از اسامی مجلس بود.

سردر ورودی
سردر ورودی رفيع و با شکوه مسجد با مناره های طرفين بر زيبائی بنا می افزايد. اين سردر با کاشی های تزئينی چند رنگ همراه با نقوش گل و گياه و پرنده و مقرنس های پوشيده از کاشی های معرق با نقش های متنوع و زيبا تزئين شده است.
در بالای کتيبه سردر غرفه ای است که کاشی کاری آن بسيار جالب توجه است. شکل دو طاووس که در طرفين يک گلدان قرار گرفته و با کاشی های معرق تزئين شده اند از ديدنی های مسجد به شمار می روند.
در اصلی مسجد در زمان سلطنت شاه صفی جانشين شاه عباس اول نصيب شده است. قطعه ای که با مصراع « شد در کعبه در سپاهان باز » با خط نستعليق بسيار زيبا بر در نوشته شده ماده تاريخ نصب اين در يعنی سال 1047 هجری را بيان می دارد. در قسمت های مختلف لوحه هائی به چشم می خورند که بيانگر بخشودگی برخی از ماليات ها در دوران های مختلف است.
کتيبه های موجود در مسجد امام که به خط اساتيد بزرگ و برجسته آن عصر همچون عبدالباقی تبريزی، محمدرضا امامی، محمد صالح اصفهانی و ساير خوشنويسان برجسته عصر صفوی هستند بر عظمت و شهرت مسجد می افزايند. در دو گوشه جنوب شرقی و جنوب غربی مسجد دو مدرسه قرار دارند که اولی را به دليل تعميرات عصر ناصرالدين شاه قاجار مدرسه ناصری و ديگری را که زمان شاه سليمان صفوی مرمت شده مدرسه سليمانيه می نامند.
سنگ مشهور به سنگ شاخص که در چهار فصل ظهر شرعی را نشان می دهد در مدرسه سليمانيه قرار دارد. محاسبه و تعبيه و نصب اين سنگ از ابتکارات و ابداعات شيخ بهائی دانشمند بی نظير عصر شاه عباس اول است. اين سنگ شاخص ظهر شرعی را در طول چهارفصل سال نشان ميدهد.
(دو کتيبه ای که در مدخل اين مدرسه قرار دارند و به خط نستعليق بسيار زيبا می باشند مربوط به زمان قاجار هستند).

ويژگي هاي گنبد مسجد:
ايوان سرپوشيده شمالی مسجد فضای وسيع و بلندی است که سر تا سر آن را کاشيکاری بسيار زيبائی فرا گرفته است. گنبد با عظمت و رفيع مسجد که به صورت دوپوش ساخته شده بر روی اين صحن قرار دارد. اين گنبد را بزرگترين و پرکارترين و استادانه ترين آثار معماری قرن 11 هجری می دانند.
از خصوصيات اين گنبد که حدود 54 متر ارتفاع دارد انعکاس صدا است. و اين به خاطر دو پوش بودن گنبد و فضای 16 متری بين دو گنبد است.
در همين صحن منبر سنگی مرمری يکپارچه نفيسی واقع شده که از شاهکارهای سنگتراشی آن روزگار است. اين صحن بوسيله دو دهانه عريض به شبستان های مجاور راه دارد. سطح نمای داخلی اين دو شبستان نيز پوشيده از کاشيکاری و کتيبه های نفيس و زيباست.
در دو سوی ايوان جنوبی مسجد دو شبستان وسيع ساخته شده که مجموعه ای از ويژگی های معماری پيشرفته قرون 10 و 11 هجری را به نمايش می گذارند.
طبقه فوقانی که در قسمت شمالی مسجد واقع شده دارای غرفه هائی است که در دوران صفويه به محل زندگی طلاب علوم دينی اختصاص داشت.
مسأله ای که در مسجد امام جلب توجه می کند و اکثر سياحان و جهانگردان نيز به آن اشاره کرده اند و معماران و مهندسين نيز آن را يکی از استادانه ترين شگردهای معماری به حساب آورده اند مسأله رعايت جهت قبله در مسجد است. سازندگان مسجد طوری سردر را درست کرده اند که با عبور از ميان ايوان ورودی بدون آنکه احساس شود، نيم چرخی به سمت راست زده می شود. در حقيقت معمار برجسته اين اثر با يک زاويه 45 درجه مسجد را در جهت قبله قرار داده است.
همانطور که گفته شد کتيبه های موجود در مسجد علاوه بر آنکه شاهکارهای هنر خوشنويسی و بخصوص خط ثلث را به نمايش می گذارند برخی وقايع تاريخی را نيز بيان می دارند.
بطور کلی مسجد امام اصفهان با مناره های رفيع و ايوان های سر به فلک کشيده و شبستان های عالی و محرابهای نفيس و همچنين با طرح يکپارچه و متوازن خود از شاهکارهای بی نظير و مسلم معماری زمان صفويه است. مسجدی که در عصر خود از عجايب زمان بوده و در حقيقت نيز به دليل زيبائی طرح، عظمت، ابعاد و شکوه و جلال کاشيکاری هايش چنين است و ... ستاره درخشان هنر عصر صفوی است.

منبع : www.isfahan.ir
 

پیوست ها

  • ESF5.jpg
    ESF5.jpg
    45.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • ESF52.jpg
    ESF52.jpg
    44 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

Nazanin F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسجد جامع یزد

مسجد جامع یزد

موقعيت مكاني : یزد ، ضلع غربي‌ خيابان‌ امام خميني ، انتهاي‌خيابان مسجد جامع ، محله دروازه شاهي‌ ، مسجد جامع یزد

باني:
باني اوليه بنا در قرن پنجم هجري « امير علاءالدوله كالنجار » اولين امير كاكويي بوده است اما بناي‌كنوني مسجد را در قرن هشتم‌هجري « سيدركن الدين محمد‌قاضي » احداث مي‌كند .

منابع تاريخي:
بناي مسجد جامع كبير يزد طي قرون متمادي بر بقايا و يا در كنار بناهاي‌ متنوعي بنا گرديده‌است كه‌ در متون تاريخي تحت عناوين مسجد جمعه شهرستان ، مسجد جامع عتيق ، مسجد جمعه قديم ‌«‌ درده » مسجد جامع نو و بناهاي‌الحاقي آن به‌اسامي گوناگون ياد شده است .

پاره اي عقيده دارند‌ كه در دوران پيش ‌از اسلام در اين‌ مكان‌ آتشكده‌اي برپا بوده ‌كه تا دوران بعد از اسلام نيز دوام داشته ،اما دلايل‌كافي براي‌اين مدعا در دست‌نيست . اما آنچه‌كه مسلم و‌مكتوب است، آن است كه در قرن پنجم هجري‌ « امير علاءالدوله كالنجار »‌ اولين امير‌كاكويي پس از ورود به يزد به ‌تعمير و نوسازي مسجدي به نام مسجد جمعه شهرستان مي‌پردازد كه در قرون قبلي برپا بوده و قبله آن سه درجه نسبت به قبله اصلي به سمت شرق انحراف داشته است . همسرش ارسلان خاتون مناري در كنار مسجد اوليه بنا مي كنند كه تا قرن نهم برپا بود.

فرزند ايشان « علاءالدوله گرشاسب » ( 513 ـ 488 هجري ) مسجد ديگري با طرح تك ايواني گنبد دارد در جوار مسجد عتيق و در سمت غربي آن بنيان نهاد . وي پاياب قنات زارچ كه هم اكنون نيز در صحن فعلي واقع است احداث مي كند و جماعتخانه اي در ضلع غربي بنا مي افزايد كه در سال 1240 شبستان شازده بر روي آن ساخته مي شود . در سال 536 هجري قمري به بعد نيز دختران فرامرزبن اميرعلي بن فرامرز شبستان و مقبره اي براي خود به مسجد اضافه مي كنند .

پايه هاي مسجد جامع نو در سال هاي 724 يا 728 هجري قمري در پشت قبله مسجد جامع قديم توسط « سيدركن الدين محمد‌بن قوام الدين بن نظام حسيني يزدي قاضي » گذارده شده .

در سال 732 هجري قمري « مولانا عفيف الدين » مناره اي بر سر گنبد مقصوره قديم احداث مي نمايد و سيد شمس الدين فرزند سيدركن الدين وقفيات جديدي بر موقوفات آن مي افزايد و در سال 777 هجري قمري در زمان حكومت شاه يحيي درگاه جديدي از مسجد جامع قديم به مسجد نو باز مي كنند كه همان كرياس ضلع شرقي مي با شد .

در دوران تيموري در سده نهم نيز تغييرات و الحاقات بسياري در مسجد صورت مي گيرد . در سال 809 هجري قمري خواجه جلال الدين خوارزمي پايابي در مسجد ساخته و گنبدخانه را تماماً كاشيكاري مي كند . در سال 819 شاه نظام كرماني دست به ساخت و ساز جديد مي زند وي كاشيكاري مسجد را تمام كرده و كتيبه اي به خط بهاالدين هزار اسپ (سوره فتح) بر صحن مسجد ثبت مي كند كه از آن كتيبه تنها بخشي در دو طرف ايوان باقي مانده است . وي همچنين كتابه درگاه مسجد به القاب شاهرخ تراشيده و بر دست راست صفه جماعت خانه وگنبدي مي سازد .

در سال 836 هجري به فرمان ستي فاطمه همسر اميرچقماق شاهي مسجد را با سنگ مرمر فرش كرده و دو ستون در طرفين ايوان مي تراشند

در سال 861 هجري قمري خواجه معين الدين ميبدي به مرمت جماعتخانه شاه نظام كه درحال انهدام و ويراني بوده مي پردازند . در سال 862 اقدامات ساختماني عمده اي در زمان اميرنظام الدين حاجي قنبرجهانشاهي در مجموعه قديمي مسجد رخ مي دهد و چهره مسجد را كاملاً دگرگون مي سازد وي همچنين القاب پادشاه زمان ميرزا جهانشاه قره قويونلو به خط مولانا شمس الدين محمد شاه حكيم به كاشي تراشيده و در سردر مسجد نصب مي نمايد . در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوي شخصي به نام « آقا جلال الدين محمد » مشهور به مهترجمال ، حاكم وقت يزد دو منار بر سردر رفيع مسجد مي افزايد .

در دوره افشاريه هيچگونه خبري از اقدامات ساختماني از مسجد در دست نيست . اما در دوره زنديه كتيبه اي به تاريخ 1172 هجري قمري در كرياس ضلع شرقي مسجد نصب است كه بر آن وقفنامه اي بر مسجد جامع قديم نقش بسته است .

در دوره قاجاريه تخريب و نوسازي وسيعي در مجموعه مسجد جامع رخ مي دهد كه دگرگوني و تغيير چهره آن را به ارمغان مي آورد . اين اقدامات در زمان فرمانروايي شاه محمد ولي ميرزا در يزد و در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار رخ مي دهد و عمليات ساختماني وي از سال 1236 آغاز شده است و در سال 1240 به پايان مي رسد .

وي اقدام به تخريب بخشهاي قديم مسجد نموده و صحن بزرگ فعلي مسجد با رواقهاي اطراف آن را اضافه مي كند . همچنين شبستان بزرگي در ضلع غربي مسجد بر روي ساخت و سازهاي كاكويان احداث كرده و انحراف قبله آن را تصحيح مي كند كه در حال حاضر به شبستان شازده اشتهار دارد .

بعد از اين اقدامات موقوفات قديمي مسجد از بين رفته و بدين ترتيب به علت عدم وجود ضمانت مالي در مدت زمان طولاني و نزديك به يك قرن مسجد روي به تخريب نهاده تا در سال 1349 هيئت حاميان مسجد جامع كبير يزد ، تحت نظارت مرحوم حاج سيد علي وزيري و به ياري محمد تقي مصطفوي (‌ باستان شناس )تشكيل و به احياي مسجد پرداختند . به هر تقدير علي رغم نو سازي مسجد كه منجر به احياي اين بناي بزرگ تاريخي شد . توسط هيئت حاميان ، تصميم بر تخريب ‌بقاياي بناهاي اوليه گرفته شده و در مكان آن شبستان جديدي در ضلع شرقي صحن ساخته شد.

مشخصات :
مسجد جامع كبير يزد بدون ترديد يكي از شاهكارهاي بديع معماري مساجد ايران به شمار مي آيد كه تزئينات زيبا و منحصر به فرد آن جلوه اي ستودني به آن داده است . اين بنا مشتمل بر يك ايوان رفيع و گنبد خانه و دو شبستان تابستانه در طرفين آن دو گرمخانه در ضلع شرقي و غربي و يك صحن بزرگ مستطيل شكل و دو پاياب مي باشد .

مسجد داراي شش ورودي است كه در اضلاع مختلف بنا واقع شده اند . ورودي اصلي كه در ضلع شرقي مسجد واقع شده داراي سردر رفيع و نيز كتيبه هاي كاشي معرق است و دو مناره نيز بر آن استوار گرديده . اين سردر زيبا در زمان شاهرخ تيموري به بنا اضافه شده و بر آن تزئينات و كاشي معرق با نقوش گره چيني و اسليمي كار شده است . بخش اعظم اين آثار به مرور زمان تخريب شده بود در تعميرات هئيت حاميان باز سازي مي شود.

ورودي مذكور به يك هشتي يا كرياس با سقف گنبدي گشوده مي شود كه اين فضا را مي توان موزه كتيبه ها ناميد زيرا كه انواع كتيبه هاي سنگي و كاشي كه بر وقفنامه و فرامين حكومتي در دوره هاي مختلف درج شده، منصوب مي باشد .

درب ضلع غربي بنا درست مقابل ورودي مذكور قرار گرفته و آن هم به يك هشتي گشوده مي شود كه نماي اين درگاه با كاشيكاري جديد تزئين يافته است . ورودي ديگر مسجد در ضلع شمالي و درست روبروي ايوان قرار دارد . اين ورودي متصل به يك كرياس است و سردر آن با كتيبه هاي قرآني و تزئينات كاشي معرق جديد تزئين يافته است .

ورودي شمال غربي داراي نماي ساده و بي پيرايه است كه به يك دالان طويل گشوده مي شود كه اين دالان به يكي از رواق هاي اطراف صحن متصل مي گردد .

دو ورودي ديگر مسجد يكي در ضلع جنوب غربي واقع در شبستان غربي گنبدخانه و ديگري در شمال شرقي و در بخش قديمي مسجد واقع شده كه در حال حاضر هر دو مسدود مي باشد .

صحن وسيع مسجد مستطيل شكل و به ابعاد 53 × 20 متر است و در وسط آن مهتابي بزرگي جهت اقامه نماز در فصول مناسب قرار گرفته . دور تا دور صحن را رواقهايي با طاق هاي گشوده به آن دور مي زند كه علاوه بر ايجاد سرپناه و سايبان، زيبايي خاصي به فضاي صحن داده و آن را ا ز يكنواختي خارج مي كند .

دو گرمخانه مسجد در ضلع شرقي و غربي صحن قرار دارند ، گرمخانه شرقي به شبستان شازده معروف است و داراي 48 ستون مستطيل شكل با ازاره هاي پوشيده از كاشيهاي شش ضلعي و فيروزه اي رنگ مي باشد . در ضلع شرقي و غربي اين گرمخانه شاه نشين هايي كه در انتهاي آن پنجره و نورگيرهايي تعبيه شده است . اين شبستان همچنين داراي طاقهاي گنبدي سراسري است كه در قسمت مركزيشان نورگيرهايي سنگي هشت ضلعي قرار دارد . محراب اين گرمخانه داراي دهانه گشاد با قوس هاي پنج و هفت كند و نيز نقوش مهري ظريف و زيبا مي باشد . گرمخانه ضلع شرقي كاملاً جديد و از احداث هيأت حاميان مسجد مي باشد . اين گرمخانه نيز از نوع ستون دار بوده و محراب جديد آن با كاشيهاي خشتي و هفت رنگ تزئين يافته است .

در گوشه شمال شرقي صحن نيز محوطه اي است به ابعاد 3 × 5/2 متر با ديوار آجر چيني مشبك كه به قرائتخانه موسوم بوده و در سمت قبله آن كتيبه محرابي از كاشيهاي مسدس آبي رنگ و به تاريخ 890 هجري نصب است .

زيباترين بخش بنا را ي توان مجموعه ايوان و گنبدخانه وفضاهاي پيرامون آن ناميد . نماي ايوان رفيع با مجموعه اي از زيباترين تزئينات كاشي معرق و با نقوش اسليمي و گياهي و نيز گره چيني پوشانده شده اين تزئينات همراه با آجرهاي ضربي و نقوش معقلي و كتيبه هاي كاشي معرق و كوفي بنايي مجموعه اي بديع و خيره كننده آفريده اند كه تحسين هر بيننده اي را بر مي انگيزد .

در دو طرف دهانه ايوان ورودي غلام گردشها و غرفه هايي است، كه اين غرفه ها در دو طبقه بوده و به يكديگر متصلند و فضاي ايوان و گنبدخانه را دور زده و بر آن مشرف مي باشند . گنبدخانه مربع شكل يك دهانه گشاده مركزي و داخل ايوان و دو گذرگاه طاق دار در طرفين آن دارد . اين گذرگاهها به غلام گردش هاي ايوان كه روي آنها در قرن نهم غرفه هايي ساخته شده منتهي مي گردد . دو شاه نشينف دو طرف گنبدخانه، داراي نرده هاي پوشيده از كاشي مشبك بوده و در شاه نشين ضلع شرقي دو سنگ محرابي زيبا متعلق به قرن نهم نصب است . ازاره ايوان و گنبدخانه با كاشيهاي مسدس آبي رنگ پوشيده شده كه در وسط هركدام با ترنجهاي كاشي معرق تزئين شده است . ديواره بالاي ازاره ها در غلافي از طرحهاي هزارباف مركب از كاشيهاي بسيار كوچك كه تشكيل نقوش نوشتاري مي دهند پوشيده شده و بر ديواره هاي جنوبي و شمالي زير گنبد خانه با خطوط كوفي بنايي تسبيحات اربعه و شهادتين اجرا گرديده است .

گنبد مسجد بر روي فيلپوشهاي بزرگي قرار گرفته كه با مقرنس هاي مزّين به نقوش معقلي پوشيده شده اند . فاصله اين فيلپوشها نيز با كاربندي زيبايي كه بر آنها با خطوط كوفي بنايي كلمات اللّه و محمد نقش بسته ، كار شده است .

محراب اصلي يا محراب واقع در گنبدخانه يا مقصوره يك دهانه مستطيل عميقي بوده كه از دو طرف آنها معبرهاي تنگ و كوتاهي به دو سوي گنبد خانه راه مي يابد . اين محراب زيبا مزين به انواع كاشي معرق و كتيبه و آجر ضربي است و بر دو كاشي ستاره اي شكل منصوب در آن نام استادكار و تاريخ ساخت محراب ( 777 هجري ) نقش بسته است .

در ضلع غربي و شرقي گنبدخانه دو شبستان يا تابستانه وجود دارد كه غلام گردشهايي با طاق هاي متقاطع آنها را به مقصوره پيوند داده است. شبستان شرقي در سال 777 هجري به دستور شاه يحيي مظفري ساخته مي شود و بوسيله يك غلام گردش با پنج دهانه تنگ كه بسوي رواق شرقي باز مي شود به گنبدخانه و ايوان متصل مي گردد . اين شبستان داراي محراب كم عمقي است كه در رأس داراي مقرنس گچي بوده و كمي پايين تر از آن هشت قطعه قاب كاشي معرق به يك اندازه در كنار هم نصب شده است . يك كتيبه معرق نيز به ابعاد 108 × 58 سانتيمتر در پايين و در وسط محراب نصب است كه بر آن جملات قرآني و نقوش گل و گياه با تكنيك كاشي معرق اجرا شده است .

شبستان غربي در قرن نهم توسط خواجه غياث الدين عقيل ساخته شده ومشهور به شبستان غياثيه است . از ويژگيهاي بارز اين شبستان طاق هاي سراسري كوكبي و تويزه است كه در اكثر بناهاي تيموري شهر يزد ديده مي شود . در ضلع شرقي اين شبستان پنج اشكوبه ديده مي شود كه داراي نرده هاي گچي پوشيده از كاشي معرق مي باشند . محراب آن ساده و داراي مقرنس هاي گچي در نيم طاق آن مي باشد . در ضلع جنوب غربي اين فضا يكي از وروديهاي مسجد واقع شده كه با چهار پله به معبر باريكي متصل مي گردد . اين شبستان تابستانه داراي كف و ازاره آجري بوده و بدنه آن با اندود گچ پوشيده شده است و نور آن از نورگيرهاي مشبك آجري كه مابين تويزه ها قرار گرفته اند تعبيه مي شود . مسجد همچنين داراي دو پاياب است كه از يكي آب زارچ و از ديگري آب محمود آباد مي گذشته ورود به اين پايابها در ضلع شمالي و شرقي مسجد مي باشد .

گنبد زيباي مسجد از نوع دو پوستهف پيوسته بوده و بر آن نقش گل صابونكي معقلي با ظرافت اجرا شده است و بر ساقه آن كلمه « الملك للّه » به خط كوفي تكرار شده .

دو مناره مسجد كه ارتفاع تقريبي آنها از كف تا نوك آن 52 متر مي باشد داراي قطري در حدود 8 متر بوده و همانگونه كه ذكر شد در دوره صفوي به بنا افزوده مي گردد اما در سال 1313 فرو ريخته و دوباره تجديد بنا مي گردد كه يكي از مناره ها داراي پلكان دو طرفه است .




منبع: www.mirasyazd.com
 

پیوست ها

  • yazd2.jpg
    yazd2.jpg
    43 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 15micds.jpg
    15micds.jpg
    30.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

omid_sashaa

عضو جدید
معماری مسجد(معماري مساجد امروز آشفته است)

معماری مسجد(معماري مساجد امروز آشفته است)




معماري مساجد امروز آشفته است

مساجد زاييده معماري امروز ، ساختمان هاي بي ربطي را مانند است كه نه به سيستم ايستايي

ساختمان توجهي دارد و نه به سازه. بلكه وصل و پينه هاي زشت و ناهمگوني است كه حتي با

بينش هاي اسلامي هم مغايرت دارند.




پايگاه اطلاع‌رساني شهرسازي و معماري:

معماري مساجد و اماكن مذهبي در زمره فنوني است كه هر فردي، در هر برهه از زمان، خود را

نيازمند و وابسته به آن حس مي كند. هر چند كه تحول و گسترش بناها در هر دوره وابسته به

وضعيت اجتماعي، اقتصادي و ديگر عوامل شهري بوده در اين ميان مسجد تنها بنايي است كه بدون

توجه به اين موارد و با بهترين و عالي‌ترين روش‌هاي زمان خود تا كنون طراحي و ساخته ‌شده

است.

در بين اقوام مختلف و با مذاهب متعدد، مسجد همواره داراي جايگاه ويژه‌اي بوده است كه از طريق

بررسي هنري معماري مساجد مي‌توان به اهميت نقش و جايگاه مساجد در جامعه پي برد.

كارشناسان حوزه معماري معتقدند كه ساختمان مسجد را بايد از پايه و با بهترين و مرغوب‌ترين

مصالح بنا كرد، چرا كه استحكام مصالح مقاومت بنا را در ادوار ديگر نيز تضمين مي‌كند.

«كامران شاهين‌فر» معمار در اين باره مي‌گويد: «مسجد، محور شيوه‌هاي معماري است؛ در واقع

بناهاي عمومي عصاره معماري هر مكتبي است و در ايران مسجد اينگونه است. چون بيش از

50 درصد بناهاي ما مساجد است و هر جا صحبت از تاريخ معماري ما مي‌شود بحث روي مسجد

است.»

شاهين‌فر در همين حال مي‌گويد: «معماري مساجد ما در تاريخ گذشته بسيار غني بود اما در حال

حاضر به دليل نبود نقشه‌هاي ساخت و ساز شهري بر مبناي اصول و معيارهاي فرهنگ اسلامي

نسبت به ساخت و تعمير مساجد بي‌توجهي شده است.»

وي در ادامه سخنان خود با تاكيد به طراحي درست و ضابطه‌مندي فرم، فضا و عملكرد مساجد د

ر دوره‌هاي گذشته مثل مسجد شاه، مسجد شيخ لطف‌الله، مسجد جامع ورامين و مسجد جامع كردستان

مي‌گويد: «در گذشته مسجد با گلدسته‌ها و گنبدش نقطه تعاملي در ساختار شهرهاي اسلامي و از

مهم‌ترين نمادها و نشانه‌هاي شهري محسوب مي‌شد، اين روزها با كاستي‌هاي زيادي در زمينه

برنامه‌ريزي، طراحي و ساخت رو به رو است.»

به گفته وي مساجد زاييده معماري امروز ساختمان‌هاي بي‌ربطي را مانند است كه نه به سيستم

ايستايي ساختمان توجهي دارد و نه به سازه. بلكه وصل و پينه‌هاي زشت و ناهمگوني است كه حتي

با بينش‌هاي اسلامي هم مغايرت دارند.

مشكل اصلي كه در معماري مساجد داريم اين است كه مساجد در تناسب با محيط شناخت و درك

نادرستي از فضا را به نمايش مي گزارد كه باعث تناقض در طراحي‌ها مي‌شود.

طرح، سبك و حتي مصالح به كار رفته در ساختمان مساجد در ارتباط مستقيم با محيط پيرامون و به

طور كلي فضاي شهري قرار دارد. به طوري كه يك معماري درست و اصولي منجر به اتفاق

خوشايند بصري مي‌شود.

شاهين‌فر در اين رابطه مي‌گويد: «فضاهاي عمومي با كاركردهاي سمبليكي كه دارند عرصه نمايش

هويت يك ملت‌اند و از آن جايي كه معماري در ارتباط با محيط است و هر معماري‌اي داراي يك

پيام است، معماري مساجد از اهميت و وسواس زيادي برخوردار است كه بايد جذابيت و عملكرد

فضاهاي عمومي را داشته باشد.»

شاهين‌فر به مساجد تركيه اشاره مي‌كند كه طراحي و ساخت آنها در ارتباطي تنگاتنگ با محيط قرار

دارد. در حالي كه در نظام كنوني ايران با وجود تبليغات گسترده اسلامي ضعف در ساختارهاي

مديريتي و اجرايي باعث پديد آمدن هر سازه‌اي با نام مسجد شده است كه در آن به اصول

زيبايي‌شناسي و محيط‌شناسي توجهي نشده است.

معماري مدرن در تلفيق با معماري سنتي

در گذشته مسجد سالن اجتماع محلات بود در حالي كه امروز فرهنگسراها و ساير اماكن از اين

دست محل گردهم‌آيي مردم شده است. به همين دليل براي ارايه يك اثر مطلوب و ماندگار بايد

مسابقه‌هاي معماري برپا شود تا از ميان صدها طرح ارايه شده بهترين آنها انتخاب شود.

شاهين‌فر مي‌گويد: «معماري مساجد فقط ساختمان‌هايي با قوس‌هاي جناقي، كاشي‌كاري، گنبد يا حتي

منار و نقوش اسلامي نيست بلكه همه اينها هست و اين نيست. شما مي‌توانيد بدون منار و بابتون،

استيل، ستون و اسكلت‌هاي فلزي بناي دلخواهي با حال و هواي گذشته بسازيد. چون با مصالح جديد

محدوديت‌هاي ساخت در دوره گذشته هم وجود ندارد.»

وي تصريح كرد: «احجام مكعبي شكلي به وجود آمده در معماري مدرن مساجد مي‌توانند با حفظ

رويكرد گذشته، كاربردهاي امروز داشته باشند و هنرهايي مثل كاشيكاري و گنبد‌سازي ابزارهايي

هستند كه در تلفيق معماري سنتي با معماري مدرن به كمك ما مي‌آيند.»

وي در پايان ساخنان خود به نقش و اهميت شهرداري در صدور مجوز براي ساخت مساجد اشاره

مي‌كند و مي‌گويد: «امروزه ساخت و ساز مسجد ساماندهي نده و هر كسي با هر سليقه‌اي مي‌تواند

مسجدي بسازد. در واقع چون نفس عمل نيكوست به كيفيت كار توجهي نمي‌شود. بنابراين دولت و

شهرداري با ارايه تعريف درستي از مساجد و وسواس در صدور مجوز مي‌تواند اين مهم را در

راستاي هويت بخشي به شهر قرار دهد.»

ادامه دارد!
 
آخرین ویرایش:

omid_sashaa

عضو جدید
معماري مسجد و مدرسه سپه‌سالار ،تلفيق يا برداشت

معماري مسجد و مدرسه سپه‌سالار ،تلفيق يا برداشت

مسجد سپهسالار گنبد ويژه‌اي دارد؛ تعداد مناره‌هاي بيش از اندازه متداول آن كه حدود 10 مناره است و گنبد دو گوش آن نشان از سبك معماري مساجد تركيه دارد.

پايگاه اطلاع‌رساني شهرسازي و معماري: مسجد و مدرسه سپهسالار (شهيد مطهري) نخستين و بزرگ ترين مسجد و مدرسه عالي در تهران است كه از نزديك ترين تلفيقها ميان معماري ايراني و معماري مساجد استانبول است.
مسجد سپهسالار گنبد ويژه‌اي دارد؛ تعداد مناره‌هاي بيش از اندازه متداول آن كه حدود 10 مناره است و گنبد دو گوش خوابيده‌اش نشان از سبك معماري مساجد تركيه دارد.
كارشناسان معماري معتقدند كه اين بنا با بهره‌گيري از كاشيكاريها و مجموعه هنرهاي معماري دوره قاجار طراحي و ساخته شده است.
«سيد عليرضا قهاري»، رييس هيات مديره انجمن مفاخر معماري ايران، يكي از اين كارشناسان است و مي گويد: «به طور كلي طرح اين بنا ملهم از مسجد جامع اصفهان، مسجد اباصوفيه استانبول و مدرسه چهارباغ اصفهان است.»
وي مي گويد: «وقتي درباره معماري اصيل و سنتي سخن مي گوييم، منظورمان 30_40 سال پيش است، چون از 30 سال قبل به اين طرف، با ورود تمدن، تكنولوژي و معماري جديد، بسياري از سازه ها و بناها دستخوش تغييرات شده است.»
هر بنايي داراي ارزش و اعتبار و بيان كننده سليقه معمار بنا است. بناهاي تاريخي هر كشور بخشي از شناسنامه فرهنگ و كارنامه مردمي است كه در آن زندگي مي كرده اند. از اين رو توجه به تاريخچه بناها و شاهكارهاي هنر معماري، مهم است.
مسجد و مدرسه سپهسالار؛ تلفيقي از هنر و مذهب
بانيان اين بناي بزرگ و نيز سازندگان ساختمان مجلس شوراي ملي، «حاج ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني»، صدراعظم دوره ناصرالدين شاه قاجار و برادرش «مشيرالدوله» بودند. كه ساخت اين بنا در دو سال پاياني عمر ميرزا حسين خان سپهسالار آغاز شد و هزينه آن نيز از محل عوايد شخصي وي تامين مي شد. ولي تكميل مجموعه پس از مرگ وي توسط برادرش يحيي‌خان مشيرالدوله صورت گرفت.
قهاري در همين باره مي گويد: «ميرزا حسين‌خان سپهسالار سا‌لها سفير ايران مقيم در استانبول بود. براي همين زماني كه به ايران بازگشت با نگاهي به مساجد تركيه شروع به ساخت اين مسجد كرد.»
وي مي گويد: «شايد اين نزديك‌ترين تلفيق ميان معماري ايراني و معماري مساجد استانبول باشد.»
همچنين قهاري از «حاج ابوالحسن معمار» و «استاد جعفرخان معمارباشي كاشاني» به عنوان معماران اصلي مسجد و مدرسه ياد كرد.
مسجد سپهسالار گنبد ويژه‌اي دارد؛ تعداد مناره‌هاي بيش از اندازه متداول آن كه حدود 10 مناره است و گند دو گوش خوابيده‌اش نشان از سبك معماري مساجد تركيه دارد. اما با بهره‌گيري از كاشي كاريها و مجموعه هنرهاي معماري دوره قاجار نه تنها يكي از زيباترين مساجد بلكه يك مدرسه نيز هست.
قهاري ضمن تاكيد بر اين مطلب كه طرح اين بنا ملهم از مسجد جامع اصفهان، مسجد اباصوفيه استانبول و مدرسه چهارباغ اصفهان است، مي گويد: «نمازخانه مسجد كه به چهل ستون معروف است (اما 44 ستون دارد)، در شرق صحن قرار دارد؛ صحني كه داراي چهار باغچه، چهار خيابان و حوض بزرگي در ميانه است كه از آب جاري قنات تهران (كه براي مدرسه، مسجد و عمارت بهارستان مي‌آمد) سيراب مي‌شد.»
وي مي افزايد: «چهار ايوان مرتفع روبه‌روي هم قرار دارند كه كوتاه‌ترين آنها رو به قبله است و گنبدي دارد كه با گنبد مساجد قديمي‌تر از خود تفاوت مي‌كند و معماري جديدي را ارايه مي‌دهد. چهار مناره بلند كه پايه‌هاي هر يك تا كمر از سنگ است و به شيوه ظريفي حجاري شده، به همراه دو مناره ديگر در دو طرف جلوخان، در مجموعه شش مناره مسجد را تشكيل مي‌دهند؛ از چهار مناره اولي، دو مناره به دو پهلوي ايوان متصل است و دو مناره ديگر روبه‌روي ايوان قرار دارد. تمامي مناره‌ها از آجر ساخته شده و پوششي با كاشيكاري بسيار زيبا دارند.»
مسجد و مدرسه سپهسالار؛ در گذر زمان

در حال حاضر در بخش بالاي كتابخانه مسجد، يك نمايشگاه دايمي از آثار قديمي مانند مجموعه آثار «ميرزا طاهر تنكابني»، «مجموعه كتابهاي سيدمحمدصادق طباطبايي» و بسياري ديگر از مجموعه‌هاي تاريخي و باارزش وجود دارد.
قسمتي از ديوار مدرسه سپهسالار كه متعلق به دبيرستان علمي قديم بود در حال مرمت و بازسازي است. بخش‌هايي به بافت اين مدرسه الحاق شده كه به لحاظ معماري كارهاي غلطي است. محل استقرار فرهنگستان اول زبان و ادب پارسي نيز در اين مسجد بود، كه در آن مكان امروز كتابخانه مسجد سپهسالار واقع شده است. از اين رو خاطرات فرهنگستان اول را در اين كتابخانه كه در حال حاضر بازسازي شده، مي‌توان يافت.



ادامه دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

pinar

عضو جدید
محرمیت در معماری مساجد ایرانی

محرمیت در معماری مساجد ایرانی

آنچه که در باب سلسه مراتب از دیدگاه علوم و معارف سنتی و ایرانی-اسلامی مطرح شد روشنگران میزان درک و شناخت انسان جامعه سنتی از مسئله سلسله مراتب در وجوه و جنبه های مختلف آن می باشد. این درک و شناخت نظری در جامعه سنتی رنگ تعیین به خود گرفته و تاثیرات قابل توجهی در حیطه مصنوعات بشری از جمله معماری و شهرسازی گذارده است.
از آنجا که صنع انسانی، عامل برقراری ارتباط انسان (عالم صغیر) با جهان هستی (عالم کبیر) است، لذا به عنوان واسطه ی تعامل دو عالم با سلسله مراتب متقن و استوار، مطرح می باشد و چنانچه همسو و متناجس با عالم پیرامون خود شود و به اعتباری از قوانین و اصول آن بهره مند گردد، می تواند جزئی از نظام هماهنگ واقع شده در آن باشد و به عنوان جزئی از این پیکره زنده عمل نماید.
انسان جامعه سنتی به دلیل پایبندی و اعتقاد به چنین اصولی خود را ملزم به رعایت آن نیز می دانسته است و لذا معماری و شهرسازی سنتی، به عنوان یکی از نمودهای بارز مصنوعات بشری و همچنین به دلیل خصوصیت خاص سنت که تجمیع کننده ی اندوخته های اعصار متمادی است، دارای ابعاد مختلفی از سلسله مراتب گشته است. مساجد نیز به عنوان جزئی از این مجموعه و هم چنین به دلیل موضوعیت خاص معنوی و روحانیشان، دارای نظامهای سلسله مراتبی پیچیده ای شده اند و همانطور که گفته شد علاوه بر سلسله مراتب عملکردی، فضایی، بصری، و ... که در اکثر ابنیه سنتی و مذهبی جهان قابل شناسایی است، دارای سطوح دیگری از سلسله مراتب در بطن خود نیز می باشند که لایه های عمیق تری از وجود آدمی را مخاطب قرار میدهد. یکی از این وجوه سلسله مراتب تمهیدی است که معماران ایرانی از بدو ورود انسان به مسجد جهت تسهیل محرمیّت حضور در حرم قدس الهی در آثار خود به کار گرفته اند.
این ویژگی و بسیاری ویژگیهای دیگر که به اعتقاد گروهی از محققان می تواند برآمده از فرهنگ معماری ایرانی باشد از دوران سلجوقی تدریجاً در معماری مساجد باز نمود می یابد و منجر به ظهور گونه خاصی در معماری مساجد می شود که منحصر به ایران و معماری و فرهنگ ایرانی- اسلامی است.
به طور کلی در مساجدی که اصطلاحاً ایرانی نامیده می شوند، در مورد نحوه ورود از فضای بیرون به درون حیاط می توان دو گونه عمده را تشخیص داد. گونه اول: نحوه ورود به حیاط از یکی از چشمه های فرعی و غالباً در یکی از کنج های حیاط می باشد و شاخص ترین نمونه های آن می توان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد آقا نور اصفهان، مسجد حکیم اصفهان، مسجد شیخ علیخان زنگنه اصفهان، مسجد نو اصفهان، مسجد جامع همدان و ... اشاره کرد. در این گونه ابتدا سردر ورودی و بعد از آن هشتی و پس از آن غالباً دالانی قرار دارد که به یکی از چشمه های فرعی رواق های اطراف صحن متصل می شود.

گونه دوم: ورودی مسجد در قسمت پشتی یک یا دو و یا هر سه ایوان فرعی قرار دارد و از شاخص ترین نمونه های آن می توان به مسجد مشیرالملک شیراز، مسجد امام اصفهان، مسجد وکیل شیراز، مسجد نبی قزوین، مسجد جامع قزوین، مسجد جامع بروجرد، مسجد امام سمنان و ... اشاره کرد.
در این گونه بعد از سردر ورودی و هشتی دقیقاً در قسمت پشتی یکی از سه ایوان فرعی قرار می گیریم، اما ورود به داخل این ایوان توسط یک پرسین فخر و مدین و پاچنگ مسدود می باشد. در واقع باید گفت وظیفه این عضو جلوگیری از ورود مستقیم و در عین حال برقراری ارتباط بصری به جهت تشدید میل وصول و شوق دیدار است و بسان" حجاب میان شاهد و مشهود" و به بیان خواجه شمس الدین دیدار نمایاندن و پرهیز کردن است.دیدار می نمایی و پرهیز می کنی بازار خویش و آتش ما تیز می کنی
غالباً در مجاورت این عضو برانگیزاننده مسدود، یک یا دو دالان در طرفین ایوان قرار دارد که از طریق آن می توان وارد صحن و حیاط مسجد شد. در هر دو گونه ما با مسئله عدم اجازه ورود مستقیم به صحن مسجد از محورهای مرکزی وجوه حیاط مواجه هستیم. حتی در گونه دوم که دقیقاً در برابر محور مرکزی قرار می گیریم نیز اجازه ورود از محور مرکزی را نمی یابیم. به طور کلی می توان گفت در اغلب موارد در معماری مساجد ایرانی ورود به صحن مسجد از یک یا چند چشمه فرعی پیرامونی صورت می گیرد. در این راستا مقایسه این نحوه ورود به صحن با نحوه ورود به صحن و حیاط گونه های دیگر ابنیه نظیر خانه، باغ، کاروانسرا و سراها می تواند تا حدودی راهگشا باشد. در خانه های سنتی نحوه ورود به خانه مشابهت فراوانی با گونه اول مساجد مطرح شده دارد(تصویر شماره 3) نحوه ورود به باغ در بعضی از باغات نظیر باغ فین نیز مشابه با گونه دوم مساجد مطرح شده می باشد. اما مسئله حایز اهمیت این است که خانه و باغ جزو ابنیه خصوصی هستند و پیچش دالان منتهی به حیاط به جهت حفظ حریم خصوصی حیاط و انفکاک از عرصه عمومی بیرون است. اما مسجد جزو ابنیه عمومی است و دلایل وجود شکست و پیچش در دالانهای ورودی و عدم انطباق در محورهای اصلی حیاط نمی تواند مشابه با دلایل مطرح در مورد خانه یا باغ باشد.

اما در کاروانسراها و سراها بعد از عبور از سر در ورودی و گذر از هشتی از داخل ایوان متصل به آن و از محور مرکزی مستقیماً و بدون هیچ مانعی وارد حیاط می شویم. این تفاوت بارز نوع ورود به حیاط به دلیل عملکرد و زندگی ساری در هر گونه می باشد و بر ما روشن می سازد که سلسله مراتب محرمیّت آنگونه که در مسجد مورد نظر می باشد در سرا و کاروانسرا به دلیل نوع عملکردشان موضوعیتی ندارد.

اما مسئله حایز اهمیت دیگری در معماری مساجد نحوه گذر از حیاط به ایوان و گنبد خانه می باشد. این بار برعکس مرتبه اول که ورود از حاشیه صورت می گرفت دقیقاً از محور مرکزی ایوان وارد فضای گنبد خانه می شویم و دیگر اثری از دالانهای کناری نیست و بدون واسطه و حایل از مرکز و محور اصلی وارد فضای گنبد خانه می شویم.

در واقع نکته در خور توجه این است که در هنگام ورود به حیاط اجازه عبور از محور و مرکز را نداشتیم اما در هنگام خروج از حیاط این رخصت و اجازه را یافتیم. گویا رخدادی وقوع یافته که ان عدم اجازۀ عبور از محور، منجر به رخصت عبور از اصلی ترین محور می شود و گویا این انسان در حال عبور از ایوان دیگر آن انسان در بدو ورودِ رانده شده به حاشیه نیست. این دو گونۀ برخورد متفاوت با نحوۀ ورود به دو فضای متعاقب در یک بنای واحد قطع به یقین دلالت بر وجود مراتبی متفاوت دارد. به عبارت دیگر مظروفِ(انسان) این ظرف(مسجد) در حال طی نمودن مراتبی است که کالبد مظروف(معماری مسجد) سعی دارد هم نوا و متناجس با این مراتب مختلف السطوح گردد و با تمهیداتی وقوع این استحاله را تسهیل و تشدید نماید. این نحوۀ ورود از حاشیه و گرایش تدریجی به مرکز منحصر و محدود به معماری مسجد نیست و در نظام اندیشه ایرانی-اسلامی و سلسله مراتب سیر و سلوک دارای زیر ساخت های غنی و عارفانه ایست. به طور خلاصه باید گفت تفاوت نحوۀ ورود به حیاط و گنبد خانه یکی از تمهیداتی است که معماران ایرانی در راستای تعامل ظرف با مظروف در مسجد از آن بهره گرفته اند.در این تعبیر اگر زندگی مظروف (انسان) را کست مَحرمیتِ حضور در ساحت قدسی بدانیم، عمل ظرف (مسجد) را نیز می بایست تسهیل و تشدید همان احساس مَحرمیتِ حضور در ساحتی قدسی، به واسطه تمهیدات معمارانه بدانیم و سلسله مراتب مَحرمیّت به عنوان یکی از وجوه سلسله مراتبی و گوشه های نغز معماری ایرانی اسلامی از تمهیدات تسهیل کننده و تشدید کنندۀ احساس محرمیتِ حضور در ساحت قدسی است و بی شک مبین نظام اندیشه و زیر ساخت های غنی تفکر ایرانی اسلامی با صبغه ای عرفانی است. نوشته حاصل از این نوشتار را می توان در دو سطح تبیین و بررسی نمود. اوّل؛ در معماری مساجد ایرانی محل ورود به فضای صحن در اکثریت قریب به اتفاق موارد، انطباقی با محورهای گذرنده از مرکز حیاط ندارد و به عبارتی می توان گفت ورود به صحن مسجد از حاشیه صورت می پذیرد. اما محل ورود به ایوان و گنبد خانه دقیقاً منطبق بر محور اصلی قبله می باشد. این تفاوت نحوه ورود به دو فضای متعاقب، مبین وجودِ گونه ای از سلسله مراتب محرمیت است.

دوم؛ معماری هر چند دارای ساختاری کاملاً مادی است، اما می تواند در جریان ارتباط نفس ذی وجود انسانی با مراتب عالیۀ وجود دخیل و مرتبط باشد و به عبارتی دیگر معماری می تواند تسهیل کنندۀ ادرکات معنوی و تجربیات عرفانی باشد.

توضیح اینکه:
منظور از مساجد ایرانی، گونه خاصی از مساجد است که برگرفته از اصول اسلامی و تطبیق یافته با فرهنگ معماری ایرانی است و از دوران سلجوقی به بعد بعنوان مسجد گونۀ ایرانی مطرح و شناخته شده می باشد. در ایران به ویژه پس از سال 1000 میلادی برابر با 493 هـ ق راهی مختص به خود را می بینیم؛ راه ایرانی که ساختار معماری پیش از اسلام را مورد توجه قرار داده است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mandana-n

عضو جدید
مسجد فرح آباد ( تاريخچه، اقدامات والحاقات در طول زمان)

مسجد فرح آباد ( تاريخچه، اقدامات والحاقات در طول زمان)

فرح آباد تفرجگاه شاه عباس بود و بناهايي چون كاخ جهان نما، پل، ميدان، حمام و مسجد در كنار بافت روستايي فرح‌آباد شكل گرفته بودند. اين روستا در 25 كيلومتري شمال ساري واقع است كه در فاصله كمي بقاياي كاخ جهان‌نما‌، پل، حمام در كنار رودخانه تجن قرار گرفته‌اند.
با توجه به اسناد تاريخي و سفرنامه‌ها، به نظر مي‌رسد مسجد فرح آباد در يك ضلع ميدانگاهي قرار گرفته بود كه اين ميدان بر اساس تناسبات موجود در ميدان نقش جهان ساخته شده بود و در اضلاع ديگر ميدان ، دهانه بازار و كاخ جهان نما قرار داشته است.
مسجد فرح آباد از نظر پلان، از نوع چهار ايواني است كه در دوره صفوي در نقاط مختلف كشور به كرات ديده مي شود. اين بنا در اثر مرور زمان و حملات متعدد، بعد از شاه عباس رو به ويراني نهاد و در دوره قاجار تا حدودي مرمت شد اما روند نابودي بنا همچنان ادامه يافت.
مسجد فرح آباد بعد از فراز و نشيبهاي بسيار در دوره پهلوي دوم مورد توجه سازمان حفاظت آثار باستاني قرارگرفت و تعميرات آن شروع شد. در آن زمان مسجد فرح آباد، به طور تقريبي داراي 50 درصد تخريب بود و يك سوم از ارتفاع آن در آبهاي سطحي و گل‌و لاي فرو رفته بود. بناي مزبور در دوره هاي بعدي توسط سازمان ميراث فرهنگي كشور بازبيني و مرمت شد كه تا كنون نيز ادامه دارد.

شناخت فضاهاي مختلف مسجد فرح‌آباد

1- ورودي شمالي (سر درب اصلي)
ورودي اصلي مسجد در قسمت شمالي است. سردرب مسجد مبيين اهميت و عظمت بناست و سعي شده تا هر چه وسيع‌تر، مرتفع‌تر و مزين‌تر بر پا شود. بسته به ميزان وسعت و ظرفيت بنا، پيش ورودي مناسب و درخوري نيز در مقابل آن در نظر گرفته ‌شده است.
ورودي مسجد با سردري رفيع كه روزگاري با كاشي‌هاي هفت رنگ مزين بوده با گشايش حجمي در مسير گذر و با هويتي خاص رهگذران را به خود دعوت مي‌كند. تغيير زاويه ورودي نسبت به محور اصلي، براي پرهيز از حركت روي محور مقدس مسجد صورت گرفته است. سردر مسجد، فضاي نيمه بازي است كه در ابتدا سلسله مراتب ورودي با تظاهري قوي در بيرون عظمت، تقارن و با تزيينات شكل گرفته است.
ايوان شمالي در كف با دو صفه به ارتفاع (70) سانتي‌متر در دو طرف و آجر فرش زيبا تزيين شده است.
2- هشتي‌ها
يكي از عناصر شاخص در شكل‌گيري و چيدمان منظم فضاهاي مسجد، هشتي‌ها هستند. اين عناصر، فضاهاي مهم مسجد مانند شبستان، راهروها ... را به يكديگر متصل مي‌سازند. در مسجد فرح‌آباد بعد از گذر از فضاي نيمه باز، هشتي واقع شده است كه داراي عملكرد واسطه‌ي و مفصلي، تقليل نور و ايجاد جاذبه با نور كنترل شده و تقسيم و هدايت حركت و رعايت تقدس بر محور قبله است اين فضا بر زمينه مربع، براي رفع نياز ديگر فضاها با شخصيتي معين، گنبدي دوار و با كاربندي زيبا، ميان دالان و سردر فضاي نيمه تاريكي طراحي شده است كه نسبت به فضاي بيرون، حريمي مضاعف و نور كنترل شده‌اي از طريق ورودي‌هاي فرعي دو طرف ايجاد كرده و تحرك و جذابيتي مطلوب نسبت به ديد مبهم صحن پديد آورده است.
3- دالان يا دهليز مسجد
در ادامه ورود به مسجد، پس از مكث و تامل به فضاي نيمه باز دالان مي‌رسيم. اساس و نقش دالان‌ها در مسجد، تأثير در ذهن انسان است. اين روابط ميان انسان و فضا در معماري مسجد فرح‌آباد بارز است. از اين جهت معمار هنرمند توانسته است تأثير معنوي مورد نظر را با خلق فضاها كه منبعث از جهان بيني اسلامي و نياز انسان بر ذهن اوست، با تمهيداتي معمارانه سامان بخشد.
4- حياط مركزي مسجد
حياط مسجد در ابعادحدود (28×43) متر يكي از مهم‌ترين فضاهاي با ارزش مسجد است كه ازقرون متمادي ودرمساجد سراسر كشورهاي اسلامي، در نهايت سادگي و زيبايي از شاخص‌ترين عناصر هويت بخشي و تجلي‌گاه وحدت به شمار مي‌رود. دور تا دور حياط (فضاي باز) فضاهاي نيمه‌باز رواق قرار دارد. در محور جنوبي- شمالي دو ايوان اصلي و بزرگ با دهنه‌اي حدود (5/9 و به عمق 5/5 متر) و در محور غربي- شرقي دو ايوان كوچك به دهنه حدود (4) و به عمق (2) متر، حياط مركزي مسجد را احاطه كرده‌اند. بعد از فضاي نيمه باز رواق‌ها در ضلع جنوبي شبستان غربي و شرقي و در بقيه قسمت‌ها، حجراتي در يك طبقه با فضاي بسته طراحي شده است. دورتادور حياط هيچ‌گونه آثار تزييني يا ايجاد سايه به وسيله درختان يا عناصر شاخص و تعيين كننده‌اي جز ايوان اصلي، گنبدخانه و منارهاي مسجد به ديده انسان جذاب و دلفريب نيست. همه اين عناصر كه گرداگرد حياط چيده شده‌اند، به يك نقطه از مركز حياط كه همان حوض مركزي است، معطوف شده‌اند.
حوض آب در ابعاد (30/6 ×60/8) سانتي‌متر متر در تقاطع محورهاي اصلي يا به تعبير ديگر، در قلب پلان چهار ايواني مسجد واقع شده است. اين جانمايي و مكان يابي نشان از اهميت و ارزش والاي آب در فرهنگ و معماري اسلامي است. آب حوض توسط جويي آجري از شمالي وارد حياط، پس از پر كردن حوض مركزي از ضلع غربي مسجد خارج مي‌شود. آبراه با شيب ملايمي از رودخانه تجن به سمت مسجد هدايت شده است.

5- گنبد خانه مسجد
گنبدخانه به‌عنوان مركز ثقل جاذبه‌هاي مسجد و ارتباط بين عابد و معبود و خالق و مخلوق است. محل احداث آن سمت قبله و روي محور اصلي مسجد به صورتي طراحي شده كه نظر عبادت كننده را فقط بسوي الله جذب مي‌كند. حجم خارجي گنبد نيز به عنوان نشانه‌اي از فضاي مقدس عبادي و حافظ سقف گنبدخانه خودنمايي مي‌كند.
گنبدخانه مسجد در زمينه مربع حدود (40/9×40/9) متر در انتهاي محور اصلي شمالي-جنوبي با گنبدي رفيع به ارتفاع حدود (14) متر قرار دارد. انتخاب شكل مربع به دليل انطباق آن با مفهوم و محتواي نماز مسأله مهمي است كه در اين مسجد و در ديگر مساجد به كار گرفته مي‌شده است.
6- شبستان
انواع شبستان‌ها جزيي از گنبدخانه عمل مي‌كنند، مثل شبستان‌هاي سرپوشيده متصل به گنبدخانه كه به چهل ستون‌هاي شرقي و غربي معروف‌اند و مكمل گنبدخانه هستند.
مسجد داراي دو شبستان شرقي و غربي به صورت قرينه در دوطرف گنبدخانه مي‌باشد. اين شبستان‌ها با استفاده از ستون‌ها، تويزه‌ها و طاق‌هايي از نوع چهار بخشي كه بر زمينه مربع اجرا شده‌اند، مسقف گرديده است. تعداد ناوهاي شبستان در جهت شمالي- جنوبي و شرقي- غربي چهار ناو در يك اندازه بدون هيچ‌گونه تأكيدي بر ناوهاي مركزي احداث شده‌اند.
7- راهروها
براي دسترسي از يك فضا به فضاي ديگر بايد از عنصري به‌نام راهرو در مسجد عبور ‌كنيم، در مسجد فرح‌آباد در چهار گوشه حياط مركزي راهروهايي به وجود آمده كه عملكرد آن پيوند و ارتباط طبقه همكف به فضاي فوقاني مي‌باشد. راهروها داراي پوشش تاوه‌اي در ابتدا و انتهاي در مركز پوشش چهاربخش هستند و مصالح مورد استفاده در اين فضاها، آجر معمولي، ختايي و ملات ماسه‌سيمان و گچ است.


مصالح و تزيينات در مسجد فرح آباد
مصالح
مهم‌ترين مصالح به كار رفته در مسجد فرح‌آباد آجر است. آجر به عنوان اصلي‌ترين و بيشترين مصالح و در ابعاد و اندازه هاي مختلف در مسجد فرح آباد به كار برده شده است. مصالح ديگري مانند چوب در درب ورودي و زير شيرواني دو مناره‌، سفال به عنوان پوشش نهايي بام و از گرزمال، ساروج، غوره‌گل و ملات ماسه سيمان (جديد) به عنوان ملات چسبنده بين مصالح در بنا استفاده شده است. از مصالح جديد به كار رفته در بنا مي توان به ملات ماسه‌سيمان، قيرگوني، آجرهاي جديد و سفال‌هاي جديد اشاره نمود.
تزیینات موجود در بنا :
الف-تزيينات كاشي كاري هفت‌رنگ با نقوش ختايي (در سردر ورودي- محراب و ايوان جنوبي )
ب-جركاري خفته – راسته ( در كف فرش حياط - هشتي – حجره‌ها و راهروها )
پ- رسمي‌بندي با آجر ( هشتي )
ت- نقوش ام‌الگره ( كف سكو ورودي شمالي)
ث- الگوي آجري مشبك به صورت رف و با تورفتگي ( در بدنه شبستان )
ج- الگوي سلبي ( در قسمت چله نشين شبستان )
چ- الگوي رف ( حجره ها )
ح- انواع مختلف قوس در تويزه‌ها (پاتوپا- پنج‌او‌هفت- طاق رومي)

این مطالب رو از میراث فرهنگی استان مازندران گرفتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

World Designer

عضو جدید
آشنایی با مساجد استان اردبیل

آشنایی با مساجد استان اردبیل

مسجد جمعه
این بنا در شمال شرقی شهر ، بین محله های پیرشمس الدین و عبدالله شاه بر روی تپه مرتفعی واقع گردیده و یكی از قدیمی ترین مساجد شمال غربی ایران است. با توجه به حفاریهای باستان شناسی كه در محوطه اطراف این مسجد صورت گرفته بقایای شبستان های ستوندار در بخش شرقی و شمالی و هم چنین آثاری از كتیبه های متعلق به قرن سوم و چهارم ه.ق. كشف گردیده است . اصل بنای كنونی مسجد در دوره سلجوقیان بر روی بقایای كهن تری ساخته شده كه درنتیجه حمله مغول حدود سال 620 هجری ویران و درحدود سال 650 هجری مجدداً باز سازی گشته است در این بازسازی ،گنبد به طور كامل بازسازی شده و تزیینات مختلف گچبری و نقاشی در شبستان ومحراب آن انجام گردیده است . بنای فعلی مسجد به ابعاد خارجی 85/18 ×45/36 متر از گنبد خانه ای ویران و ایوانی كه در دوره های بعد به شبستان ستونداری تبدیل شده ، تشكیل می شود همچنین در 5/16 متری مسجد ، بقایای مناره ای از دوره سلجوقی برجای مانده است . این فضا توسط سه كنج ها و ترنبه ها به هشت ضلعی و سپس شانزده ضلعی تبدیل گردیده و گنبد بر روی آن قرار گرفته است . بقایای ساقه گنبد نشان می دهد که این بخش دارای ترك های متعدد منشوری زیبا قطار بندی و تزیینات كاشی معرق بوده كه تنها بخش اندكی از آن باقی مانده است. دیواره های داخلی گنبد خانه با اندود گچ و نقوش ترنج و گل و بوته قابل مقایسه با تزیینات گنبد سلطانیه تزیین یافته و درضلع جنوبی آن ، محراب بلند و زیبایی از دوره ایلخانی باگچبری ها ومقرنس كاری های جالب و در زیر آن آثاری از محراب كوچكتر دوره سلجوقی مشهود است . درب ورودی مسجد به تاریخ 742 ه.ق. دارای گره های هندسی ، گل میخ های آهنی وكتیبه ای حاوی دو بیت شعر به خط نسخ است چنین به نظر می رسد كه درب مزبور ، از جای دیگر به این مسجد منتقل شده است . در حدود 5/16 متری مسجد ، بقایای مناره ای از دوره سلجوقی به ارتفاع هشت و قطر پنج متر باقی مانده كه به هنگام آبادانی مسجد در كنار آن قرار داشته آجر چینی بخشی از سطح مناره به صورت خفته راسته است كه تا حدودی به آن حالت تزیینی بخشیده است بر بدنه مناره دوسنگ نبشته به تاریخ های 878 و879 ه.ق نصب شده كه مربوط به اوزون حسن حكمران آق قویونلو است و ارتباطی با بنای مسجد مناره ندارد و حتمالاً از جای دیگری آورده و روی منار نصب شده است این بنا به شماره 248 به ثبت تاریخی رسیده است .

مسجد میرزا علی اکبر مجتهد : مسجد مجهز و مجلل میرزا علی اکبر در مرکز اردبیل نزدیک بازار واقع شده و دارای دو در است . از جاذبه های این بنا ، دو منبر است که یکی مشبک چوبی و دیگری به صورت صندلی بازودار و چرخدار است .
مسجد اعظم اردبیل : این مسجد تا اندازه ای نوساز ، با سبک نو و در ابعاد قابل توجه که از گنبد الله الله شیخ صفی تقلید شده ، ساخته شده است . مؤذنه مسجد در زمان قاجاریه و به سبک آن دوره ساخته شد ولی در سال های اخیر دوباره بازآفرینی شده است .

مسجد جامع نمین : معتمدین و پیرمردان در مورد بنای مسجد جامع نقل می کنند بانی مسجد شاهزاده عصمت خانم طاهرمیرزا بن اسکندر میرزا بن عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار است . در محل فعلی مسجد ، مسجدی کهنه وجود داشته به دستور شاهزاده خانم مسجد کهنه تخریب نموده و بر روی پی آن مسجد فعلی را ساخته اند . ازاره بنا سنگی و بدنه آجری با ملات ماسه آهک می باشد . سقف آن در اصل تیرپوش بوده در سالهای گذشته شیروانی بر روی آن احداث شده است . سقف تیرپوش بنا بر روی هشت ستون چوبی با پایه های سنگی قرار گرفته است . مسجد جامع دارای پنجره های مشبک چوبی و سرستونهای چوبی زیبایی است که جنس آن راش کوهی است . همچنین بنا دارای مناری با آجر چینی زیبا و چسبیده به آن می باشد .

مسجد حسینیه میرزاده خانم اردبیل : این مسجد در نزدیکی میدان قیام در داخل کوچه میرزاده خانم در پنجاه متری خیابان جمهوری اسلامی واقع شده ، شامل یک باب مسجد بزرگ ، یک باب سالن فاطمیه و شبستان می باشد که بقعه شریف سیده خانم بنام میرزاده خانم با ابعاد حدود 3×3 متر با سقف آینه کاری و دیوار و کف مرمریت در قسمت غربی مسجد جای گرفته ، دارای ضریح فلزی با روکش استیلی می باشد . آرامگاه او مورد توجه و زیارت اکثر اهالی محل و در بعضی موارد مورد توجه مردم سایر محلات نیز می باشد .

سقاخانه حضرت ابوالفضل (ع) مسجد سلیمان اردبیل : سقاخانه حضرت ابوالفضل (ع) درکنار خیابان شیخ صفی و در جنب مجموعه تاریخی شیخ صفی الدین در کنج جنوبی غربی مسجد قرار دارد که از سالیان قدیم مورد توجه مردم مسلمان منطقه می باشد . ساختمان مسجد در سال 74 تخریب شد که در مدت پنج سال با کیفیت بسیار بالایی با زیربنای 550 متر مربع با یک گنبد و دو مناره بسیار جالب ساخته شده است. این سقاخانه دارای مسجد ، زیر زمین برای برگزاری مراسم خانمها و شبستان می باشد که اکثر قسمتهای بیرونی و داخلی ساختمان از کاشی سنتی خشتی و معرق و سنگ کار شده است .

مسجد جنت سرا : این بنا در ضلع شمالی صحن اصلی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی واقع است و از ساخته های شاه طهماسب اول به شمار می آید. درخصوص عملكرد واقعی بنا اطلاع دقیقی در دسترس نیست و به نظر می رسد كه برای مراسم صوفیانه استفاده می شده است . نمای اصلی ایوان ، با كاشیكاری زیبا و كتیبه های قرآنی تزیین وجلوی آن به پنجره بزرگ مشبك گره چینی از جنس فلز مسدود شده است. بر روی دیوار شمالی داخل بنا ، طاق نمای بزرگ پنج ضلعی ایوان مانندی وجود دارد كه بالكن كوچكی در بالای آن ساخته اند واز طریق پلكان كوتاهی واقع در عقب طاقنما بدان می توان رسید. به نظر می رسد كه از الحاقات دوره بعدی باشد در دیوارهای شمال وغرب بنا نیز درهایی تعبیه شده كه به اتاقهای مجاور راه دارد جرز های عظیم این مسجد ، با ترفندهای مختلفی ، سبك و تو خالی ساخته شده است.

مسجد کلخوران : این مسجد در كلخوران ، سه كیلومتری اردبیل واقع گردیده است. پوشش این مسجد بر روی ستونهای ساده ای قرار دارد. نمای بیرونی بنا با طاق نماهای آجری و پنجره های مشبك و تزیینات آجری نماسازی شده است. سر در ورودی مسجد دارای طاق نماهای كم عرض و مرتفع با نیم ستون های آجری بوده و بنای مسجد متعلق به دوره قاجار است.

سایر مساجد : مسجد حاج فخر در اردبیل ، مسجد جامع و مسجد نو در روستای خمس خلخال و مسجد جنت سرا در مشگین شهر از دیگر مساجد تاریخی استان اردبیل هستند .
 

anita..arch

عضو جدید
مسجد-مدرسه دارالاحسان سنندج

مسجد-مدرسه دارالاحسان سنندج

استان کردستان معرفی مسجد - مدرسه دارالاحسان ( مسجد جامع سنندج ) پرداختم مجموعه ای کامل از نقشه های هوایی قدیمی سنندج و مطالبی در مورد این شهر و این مسجد تعدادی از عکس های این مجموعه هم باز هم از دوستان عزیزم هست .
پیشینه ی تاریخی شهر سنندج :

بر اساس شواهد موجود ، احتمالاً سنندج ( سنه / سنه دژ ) از شهر های کهن و مقدس و در ارتباط با ایین زرتشت در ایران است . ارتباط این شهر و نواحی مجاور آن با اساطیر پهلوانی ایران همچون « تپه توس نوذر » از اهمیت و قدمت این شهر حکایت می کند .
موقعیت جغرافیایی مناسب این شهر در کنار رودخانه های دره بیان و قشلاق و قرار گیری آن در میان کوه های با ارتفاع نسبتاً مناسب در مکان یابی شهر بسیار منایب بوده است .
وجود قلعه حسن آباد و قله هایی مانند زاگرس ، بابا ریز و صلوات آباد در نزدیکی شهر سنندج که احتمالاً قدمت آن ها به پیش از دوره ساسانی می رسد ، نشانگر اهمیت این شهر بر اثر زلزله ویرانگر و هجوم مغولان ویران شده و از آن پس تا زمان حکومت صفوی به عنوان یک قصبه یا روستا به حیات خود ادامه داده است . شهر کنونی شهر سنندج در روزگار صفوی و در زمان حکومت شاه صفیتوسط سلیمان خان اردلان والی کردستان دوباره ساخته شد و مرکز حکومت از قلعه حسن آباد ، پالنگان ، زلم و مریوان به سنندج منتقل شد.
سلیمان خان قلعه حکومتی را در بالای تپه ای در کمال استحکام بنا نمود و عمارات ، حمام ، مسجد ، بازار و چهار باغ را در خارج و در اطراف قلعه ساخت . دولت صفوی توجه خاصی به شهر سنندج به عنوان مرکز ایالت کردستان داشت همین مسئله موجب شد که زمینه حضور هنرمندان و معمارانی برجسته از اصفهان به این شهر فراهم گردد و در نتیجه معماری سبک اصفهانی که با اقلیم سنندج هم همخوانی و انطباق داشت به طور چشمگیری در این شهر گسترش یافت و عمارات با شکوهی از جمله کهن دژ و ساختمان های داخل آن و بازار سنندج با پلانی مستطیل شکل که کاملاً تحت تاثیر معماری بازار پیرامون میدان نقش جهان اصفهان بود ساخته شد احتمالاً یکی از زیبا ترین چهار باغ هایی که در ایران پس از چهار باغ اصفهان ساخته شد ، چهار باغ سنندج در شمال بازار بود این چهار باغ در دوره قاجار به محله مسکونی چهار باغ تبدیل شد البته تاثیر سبک معماری اصفهان در دوره زندیه و قاجاریه هم تداوم یافت و چهار باغ و عمارت خسرو اباد که به حق یکی از چهار باغ های زیبای ایران است در جنوب غرب سنندج ساخته شد که اکنون عمارت خسرو اباد و بخشی از چهار باغ آن باقی مانده است .

مسجد – مدرسه دارالاحسان سنندج که ترکیبی از از مسجد و مدرسه است متاثر از سبک معماری اصفهانی و با تاکید بر معماری بومی ساخته شده است این بنای با شکوه در مجاورت قلعه و میدانگاهی بزرگ قرار داشته و یکی از بنا های با ارزش معماری دوره قاجاری محسوب می شود . مسجد – مدرسه دارالاحسان هنوز هم یکی از بنا های شاخص شهر و استان به شمار می رود و سازنده و بانی هم نظری جز این نداشته است که بنایی با شکوه در قلب شهر سنندج بسازد.

در عکس هواییکه مربوط یه سال 1335 می باشد :

1. بازار سنندج
2. قلعه ( ارگ سنندج )
3. مسجد – مدرسه دارالاحسان
4. چهار باغ و عمارت خسرو آباد
5. چهار باغ قدیم سنندج
می باشد .

موقعیت جغرافیایی مسجد – مدرسه دارالاحسان :

این بنا در ضلع شمال خیابان امام و در بافت قدیم شهر سنندج قرار دارد . این خیابان که مسجد اکنون در کنار آن واقع شده از سال 1310 شمسی به بعد ایجاد شده است هر چند مدخل ورودی مسجد دقیقاً در کنار این خیابان قرار دارد ولی به نظر می رسد که موقعیت مسجد نسبت به گذشته متفاوت بوده است این موضوع نشانگر این امر است که در محل این خیابان احتمالاً کوچه ای قرار داشته که مسجد را به میدان ارگ در ضلع شرقی مسجد متصل می کرده است.





در نمای بیرونی مسجد ایوان شرقی و جنوبی مسجد آیات بسیاری به کار برده شده است که توجه سفارش دهنده ، خطاط و کاشی کار است .

· ایوان شرقی :

داخل ایوان شرقی سوره جمعه نوشته شده است این کتیبه به صورت نواری از سمت راست آغاز و هر سه ضلع7 ایوان را دور زده است و در انتهای سمت چپ پایان می یابد این کتیبه با خط سفید و در زمینه کاشی آبی رنگ نوشته شده است .


· ایوان جنوبی :


آیاتی از سوره های مختلف قرآن در نمای داخلی و بیرونی ایوان جنوبی ( ایوان روبه قبله ) نوشته شده است . ایوان جنوبی از نظر شکوه و عظمت در حد و اندازه ایوان شرقی است مهمترین کتیبه ای که در این بخش استفاده شده سوره انسان است که به صورت نواری به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی آبی هفت رنگ نقش بسته است .

همانطور که اشاره شد به کارگیری گسترده آیات قرآنی در این مسجد بیانگر توجه خاص بانی این بنا است این مسئله در داخل بنا مضاعف شده است . دیوار ها ، پایه ها و سر ستون ها فضای داخلی مسجد تا ارتفاع خاصی با آیات قرآنی تزئین شده است آیات قرآنی موجود در فضای داخلی مسجد را می توان به دو بخش عمده تقسیم کرد :

1. آیات قرآنی روی سر ستون ها
2. آیات قرآنی روی دیوار ها ( کتیبه نواری داخل مسجد )


این مسجد دارای 24 ستون سگی با سر ستون ها مزین به مقرنس کاری است بدنه این ستون ها به طور قابل توجهی با تزئینات طنابی شکل حجاری شده و بر روی پایه های آن طرح گل و بته نقش بسته است و در بخش فوقانی آن ها از آیات و سوره های مختلف ولی متناسب استفاده شده است .

کتیبه های روی دیوار های داخلی شبستان :

پس از کتیبه های روی سر ستون های شبستان با مضمون سوره ها و آیات قرآنی ، کتیبه نواری کاشیکاری آبی رنگ است که بر زمینه آن به خط ثلث سفید بسیاری از آیات سوره های مختلف قرآن نوشته شده و در نوع خود شاید کم نظیر است . این کتیبه به صورت کمربندی دور تا دور شبستان را فرا گرفته است این کتیبه به موازات کتیبه های سر ستون ها نوشته شده و ترکیب خط و قرار دادن آیات بسیار در این کتیبه حاوی نکات ارزنده ای است . این کتیبه از سمت قبله و از بالای محراب آغاز می شود.

تزئینات وابسته به معماری :

از مهمترین تزئینات بنا می توان به کاشی کاری هفت رنگ اشاره کرد که در نماهای داخلی و خارجی بنا و به ویژه در ایوان جنوبی و شرقی ، دیوار های حیاط مدرسه و نمای حجره ها به صورت وسیع دیده می شود . این کاشی کاری ها با خط زیبای ثلث که بر روی آن ها نوشته شده جلوی خاصی یافته است . در کاشی کاری های هفت رنگ نمای ایوان های مسجد ، طرح های گل و بته و اسلیمی به صورت ترنج و نیم ترنج و کاشی های معقلی با طرح های هندسی به صورت ستاره های هشت پر ایرانی و گل های هندسی کار شده است .

کاشی کاری های این بنا را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد :


· کاشی های هفت رنگ نما های بیرونی و کتیبه های این بنا که به رنگ های آبی ، فیروزه ای ، سفید و زرد است.



· کاشی های معقلی که دور تا دور کتیبه ها ، سر ستون ها ، کتیبه های سنگی گوشه ها و قاب پنجره ها و نیز پیرامون نمای بیرونی به کار برده شده است.

· کاشی های معقلی که شاید بتوان آن را نوعی کاشی معرق هم قلمداد کرد و در ترکیب بندی طرح مناره های زوجی مسجد بر روی ایوان شرقی استفاده شده است.

از دیگر تزئینات زیبای این مسجد – مدرسه می توان به آجر های لعاب داده شده این مجموعه اشاره کرد که با تبحر خاصی در کنار کاشی ها قرار داده شده اند و در قسمت حیاط این مجموعه به صورت گره چینی نمونه هایی از تزینات این بنا را می توان به وفور دید همچنین استفاده از چوب های تزیینی در پنجره ها که به صورت فخر و مدین در حجره ها اجرا شده است نمونه هایی از تزیینات این مسجد – مدرسه است.

تزئینات سنگی ستون ها نیز یکی دیگر از شاخص های این بنا می باشد نوع حجاری های صورت گرفته بر روی سنگ ها و همچنین مقرنس های سنگی که بر روی سر ستون اجرا شده است درون مسجد را بسیار زیبا کرده است در کنار این گچبری های قوس های درونی این بنا نیز یکی دیگر از شاخص های این مسجد – مدرسه است.
شما سفر کنید به دیار خوب عاشقان خدائی و لذت ببرید از این شهر خوب
دوست دار شما عشق خدائی



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ادمک تنها

عضو جدید
مسجد ابن طولون

مسجد ابن طولون

مسجد ابن طولون پس از مسجد عمرو در فسطاط، قدیمی ترین و سالم ترین مسجد به جای مانده در مصر است و بر طبق کتیبه ای که در مسجد پیدا شده، تاریخ اتمام بنای آن،۲۶۵ هجری/ ۸۷۹ میلادی است. احمد ابن طولون از سربازان سپاه عباسی در سامرا بود که توانست در سال ۲۵۴ هجری حکومت مصر را در دست گیرد. بر طبق سنت خلفاء مسلمان، نخستین اقدام وی بنا نهادن پایتختی جدید بود که قطائع نام گرفت و در نزدیکی فسطاط واقع شده بود. وی در مرکز این شهر، کاخ، میدان اسب دوانی و مسجدی ساخت که به نام وی مشهور شد.


منابع غربی و نیز مقریزی، مورخ مصری، ادعا می کنند که معمار این مسجد یک مسیحی مصری است که ایده جایگزینی جرز به جای ستون های نگهدارنده سقف را ارائه داده است در حالیکه احمد فکری دیگر پژوهشگر مصری، معتقد است این ادعا تلاش دیگری از سوی مسیحیان است در جهت مرتبط ساختن نمونه های موفق و بدیع معماری مسلمانان به تمدن مسیحی. به هر حال ما می دانیم که ابن طولون در سامرا زندگی می کرده و آشکارا تحت تأثیر عظمت مسجد المتوکل قرار داشته و از این رو نظریات فکری دور از واقع به نظر نمی رسد.


مقریزی، خود در جای دیگری نقل می کند: ” ابن طولون در خصوص ساخت مسجدی نظر خواست که اگر تمامی مصر در آتش بسوزد در برابر آن تاب بیاورد و اگر تمامی مصر در سیلاب غوطه ور شود این مسجد همچنان بر جای بماند”. به او پیشنهاد کردند که آن را از آجر سرخ، گچ و خاکستر بسازد و هیچ ستون مرمری در ساخت آن به کار نبرد که در برابر آتش مقاومت چندانی ندارند؛ او نیز چنین کرد.



همچنین خصوصیات مشترکی که بین دو مسجد وجود دارد بر نظریه فکری صحه می گذارد. در هر دو مسجد به منظور برپا ساختن سقف، از جرزهای آجری به جای ستونهای مرمری استفاده شده است. مواد به کار رفته در ساخت هر دو مسجد مشترک است (آجر و گچ) و از همه مهمتر، فرم حلزونی مناره و قرار گرفتن آن خارج از محوطه مسجد، عینا” از معماری مسجد متوکل در سامرا الهام گرفته شده است. البته لازم به ذکر است مناره ای که امروزه مشاهده می کنیم در قرن هشتم هجری به جای مناره اصلی مسجد بنا شده است.



پلان مسجد مستطیل شکل است و صحنی مربع شکل در میان آن قرار گرفته است. وضوخانه ای در مرکز صحن ساخته شده که پیش ار آتش سوزی بزرگ سال۳۶۴ هجری/ ۹۸۶ میلادی، فواره ای به جای آن قرار داشته است. اطراف صحن را شبستانهایی در بر گرفته که شبستان سمت دیوار قبله ۵ ردیف و باقی ۲ ردیف ستون دارند. در مرکز دیوار قبله، محراب تو رفته ای وجود دارد که جناغی شکل است و دو ستون در اطراف آن قرار گرفته است. همچنین در هر طرف محراب اصلی، دو محراب کوچکتر ساخته شده اند که بعدها به مجموعه اضافه شده اند. در ضلع شمالی، شرقی و غربی، فضاهایی به نام زیاده قرار گرفته اند که بعدها به منظور بزرگتر کردن فضای مسجد، به آن افزوده شده و عرضی معادل ۱۱ متر دارند.
به کار گیری روشمند جرزهای آجری در برپا داشتن سقف، پیش از این در معماری مسجد سامرا صورت گرفته بود اما مسجد ابن طولون نخستین نمونه سالم و بدون عیب استفاده از این روش در خارج از سامرا به شمار می آید. تمامی جرزهای به کار رفته در مسجد به طور یکسان، ۵ متر ارتفاع دارند در حالیکه به کارگیری ستون های سنگی، چنین امری را ممکن نمی سازد زیرا ستون های سنگی در ابعاد و ارتفاع، تفاوت دارند و نمی توان آنها را دقیقا هم اندازه ساخت. همچنین در بالای جرزها، پنجره هایی با طاق جناغی قرار گرفته اند که نقش آنها کاهش فشار وارد آمده بر پایه ها و نیز هدایت بهتر نور و جریان هوا به داخل شبستان هاست. هرچند که پیشتر، طاقهای جناغی در بناهای قدیمی تری عباسی نظیر کاخ اخضر و جوسق الخاقانی به کار گرفته شده بود اما در مسجد ابن طولون این طاق ها کاربردی تر شده و در ابعاد بزرگتری اجرا شدند. تزئینات داخلی بنا اغلب در قاب پنجره ها و تاج جرزها صورت گرفته اند. این تزئینات به صورت نوارهایی شامل خطوط منحنی شکل، غنچه های گل و اشکالی الماس گونه هستند. همچنین ترکیبی از نقوش گیاهی و هندسی مورد استفاده قرار گرفته است که تأثیرات هنر ساسانی و هلنیک را نشان می دهد. نرده های چوبی بالای دیوارها، با قطعات خوشنویسی تزئین شده اند. نمونه این قطعات در اطراف محراب و نیز قاب داخلی پنجره ها نیز مشاهده می شود. باروهای تزئینی با اشکال انسانی ناآشنا، دیوارهای خارجی مسجد را پوشانده اند.




گذشته از اهمیت تاریخی مسجد ابن طولون، این بنا به عنوان یکی از بناهای جریان ساز، تأثیر عمده ای بر معماری سرزمین های اسلامی بر جای گذاشته است. غنای معماری این اثر فراتر از حد انتظار می رود تا آنجا که معماران قرون وسطی به ویژه اروپاییان زبان به تمجید آن گشوده اند. مسجد ابن طولون یکی از نمونه های نادری است که معماری اروپا را تحت تأثیر خود قرار داده است. این بنا عامل انتقال جرز، طاق های جناغی و دیوارهای بارو مانند به معماری گوتیک اروپا، به شمار می آید. درحقیقت، به نظر می آید ارتباطات گسترده ای که بین بازرگانان غربی با فاطمیان وجود داشته، عامل این انتقال بوده است.



javascript:void(0)
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به تنها مسجد چوبی جهان

نگاهی به تنها مسجد چوبی جهان



نیشابور را می‌توان "مینی پایتخت فرهنگی"، ایران لقب داد. شهری که غالبا آن را با عطار، خیام، کمال الملک و فضل بن شاذان و البته «قدمگاه» می شناسیم. اما جالب است بدانیم در کنار مفاخر و آثار باستانی متعدد این مرکز فرهنگی شرق ایران، جاذبه توریستی منحصر به فردی قرار دارد که از قضا ریشه در تاریخ معصر این منطقه دارد و علیرغم جذابیت منحصر به فرد و بی نظیرش متاسفانه تا حد زیادی ناشناخته مانده و حتی بسیاری از شهروندان نیشابوری نیز خود علیرغم کوتاهی مسیر تاکنون این اثر را مشاهده نکرده‌اند!.
آیا تاکنون از نخستین و تنها مسجد چوبی دنیا شنیده‌اید؟! مسجد چوبی بخش عمده‌ای از مجتمع فرهنگی، سیاحتی و اقامتی موسم به دهکده چوبین نیشابور است که هر صاحب سلیقه‌ای را مجذوب به خود می نماید و استعداد بالقوه‌ای است که در صورت اندکی توجه و عنایت دست اندرکاران سازمان میراث فرهنگی نیشابور می‌تواند به فعلیت رسیده و توانایی جذب هزاران توریسم را دارد.
ماهنامه بین المللی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی «جاده ابریشم» در صفحه 115ضمیمه شماره 57 خود، در مرداد 1382، از مسجد چوبی نیشابور، چنین نوشته است: "مسجد چوبی" برای اولین بار در سال 1325 با دیوارهای کاه‌گلی و سقف چوبی، با وسعت فعلی و در همین مکان بنا شد و در سال 1378 پس از مخروبه شدن مسجد اولیه، مسجد فعلی با شکل و شمایل جدید و با شیوه‌ای نوین در همان مکان احداث گشت.
این مسجد اولین مسجد چوبی مقاوم در برابر زلزله در جهان و به وسعت200متر مربع و سقف آن به صورت شیروانی می‌باشد و دارای دو مناره هر کدام به ارتفاع 13متر از سطح زمین و وزن تقریبی 4تن می‌باشد و شکل ظاهری آن به صورت کشتی‌ای است که گویی بطور وارونه روی زمین قرار گرفته است.
در مجموع 40تن چوب در بنای آن بکار برده شده و ساخت آن حدود دو سال به طول انجامیده است.
سه درب ورود و خروج، و 5 پنجره در ساختمان بنا وجود دارد. اسکلت آن از نوع سازه‌های مقاوم در برابر زلزله و با ماندگاری طولانی و به شیوه Twobyfour یا Double ساخته شده است و آبدارخانه این مسجد، دارای کابینت‌ها، دیوارها و حتی سینی‌های چوبی است، کف و بخشی از دیوار آن به دلیل رعایت مسائل بهداشتی با کاشی و سرامیک پوشیده شده است.
چوب‌های مختلفی از درختان مثمر و غیرمثمر هم در ساختمان و هم در تزئینات داخلی از قبیل کتیبه‌ها، محراب و ... به کار رفته است نظیر انواع کاج‌ها، اشن، سپیدار، گیلاس، گلابی، زبان گنجشک، گردو و توت. نورپردازی آن هارمونی ویژه‌ای از رنگ‌های شاد است که به شب‌های آن محوطه، جلوه خاصی بخشیده است».
مسجد چوبی در فاصله 7 کیلومتری نیشابور بنا شده و سازنده آن فردی بنام مجتهدی می باشد. این مجتمع دارای موزه و کتابخانه، رستوران، فروشگاه،نانوایی، الاچیق‌های منحصر بفرد چوبی و سوئیت‌هایی است که دیدن آن تداعی کننده پیوند و امتداد هنرمندان حال نیشابوری با نسل گذشته فرهیخته خود می‌باشد.

منبع: www.bestpix.blogsky.com
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
عکسهای زیبا از مسجد شیخ لطف‌الله

عکسهای زیبا از مسجد شیخ لطف‌الله

مسجد شیخ لطف‌الله از شاهكارهای معماری و كاشیكاری قرن یازدهم است و به فرمان شاه عباس اول در مدت 18 سال بنا شده است...
















 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sadafe tanha

عضو جدید
مسجد جامع ساوه

مسجد جامع ساوه

سیر تحولات معماری مسجد جامع ساوه
بر اساس تحقیق در مانده هایی از عناصر معماری فضائی مسجد و موشکافی در فضای شمالی گنبد خانه
در بنای کهنسال مسجد جامع ساوه ساخت و سازهای مکرر و بی شماری به چشم می خورد که بعضاً شنا سایی شده اند و بررسی و تحقیق برای شناسایی برخی از آنها تا کنون میسر نشده و آشنایی به مشخصات آنها نیازمند کاری مستمر و دراز مدت و صبر و حوصله اهل تحقیق است.
هرچند که در آغار نمی توان ساختمان اولیه مسجد را در میان مجموعه عناصر معماری نو و کهنه تر فضای تاریخی مسجد تشخیص داد با این حال برخی از ساخت و ساز های جدیدتری که جایگزین عناصر معماری پیشین گردیده اند خود گویی مشخصاتی از بانی کهن هستند و با تعمق بیشتر می توان ضمن آشنایی با ساخت و ساز جدید از رمز و راز بنای اصلی قدیمی آگاه شد.
ساخت و ساز های گوناگونی همچون منار بیرون از باروی محیطی مسجد ،ایوان غربی ،گنبد خانه جنوبی وایوان جنوبی ، شبستان ها و فضا های متنوع آن در هماهنگی یکپارچه ای با هم ترکیب شده اند در این هماهنگی حضور اندیشمندانه معمار واحدی به چشم می اید که از زمان پیدایش بنا تا کنون یک تنه بر تمامی تغییرات و تحولات بنای مسجد نا ظر بوده و در طراحی و تعمیر ضوابط اجرایی بخش های اضافه شده و یا جایگزین شده به بنای اصلی اختیار تام داشته است. آن چنان که همواره یک نظام معماری معین با ضوابط اجرایی از پیش تعیین شده ای در ساخت و ساز و مرمت بنای مسجد بی چون و چرا رعایت و اجرا گردیده است.
این گونه هماهنگی موزون در فضاهای متنوع بناهای مسجد های کهن را شاید بتوان در دیگر شهرها نیز جستجو نمود ولی در مسجد جامع ساوه بسیاری از دوره های متفاوت معماری نو و کهنه تر را می توان در یک فضای واحد در کنار یکدیگر دید و بررسی کرد و این یکی از ویژگی های مسجد جامع ساوه است که می توان در فضایی واحد شکل معماری دو دوره ساختمانی و یا چند سازه متفاوت از دوره های ساختمانی گوناگونی را بازسازی کرد و شواهد هر دوره را در یک نگاه در کنار هم دید و با هم مقایسه نمود.
این دریافت و برداشت استثنایی از مسجد جامع ساوه را تنها با وجود مانده هایی ، ولو اندک ، از ساخت وساز و معماری هر دوره در کنار مصالح ساخت و ساز جدیدتری میتوان بازسازی کرد و سیر تحولات معماری فضایی واحد را در یک نگاه ولی نگاهی مدت دار و فرصت دار در یک پرده دید و هم خطوط لبه های معماری چند دوره متمایز را با شکلی بلورین قابل تشخیص که منطبق بر یکدیگر هستند بررسی نمود.
به اندازه کاستن از فضای مورد نیاز ، در هنگام اجرای طرح معماری جایگزین در فضای ساخته شده پیشین ، آسیب ندیدن لبه های برجای مانده در پیرامون فضای کاسته شده تا هنگام اجرای طرح جدید نشا نه ای از حرمت گذاشتن به کار کنار گذاشته شده پیشینیان و دقت و انضباط کارگاهی در طول عملیات اجرایی از زمان کاستن تا هنگام افزودن به فضای معماری و اراده طراح در دقت محاسبات و نداشتن تردید در اجرای بی کم و کاست طرح معماری جایگزین است.
امتیاز و نتیجه این همه دقت وانضباط و ترتیب که بدون شک در ردیف کارهای عبادی مؤمنانه است ، بر جای ماندن مدارک و نشانه های معماری دوره قدیمی تر در کنار و همجواری تنگاتنگ با عناصر معماری جدیدتر است. در بنای مسجد جامع ساوه و در هر موضع آن چنین ساخت وساز هایی به کراّت صورت گرفته و از این رو نشانه های چندین دوره ساختمانی در هر گوشه آن به چشم میخورد . با اینکه بخش های کوچکی از معماری های کهنه تر بر جای مانده است در هر حال حضور لبه ای از معماری قدیمی تر را نشان می دهد و چون در یک نگاه تعداد زیادی مدارک و سند و نشانه دوره های ساخت وساز های متنوع در کنار یکدیگر به چشم میخورد، می توان پس از تکمیل طرح بازسازی هر دوره ساختمانی ، در یک فضای واحد، آن فضا را شامل چندین دوره معماری دید که همه در بعد زمان در اختیار یکدیگر قرار می گیرند ولی مکان آن در هر دوره همان مکان دوره پیشتر است.
منبا:میراث فرهنگی ساوه


کتیبه های تاریخ دار موجود در مسجد جامع ساوه

مدرک و سند صریحی از سابقه پیدایش و شکل گیری مسجد جامع ساوه در دست نیست و بجز کتیبه های تاریخدار موجود در جاهای گوناگون بنای مسجد که سابقه و زمان شکل گیری موضع کتیبه و عناصر پیوسته به آن را روشن میکند تنها می توان با مقایسه عناصر معماری آن با بنا های مشابه و قراین موجود در ردیف شکل گیری عناصر معماری آن پیشنهاد هایی مشروط و احتمالی را عنوان نمود.
با تجزیه و تحلیل عوامل ساخت و ساز فضای معینی اعم از پایه ، پی ، کف ، پوسته های افزوده مربوط به استحکام بخشی بنا و حتی ردیابی امتداد اند و دو رنگ و تزئینات و.... میتوان دوره های ساختمانی پیشین و پسین مربوط به دوره شناخته شده کتیبه دار را تخمین زد و یا دست کم ردیف اولویت شکل گیری دوره های تعمیراتی و معماری بنا را نسبت به موضع مشابه از بنای مسجد و یا حتی بنا های دیگر ، بتدریج معماری هر دوره را شناسایی کرد.
نظریه اینکه ساخت و ساز و تعمیرات ساختمانی در جا به جای مسجد متفاوت است . تعداد آنها از نظر شکل و ساخت و ساز ، ابعاد آجر و نوع ملاط و بطور کلی مشخصات مصالح بنا ، بویژه پیش از پیدایش منار زیبای مسجد نیز متفاوت است، شناسایی ردیف شکل گیری پوسته های تعمیراتی و تحولات معماری آن در دراز مدت امکان پذیر ولی مشکل و طولانی بنظر میرسد.
با این حال تجزیه و تحلیل ساخت وساز عوامل معماری و مصالح آنها روشی مطمئن برای تعیین اولویت شکل گیری عناصر معماری و بطور کلی دوره های معماری متنوع ولی یکدست مسجد جامع است بویژه آنکه از این طریق علاوه بر شناسایی ، ضمن دست یافتن به طرح معماری آسیب شناشی بنا امکان پذیر میگردد که عملاً در تعمیرات آینده نقشی اساسی خواهد داشت.
اشکال عمده این روش ، نیاز به فرصت زیاد در دراز مدت است که طی آن میبایست اطلاعات مربوط به هر پایه و و هر پوسته و هر عنصر وابسته به معماری یکدوره ساختمانی شناسایی گردد در بایگانی خاص خود ثبت و ضبط شود تا پس از پایان انتقال کلیه اطلاعات مربوط به همه پایه ها و بارو و... در مرکز اطلاعاتی بتوان با فراخوانی آن اطلاعات به مقایسه و تنظیم نقشه عمومی معماری مسجد در ردیف هایی از دوره های ساخت ، پرداخت و نقشه باستان شناسی مسجد را فراهم آورد.
هر چند که تعداد کتیبه های تاریخدار مسجد نسبت به تعداد دوره های ساخت و ساز در آن بسیار اندک است.با این حال میتوان با وجود آنها و همچنین دیگر شاخص های شناخته شده معماری تاریخی ، ردیفی از معلومات را در لابه لای دوره های معماری و تعمیراتی در جای خود نشاند و کلیات مربوط سوابق هر دوره از معماری و زمان شکل گیری آن را تخمین زد.
سال 504 (ه.ق.) زمان ساخت منار مسجد جامع ساوه که از کتیبه موجود بر آن خوانده شده است این منار در فضای شمال شرقی با روی محیطی امروزی مسجد و به فاصله کمی از آن در متن پیاده روی خیابان شرقی مسجد جامع قرار دارد.برپایی این منار با ساخت و ساز هایی در فضای گوشه شمال شرقی همراه بوده که در سال 1354 مورد کاوش قرار گرفته است.
سال 507(ه.ق.)تاریخ ساخت محراب گچبری و نقاشی شده موجود در جبهه قبلی ناو شرقی گنبد خانه جنوبی است که بر کتیبه ای تزئینی در گچبری مرکزی در پائین بدنه شرقی در شرایط نوری خاص قابل خواندن است.
سال 9920ه.ق.)تاریخ مکتوب در کتیبه کاشی بالای مربع گنبد خانه جنوبی و در بد نه غربی گوشه جنوب غربی گنبد خانه است.
سال 936(ه.ق.)تاریخی است که بر انتهای کتیبه کاشی ایوان جنوبی و در بدنه شرقی بالای ایوان نوشته شده است .
منبا :میراث فرهنگی ساوه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

کیانا احمدی

کاربر فعال
مسجد جامع فهرج

مسجد جامع فهرج


ديد
ار از مسجد جامع فهرج
نخستين مسجد ايران پيوند معماري بومي و اسلامي


فهرج يكي از تاريخي ترين و كهن ترين روستاهاي ايران است كه در 24 كيلومتري شمال شرق مهريز و 12 كيلومتري شرق جاده يزد ـ كرمان قرار دارد. ديدني ترين و شاخص ترين آثار تاريخي اين روستا مسجد جامع فهرج است. اين مسجد داراي طراحي بسيار ساده و بي پيرايه است كه شايد بتوان آن را نخستين مسجد شناخته شده در خاك ايران دانست. تاريخ ساخت اين مسجد به نيمه نخست سده اول هجري بازمي گردد و نقشه آن شباهت بسياري به نقشه ديگر مساجد شناخته شده نخستين سده هاي هجري در كشورهاي عربي دارد. در نخستين نگاه به سبب تزئينات گچبري شكنجي و پيچك هاي به كار رفته در مسجد كه يادآور كاخ ساسانيان در تيسفون است، بنا رنگ و بويي ساساني به خود مي گيرد و اين نكته با توجه به مناره مسجد كه در دوره هاي بعد، احتمالاً قرن چهارم و پنجم هجري به بناي اصلي افزوده شده است، قوت بيشتري مي يابد. طرح اصلي مسجد بسيار ساده و از نوع مساجد ستوندار است و از يك حياط مركزي با شبستان ستوندار سمت قبله و رواق هايي در دو طرف صحن مركزي تشكيل مي شود. شبستان دربرگيرنده دو رديف ستون چهارتايي است كه صحن مركزي را با يازده دهانه طاق از جهات مختلف ـ سه دهانه در سمت جنوب، چهار دهانه در شمال و 2 دهانه در جهات شرق و غرب ـ محدود مي كند. دهانه مركزي سمت قبله، اندكي پهن تر از دهانه هاي ديگر است و بدين ترتيب مراحل آغازين شكل گيري ايوان در مساجد شبستاني شكل مي گيرد. نبود تقارن در تعداد دهانه هاي سمت شمال و جنوب صحن، پديده اي غيرمعمول است كه در اين بنا ديده مي شود. اين مسجد همانند ديگر بناهاي پيش از اسلام از بلندي و افراز شكوهمندي برخوردار است. حياط و صحن كوچك مسجد از جنوب به سه دهانه شبستان و از شرق و غرب هر يك به دو دهانه ايوان محدود مي شود و در سمت شمال آن چهار صفه قرار دارد كه با درگاه هايي كه هم اكنون مسدود شده اند به هم راه داشته اند. پوشش صفه ها شكل بسيار ساده، ابتدايي نيم گنبد است كه بعدها در سر در اصلي بيشتر بناهاي دوران اسلامي در ايران با شكوه هرچه تمام تر نمود پيدا مي كند. در ابتدا به جاي محراب اصلي شبستان فرورفتگي راستگوشه اي ايجاد شده بود كه بعدها محرابي كاهگلي در درون آن ساخته شد. از جالب ترين ويژگي هاي اين مسجد مي توان به نقش درهاي مجلل ساساني اشاره كرد كه با استفاده از گچ، بر ديوار شرقي بنا نقش بسته است، به احتمال زياد از آنجايي كه استفاده از درهاي مجلل و آراسته در بناهاي صدر اسلام رايج نبوده است، معمار با به كارگيري ذوق و توانايي هنري اش كوشيده است تا الگويي از درهاي زيباي كهن به دست آيندگان بدهد. هم اكنون ورودي اصلي مسجد دركنار مناره قرار دارد و به نظر مي رسد كه همزمان با افزودن مناره به بناي اصلي ساخته شده باشد. اين در مستقيماً به شبستان باز مي شود اما علاوه بر مناره و سردر، دو اتاق در قسمت غربي مسجد قرار دارد كه همزمان با ساختمان اصلي ساخته شده است. معماري مسجد به جز طرح اصلي كه پديده تازه اي محسوب مي شود كاملاً ساساني است به شكلي كه حتي ستون هاي كوچك چهارگوشه جرزها، سرستون ها، درگاه ها و آرايش ها همگي به سبك و شيوه معماري پيش از اسلام ساخته شده اند. مسجد فهرج از خشت خام با ابعاد بزرگ ساخته شده و نماي سيمگل (گل رس، ريگ روان و خاكه گل)، گل ريگ و چفت هاي گلي دارد كه البته در اينجا به جاي كاه كه در اين روستا كمياب بوده از ژاژ (خارشتر) آسياب شده استفاده مي كرده اند و همين امر، بنا را از آسيب آفتي چون موريانه به دور مي دارد. براي آرايش نما از طاقچه هاي كوچك با پوشش و نقش هاي شكنجي و دالبري استفاده شده است و در جايي نقشي از كنگره هاي تخت جمشيد نيز ديده مي شود كه وجود اين شكل از تزئين در معماري سده هاي نخستين هجري، آن هم در بنايي چون مسجد، مايه شگفتي است. در زمينه جغرافياي تاريخي فهرج مي توان به گفته ابواسحاق ابراهيم اصطخري در كتاب مسالك و ممالك استناد كرد. او چهار شهر بزرگ ناحيه اصطخر خوره يا كوره اصطخر را كه همان يزد است، به ترتيب كثه، ميبد، نائين و فهرج مي خواند و بيان مي دارد كه سه شهر از اين چهار شهر، داراي مسجد جامع بوده اند اما در ادامه از چهار شهر كثه، ميبد، نائين و بهره ياد مي كند. در متن عربي اصطخري به جاي بهره، فهرج نوشته شده است اما مترجم كه به سبب نثر روانش مي توان او را از مردمان همان حدود دانست نام مصطلح محل در حدود قرن چهارم و پنجم هجري، يعني همان بهره را به كار برده است. در ديگر كتاب هاي فرهنگ و لغتنامه ها نيز در برابر نام فهرج نوشته شده است كه اين نام، شكل عربي شده بهره است و سه شهر به اين نام خوانده مي شده اند كه يكي در عراق است و ديگري در بلوچستان و شهر ديگر يعني همان بهره يا فهرج از ناحيه يزد اصطخر خوره است و چنان كه مي دانيم فهرج در بخش سريزد واقع شده است و در واقع دروازه ناحيه يزد به شمار مي رود. از نظر طرح و سبك معماري و همچنين با مقايسه آنچه در كتب تاريخي و جغرافيايي آمده است، مي توان اين مسجد را كهن ترين مسجدي دانست كه تاكنون در ايران شناسايي شده است. نكته جالب توجه در مورد مسجد جامع فهرج آن است كه اين مسجد برخلاف ديگر مساجد همزمان با خود در نخستين سده هاي اسلامي كه عمدتاً شكل تغيير يافته اي از آتشكده و يا ديگر بناهايي از دوره پيشين بوده اند، از همان ابتدا با كاربري مسجد ساخته شده است. اگرچه سبك ساخت و معماري آن كاملاً برگرفته از الگوها، تزئينات و ديگر شيوه هاي معماري رايج در دوران ساساني است، اما آنچه در اين ميان اهميت مي يابد آن است كه روح بي بديل دين جديد با سنت ديرينه و ديرپاي ساساني به گونه اي نوين و ديگرگون در اين مسجد با هم پيوند مي خورد. سال هاي بسياري است كه مسجد فهرج با همان جلال و شكوه هميشگي اش پا برجاي دارد و اميد است تا با كاوش هاي بيشتر، بتواند پاسخگوي سوالات بي شمار بسياري باشد كه گوشه اي از تاريخ تاريك سده هاي نخستين هجري را روشن تر نمايد. اگرچه تا چندي پيش مردمان بومي در پي جايگزيني مسجد كهنسال با مسجدي جديد و تازه ساز بودند اما به نظر مي رسد كه امروزه با آگاهي از ارزش بسيار و تاريخ طولاني اين مسجد كهن در حفظ و شناساندن هر چه بيشتر آن سهم بسزايي خواهند داشت
 

reza902

عضو جدید
ویژگیهای معماری مساجد ایران

ویژگیهای معماری مساجد ایران

بی گمان ، ظهور و بروز هر پدیده ای در عررصه تاریخی ، خلق الساعه نببوده و منکی بر پدیده ها و زمینه پیش از خود است . این بازگشت ، ما را بر آن می دارد تا اینکه قبل از بررسی تنها یک پدیده ، به عوامل موجد آن پدیده نظر کنیم . آثار معماری ، یکی از ان پدیده های تاریخی است . بناهای تاریخی هر کشور ، بخشی از شناسنامه ، تاریخ و کارنامه مردمی است که در آن عرصه زمانی زندگی می کرده اند . ممکن است که این برگهای زرین در باد زمانه به پراکندگی و فراموشی سپرده شده باشد ، لیکن این آثار به خاطر خلوص و واقعیت گرایی شان ، نشان از فکر و ذهن مردمان به وجود آورنده آن دوران دارند .

معماری در ایران ، بیانگر فراز و فرودهای بسیاری است . در پاره ای از دوره های تاریخی ، تقریبا رکو آثار معماری وجود داشته است و در پاره ای دیگر ، چنان رشد کرده که امروزه به عنوان سند افتخاری برای ملت ایران است . از آنجا که ایران کشوری در میان قلمرو جغرافیایی اسلامی بوده است ، لذا پدیده مهماری هم تاثیر گرفته و هم تاثیر گذارده است . و مثل بسیاری از پدیده های تمدنی ، معماری به خودی خود نمی توانسته است رشد و توسعه یابد .

سه دوره بزرگ در معماری ایران پس از اسلام ، قابل بررسی و تعمق زیاد است ؛ یکی دوره سلاجقه ( ۴۲۹ ـ ۵۵۲ ه.ق) ، دیگری دوره ایلخانی ( ۶۵۴ـ ۷۴۴) و سوم دوره صفویه ( ۹۰۷ ـ ۱۲۴۷ ه.ق) البته “ … طبقه بندی کردن معماری … سلجوقی ، مغول ، تیموری و صفوی و جزاینها ، جز راحتی کار محقق نیست والا از دیدگاه هنر معماری ، این کار یک طبقه بندی دلخواه است ، و عناوینی است برای تثبیت و تشدید یک تاریخ و لعد ؛ یعنی تاریخ معماری ایران . هر یک از انواع معماری به دنبال نوع قبلی است . زیر بنای معماری بعدی و کم و بیش همراه با حوادشی هیجان

انگیز که به هر یک از انهاویژگی خاص خود ررا می بخشد {گدار ، آثار ایران ، ج ۳ ، ۳۴ـ۳۵}.

معماری اسلامی ایران را می توان متاثر از دو شاخه عمده و اصلی دانست ؛ یکی خارج از فرهنگ بومی ایران ، و دوم متعلق به فرهنگ بومی ایران پیش از اسلام . سهم مورد اخیر ، تقریبا تمامی تاثیر را در بر دارد . کاربرد انواع قوسها و ازز ان جمله طاق ضربی ، خلق گنبد بر روی پایه چهار گوش و ایوان ، از جمله عناصر اصلی به شمار می روند ، که از پیش از اسلام آمده اند . همچنین ، مساجد و مدارس چهار ایوانی که طرح این مساجد و مدرسه ها تنها بر اساس پلان کهن صحنهای چهار ایوانی مربوط به دوره اشکانی ( ۲۵۰ ـ ۲۲۶ ق.م) و ساسانی ( ۲۲۴ ـ ۶۵۲م) و حتیی قبلل از آن در زمان هخامنشیان ( ۵۵۹ ـ ۳۲۱ ق.م ) بنیاد گرفته است . در زمینه تزیینات معماری ، با هیچ پدیده ای از دوره اسلامی برخورد نمی کنیم که سابقه اش به قبل از اسلام باز نگردد . در این باره ، یکی دو مورد را به عنوان شاهد مثال یاد می کنیم . سابقه هنر کاشیکاری به دوران هخامنشی و عیلام ( ۲۲۲۲۲۵ ـ ۶۴۵ ق.م) ، و گچبری به دوران ساسانی بازگشت دارد . معماران ایرانی پس از گسترش اسلام در کشور ایران ، سنتهای دیرین معماری ایران را دنبال کرده ، و از همان آغاز مبنای بسیار منطقی و پسندیده ای برای معماری اسلامی پدید آوردند { جوادی ، معماری ایران ، ج۱ ، ۱۶۹ ـ ۱۷۴}. با آغاز عصر اسلامی ، در تاریخ آرایشهای معماری و رابطه ساختمان با آرایش آن ، فصل تازه ای آغاز شد . در سنت رنگ و طرح که به آرامی به حد رشد می رسید ، د رمقام بخش اساسی از هنر ساختمان ، مایه های قدیم دوباره پدیدار گشت ؛ مایه هایی که از تماسهای قدیم به هنر چین و غرب هلنی ، به آرامی نفوذ کرده بود . کشف و به کارگیری مصالح و فنون تازه در هیچ جای دیگر ، با یک چنین ذوق و آگاهی همراه نبود { پوپ ، معماری ایران ، ۱۳۲}. سرچشمه های آرایش معماری ایران ، به همان وسعت ارتباطات ایرانیان است . آنان از همه کسب فنون کرده اند ؛ از غرب آسیا ، بین النهرین ، آشور ، به همان اندازه از شرق … ولی هیچ کدام از این تاثیرات اثر عمیق در عادات این مرردم نگذاشت ، که برای ایشان نقشهای نمادی و مجرد جاذبه ای بیشتر و بهتر داشت . جذب این مضامین و سبکهای گوناگونن ، بغرنج و غالبا مبهم بود . ولی منشا آنها هر چه بود ، سرانجام در گنجینه هنر ایرانی جذب و از لحاظ ماهیت و کاربرد ایرانی شدند { پوپ ، معماری ایران ، ۱۳۴}. اصول معماری اسلامی ایران را می توان به پنج اصل تقسیم کرد : مردمواری ، پر هیز از بیهودگی ، نیارش ، خود بسندگی و دورنگرایی.

مردمواری ، به معنای داشتن مقیاس انسانی اسست ، که میی توان آن را در عناصر مختلف در معماری اسلامی ایران مشاهده کرد . به طور مثال ، اگر سه دری را که همان اتاق خواب است در نظر بگیریم ، اندازه آن بر حسب نیازهای مختلف یک زن ، مرد و بچه یا بچه های آنان ، در نظر گرفته شده است .

اصطلاح نیارش در معماری گذشته ، به مجموع چیزهایی که بنا را نگاه می داشت ، اطلاق می شد . نیارش شامل استاتیک بنا ، علم ساختمان یا فن ساختمان و مصالح شناسی در آن است. خودبسندگی بدین معناست ، که سازندگان سعی کنند مصالح مورد نیاز را از نزدیکترین مکانها و با ارزانترین بها به دست آورند . درونگرایی ، در ساخت یک بنا و نحوه ارتباط آن با فضای خارج لحاظ می شده است ؛ بدین معنا که بنا به گونه ای ساخته می شد که همه فضایل درونی ببنا به هم ارتباط مستقیم پیدا می رکدند . به دلیل وضع خاص بسیاری از مناطق ایران ؛ یعنی : خشکی ، بادهای مختلف ، شنهای روان و … بناهای درونگرا رایج شده بود { پیرنیا ، معماری اسلامی ایران ، ۹۱}.

در یگ نگاه به معماری ایران ، می توان گفت که ایراد در هنر ، معماری و ادبیات خود . مجذوب پرهیز و پروا از سنگینی است . و همین امر ، بهتر از هر چیز دیگری ،معرف ویژگی آن است . آنچه را که معماری ایران یا به طور کلی هنرمند ایرانی در جستجوی آن است ، زیبایی فکر و بیان و بیش از آن ، احساس راحتی و سبکی است { گدار ،آثار ایران ، ج۳ ، ۳۶ ـ ۳۷} .

یکی از ویژگیهای معماری ایران اسلامی ، ارتباط تزیینات و ساختار بنا است . در معماری هر عصری ، همسویی ساختار و تزیینات ، اغلب ناقص می باشد ، به طوری که به ارزش ساختمانی بی توجهی شده ، خنثی در نظر آمده یا تاکید بیش از حد به آن شده است . اشکال متعدد بسیار عالی ، بر روی مصالح گوناگون اجرا شده است : آجر در شکلهای بی شمار ، گچبری در حد کمتری ، چوب در شکالهای بسیار عالی برایی نرده کشی و سقف ، فلز برای طارمی پنجره ها و چهار چوبهای تشریفاتی و عمدتا بر روی چوب کار گذاشته شده ،کاشی الوان در معرقکاری یا کاشیکاری کفپوش { پوپ ، معماری ایران ، ۲۰۴}.

در میان عناصر ویژه معماری اسلامی ایران ، باید از قوس شکسته با ارتفاعی کمتر از نیم دهانه یاد کرد . طرح این قوس ، بسیار پیچیده است . هر یک از دو نیمه آن ، به کمک دو قوس با شعاعهای مختلف به وجودد آمده اند که در هر دو سویشان ، مناره های مخروطی شکل به “ نعلبکی ” یا بالکن ختم می شود ، قرار دارد . تزیینات بنا بویژه با روکش کاشی ساخته می شده است . نخست آجر لعابدار به کار می بردند ، اما زا آغاز قرن ششم هجری به کاشبی روی آوردند . کاشی ایرانی کیفیتی غیر قابل مقایسه دارد . لعاب کامل و خوب آن در برابر ناملایمات زمان ، مقاوم می باشد و شدت رنگ در انها ، ملایم و در نهایت ظرافت است . کاشی ایرانی پر طنین ، و بازتابی همچون فلز شفاف دارد . رنگهای : آبی لاجوردی ، زرد ، سبز و خاکستری ، در زمینه کار مسلطند . عناصر اصلی تزیینات ، عبارتند از گل و گیاه که آزادند ، و به گونه ای طبیعی طرح شده اند . نقش چند ضلعی و تزیینات هندسی در مکتبهای دیگر کاربرد فراوان دارد اما در ایران از آن کمتر استفاده می شود . روی بسیاری از اسپرها ، یک ترنج بزرگ چهار پرده دیده یم شود که در وسط ایوان جا گرفته است . هر یک از گوشه ها یا لچکی ها نیز با طرح سه گوشه ای زینت شده است ، که لبه آنها چون ترنج مرکزی پیچ وتاب دارد { هوگ ، سبک شناسی هنر معماری ، ۲۲۱} .

به هر حال ، هر یک از سلاطین سلسله ها بنا به ذوق و علاقه شخص خود ، اقدام به تاسیس و ایجاد ساختمانهای مجلل می کردند . در اینن مبحث ، قصد داریم برای نمونه درباره یکی از آثار بر جای مانده دوره ایلخانی در شرق حوزه زاینده رود صحبت کنیم.

بناهای شرقی حوزه زانده رود که ببه تعداد زیاد و فراوان تا گاو خونی امتداد یافته اند ، نشان می دهند که در گذشته های دور وحتی نزدیک به زمان ما ، ان روستاها مرکز رونق و آبادانی بوده اند . اما در حال حاضر ، این مراکز آباد باستانی و تاریخی ، از مراکز اداری ـ تجاری شهر اصفهان دور می باشد ، لذا ، در آنجا روستاییان به کشاورزی رغبت بیشتری دارند . البته ، با وضعیت فعلی کمبود آب زاینده رود ، شاید در مدت کوتاهی زمینهای بیابانی جای زمینهای کشاورزی را بگیرد و آیندگان هنگامی که گفتار حمدالله مستوفی ـ قزوینی را درباره آبادانی ، سرسبزی و سر زندگی زمینهای شرقی حوزه زاینده رود بخوانند ، با ناباوری آن مطالب را بپذیرند.

● روستای دشتی

“ … سیوم ناحیت کرارج ، سی و سه پاره دیده است . دشته واشکاوند و فیزادان ، از معظم قرای این ناحیت است . و نیز ، همچو باغی است از پیوستگی باغستان دیهها با هم … ”.

روستای دشتیی ، روستایی است که امروز ، از توابع برا آن جنوبی محسوب می شود .مسجددشتی ، در روستای دشتی قرار دارد . این مسجد که امروزه در کنار جاده آسفالت واقع شده ، در ۱۹ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان ، در ساحل جنوبی زاینده رود ، استقرار یافته است . مثل بسیاری از بناهای شرق حوزه زاینده رود ، این بنا نیز فاقد کتیبه است . لیکن بر اساس قراین باستان شناسی و معماری ، ویلبر تاریخ ساخت این بنا را در حدود سال ۱۳۲۵ م/ ۷۲۵ ه.ق تخمین زده ؛ که همزمان با ساخته شدن بنای مسجد کاج و مسجد ازیران است { ویلبر ،معماری اسسلامی ایراان در دوره ایلخانان ، ۱۱۱ }.

● مسجد دشتیی

از مساجدی که در شرق زاینده رود قرار دارد ،، مسجد دشتی می باشد ؛ که شاید بیشترین توجه مقامات رسمی را به خود جلب کرده است . یکی از علل عمده آن ، واقع بودن این مسجد در کنارر راه آسفالتی است ، که اصفهان را به شرق متصل می کند . دلیل دیگر اهمیت آن ، نزدیکی این مسجد به شهر اصفهان اسست .

در حال حاضر ، اطراف این بنا را تا یک متر ـ از سطح زمین به بالا ـ دیوار آجری و ۵/۱ متر دیگر روی آن را نرده آهنی قرار داده اند .

مسجد دشتی گنبد و فضایی در زیر آن دارد که در قیاس با مسجد کاج ، جمعتر و بسته تر است . قطر گنبد ۸/۹ متر ، وایوان جلویی آن ۶/۹ متر عرض دارد . محراب این مسجد ، گچبریهایی داشته است ، ولی تا امروز بقدری آسیب دیده که به سختی باز شناخته می شود { هیئت باستان شناسی آلمان ، گزارشهای باستان شناسی در ایران ، ۳۰۰}. این مسجد به شماره ۳۴۷ ، جزء آثار ملی ایران به ثبت رسیده است . { مشکوتی ، بناهای تاریخی واماکن باستانی ایران ، ۳۶}.

سازمان میراث فرهنگی ایران ، تاریخ ساخت مسجد دشتی را ققرن هفتم هجری ثببت کرده است ، لیکن هنر فر آن را متعلق به قرن هشتم هجری می داند :“ مسجد دشتی که در ساحل جنوبی زاینده رود واقع شده ، از هر جهت شبیه به مسجد کاج که در شمال بستر زاینده رود بنا شده است ، می باشد و قرینه آن است . در اطراف این مسجد تاریخی قرن هشتم ، بعدا نیز ساختمانهای دیگر ی اضافه شده است که فعلا اثری از انها بر جای نیست ، و مناره هایی هم داشته که طی نیم قرن اخیر به منظور استفاده از مصالح بنایی عمدا آنها را خراب کرده اند . در این مسجد در حال حاضر ، هیچگونه کتینه و خط دیده نمی شود ” { هنر فر ، گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، ۲۸۸ } .

لیکن ، رفیعی مهر آبادی اظهار می دارد که زیر سقف گنبد ، واژه های :“ الله ” ، “ محمد ” و “ علی” ، به خط کوفی نقش بسته بود ، و سال ۱۳۳۵ که تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان تالیف شد این تاریخی اصفهان تالیف شد ، آن کلمات وجود نداشتند { رفیعی مهر آبادی ، آثار ملی اصفهان ، ۸۲۹ }.

ویلبر درباره نحوه ساخته شدن این بنا ، سخن جالبی دارد : “ از خود بنا می توان به جریان وقایع خاص پی برد . در اوج قدرت ایلخانی . تصمیم گرفته شده که در حوالی اصفهان و در کنار زاینده رود ،چندید قریه و قصبه مسکونی احداث گردد . ولا اقل ، رد سه محل عملیات ساختمانی آغاز گردید. و اول، به ساختن مسجد که هسته مرکزی ده را تشکیل می دهد ، اقدام گردید . و پس از چندین ماه کار ساختمانی ، یک حادثه سطحی سبب قطع عملیات شد . و سپس . کار ساختمان ادامه یافت و تکمیل گردید . بجز آن که همه کتیبه های تزیینی ساخته نشده . عدم موفقیت در تکمیل ساختمانها ، ممکن است در نتیجه حوادث محلی یا وضع اقتصادی محلی و یا عدم علاقه اولیای امور محلی یا ملی بوده باشد ” { ویلبر ، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان ، ۱۷۵}.

سیرو نظر دیگری درباره ساخته شدن مسجد دشتی دارد . “ نزدیک یک مسجد سلجوقی که مسلما چیزی از ان باقی نمانده بود ، ـ غیر از مناره که ام . اسمیت از بین رفتن آن را در سال ۱۹۱۵ م { ۱۳۳۳ق} اشاره کرد ـ تصمیم گرفته اند ، مسجدی از همان نوع مسجد کاج بسازند ؛ که همان طور ، بر روی یک خاکریز مسطح قرار گرفت و حدود ۵/۱ متر از زمین بالا آمده باشد. ایین کاز انجام گرفت ، ولی هیچگاه از ارتفاع ۴ تا ۵ متری بالاتر نرفت . این طور پیش بینی کرده اند که از هر طرف مقصوره و رواق بسازند ، ولی آن هم هرگز ساخته نشد ، بجز یک قطعه از شبستان که در روی بنای غربی مشاهده می شود . بقیه کار همه جا متوقف و بعدها دوباره از سرگرفته شده است . خیلی بعدها ، نمازخانه محقری به نمای شرقیی مقصوره تکییه زده ، آثار طاقهایی که تکیه داده بودند ، دیده می شود . تمام انها ، صفوی { ۹۰۷ ـ ۱۱۴۸ ه.ق} هستند . هنگامی که این الحاق انجام می گرفته ، جای دو پا طاق خارجی که در دو طرف طاق محوری دوره مغول { ۶۵۶ ـ ۷۴۴ ه.ق} بودند ، به گونه زمختی گرفته شده اند… در اینکه می خواسته اند قسمتهای اصلی بنای در حال ساختمان را محکم بسازند ( مقصوره ، ایوانها ، رواقهای طرفین ) حرفی نیست ، ولی ما همواره نسبت به آنچه در قسمت شمالی پیش بینی کرده بودند بی اطلاع مانده ، نمی دانیم آیا حیاط را مربع یا مستطیل شکل مثل آنچه در کاج است . می خواسته اند بسازند . زمانهای توقف کار که از بناییها فهمیده می شود ، ناتمام ماندن تزیین و رها کردن کارها ، همه نشانه هایی از یک دوره آشفته اند … خیلی ممکن است که طول مدت کار این بناها که به طور اتفاق ودر مراحل مختلف انجام یافته ، به دوازده تا پانزده سال هم کشیده باشد ؛ یعنی تا وقتی که ناحیه اصفهان درگیر مخاصمتهای سلاطین اینجوی شیراز { ۷۰۳ ـ ۷۵۸ ه.ق} و آل مظفر { ۵۹۵ ـ ۷۱۳ ه.ق} بوده است { سیرو ، راههایی باستانی ناحیه اصفهان و یناهای وابسته به آنها ، ۴۲۹ ـ ۴۳۰}.

نقشه اصلی مسجد دشتی ، عبارت است از : شبستان گنبددار ، راهروهای دو طرف ، سردر بزرگ و صحن مقابل آن { ویلبر ، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان ، ۱۷۵} گنبد مسجد دشتی ، از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار است . دیوارهای شبستان آسیب دیده است‌ ، و وضع سردر ورودی خوب نیست . ساختمان بنای متصل به شبستان ، در سمت غربی و شرقی از بین رفته اند . کف این بنا خاکی است . قسمتهای داخلی این بنا ، به وسیله سازمان میراث فرهنگیی استان اصفهان برداشته شده است تا دوباره ترمیم شود . هم اینک ، مقداری آجر در ضلع شمالی بنا بر روی هم قرار گرفته است تا هنگامی که بودجه ای برای ترمیم این بنا مقرر شود ، به ترمیم آن اقدام گردد. قسمتهایی از گنبد برای نوشتن شعارهای سیاسی ، رنگ خورده است . در زمین جلوی سردر شمالی ، تعدادی گل و درخت کاشته اند. مسئولیت مراقبت از این بنا ، بر عهده بقال جنب این بنا و کشاورزی می باشد که مورد احترام اهالی است . شاید در بدو امر ، این مسئله اندکی مضحک به نظر برسد ، ولی با توجه به مساجد هفتشویه ، ازیران و کاج که همگی بی متولی است و هر کس می تواند به داخل آنها وارد و خارج شود ، وجود این دو نفر برای این بنا ، امتیاز بزرگی است .

به هر تقدیر ، از بناهای مربوط به دوره ایلخانی که در شرق حوزه زاینده رود واقع شده اند ، مسجد دشتی سالمتر مانده و بهتر به آن رسیدگی شده است . با مقایسه عکسهایی که سیرو ویلبر گرفته اند و وضعیت فعلی این اثر ، مقدار زیادی از تزیینات سردر مدخل شمالی مسجد دشتی ، از بین رفته اسست . البته ، در تصاویر ویلبر و سیرو و در یک نمای کلی ، آنچه از مسجد دشتی دیده می شود ،مخروبه ای بیش نیست . ولی در وضعیت فعلی ، قسمتهای تخریب شده زیادی از این بنا ، بازسازی شده است . شاید عمده تخریب از سال ۱۹۴۳ م / ۱۳۲۲ تا سال ۱۹۶۳ م / ۱۳۴۴ صورت گرفته باشد . با وجود تعمیرها و ترمیمها ، به نظر می رسد این اقدامات بر مبنای اصول درست و شناخت علمیی نبوده و مثل دیگر آثار تعمیر شده ، نوشده و اصالت آن بر باد رفته است .
 

فهم

عضو جدید
مسجدجامع اصفهان

مسجدجامع اصفهان

مسجد جامع
قديمیترين بنای تاريخی اصفهان را بايد مسجد جمعه يا مسجد جامع اصفهان تلقی کرد. سيمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعميرات و الحاقات آن به دورانهای بعد به خصوص عصر صفويان مربوط می شود . اما در کاوش های باستان شناسی مراحل قبل از سلجوقی هم به دست آمده که به دوران آل بويه و قرن سوم هجری باز می گردد. در همين کاوش ها آثار قبل از اسلام نيز کشف شده است. مسجد دارای وروديهای متعدد است که هر يک فضای مسجد را به بخشهايی از بافت پيرامون آن مربوط می کند اين ورودیها همه در يک زمان ساخته نشده اند و هر يک در مقطعی از تاريخ و در ارتباط با ساختمان درون و بيرون بنا به وجود آمده اند. گذرها و معابری که در گرداگرد مسجد وجود دارند بيانگر ارتباط گسترده ای است که مسجد با بافت قديم شهر دارد.مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ايوانی بنا شده و از آنجا که ابداعات هنری و معماری 15 قرن دوران اسلامی را در خود گرد آورده است يکی از بهترين آثاری به شمار می رود که در دنيای امروز شهرت دارد. با توجه به منابع و مآخذ مختلف اين نکته مشخص می شود که مسجد جامع در طول زمان به سبب آتش سوزی و جنگ های متعدد و نا آرامی های دوران های مختلف آسيب فراوان ديده و دوباره بازسازی و مرمت شده است.

چهار ايوان اطراف ميدان مشخص کننده شيوه مسجد سازی ايرانيان است که پس از احداث آن در ساير مساجد نيز رواج يافته است. اين ايوان ها که به نامهای صفه صاحب در جنوب صفه درويش در شمال صفه استاد در مغرب صفه شاگرد در مشرق ناميده می شوند با تزئينات مقرنس سازی و کاربندی يکی از فنون بسيار جالب معماری ايران را بيان می دارد.
نمای داخلی صحن مسجد و کاشيکاری های آن مربوط به قرن نهم هجری است که احتمالاً مناره ها نيز مربوط به همين زمان می باشند . به طورکلی بنای کنونی مسجد جامع اصفهان شامل بخشهای زير می باشد:
- شبستان مسجد : اين شبستان که بر ستون های مدور استوار است که با گچبريهای بسيار زيبا تزئين شده است. اين قسمت مربوط به عصر ديلميان است.
- گنبد و چهل ستونهای اطراف آن که در ايوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای 465 تا 485 هجری قمری بنا شده است. اين گنبد در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ساخته شده از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است. ايوانی که در جلوی اين گنبد آجری واقع شده در اوائل قرن ششم هجری بنا گرديده و سقف آن از مقرنس های درشت ترکيب شده است. اين گنبد دارای زيباترين طرحهای تزئينی ساخته شده از آجر و گچ ميباشد.
- گنبدی که در بخش شمالی حياط مسجد واقع شده و قرينه گنبد خواجه نظام الملک است در سال 481 بنا گرديده است. احداث اين گنبد را به ابوالغنائم تاج الملک يکی ديگر از وزرای عصر سلجوقی نسبت می دهند.
- ايوان معروف به صفه صاحب که در دوران سلجوقی ساخته شده و تزئينات آن مربوط به عصر قراقويونلو و صفوی است. در اين قسمت کتيبه هائی از دورانهای مختلف از جمله صفويان به چشم می خورد.
- ايوان غربی معروف به صفه استاد که در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفويان با کاشيکاری تزئين شده است . در اين صفه علاوه بر خطوط ثلث و نستعليق که به تاريخ 1112 هجری قمری و در زمان سلطنت شاه سلطان حسين کتابت شده عباراتی به خط بنائی بسيار زيبا و با امضاء محمد امين اصفهانی نوشته شده است.
با مطالعه اين عبارات و دقت در خطوط بنائی اين ابيات بسيار زيبا مشخص می گردد.چون نامه جرم ما به هم پيچيدند بردند و به ميزان عمل سنجيدندبيش از همه کس گناه ما بود ولی ما را به محبت علی بخشيدند
رو به روی اين ايوان، صفه شاگرد قرار دارد که در عصر سلجوقی بنا شده و در قرن هشتم و يازدهم هجری قمری در دوران حکومت ايلخانان و صفويه تزئيناتی به آن اضافه شده است.

اين ايوان فاقد تزئينات کاشيکاری است و با مقرنس های آجری تزئين شده است. در اين ايوان سنگ مرمر يکپارچه نفيسی است که در اطراف و بالای آن لوحه ها و کتيبه هايی نوشته شده است. در منتهی اليه ضلع شرقی مسجد جمعه صفه عمر واقع شده که کتيبه تاريخی هلال ايوان آن به سلطنت سلطان محمود آل مظفر اشاره می کند. تاريخ اين کتيبه 768 هجری قمری است و خطاط آن عزيز التقی الحافظ می باشد.
در سقف اين صفه خطوط تزئينی و تاريخی به چشم می خورد که با خط بنائی عبارات مذهبی و سازنده بنا به نام مرتضی بن الحسن العباسی الزينبی نوشته شده است . علاوه بر آن در اين صفه نام استاد کاران ديگر همچون حسن کاروان کاشيکار و کوهيار الابرقوهی خطاط کتيبه محراب صفه به چشم می خورد.
- در شمال ايوان استاد شبستان کوچکی قرار دارد که زيباترين محراب گچبری مسجد را در بر دارد . اين شبستان که به مسجد الجايتو نيز معروف است دارای محرابی است که به مثابه گوهری تابناک از هنر ايرانی در جهان از شهرتی عظيم برخوردار است. بر اين محراب زيبا نام سلطان محمد خدابنده ايلخان مشهوری که قبل از تشرف به دين اسلام لقب الجايتو را داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدا بنده ناميد و وزير دانشمند او محمد ساوی و سال ساختمان آن يعنی 710 هجری قمری به چشم میخورد.
زيباترين منبر منبت کاری موجود در مسجد جمعه اصفهان نيز در اين مسجد قرار دارد که سال ساخت آن ذکر نشده است. از مسجد اولجايتو به شبستان زمستانی بيت الشتاء می رسيم که به موجب کتيبه سر در آن در زمان تيموريان به دستور عماد بن المظفر ورزنه ای ساخته شده است. به همين علت به شبستان عماد نيز معروف است اين شبستان با شکوه دارای ستون های قطور کوتاه و اتاقهای خيمه ای شکل است. در وسط هر چشمه طاق يک قطعه سنگ مرمر شفاف نصب شده که نور شبستان را تأ مين میکند.
شبستان جنوب شرقی مسجد که احتمالاً کتابخانه عظيم و مشهور خواجه نظام الملک را در بر داشته در بمباران شهر اصفهان تخريب گرديده که مجدداً به شيوه اول بازسازی شده است.
- اين اثر نفيس و با شکوه به علت در بر داشتن نمونه های گوناگون ادوار مختلف اسلامی از نظر فنی و هنری اهميت بسياری داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. اين شهرت و نفاست همه ساله گروه های بی شماری از علاقمندان و پژوهشگران را به خود جلب می کند حاصل اين مطالعات، مقالات و رسالات و کتب متعددی است که به وسيله معماران و مهندسين و باستان شناسان مشهور جهان و ايران به رشته تحرير در آمد که اغلب آنها به زبان فارسی ترجمه شده اند.
به طور کلی به همان اندازه که ميدان نقش جهان و عمارات تاريخی اطراف آن ياد آورد معماری و هنر دوران صفوی است مسجد جمعه و محلات پيرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقيان و روزگار پيش از آن را بيان می دارد.
http://mtc.ir/B_jamea1.htm
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مسجد جامع اصفهان

مسجد جامع اصفهان

این عکسها رو خودم چند روز قبل در سفر به اصفهان و کاشان و... گرفتم
(ولی مجبور شدم یه خرده سایز عکس ها رو کم کنم چون خونه نیستم به اینترنت پر سرعت متاسفانه دسترسی ندارم)

انوشه باشی
صدیقdddiq
 

پیوست ها

  • DSC01411.jpg
    DSC01411.jpg
    32.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01386.jpg
    DSC01386.jpg
    48.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01416.jpg
    DSC01416.jpg
    21.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01429.jpg
    DSC01429.jpg
    24.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01492.jpg
    DSC01492.jpg
    23 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01444.jpg
    DSC01444.jpg
    34 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01415.jpg
    DSC01415.jpg
    32.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01481.jpg
    DSC01481.jpg
    44.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01420.jpg
    DSC01420.jpg
    21.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • DSC01523.jpg
    DSC01523.jpg
    36.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Tamochin

عضو جدید
مسجد جامع زواره

مسجد جامع زواره


در ميان آثار تاريخي زواره مسجد جامع جلوه اي درخشان و به عنوان نخستين مسجد چهار ايواني در ايران اسلامي مورد توجه ايرانگردان ، جهانگردان ، دانشجويان و استادان رشته‌هاي هنر معماري قرار دارد و چون يادگاري ارزشمند و ميراثي جاويد از اعصار گذشته در گردونه تاريخ باقي مانده است.

اين بنا به سال 550 هـ ق دراوايل قرن ششم هجري كه سلجوقيان حكمفرمايي داشته اند به امر بانيان خير انديش و ثابت قدم در زير بنايي به مساحت 1200 متر مربع شكل گرفته است در ساخت اين بنا از مصالحي چون آجر ، گچ ، خاك و چوب استفاده شده است . سبك معماري اين بنا با بهره گيري از اصول و فنون علوم رياضي اسلامي انجام شده است.

مسجد جامع زواره در مركز شهر بين بازار و بازارچه‌اي كه مشرف به ديگر مكانها است قرار گرفته و نماي خارجي آن را جداري از آجر تشكيل مي دهد. دو در ورودي كه بر ضلع شرقي و غربي اين مسجد ساخته شده به سمت داخل مسجد باز مي شوند و در روبروي هم قرار دارند.

در جوار سر درگاه غربي اين مسجد برجي استوانه‌اي شكل كه جدارش را آجر تشكيل داده مشاهده مي شود كه به درون مسجد راه دارد و بر فراز آن اطاقكي چوبي نصب شده كه جايگاه مؤذن است.

در زواياي ايوان ها در جهات فرعي ، رواق ها با نعل درگاه‌هاي زيبا در تعادل هم الفت گرفته و بر بالاي آن كتيبه‌هايي نقش بسته با خط كوفي و برجسته مزين به « بسم الله الرحمن الرحيم» سطح صحن مسجد از آجر پوشيده شده و تختي آجري به ارتفاع نيم متر را در ميان خود جاي داده كه گويا سري در آن نهفته است.

در ضلع شمالي مسجد شبستاني سردابه مانند مشاهده مي شود كه با ايواني در دو طرف خود رواق‌هاي بزرگي را تشكيل داده و اين ايوان نسبت به ديگر ايوانها بزرگتر است. در دو طرف رواق‌هاي اين ايوان پله‌هايي وجود دارد كه به رازينه ها مرتبط مي شود و در فصل زمستان دامنه آفتاب بر اين ايوان گسترده است و روي يكي از آجرهاي مفروش اين ايوان خطوطي كشيده شده كه نمايانگر تعيين اوقات شرعي مي شوند.

در قسمت جنوبي مسجد ايواني است كه نسبت به ساير ايوان‌ها نمايي بهتر دارد و به وسيله درگاهي به گنبد مربتط مي شود و در دوطرف اين ايوان رواق‌هايي است كه قسمتي از شبستان‌هايي را تشكيل مي دهد كه دو طرف گنبد را احاطه كرده و به وسيله درگاههايي به هم مرتبط شده و مسير رفت و آمد به مكان است در داخل شبستان‌ها دو محراب كه به موازي محراب گنبد قرار گرفته قابل رؤيت است اما محراب گنبد داراي نقش و نگار و خطوط كوفي برجسته و مزين به آياتي چند از قرآن كريم است. در جدار شبستان‌ها و ايوان‌ها روزنه‌هايي ديده مي شود كه نقشي در زيبايي جدارها دارد و گويي از انعكاس صوت و تكرار آن جلوگيري مي‌كند در داخل شبستان ها و رواق ها ستون هايي هشت ضلعي از آجر ديده مي شود كه بر بالاي آن صفحه مربعي چوبي قرار گرفته و بر روي آن نعل درگاههايي جاي گرفته و بر روي نعل درگاهها طاقي ضربي پوشش داده شده و صفحه هاي چوبي در مواقع زمين لرزه از لرزش سقف و ستون ها مي كاهد و در زير نعل درگاهها گچبري هاي زيبايي ديده مي شود. ساختار بنيادي گنبد مسجد جامع زواره شباهت بسيار به گنبد مسجد جامع اصفهان دارد و آن گنبدي است مستقر بر پايه هشت ضلعي كه خود بر مربعي استوار است.
 

Tamochin

عضو جدید
مسجد شیخ لطف الله

مسجد شیخ لطف الله

این مسجد بى‏نظیر هم كه شاهكار دیگرى از معمارى و كاشى‏كارى قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه‏ عباس اول در مدت هیجده سال بنا شده و معمار و بناى مسجد استاد محمدرضا اصفهانى بوده است. تزئینات كاشى‏كارى آن

در داخل از ازاره‏ ها به بالا همه از كاشى‏هاى معرّق پوشیده شده است. باستان ‏شناسان خارجى در مورد عظمت معمارى این مسجد گفته‏ اند: «به سختى مى‏توان این بنا را محصول دست بشر دانست». شیخ‌ لطف‌ الله ازعلمای‌ بزرگ‌ شیعه‌ در لبنان‌ امروزی‌ بود كه‌ به‌ دعوت‌ شاه‌ عباس‌ اول‌ در اصفهان‌ اقامت‌ گزید. این‌ مسجد به‌ منظور تجلیل‌ از مقام‌ او و برای‌ تدریس‌ و نمازگزاری‌ وی‌ احداث‌ شد.

مسجد شیخ لطف الله‏یكى از زیباترین آثار تاریخى اصفهان كه چشم هر تماشا كننده‏اى را خیره مى‏كند و نسبت به هنرمندانى كه در انجام آن دخیل بوده‏اند به اظهار تحسین و اعجاب وا مى‏دارد مسجد شیخ لطف الله است كه در ضلع شرقى میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالى قاپو واقع شده و به واسطه كاشیكاریهاى معرق داخل و خارج گنبد و كتیبه‏هاى بسیار زیباى خط ثلث كه مقدارى از آنها به خط علیرضاى تبریزى عباسى است از زیبایى و ظرافت كمتر نظیر دارد. این مسجد كه شاهكارى از معمارى و كاشیكارى ایران در نیمه اول قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و سر در زیباى آن در سال 1012 هجرى به پایان رسیده است. سال اتمام بناى مسجد و تزیینات كاشیكارى آن و نام استاد سازنده آن در داخل محراب معرق نفیس مسجد به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشى لاجوردى به این ترتیب ذكر شده است

عمل فقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى 1028

درباره وجه تسمیه مسجد شیخ لطف الله باید گفت كه شیخ لطف الله اصلاً كه از مردم میش از قراى جبل عامل یعنى جبل لبنان حالیه بوده است و خاندان او همه از فقهاى امامیه بوده‏ اند چنانكه پدر وجد وجد اعلاو پسرش همه به این عنوان اشتهار داشته ‏اند. به مناسبت سعى بى اندازه پادشاهان صفوى در ترویج احكام مذهب تشیع و تشویق و اكرام فقهاى آن، شیخ لطف الله میسى عاملى نیز مانند جمع كثیر دیگرى از علماى بحرین و جبل عامل در اوایل عمر از موطن خود به قصد ایران عازم شد و ابتدا در مشهد مقدس اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علماى ارض اقدس از حمله ملا عبدالله شوشترى از جانب شاه عباس بزرگ به خدمت آستانه رضوى برقرار گردید و تا تاریخ فتنه ازبكان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود. سپس از شرایشان به قزوین پناه جست و در آنجابه كار تدریس مشغول شد، شاه عباس او را از قزوین به اصفهان آورد و در سال 1011 هجرى در جنب میدان نقش جهان مدرسه و مسجدى را كه هنوز هم به نام او شهرت دارد براى محل تدریس و اقامت و امامت وى پى نهاد و انجام این كار تا 1028 هجرى طول كشید و در حین اتمام همین ساختمان بود كه شاه عباس در قسمت جنوبى میدان نقش جهان كه اكنون به نام میدان شاه شهره است طرح انشا جامع اعظم پادشاهى یعنى مسجد شاه را ریخت. بعد از آنكه مدرسه و مسجد شیخ لطف الله براى تدریس و نمازگزارى او مهیا گردید. این مرد جلیل محترم در آن مدرسه كه امروز وجود ندارد مقیم شد و در مسجدى كه براى معرفى آثار هنرى ایران خوشبختانه صحیح و سالم مانده و آرزمندیم قرنهاى دیگر نیز با مراقبت فرزندان ایران جاویدان بماند، به امامت و تدریس مشغول گردید و شاه عباس براى وجه معاش او

وظیفه‏اى معین و مقرر داشت. تاریخ وفات شیخ لطف الله را مولف كتاب مجمل التواریخ در سال 1032 یعنى در همان سالى كه بغداد به تصرف شاه عباس درآمده است مى‏نویسد. همچنین در عالم آراى عباسى تاریخ فوت او را مولف این كتاب در ذیل واقع سال 1032 آورده است و صریحاً مى‏گوید كه شیخ لطف الله میسى جبل عاملى در اوایل این سال و قبل از سفر دارالسلام بغداد كه هنوز ایات جلال در ییلاقات فیروزكوه بود در اصفهان مریض گشته به عالم بقا پیوست. یكى از شخصیتهاى بزرگ هنرى ایران كه نام او در مسجد شیخ لطف الله مخلد شده است علیرضاى تبریزى از خوشنویسان بزرگ زمان شاه عباس كبیر است كه كتیبه سردر مسجد و دو كتیبه بزرگ كمربندى داخل گنبد به خط زیباى اوست علیرضا چون به خدمت شاه عباس در آمد خود را علیرضاى عباسى خواند. این خوشنویس استاد نخست در تبریز شاگرد ملامحمد حسین تبریزى و علاء الدین محمد بن محمد تبریزى معروف به علاء بیك بود و خط ثلث و نسخ را نیكو مى‏نوشت. پس از آنكه در زمان شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس تركان عثمانى آن شهر را به تصرف آوردند، علیرضا از آنجا بیرون آمده و به قزوین پایتخت دولت صفوى رفت و در مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به كار كتابت مشغول شد و قسمتى از كتیبه‏هاى آن مسجد را با چند قرآن در آنجا تمام كرد. علیرضا روز پنجشنبه اول شوال سال 1001 هجرى به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وى داخل شد و شاه جمعى از خوشنویسان مانند محمد رضا امامى و محمد صالح اصفهانى و عبدالباقى تبریزى را بدو سپرد تا زیردست او خط ثلث را بیاموزند. علیرضاى عباسى تا پایان عمر در زمره مقربان و ندیمان مخصوص شاه بود و در سفر و حضر در سلك مقربان شرف اختصاص داشت و به تفقدات و انعامات و نوازشهاى بى پایان شاهانه سرافراز و مفتخر و به لقب شاهنواز ملقب شد. محبت و علاقه شاه عباس به این مردهنرمند بدان پایه بود كه گاه پهلوى او مى‏نشست و شمعى به دست مى‏گرفت تا علیرضا در روشنایى آن كتابت كند

پروفسور ارتور اپهام پوپ‏ایرانشناس معاصر و مشهور امریكایى كه كتاب مشهود او تحت عنوان بررسى هنر ایران در شش جلد قطور تدوین شده و شهرت جهانى دارد راجع به عظمت صنعت معمارى و كاشیكارى مسجد شیخ لطف الله چنین نوشته است: مسجدى كه در سمت مشرق میدان شاه و مقابل ساختمان عالى قاپو قرار دارد یكى از شاهكارهاى بینظیر معمارى است كه در سراسر آسیا خود نمایى مى‏كند. این مسجد زیبا كه همچون جواهرى درخشان در تاریخ معمارى ایرانیان مى‏درخشد مسجد شیخ لطف الله نام دارد. شاه عباس بزرگ این مسجد را به افتخار پدر زن خود شیخ لطف الله كه یكى از پیشوایان عالیقدر آن زمان بود بر روى خرابه‏هایى كه از بقایاى مسحد قدیمى بحار مانده بود بنا كرد. در حقیقت میدان بزرگى كه قصر باشكوه عالى قاپو در یك طرف آن قرار داشت به چنین گوهرى گرانبها در برابر خود احتیاج داشت و شاید همین نكته شاه عباس را برآن داشت تا با ساختن این بنا كه به سختى مى‏توان آن را محصول دست بشر دانستا زیبایى میدان را به كمال رساند. در ساختمان این مسجد باردیگر استادى و مهارت هنرمندان ایرانى یك مسئله مشكل را حل كرده است بدین معنى كه چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودى مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود. اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مى‏ساختند كارجهتیابى از لحاظ قبله مختلف مى‏شد. در اینجا با ایجاد یك راهرو كه از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به

سمت راست مى‏چرخد بر این مشكل فائق آمده‏اند یعنى اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر مى‏آید كه دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لكن در همین محراب دیوار بنا شده كه به سوى قبله است و وقتى به عظمت این فكر پى مى‏بریم كه در بیرون مسجد اثرى از كژى و زاویه به چشم نمى‏خورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول كنیم كه صحن نسبت به نماى خارجى پیچشى دارد در صورتى كه گنبد كوتاه این مسجد به علت مدور بودن جهت یا زاویه مخالفى نشان نمى‏دهد. این گنبد یكى از زیباترین گنبدهاى اصفهان است كه از طرفى به خاطر عظمت و از طرف دیگر بر اثر تزییناتى كه از زمینه كرمى (Cafe ou lait) با نقش و نگارهایى به رنگ آبى سیر تشكیل مى‏شود نظر هر بیننده‏اى را به خود جلب مى ‏كند.

گنبد مسجد شیخ لطف الله یكى از چند گنبد یك پوششى زمان صفویه است كه با ارتفاع كم پوششى مناسبى براى صحن كوچك آن به شمار مى‏رود. از طرفى بلندى آن تا آن اندازه است كه بتواند در كنار میدان بزرگ خود نمایى كرده و بر آن فضا مسلط باشد. خمیدگى گنبد از نقطه برآمدگى بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشكیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهاى قطور مسجد تحمل مى‏كند. )قطر دیوارها كه از پنجره‏هاى دیوار اندازه‏گیرى شده در حدود 70و1 سانتیمتر است دیوارهاى داخلى از یك هشت ضلعى شروع مى‏شود. این هشت ضلعیها هر یك به وسیله كاشیهاى طناب مانند فیروزه‏اى محصور شده و خطوط بسیار زیبا كه از آثار علیرضا است مانند قابى هر یك از اضلاع هشتگانه را در میان مى‏گیرد این خطوط از كاشیهایى به رنگ سفید خیره كننده در میان كاشیهاى آبى تیره به كار رفته است و زاویه هایى كه از این هشت ضلع به وجود آیند پایه خمیدگى بزرگ را تشكیل مى‏دهند لكن انحناى تدریجى گنبد نقطه شروع انحنا و دایره بزرگ گنبد را از نظر پنهان مى‏كنند. خمیدگى گنبد را دیوارهاى بادبادك شكل زاویه دارى به اضلاع هشت گانه وصل مى‏كند. قسمت بعدى به سمت خمیدگى به اندازه‏اى عادى و یكنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگى به اندازه‏اى عادى و یكنواخت است كه به ندرت احساس شده یا به چشم مى‏آید. كاشیكارى پوشش داخلى گنبد از ابتدا تا انتها تقریباً به یك اندازه بود و تزیین گنبد را تشكیل مى‏دهد. دیوارهاى جانبى صحن مسجد با گل و بوته‏هاى متصل به هم به رنگ آبى در یك متن كرمیرنگ تزیین شده است. زاویه‏هاى فوقانى دیوارهاى جانبى از گل و بوته هایى كه طرح آن با سایر قسمتها تفاوت كلى دارد پوشیدئه شده و تنوع خاصى به تزیین كلى صحن بخشیده و در اولین نگاه نظر بیننده را جلب مى‏كند. زیبایى كاشیكارى این مسجد اعم از كاشیهاى معرق خود تنوعى است دلپذیر كاشى معرق ظریفترین نوع كاشى و متعلق به قرن هفدهم است. در حقیقت كاشى معرق نوع ظریفى از كاشى هفت رنگ قرن پانزدهم و شانزدهم است. تزیینات سطح داخلى گنبد عبارت است از ستاره‏هاى بسیار بزرگ مكرر به رنگ زرد طلایى كه با طرح درهمى از پیچكهاى به هم پیچیده پوشیده شده. طرح و ترسیم این مسجد و نقشه قالیهاى اردبیلى منبع الهام مشتركى دارند. ضمناً شباهت بسیار نزدیك با تزیینات مسجد شاه دارد،

كاشیكارى بقیه گنبد از طاق رومیهایى تشكیل شده كه هر یك شامل گل و بوته‏هاى زیبایى است. این گل بوته‏ها در پارچه بافى هم به كار رفته و هم اكنون نمونه هایى از آن وجود دارد. روشنایى داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در

اطراف گنبد به فواصل روشنایى داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در اطراف گنبد به فواصل منظم سوراخهایى در قطر گنبد تعبیه شده كه به وسیله پنجره‏هاى گچبرى از داخل و خارج مسدود مى‏شود. این گچبریها عباراتند از طرحهاى منظمى كه به نسبت مساوى فضاى خالى در میان آنها وجود دارد. مجموع نورهایى كه از این پنجره‏ها به داخل مى‏تابد زیبایى آسمانى و خیالپرورى به تزیینات كلى صحن مى‏بخشد. كوچكترین نقطه ضعفى در این بنا دیده نمى‏شود اندازه‏ها بسیار مناسب نقشه طرح بسیار قوى و زیبا به طور خلاصه توافقى است بین یك دنیا شور و هیجان و یك سكوت و آرامش با شكوه كه نماینده ذوق سرشار زیباشناسى بوده و منبعى جز ایمان مذهبى و الهام آسمانى نمى‏تواند داشته باشد. كتیبه‏هاى زیبایى كه علیرضا بر داخل و خارج این مسجد نگاشته زیباترین خط زمان خود است نابغه‏اى كه این همه شكوه و جلال زیبایى و هنر را به این مسجد بخشیده كسى است كه سمت چپ و راست محراب را امضا نموده و خود رافقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى معرفى كرده است و بعد از نام او تاریخ 1028 هجرى (1618 میلادى) دیده مى ‏شود



در ضلع شرقى میدان نقش جهان اصفهان، روبه روى كاخ عالى قاپو، مسجدى قرار دارد كه از زیباترین و چشمگیرترین آثار تاریخى اصفهان است. این بنا كه به مسجد شیخ لطف الله معروف است در زمان حكومت سلسله صفویه به منظور عبادت و تدریس شیخ لطف اله ساخته شد. شیخ لطف الله از علماى شیعى مذهب لبنان و فرزند شیخ عبدالكریم بوده است كه در زمان صفویه، به دلیل رسمیت یافتن مذهب تشیع به عنوان مذهب ایرانیان، همراه با بسیارى دیگر از جمله شیخ بهائى به ایران مهاجرت كرد. این مرد روحانى به هنگام ورود مورد احترام واقع شد و در آغاز به مشهد مقدس رفته ضمن سكنى گزیدن در آن دیار به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت. شیخ لطف اله همزمان با تصمیم شاه عباس براى پایتخت قرار دادن اصفهان به این شهر كوچ كرد. شاه عباس صفوى براى اینكه این عالم به تدریس و تبلیغ و امامت مشغول شود دستور داد تا مسجد و مدرسه‏اى براى او بنا نهند. از این رو بناى این مسجد و مدرسه در سال 1011 هجرى قمرى آغاز شد و تا سال 1028 به دراز كشید. شیخ لطف الله پس از اتمام بناى مسجد و مدرسه به فعالیتهاى مذهبى پرداخت. مدرسه كه ذكر آن به میان آمد، امروزه وجود ندارد، اما مسجد آن همچنان با زیبایى تمام باقى است. شیخ لطف‏اله بر اساس مندرجات كتابهاى عالم آراى عباسى و مجمل التواریخ در سال 1032 هجرى قمرى بدرود حیات گفت.




مسجد شیخ لطف اله چند تفاوت اساسى به دیگر مساجد اصفهان دارد. این مسجد داراى صحن نیست و مناره نیز ندارد، حال آنكه مساجد باستانى دیگر معمولاً صحنى بزرگ و مناره یا مناره هایى نیز دارند. گنبد مسجد شیخ اله با گنبدهاى

مساجد دیگر متفاوت است و دو پوش پیوسته است. این مسجد به خلاف مساجد دیگر وسعت چندانى ندارد و در حقیقت نمازخانه‏اى كوچك است.

از عجیب‏ترین هنرهاى به كار رفته در این مسجد كه زاییده ذوق و استعداد هنرمندان معمار ایرانى است، حل مشكل قبله در این مسجد است كه در شرق میدان واقع است. پوپ در این زمینه چنین نوشته است:

... چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه ناخواه در ورودى مسجد به سمت شرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مى ‏ساختند، كار جهت یابى از لحاظ قبله مختل مى‏ شد. در اینجا با ایجاد یك راهرو كه از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مى ‏چرخد، بر این مشكل فائق آمده ‏اند ؛ یعنى اگر چه ساختمان مسجد درمشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر مى‏آید كه دیوار جبهه ان در جهت شمال به جنوب است لیكن در همین دیوار محراب بنا شده كه به سوى قبله است و وقتى به عظمت این فكر پى مى ‏بریم كه در بیرون مسجد اثرى از كجى و زاویه به چشم نمى ‏خورد اما به مجرد ورود ناچاریم قبول كنیم كه صحن نیست به نماى خارجى پیچش دارد در صورتى كه گنبد كوتاه مسجد به علت مدور بودن جهت با زاویه مخالفى نشان نمى ‏دهد.

البته باید خاطر نشان كرد كه دهلیز ورودى مسجد به این دلیل كه همانند زاویه‏ اى قائمه ساخته شده كمتر كسى به محض ورود انحراف مسجد را نسبت به ضلع میدان در مى ‏یابد.

بناى مسجد بر یك چهار ضلعى استوار است كه در قسمت بالاتر بنا به هشت ضلعى تبدیل شده در نهایت دایره وار به ساقه گنبد مى ‏پیوندد.

دیوارهاى مسجد شیخ لطف اله براى تحمل سنگینى و فشار گنبد قطور ساخته شده ‏اند و به طورى كه آن را از قسمت پنجره‏ها اندازه گرفته‏اند به یك متر و هفتاد سانتیمتر و در قسمتهاى اصلى به پیش از دو متر هم مى‏رسد. كف مسجد از سطح میدان بالاتر است. در ساختمان و تزئین اژدرهاى سردر و جلوخان و همچنین سكوهاى طرفین سردر، مرمرهاى بسیار خوب به كار رفته و بفیه قسمتهاى جلوخان و سر در با كاشیهاى خشتى الوان و معرق زینت یافته‏اند. در این تزئینات نقوش هندسى، گل و بوته، طاووس و همچنین كتیبه هایى به چشم مى‏خورد كه به خط خوش نسخ و نستعلیق نوشته شده‏اند. اطراف جناغ تاق با كاشى پیچ فیروزه‏اى زینت یافته است. مقرنس كارى بى نظیرى از كاشیكارى معرق زیر جناغ تاق وجود دارد كه زیر آنها در وسط سردرپنجره‏اى مشبك از كاشى ساخته‏اند. سردر با نقوش و رنگهاى متنوعى تزئین شده‏است كه چشم را خیره مى‏كند. بالاى پنجره‏اى سر در مسجد دو كتیبه به خط نستعلیق وجود دارد كه یكى از آنهاچنین عبارتى را در بردارد: ((مایه محتشمى خدمت اولاد على است)) كتیبه بزرگ و اصلى واقع در سر در مسجد به خط علیرضا عباسى است كه با خط ثلث بر كاشیهاى معرق نوشته شده است. دو كتیبه بزرگ كه به صورت كمربندى درون گنبد موجودند نیز به خط همین استادند. علیرضا عباسى از هنرمندان بزرگ عهد صفویه است. او تبریزى

بود و خطوط ثلث و نسخ را در محضر استادانى چون ملا محمد حسین و علاء الدین محمد بن محمد تبریزى آموخت. او هنگام تصرف تبریز به دست عثمانیان به قزوین آمد و هنگامى كه پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل گردید او نیز همچون شیخ لطف اله به اصفهان آمد. او به آموزش بسیارى از خطاطان آن زمان پرداخت. خط علیرضا عباسى را در بسیارى از كتیبه‏هاى موجود در بناهاى تاریخى شهرهایى چون مشهد، قزوین و اصفهان مى‏توان مشاهده كرد. از تاریخ مرگ این هنرمند اطلاع دقیقى در دست نیست.

نقوش و رنگهاى به كار رفته در كاشیكارى استادانه گنبد مسجد از زیباترین كاشیكاریهاى موجود در معمارى ایران است. نور درون مسجد از پنجره‏هاى مشبكى كه در جوانب گوناگون ساقه گنبد ساخته شده‏اند تامین مى‏شود. پرتوى كه از این پنجره‏ها به درون مسجد مى‏تابد، علاوه بر اینجاد روشنایى كافى، خود به خود نمایشگر فضاى روخانى بناست. ساقه گنبد با كاشیهایى آبى رنگ و نقوش گل و بوته و كتیبه‏اى از كاشیهاى معرق شامل چند سوره كوتاه از قرآن دارد، تزیین شده است. فاصله بین پنجره‏ها را نیز كتیبه هایى از كاشیهاى خداوند زینت بخشیده است كه به شیوه خط بنایى جلوه گرى مى ‏كند.

محراب مسجد زیباى شیخ لطف اله از شاهكارهاى بى نظیر هنر معمارى و از زیباترین محرابهایى است كه در مساجد دیگر اصفهان مى‏توان مشاهده كرد. این محراب با كاشیكارى معرق و مقرنسهاى بسیار دلپذیر تزیین شده است. درون محراب دو لوح وجود دارد كه عبارت »عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناء اصفهان« را مى‏توان در آنها مشاهده كرد. در اطراف محراب كتیبه‏هاى دیگرى به خط علیرضا عباسى و خطاط دیگرى كه باقر نام داشته است، دیده مى‏شود. در این كتیبه‏ها روایاتى از پیامبر اكرم و امام ششم شیعیان امام جعفر صادق نقل شده است. اشعارى نیز بر كتیبه‏هاى ضلعهاى شرقى و غربى به چشم مى‏خورد كه احتمالاً سراینده آنها شیخ بهایى، عارف دانشمند و شاعر بزرگ دوره صفوى است.

همان طور كه گفته شد در ورودى مسجد به دهلیزى به صورت زاویه‏اى قائمه باز مى‏شود كه به دو در دیگر مى‏انجامد كه از دو مى‏توان وارد مسجد شد. یكى از این درها به طرف محراب و دیگرى به سوى شمال غرب مسجد قرار گرفته است. از همین دهلیز به شبستان زمستانى و همچنین به پشت بام نیز مى‏توان وارد شد.

پوپ در مورد این مسجد نوشته است:

... كوچكترین نقطه ضعفى در این بنا دیده نمى‏ شود، اندازه ‏ها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار قوى و زیبا و به طور خلاصه توافقى است بین یك دنیا شور و هیجان و یك سكوت و آرامش با شكوه كه نماینده ذوق سرشار زیباشناسى بوده و منبعى جز ایمان مذهبى و الهام آسمانى نمى ‏تواند داشته باشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Tamochin

عضو جدید
مسجد وکيل

مسجد وکيل

مسجد وكيل يا جامع وكيل از آثار دوره زنديه در شيراز است. اين مسجد با 11 هزار متر مربع مساحت، 8660 متر زيربنا، 120 متر طول و 80 متر عرض در سال 1187 ه.ق. توسط كريم خان زند در محله درب شاهزاده، خيابان طالقاني فعلي و در حد فاصل حمام وكيل و بازار وكيل ساخته شده است.

در دو لنگه ورودي مسجد با 8 متر ارتفاع و 3 متر پهنا در هر لنگه، در ضلع شمالي مسجد قرار گرفته است. و در كنار آن نيز ورودي در بازار شمشيرگرها وجود دارد.

بر فراز سر در مسجد كتيبه اي كاشي كاري شده قرار دارد كه با خط نسخ آيات قرآني بر روي آن نگاشته شده است. در پايان نيز تاريخ 1306 ه. قيد گرديده است. بر فراز آن نيز در ميان فضايي كاشي كاري شده، كتيبه اي قرار دارد كه نام فتحعلي شاه و حسين علي ميرزا با خط ثلث و آب طلاكاري شده بر روي آن نگاشته شده است.

در پيشاني طاق سردر، كاشي هفت رنگ وجود دارد، در زير طاق نيز با كاشي هفت رنگ مقرنس كاري شده است. دو طرف جرز طاق نيز با تصاوير گل و بته كاشي كاري شده است در دو طرف در ورودي دو كتيبه قرار گرفته كه با خط ثلث عالي بر روي آن عبارت محمد، علي، الله اكبر بر روي كاشي نگاشته شده است. بر فراز چهار چوب اين در، سنگ سه گوشي است كه بر پايين آن نيز همان عبارات نگاشته شده و در پايان نيز تاريخ 1260 قيد گرديده است.

در ورودي به سوي دالاني هشت ضلعي گشوده مي شود كه سقف آن با تصاوير گل و بته كاشي كاري شده و بر روي آن با خط كوفي عبارات لااله الاالله و ياعلي نوشته شده است.

بر ديوار رو به روي در ورودي مجلسي كاشي كاري شده به شكل مربع مستطيل قرار دارد كه به دو بخش تقسيم شده است و بر روي اين دو حديثي از حضرت رسول (ص) با خط نستعليق نوشته شده است.

در زير اين كتيبه، قطعه سنگي گندمكاري به شكل مربع مستطيل قرار گرفته كه با خط نستعليق عباراتي بر روي آن نگاشته شده است. در كنار اين قطعه سنگ، كتيبه اي از سنگ مرمر مربع شكل قرار دارد كه با خط نسخ بر روي آن عباراتي نگاشته شده است.

بر ديوار رو به روي حياط نيز سنگي سه گوش با عبارات لااله الا الله به خط كوفي قرار گرفته است. در زير آن نيز بخشي از آيت الكرسي نگاشته شده است.

دالان هشت ضلعي به دو راهرو متصل است كه در زاويه 90 درجه اي راهرو سوم، حياط مسجد با طول 60 متر و عرض 60 متر با كف پوشي از سنگ مرمر قرار گرفته است. در انتهاي راهرو اول سمت چپ در ورودي، دستشويي و اتاق هايي قراردارد كه پيش از اين اتاق طلاب بوده و هم اينك به انبار تبديل شده است.

در وسط حياط حوضي به طول40 متر و عرض 5 متر و عمق 2 متر با تخته سنگ هايي در لبه آن به طول 3 تا 4 متر به كار رفته است.

عمق اين حوض هم اينك ...متر است .در چهار ضلع حياط، طاق نماهايي قرار گرفته است كه تا ارتفاع يك متر از سطح زمين در پايين جرزها ستون ها، سنگ گندمك با تصاوير گل و بته حجاري شده، قرار گرفته است. بر فراز اين سنگ ها كاشي كاري شده است و با تصاوير گل، بته، نارنج و اسامي خداوند، مزين شده است.

در ضلع شمالي مسجد طاق مرواريد با دو گلدسته كاشي كاري شده قرار گرفته كه ارتفاع آن 20 متر و پهناي دهنه آن به تنهايي 12 متر و با جرزهاي كاشي كاري شده سمت چپ و راست طاق 20 متر است. در چهار ضلع طاق مرواريد، سه طاق نماي كوچك و يك شاه تويزه قرار دارد. يكي از اين طاق نماها، دهنه راه ورود به حياط مسجد است و سه طاق نماي ديگر جلو رواقي با 5 متر عرض را تشكيل داده اند. نماي بيروني طاق مرواريد، سقف و جرزهاي آن نيز با كاشي هفت رنگ با طرح هاي گياهي و هندي پوشيده شده است.در چهار ضلع حياط، طاق نماهايي قرار گرفته است [FONT=&quot][/FONT]

كه تا ارتفاع يك متر از سطح زمين در پايين جرزها ستون ها، سنگ گندمك با تصاوير گل و بته حجاري شده، قرار گرفته است. بر فراز اين سنگ ها كاشي كاري شده است و با تصاوير گل، بته، نارنج و اسامي خدانوند، مزين شده است.

در ضلع شمالي مسجد طاق مرواريد با دو گلدسته كاشي كاري شده قرار گرفته كه ارتفاع آن 20 متر و پهناي دهنه آن به تنهايي 12 متر و با جرزهاي كاشي كاري شده سمت چپ و راست طاق 20 متر است. در چهار ضلع طاق مرواريد، سه طاق نماي كوچك و يك شاه تويزه قرار دارد. يكي از اين طاق نماها، دهنه راه ورود به حياط مسجد است و سه طاق نماي ديگر جلو رواقي با 5 متر عرض را تشكيل داده اند. نماي بيروني طاق مرواريد، سقف و جرزهاي آن نيز با كاشي هفت رنگ با طرح هاي گياهي و هندي پوشيده شده است. ازاره داخلي طاق از سنگ مرمر سبك است و ازاره جرزهاي دو سوي چپ و راست طاق از بنگ گندمك منقش ساخته شده است. بر فراز پيشاني طاق بر روي كاشي هفت رنگ، عباراتي نگاشته شده است. بر روي جرزهاي دو سوي طاق نيز با خط نسخ عباراتي نگاشته شده است. در كمركش طاق كتيبه اي با تاريخ 1243 قرار دارد. در لبه داخلي طاق نيز كتيبه اي با خط ثلث از آيات قرآني قرار گرفته است.

در ضلع جنوبي حياط مسجد، طاقي در قرينه با طاق مرواريد و همانند آن با چهار طاق نما ساخته شده است. در زير اين طاق، در ورودي شبستان بزرگ مسجد با ابعاد 75×36 متر قرار دارد. طول شبستان 13 دهنه و عرض آن 5 دهنه دارد. در اين شبستان 48 ستون سنگي يكپارچه با ارتفاع 5 متر و قطه 80 سانتيمتر با طاق هاي ضربي قرار گرفته است كه به صورت مارپيچي به سبك زنديه حجاري شده است. كف پوش شبستان تخته سنگ هايي صاف است و ازاره آن تا ارتفاع يك متر و نيم از سطح زمين پوشيده از سنگ گندمك است.

در اين شبستان محرابي با كاشي هفت رنگ و تصاوير گل و بته قرار دارد كه ازاره آن به ارتفاع يك متر از سطح زمين پوشيده از سنگ مرمر است.

سقف محراب مقرنس كاري شده و در وسط محراب عباراتي بر روي كاشي نوشته شده است. در گوشه هاي بيروني سقف محراب نيز آياتي با خط ثلث نوشته شده است. جرزهاي سمت راست و چپ محراب پوشيده از كاشي هفت رنگ است و در آن كاشي معرقي به كار رفته كه بر آن عبارت ياعلي به خط كوفي نوشته شده است.

در سمت چپ محراب منبري با طول 6.40 متر و عرض 1.26 متر و قطر 5.5 متر از جنس مرمر مراغه آذربايجان با 14 پلكان قرار گرفته كه همچنان پابرجاست.

در ضلع غربي حياط 11 طاق نما وجود دار كه بر جرزها و لچكي آنها كاشي هاي رنگين قرار گرفته است. در پيشاني اين طاق نماها، اسامي خداوند نقش بسته است. بر پيشاني طاق ششم نيمه اي آيه اي قرآني با خط نسخ نگاشته [FONT=&quot][/FONT]

شده و در ضلع شرقي كه قرينه ضلع غربي با 11 طاق نما و كاش كاري رنگين است، بر پيشاني طاق ششم، نيمه اول آيات طاق ششم ضلع غربي با خط نسخ نوشته شده است.

در اين شبستان، سقف (گنبدهاي ميان تويزه ها) تنها در امتداد در ورودي تا محراب كاشي كاري شده و بقيه عرق چين ها از آجر است.

در پشت هر دو طاق نماهاي ضلع شرقي و غربي، رواقي كوچك قرار دارد كه در پشت رواق ضلع شرقي شبستاني 4 دهنه با طول 25 متر و عرض 20 متر قرار گرفته كه سقف آن آجري است و در آن 12 ستون سنگي يكپارچه به ارتفاع 5 متر قرار دارد. اين شبستان را شبستان زمستاني مسجد مي نامند. در كتيبه هاي سر در ورودي و حاشيه ايوان آيات قرآني با خطوط ثلث و نسخ در زمينه لاجوردي نگاشته شده است. در ضلع شمال شرقي حياط مسجد، حياط كوچكي با 35 متر طول و 20 متر عرض قرار گرفته كه درون آن نيز حوضي سنگي وجود دارد.

اين مسجد يك بار به وسيله حسين علي ميرزا فرمانفرما فرزند علي شاه قاجار (1250 - 1212 ه.ق) مرمت شده است. مسجد وكيل به مدت 10 سال محل برگزاري نماز جمعه بوده است.

سازمان ميراث فرهنگي اين بنا را در سال 1311 ه.ش. با شماره 182 به ثبت تاريخي رسانده است.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مسجد الغدیر تهران

مسجد الغدیر تهران



مسجد الغدیر
محل :تهران- ایران
آرشیتکت : جهانگیر مظلوم یزدی
تاریخ:1980


این مسجد که برای تامین نیازهای محلی طراحی شده , دارای امکانات نمازخانه , کتابخانه , دفتر و موسسات خیریه می باشد. سالن اصلی این مسجد (نمازخانه) بر اساس چرخش اشکال مربع شکل طراحی شده و به ساختمان در یک حجم کلی شکل منحصربفردی می دهد.



در صورت مشاهده نشدن تصاویر فایل ضمیمه را دانلود کنید

 

پیوست ها

  • Al-Ghadir Mosque, Tehran, Iran.zip
    927.7 کیلوبایت · بازدیدها: 1
آخرین ویرایش:

marali_64

عضو جدید
مسجد شاه مشهد

مسجد شاه مشهد

مسجد شاه مشهد

از قرن نهم هجري تا قرن يازدهم هجري فن معماري ايران به منتهي درجه ترقي رسيد و بر اثر توجه تيمور و جانشينانش دوره طلائي خود را سير كرد. چون بكار بردن سنگ و تراش و تزئين آن مخارج زيادي را ايجاب مي كرده است از آن صرف نظر كرده و تا توانسته اند از هزينه ساختمان كاسته اند و براي تزئين ابنيه و ساختمانها ي خود گچبري ،نقاشي و كاشي را بكار برده و علاوه بر اين با آجر نيز ساختمان ها را آرايش مي داده اند.
معمار هنرمند مسجد شاه نيز بر اين روش در ساختمان معروف به مسجد شاه مشهد جهت تزئين بنا از كليه عوامل مذكور استفاده به عمل آورده است. طبق نظر آقاي عبدالحميد مولوي بناي مذكور مسجد نبوده بلكه مقبره ايست كه براي امير غياث الدين ملكشاه بعد از فوت او ساخته اند.پيش از آنكه امارات(؟) مقبره بودن بنا ذكر گردد ،كيفيت و وضعيت بنا را توضيح داده و سپس به ذكر جهات مقبره بودن آن پرداخته شده است.
عرض فضاي مقبره هفت متر و نيم در تمام طول ديوار است . احتمال مي رود كه فضاي جلوي مقبره در موقع بنا بزرگتر و بيشتر بوده است و دست اشخاص متعدي در قرون گذشته مقداري از مساحت فضاي مقبره را از بين برده باشد.
پهناي ساختمان مقبره كه شامل ايواني در وسط و دو غرفه در هر يك از دو طرف ايوان و منار كه در طرفين غرفات قرار دارد سي و سه متر و چهل سانتي متر است .
مناره ها تزئيناتي به وسيله آجر و كاشي معرق دارد و اسامي الله در بدنه منار ها به وسيله كاشي نقش گرديده است.
مناره طرف چپ قدري منحرف شده و انتهاي آن ريخته است . مناره ديگر نسبتا سالم تر بر جاي مانده است .زيرا در اين بنا تعميرات توسط سازمان ملي حفاظت آثار باستاني به عمل آمده و كاشيكاري مناره ها نيز به سبك اوليه خود احيا گرديده است.
زير بنا حدود ششصد و شصت متر مربع مي باشد . نماي مناره ها و غرفات و ايوان داراي كاشي معرق بسيار نفيس بوده و به مرور زمان بيشتر كاشيها ريخته و از بين رفته است كه اخيرا تا حدي كه امكان داشته و نقوش و كتيبه هايي كه مشخص بوده بازسازي گرديده است .ازاره تمام نماي بنا سنگ مي باشد.
دهنه ايوان جلو مقبره چهار مترو نود و پنج سانتي متر و ارتفاع سر در ايوان نه متر و چهل سانتي متر است.ايوان مذكور از نظر كاشي نفيس و تزئينات ديگر در واقع تابلو ظريف اين مقبره به شمار مي رود.
در پايه راست ايوان نام معمار آن نوشته شده و آنچه از آن عبارت باقي مانده « عمل بن شمس الدين محمد تبريزي بنا» است .در حاشيه طرف راست پايه راست با كاشي معرق نوشته شده:
...(خوش ؟)است عمر دريغا كه جاوداني نيست پس اعتماد بر اين پنج روز فاني نيست

كتيبه وسط دو حاشيه عبارتش هر چه بوده تماما از بين رفته .در پيشاني ايوان كتيبه اي در لب سر در بوده كه بعدا در موقع تعمير آيه شريفه اي از قران را نوشته اند كه قسمتي از آن ريخته و ناقص شده است.
كتيبه هاي پايه چپ بنا نيز ريخته .مع الوصف آنچه از كاشيهاي پايه چپ باقي است از نظر نام صاحب مقبره و تاريخ بنا بسيار مهم است كه نوشته شده «لل الامير ملكشاه اعرج اله ... دولته في سنه رجب خمس و خمسين و ثمانه ماه الهجريه».در بدنه راست و چپ ايوان با ... كشي نقش هشت مربع و در وسط هشت شمسيه معرق طرح كرده اند.

مد خل بقعه :كسي كه وارد بقعه امير ملكشاه مي شود اگر با نظر دقيق و بصير توجه نمايد بايك صندوق جواهر نشان مواجه مي گردد زيرا كاشيهاي داخل بقعه بقدري خوشرنگ و شفاف و لطيف و نفيس و ظريف و عالي است كه رنگ آن با بهترين چيني معادله مي كند و چشم از ديدن آن سير نمي شود.
تمام ازاره مقبره كه به ارتفاع يك متر و چهل و پنج سانتيمتر است داراي كاشي مسدس سبز سير شفاف است و وسط هر مسدس نقشي بارز طرح شده و كلمه علي را سه بار مكرر كرده اند.
در بالاي ازاره موصوف كتيبه ايست به طول 24 سانتيمتر اين كتيبه از نظر كاشي و خط از شاهكارهاي هنر عبد تيموري است .زمينه كتيبه كاشي سبز سير و خط ثلث با كاشي عسلي و عبارت كتيبه از مناجات اميرالمومنين است.
در بالاي كتيبه تا زير نكوئي مقبره اش سبز سير ...(؟) مانند لطيف مي باشد .در وسط هر ضلع از مقبره در بندي وضع شده كه از اين در بندها بر رواقهاي مجاور رفت و آمد ميكردند.عرقچين زير گنبد داراي نقاشي با لاجورد و زر و شنگرف و زنگار بوده كه اكنون اثر كمي از نقاشيها مشاهده مي شود.
بالاي مقبره امير ملكشاه گنبد خوش اندامي با روكار كاشي فيروزه اي قرار دارد .درزير بقعه امير ملكشاه در ابتداي زمان بنا سردابي بعرض شش متر و سي و شش سانتي متر به همين مقدار طول ساخته شده كه كسي از وجود سرداب مذكور خبري نداشت.
اخيرا كه در رواق شمالي مقبره مشغول تعميرات بوده اند به پله كاني برخورد كرده اند كه پر از خاك بوده و با خالي كردن پلكان به ممري رسيده و بالاخره با تخليه ممرو سرداب كه هردو پر از خاك بوده بوجود سرداب در زير بناي مقبره پي برده اند.در اين سرداب يك صورت قبري در وسط به پهناي پنجاه و شش سانتي متر و طول يكمتر و نود سانتي متر ديده شد كه به احتمال قوي قبر مذكور متعلق به امير ملكشاه است و در طرف راست آن يك قبر ديگر وجود دارد كه احتمال مي رود از بستگان امير ملكشاه باشند. هيچيك از قبور داخل سرداب لوحه ندارد.

در طرفين بناي بقعه امير ملكشاه سلجوقي دو مناره وجود دارد به ارتفاع بيست متر كه در عهد صفويه ساخته شده .دلايلي را كه آقاي مولوي جهت مقبره بودن مسجد شاه آورده به شرح ذيل مي باشد.
1- نماي بناي مورد نظر بيست و چهار درجه انحراف از جنوب به مغرب دارد و حال اينكه قبله مشهد پنجاه و چهار درجه منحرف است پس اين بنا اگر مسجد مي بود بايد قبله اش مطابق ساير مساجد باشد.
2- محرابي در تمام بنا ديده نمي شود و نقشه بنا طرح مسجد نيست.
3- وجود سرداب زير بقعه و قبور واقع در سرداب مذكور دليل قاطع بر مقبره بودن بناست. و اما امير غياث الدين ملكشاه جزو امراي مهم دربار امير تيمور گوركان بوده و بعد جزو امراي ميرزا شاهرخ ميگردد.در سال 829 وفات يافته و جسد او را از خوارزم به مشهد آورده و در جوار حضرت رضا مدفون ساخته اند و بناي مقبره او شايد به وسيله فرزندش سلطان مسعود كه والي خوارزم بوده در سال 855 خاتمه يافته است.

نظرات متفاوت در مورد مرمت بناهاي تاريخي:
دستور العمل هاي لودو در مورد مرمت بناهاي قديمي يا تاريخي:

1-تمام بخشها يا عناصري كه در زمانهاي بعد از تاريخ اصلي به بنا افزوده شده بايد از بدنه ساختمان حذف شود و با انجام كارهاي لازم ، بنا به شكل اصلي خود ، با رعايت وحدت و خلوص خاص سبك ،جلوه گر شود.
2-هر گاه بناها در اثر تخريبهاي ناشي از عوامل يا خواستهاي انساني بخشي از پيكره خود را از دست بدهند و حتي زمانيكه بنا در وحدت كالبدي خود تكميل نشده و در اصل ساختمان بنا ناتمام كننده باشد مرمت كننده بايد بنا را تكميل كند و آن را به صورت اوليه كالبدي كه بايد مي بود در آورد.
۳-در انجام هر يك از اين دخالتها روي موجوديت كالبدي بنا ،مرمت كننده بايد خود را جاي سازنده اصلي فرض كند و با توجه به شناخت و درك آنچه مي توانسته است در آن زمان بسازد «مدل منطقي »نمايانگر بنا را در شكل اصيل آن تنظيم و تدوين كند و در لحظه مداخله در وضع بنا مورد استفاده قرار دهد و همان شكل و اندام را به بنا بدهد كه سازنده اوليه اگر هنوز مي بود ،خلق مي كرد.
نظر جان راسكين:
شناخت يك بناي باستاني به منزله يك سند تاريخي است و تا حد امكان جلوگيري از هر گونه دخالت در وضع آن را بايد مورد توجه قرار داد و به منظور حذف بخشهاي ناهماهنگ و يا اضافه كردن بخشهاي تازه و استحكام بخشيدن به قسمتهاي ناپايدار و خطر ناك نبايد اقدامي صورت بگيرد.
با توجه به نكاتي كه در متن به آنها اشاره شده يعني:
۱-مناره طرف چپ قدري منحرف شده و انتهاي آن ريخته است . مناره ديگر نسبتا سالم تر بر جاي مانده است .زيرا در اين بنا تعميرات توسط سازمان ملي حفاظت آثار باستاني به عمل آمده و كاشيكاري مناره ها نيز به سبك اوليه خود احيا گرديده است.
2-نماي مناره ها و غرفات و ايوان داراي كاشي معرق بسيار نفيس بوده و به مرور زمان بيشتر كاشيها ريخته و از بين رفته است كه اخيرا تا حدي كه امكان داشته و نقوش و كتيبه هايي كه مشخص بوده بازسازي گرديده است.
3-اخيرا كه در رواق شمالي مقبره مشغول تعميرات بوده اند به پله كاني برخورد كرده اند كه پر از خاك بوده و با خالي كردن پلكان به ممري رسيده و بالاخره با تخليه ممرو سرداب كه هردو پر از خاك بوده بوجود سرداب در زير بناي مقبره پي برده اند.

البته در مورد نوع بنا اتفاق نظر وجود ندارد همانطوري كه توضيح داده شده است فرضيه مقبره بودن بنا نيز وجود دارد.در هر حال بنا در ئوره هاي مختلفي ساخته شده است:دوره،تيموريان و صفويان چرا كه در متن آورده شده كه بنا را احتمالا براي آمير غياث الدين از امراي دربار تيموريان بعد از فوت او ساخته اند و همچنين گفته شده است كه در طرفين بناي بقعه امير ملكشاه سلجوقي دو مناره وجود دارد به ارتفاع بيست متر كه در عهد صفويه ساخته شده است.اگر بخواهيم بگوييم كه بنا از كدام نظريه مرمتي(ويوله لودو يا جان راسكين )پيروي ميكند بايد توجه داشته باشيم كه بنا در واقع از هر دو نظريه پيروي كرده است .
در واقع اگر مرمت اين بنا صرفا پيرو نظرات لودو بود مي بايست مناره هاي ساخته شده در عهد صفويه كاملا برداشته مي شد .ضمن اينكه لقب مسجد گرفتن بنا نيز اگر فرضيه مقبره بودن آن را درست فرض كنيم خود دليل بر وجود تغييراتي در دوره هاي بعدي نيز بوده است.پس نظريه اول لودو در مرمت بنا در اينجا نفي شده است. اما از ديد ديگر از جمله« نماي مناره ها و غرفات و ايوان داراي كاشي معرق بسيار نفيس بوده و به مرور زمان بيشتر كاشيها ريخته و از بين رفته است كه اخيرا تا حدي كه امكان داشته نقوش و كتيبه هايي كه مشخص بوده بازسازي گرديده است» متوجه ميشويم كه مرمت بنا در بعضي قسمتها صرفا و طبق نظريه جان راسكين به «نگذاريد كه هرج و مرج ،تبديلها و تركيبهاي كاذب جلو فنا پذيري و مرگ اجباري بناهاي تاريخي و قديمي را بگيرند،» نيز محدود نشده است.
در خصوص مخالف يا موافق بودن با طرحهاي مرمتي انجام شده نيز بايد گفت كه به طور كلي نظريات راسكين به حفظ هويت بنا بيشتر كمك مي كند.نبايد بنا را يك جسم صلب ديد.بلكه جسمي است خميري كه هر فشار و حركتي نشانه اي در آن بوجود مي آورد.
در مورد مسجد شاه هم توجه به اين نكته ضروري است كه اين بنا در دوره هاي مختلفي تغيير كرده است.حتي تغيير اسم آن از مقبره به مسجد نيز خود جاي بحث دارد و مسلما پيرو مسايل سياسي اجتماعي خاصي بوده است.مخفي كردن سرداب هم جالب توجه است.پس اينجا نظريات راسكين اهميت بيشتري نسبت به لودو پيدا مي كند. اما در مورد بازسازي كتيبه ها طبق نظر شخصي بهتر است با جمع آوري اسناد معتبر و كافي كتيبه كاملا بازسازي شود.چرا كه خود مي تواند سند محكم و مناسبي براي آيندگان باشد.
بيان اين نكته نيز خالي از لطف نيست كه :
طراحي مرمتي نيازمند مباني نظري مشخص و پذيرفته شده اي است؛ اين مباني از طرفي مقيد به قوانين مرمتي مورد تاييد جامعه مرمتي و از طرف ديگر مبتني بر مقتضيات بناي مورد نظر است. مي توان اصولي را در رابطه بامرمت بنا تبيين كرد كه عبارتند از:
۱
-مرمت جز در مواردي كه امكان پذير نباشد بر تخريب و نوسازي رجحان داده شود.
۲-بازگشت پذيري به عنوان يك اصل در نظر گرفته شود.
۳-همه دوره هاي ساخت و ساز كه توسط معماران در دوره هاي مختلف انجام شده داراي ارزش هستند.

۴-الحاقاتي كه توسط تعمير كاران در دوره هاي مختلف انجام شده بيشتر جنبه پاسخگويي به نياز هاي مقطعي بنا را داشته و فاقد ارزش معماري بوده و در اكثر موارد هويت فضا ها را مورد تعدي قرار داده است و قابل حذف مي باشد.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مسجد چهار ایوانی

مسجد چهار ایوانی

مسجد چهار ایوانی

دکتر حشمت الله متدین



چکیده:
در ایران قبل از عهد سلجوقیان مساجد مختلفی ساخته می شوند که اغلب به تقلید از مساجد عباسی بصورت شبستانی می باشند. ولی از قرن پنجم هجری و در قلب کویر مرکزی ایران نقشه ای بوجود می آید که ریشه در معماری قبل از اسلام ایران دارد. از این زمان به بعد گونه عام چهار ایوانی به عنوان نمادی از فضای ایرانی، الگو نقشه مساجد این خطه می گردد.
چرا و چگونه چنین الگوئی مساجد عباسی را متحول می سازد؟ در این مقاله ضمن مطرح کردن دیدگاه های مختلف و ارائه نظریه، به پاسخگوئی به این سئوال خواهیم پرداخت.
 

پیوست ها

  • مسجد چهار ایوان&#1.pdf
    335.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد
مناره؛ جلوه زیبای معماری مساجد

مناره؛ جلوه زیبای معماری مساجد

مهندس علیرضا بخشی



چکیده:
در پیچ و خم معابر شهرها شاید کمتر به مناره ها که یکی از جلوه های زیبایی معماری است، توجه کرده باشیم. مناره ها با پیشینه ی تاریخی قبل از اسلام، عنصر قابل توجه معماری مساجد در دوران پس از اسلام است.
مناره ها، گلدسته ها یا ماذنه ها با الگوگیری از برج های ساسانی که در کنار معابد مورد استفاده قرار می گرفتند، از دیر باز نقش کاربردی داشته است. برج آتش فیروز آباد، برج نورآباد و با بنای زیگورات چغازنبیل از نمونه هایی است که در زمان احترام و تقدس به آتش مکمل معابد بودند و مجموعه ی فضاهای برج های معبد، یک فضای واحد شناخته می شد.
همچنان که در آن دوران آتش جایگاهی بر فراز این برج ها داشت، مسیحیان نیزاز برج ها استفاده کرده و ناقوس کلیسا را روی آنها طراحی می کردند. برج ها و مناره ها ازگذشته بسیار دور، علاوه بر موارد اشاره شده، نقش کلیدی هدایت و ره نمایی مسافران را نیز بر عهده داشتند. کاروانهایی که در روزگار گذشته، تنها راه ارتباطی شان، جاده ها و راه هایی از دشت ها و جنگل ها بود، از مناره های ره نما که به میل معروف بودند و می توانستند با قامت بلند خویش هدایت گر آنان باشند، استفاده می کردند. هنوز هم در گوشه و کناره جاده های قدیمی، بعضی از این میل ها باقی مانده است. معمولاً میلها بر فراز تپه ها و در کنار جاده های پر پیچ و خم با فاصله ای مناسب، جهت دید بهتر احداث می شدند. میل معروف نادری در شوری گز زاهدان یا میل خسروگرد در سبزوار از نمونه های آن است.
پس از پیدایش دین مبین اسلام برای فراخوانی مسلمین به ادای نمازهای یومیه نیاز به محل مرتفع و مخصوصی بود که آهنگ گوش نواز اذان به اطلاع همگان برسد.
همچنان که بلال، موذن پیغمبر اکرم بر بلندترین محل ممکن قرار می گرفت و اذان می گفت.
رفته رفته با توسعه اسلام در کشورهای متمدن از جمله ایران، در شهرهای مختلف مساجد احداث گردید و در کنار مساجد مناره های مرتفعی برای اعلام اذان ایجاد شد که این نیز کاربردی جدید برای مناره ها و یا به تعبیری ماذنه بوده است.
ایرانیان با ذوق و سلیقه سرشار، مساجد را از معماری ساده غربی خارج کرده و با استفاده از نوع بناهای ساسانی، با سبک و شیوه جدید احداث نمودند؛ به طوری که خلفای عباسی تعداد زیادی از این قبیل مساجد را در شهرهای مهم عربی بنا نهادند.
 

پیوست ها

  • مناره.pdf
    77.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد
معماري رازي،مسجد،بازگشت اَپدَنه(گنبدخانه)

معماري رازي،مسجد،بازگشت اَپدَنه(گنبدخانه)

معماري رازي،مسجد،بازگشت اَپدَنه(گنبدخانه)
هوتن ايرواني​
عضوهيات علمي دانشگاه آزادواحد اردستان​
چكيده :
معماري ايراني پس از ورود اسلام دستخوش تغييراتي بويژه در بناهاي عمومي بوده وبا ورود عنصري جديد و جايگزين بنام مسجد همراه شد. مساجد اوليه در ايران طرحي ابتدايي وشبستاني داشتند اما در جزييات ، ساساني و پارتي بودند(شيوه ي خراساني). اين ايرانيزه شدن كه با تحركات اجتمايي‏‏‎‏ وسياسي همراه بود ‏‎در شيوه ي رازي با احياي دوباره ي گنبدخانه به عنوان فضاي سنتي نيايشي ايرانيان ظاهر شد. ساخته شدن گنبدخانه ها بطور مستقل حاكي از ناديده گرفتن طرح شبستاني و بازگشت به معماري ساساني بود . در اين دوره گرايش به تغيير دادن طرح شبستاني بابازسازي شبستانهاي مسجد جامع اصفهان ( به صورت چهارايواني) كه در اثر آتش سوزي تخريب شده بودندبه منصه ظهوررسيد. ولي چهار ايواني كردن مساجد ديگر آن دوره( اردستان ‏- زواره و....)در كنار گنبدخانه اي كردن آنها انجام نشد. و اين گرايش ، به شكل به قوه باقي ماند تا در شيوه هاي آذري و اصفهاني به فعل درآيد. بنابر اين بازگشت گنبد خانه و مركزيت يافتن آن به عنوان فضاي اصلي نيايش ، گرايش به تغيير شبستان به طرح چهار ايواني و تحول ارگانيك طرح از مشخصه هاي اصلي معماري رازي مي باشد. در اين دوره ‎غناي معماري مسجد به غناي فرهنگ اسلامي كمك شاياني كرد.و تحول ارگانيك طرح مسجد زمينه ساز اين شد تا در دوره هاي بعد طرح مسجد از نخست با الگوي گنبدخانه اي-چهار ايواني ساخته شود.




بنام خدا
پس از ورود دين مبين اسلام به سرزمين ايران و مسلمان شدن ايرانيان به ستوه آمده از ظلم فرمانروايان، فرهنگ اسلام با فرهنگ پر شکوه ايراني آميخته گرديده و اين دو در ابعاد مختلف به جلوه گري پرداختند . گرچه اسلام دين داد و مساوات بود اما فرهنگ عربي در مقابل تمدن عظيم ايراني کوچک مي نمود . حتي زبان عربي غناي غايي خود را به واسطه ي ايرانيان بدست آورد . واين ايرانيان بودند که دستور زبان عربي را تدوين نمودند . بعلاوه زبان عربي به دليل اينکه زبان قرآن بود بر ايرانيان تأ ثير فراوان گذاشت اما اين منجر به يک زبان پارسي ويژه گرديد که هويت مستقل و شاخص خود را در شاهنامه ي حکيم بزرگ توس به منصه ظهور رساند . با اين که اعراب در دامنه ي زبان تا حدي تأثير گذار بودند ولي در دامنه ي هنر معماري چيزي براي گفتن نداشتند لذا در معماري دستاوردهاي هزاران ساله ي معماري ايراني بود که به فرهنگ اسلامي غنا بخشيد و آنرا در خود ذوب نمود تا جايي که اين معماري ايراني به اشتباه به نام معماري اسلامي مشهور گرديد ودر يک دامنه ي وسيع از جهان به تأ ثير گذاري پرداخت .
معماري ايراني بعد از اسلام با ورود مسجد همراه شد . مسجد هاي اوليه بر روي آتشکده هاي زيباي گذشته ساخته شدند . مساجد اوليه طرحي بسيار ساده و شبستاني ، ملهم از مسجد مدينه داشتند . با اين حال تنها نقشه ي پلان مسجد بود که نو مي نمود و گرنه در اجزا ، ساختمان مساجد از معماري ساساني و پارتي تبعيت مي نمود براي مثا ل مي توان از مسجد جامع فهرج ، تاريخانه ي دامغان ، جامع اصفهان و اردستان نام برد .
تبعيت از طرح شبستاني تا ظهور شيوه اي نو در معماري به نام شيوه رازي در مساجد ادامه يافت . خاستگاه اين شيوه را از ري مي دانند و البته اين شيــوه در اصفهان اســت که به تعــالي خود مي رسد . پيدايش شيوه رازي در معماري مقارن با جنبشهاي آزاديخواهي ايرانيان بر ضد دستگاه خلافت عباسي بوده واز زمان آل زيار و مرداويج شروع وتا زمانهاي آل بويه ، سلجوقي و خوارزمشاهيان ادامه پيدا مي کند . گرايشهاي ملي گرايانه ي اجتماعي و سياسي که در جهت بازگشت ايرانيان به قدرت شکل مي گيرد بطور دقيق در معماري به گونه اي جهت دار به يک دوره ي بازگشت اشاره دارد . بازگشت به فضاهاي پر افتخار گذشته و البته به کارگيري اين فضاها با ابداعات تازه که به شکوه فرهنگ ايراني اسلامي مي انجامد و به آن غنا مي بخشد . آنچه که بناهاي اين دوره را در يک گروه بـندي واحد قرارمي دهد همــين گرايــش بازگشــت مي باشد . البته در همه ي شيوه هاي معماري ايراني به نوعي بازگشت به اصالتهاي معماري ايراني ديده مي شود . بطورمثال در شيوه خراساني با وجودي که طرح پلان به ظاهر عربي است اما در جزييات اصول معماري ساساني و پارتي بطور کامل مشهود است .
در شيوه ي رازي با اينکه بسياري معتقدند که مساجد طرح چهار ايواني پيدا کرده اند اما با بررسيهاي بعمل آمده مي توان به اين نتيجه رسيد که چهار ايواني شدن مساجد بطور خاص در شيوه ي آذري قابل رديابي مي باشد و مشخصه ي اصلي شيوه رازي در مساجد ، گرايش معماري مسجد به ساختن اپدنه ها و گنبد خانه هاي ساسا ني و پارتي است . اين گرايش در بناهاي مقابر آن زمان نيز به وضوح به چشم مي خورد براي مثال در مقبره ي اميراسماعيل ساساني ، گنبد قابوس ، گنبد سرخ مراغه و برجهاي خرقان.
با توجه به اينکه گنبدخانه هاي رازي در سمت قِبلي مساجد و بطور مشخص در جهت تأ کيد و ايجاد يک انفجار فضايي در کنار شبستان و بطور عمده مستقل ساخته مي شد ،ميتوان اينگونه استنباط کرد که اين ترفند در جهت تضعيف شبستان و تأ کيد بر مرکزيت گنبدخانه بوجود آمده است. بطوريکه شبستان به فضايي دست دوم و گاه جانبي بدل گرديد. گاه اين گنبدخانه با يک ايوان مُلهم از تاق کسري ساساني به شبستان پيوند مي خورد . با وجود بناهاي چهار ايواني در خانه ها و رباطها از جمله رباط شرف و اينکه در مساجد هم دوره طرح چهار ايوان در يک طرح پيش بيني شده از نخست ( ونه ارگانيک ) را نمي بينيم مي توان نتيجه گرفت که گرايش اصلي معماري مساجد در شيوه رازي احداث گنبد خانه به عنوان عنصر اصلي تعريف کننده مسجد و الويت دادن آن به شبستان و ايجاد يک ايوان براي ارتباط اين دو عنصر معماري بوده است و مي بينيم که در اواخر دوره ي رازي و آغاز آذري با چهار ايواني شدن مساجد رازي طرح شبستاني بطور کامل محو مي گردد به عبارتي در شيوه رازي با ايجاد گنبدخانه ، شبستان به فضايي با اهميت ثانوي تبديل شده اما گنبد خانه و شبستان هنوز داراي هويتهاي مستقل و مجزا با يک ارتباط منطقي کالبدي بوده اند . در اواخر شيوه رازي و شروع شيوه ها ي آذري و اصفهاني با چهار ايواني شدن طرح ، به يک طرح نوين کلي مي رسيم که در آن از شبستان با ويژگيهاي عربي ديگر خبري نيست و طرح بطور کامل ايراني مي شود . براي اثبات موارد فوق به بررسي سه شاخص شيوه رازي مي پردازيم که در اصفهان قرار دارند: مسجد جامع اصفهان،اردستان وزواره
مسجد جامع اصفهان : در سال 465 الي485 هجري قمري گنبدخانه نظام الملک در سمت قِبلي مسجد بطور مستقل ساخته شد بطوريکه در ابتـدا چهار طرف آن آزاد بود و بعـدها جزيي از طـرح کلي مسجد شد]18 [. استقلال ابتدايي گنبد خانه نشان از گرايش معماري آن زمان به برتري بخشيدن به فضاي گنبد خانه بوده است و البته اينکه چرا گنبد خانه از مسجد مجزا ساخته شده و بعد به مسجد الحاق گرديده به نظر مي رسد ناشي از همان گرايشهاي استقلال طلبانه و آزاديخواهانه ايرانيان آن زمان بوده است . الحاق گنبدخانه در ابتدا با ايجاد ايوان جنوبي ( صفه صاحب ) ودر دوره هاي بعد با ايجاد سه ايوان ديگر به تدريج تا سده ششم انجام مي گيرد . گرايش به بناي گنبدخانه در شمال مسجد با ساختن گنبد تاج الملک در481هجري قمري به نهايت خود مي رسد] 18 .[محل قرارگيري اين گنبد خانه که از ميانسرا و حياط مرکزي دور افتاده به آن هويتي مستقل مي دهد .
در سال 515در اثرآتش سوزي بناهاي شرقي و غربي مسجد از بين ميرود] 18[و مجالي دست ميدهد تا در هنگام بازسازي، طرح شبستاني کنار گذاشته شده و طرح چهار ايواني که قرنها در مدارس، خانه ها و رباطها طرح غالب بوده در کنار گنبد خانه ها و با تغيير شبستان، به الگويي واحد بدل گردد . اما اين الگوي تازه متولد شده در مسجد جامع اصفهان چند قرن بعد در مساجد شيوه هاي آذري و اصفهاني به گونه اي از نخست بکار مي رود. گرايش به اين الگو در دوره ي رازي طبيعتي ارگانيک داشته و تنها در مسجد جامع اصفهان اين گرايش نهفته به فعل در مي آيد .در مقابل گرايش نهفته گنبد خانه در مسجد در دوره ي شيوه ي خراساني نهفته بوده و در دوره ي رازي است که به فعل در مي آيد.
با اينکه در مسجد جامع اصفهان در اين دوره مسجد به يک طرح چهار ايواني مي رسد اما در مساجد ديگر از جمله جامع اردستان و جامع زواره طرح چهار ايواني نداريم . طرح مسجد جامع اردستان که از طرح شبستاني برخوردار است با ساخته شدن گنبد خانه در سمت قٍبلي مسجد به کلي تغيير يافته و اين گنبد خانه با يک ايوان به ارسن مرکزي اتصال مي يابد و در نهايت داراي طرحي يک ايوانه اي مي گردد . ايوانهاي بعدي بعدها طي قرون ده تا دوازده هجري قمري در مسجد بوجود مي آيند] 2[.
در مسجد جامع زواره نيز همين گرايش گنبد خانه اي شدن به چشم مي خورد مسجد جامع زواره نيز بر روي بقاياي بنايي کهن تر ساخته شده است و به نظر نمي رسد از نخست ، طرحي چهار ايـواني داشـته است] 2[. با پذيرش اين که در جامع زواره نيز از نخست طرح چهار ايوانه نبوده است و اينکه در مساجد ديگر اين دوره از جمله مسجد برسيان در اصفهان ، مسجد جامع گلپايگان و مسجد جامع قزوين همه ابتدا با گنبد خانه اي شدن در شيوه رازي تغيير يافته و به سمت چهار ايوانه شدن در اواخر دوره و دوره هاي بعد به صورت تدريجي پيش رفته اند و اينکه بخصوص در شهر ري مقابر منفرد بصورت گنبد خانه در اين دوره به چشم مي خورد مي توان گفت بازگشت اَپدَنه و گنبد خانه به طرح بناهاي عمومي در شيوه رازي و بويژه در مساجد گرايش غالب اين شيوه معماري ايراني بوده و تحول به سمت چهار ايواني شدن بصورت ارگانيک و نه از نخست در بناهاي مساجد اين دوره قابل مشاهده است و اين گرايش نهفته به جز در مسجد جامع اصفهان به فعل در نيامد . در صورتي که در شيوه هاي آذري و اصفهاني در دوره هاي بعد طرحها از نخست گنبد خانه اي و چهار ايواني طراحي مي شدند .
تخريب شبستان و چهار ايوانه اي کردن مسجد که حاصل روندي ارگانيک درمسجد جامع اصفهان بود در دوره هاي بعد الگويي براي تغيير طرح مساجد جامع اردستان،زواره وديگر مساجد گرديد.
نتيجه:
· معماري رازي به نوعي بازگشت به طرح گنبد خانه اي به فعل و بازگشت به طرح چهار ايواني به قوه بوده است.
· معماري رازي با احياي دوباره ي طرحهاي ايراني و به ويژه گنبدخانه به معماري مساجد که سمبل اسلام بوده اند فرهنگ اسلامي را غنا بخشيد.
· پيدايش گنبد خانه در کنار شبستان ويا بطور مستقل شاخص اصلي شيوه ي معماري رازي در مساجد مي باشد.·اولين مسجد چهار ايواني مسجد جامع اصفهان بوده که سير تحولي ارگانيگ داشته و داراي طرحي از نخست نبوده است.· با توجه به کاوشهاي اخيردر مسجد جامع زواره، مسجد بر خرابه هاي بناي قبلي ساخته شده و اين مطلب که اين مسجد اولين مسجد چهار ايواني با طرحي از نخست بوده بنظر باطل مي آيدو گواه اين است كه محور تحول مساجد رازي ايجاد گنبد خانه (اپدانه) با تهرنگ آتشكده هاي ساساني در كنار شبستانهاي خراساني بوده و زمينه سازشكل گيري الگوي گنبدخانه-چهارايواني در دوره هاي بعدي است.




منابع:

    1. گالديري،اوژينو،مسجد جامع اصفهان،ترجمه عبدالله جبل عاملي،تهران،سازمان ميراث فرهنگي،1370.
    2. آيت الله زاده شيرازي،باقر، مسجد جامع اردستان،تهران ،مجله اثر،شماره 1، 1359.
    3. صفا، ذبيح الله، خلاصه تاريخ سياسي،اجتماعي وفرهنگي ايران، تهران ،انتشارات امير كبير ،1356
    4. آيت الله زاده شيرازي،باقر،پيرنيا،محمدكريم و ماهرالنقش،محمود،مسجدجامع اصفهان،تهران،موزه رضا عباسي،1358.
    5. كريمان،حسين،تهران در گذشته و حال،تهران ،انتشارات دانشگاه ملي ،1355.
    6. گدار،آندره،هنر ايران،ترجمه بهروز حبيبي ،تهران،دانشگاه ملي،1358.
    7. هيلن براند،رابرت،معماري اسلامي،ترجمه ايرج اعتصام،تهران،شركت پردازش وبرنامه ريزي شهري،1377.
    8. كياني،محمديوسف،معماري ايران،دوره اسلامي،تهران،جهاددانشگاهي،1366.
    9. پيرنيا،محمدكريم،گنبددرمعماري ايران،گردآوري زهره بزرگمهري،تهران ،مجله اثر،شماره 20، 1370.
    10. بوركهارت،تيتوس،هنر اسلامي،تهران،انتشارات سروش،1365.
    11. هنرفر،لطف الله،گنجينه آثار تاريخي اصفهان،اصفهان،1344.
    12. پوپ،آرتور اپهام،معماري ايران تا پيروزي شكل و رنگ،ترجمه كرامت الله افسر.انتشارات يساولي،تهران،1365.
    13. رفيعي مهرآبادي،ابوالقاسم،آتشكده اردستان،تهران ،چاپ آتشكده،1336.
    14. ويلبر،دونالد،معماري اسلامي در دوره ايلخانان،ترجمه عبدالله فرياد،تهران،1346.
    15. هوگ،جان،هنر معماري در سرزمينهاي اسلامي،ترجمه پرويز ورجاوند،تهران،2535.
    16. پيرنيا،محمدكريم،سبك شناسي معماري ايراني،تدوين غلامحسين معماريان،تهران،پژوهنده-معمار،1380.
    17. گلبن،محمد،اردستان نامه،تهران ،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،1381.
    18. حاتم،غلامعلي،معماري اسلامي ايران در دوره سلجوقيان،تهران،جهاددانشگاهي،1379
 

پیوست ها

  • معماری رازی , مسج&.pdf
    209 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد
معماری مساجد ایرانی

معماری مساجد ایرانی

محمدرضا کاشانی


چکیده:
تصویر غالب در مورد منظور در اینجا مساجد ایرانی است که از تمثیل و نماد پرستشکاه و معبد گرفته شده است که مسلمین آن را صورت میراثی بصری از خود , برای ما بر جای گذاشته اند.همین امر است که هم اندیشی ما را تشکیل می دهد و به ما آگاهی می دهد و مسبب کشف پیامی است , کشف پیام مستلزم یافتن رمز است.این رسالت جز با میعاد و میثاق با حکمت و مفهوم ممکن نخواهد بود , امری که جهانگردان ساده تاریخ از عهده آن برنیامده اند.
جانهای هبوط یافته در این دنیا , در سلسله مراتب وجود , به مدد همزادان خود نیاز دارند و در مرتبه عالی متمثل می سازند.به همین سبب است که آن جانها خانه و کالبد خود را ترک کرده و به شهر معنوی هجرت می کنند , زیرا اقبال آن را داشته اند , که به جانب او فرا خوانده شوند , پس به راه می افتند تا از جهل به معرفت برسند , از بی معرفتی به عرفان و معرفت دست یابند. و با پیمودن این راه است که روح و معنای مکتوم این مفهوم کشف می شود که جسم و بنا می توانند وجه تمثیلی داشته باشند.در نتیجه همه جا به جاهائی از یک محله به محله ای دیگر , یا از یک محله جغرافیائی به محله ای دیگر , به صورت سیر و سلوک های روحی و معنوی استحاله پیدا می کندکه در عین حال در حکم فتح عالم مثال است; چرا که مکانهای مختلف دارای همان اندازه تجربه های شهودی مختلف است , زیرا هر مکانی به نوعی دارای رسالت شهودی خاص خویش است , مجموعه ای از این مکانها یک مدینه تمثیلی را تشکیل می دهد.مدینه های تمثیلی با یکدیگر ارتباط دارند.مدینه تمثیلی , چون این جهان و آن جهان را مرتبط می کند , پس هر دو را در سطح عالم برزخ استحاله می بخشد.در همه موارد , آنچه تعیین کننده است هرگز درک حسی و ملموس نیست , بلکه تصویری است که مقدم بر همه دریافت های تجربی است و تنظیم کننده همه آنهاست.تصویر غالب در مورد منظور در اینجا مساجد ایرانی است که از تمثیل و نماد پرستشکاه و معبد گرفته شده است که مسلمین آن را صورت میراثی بصری از خود , برای ما بر جای گذاشته اند.همین امر است که هم اندیشی ما را تشکیل می دهد و به ما آگاهی می دهد و مسبب کشف پیامی است , کشف پیام مستلزم یافتن رمز است.این رسالت جز با میعاد و میثاق با حکمت و مفهوم ممکن نخواهد بود , امری که جهانگردان ساده تاریخ از عهده آن برنیامده اند.
 

پیوست ها

  • معماری مساجد ای&#1.pdf
    240.9 کیلوبایت · بازدیدها: 1

DDDIQ

مدیر ارشد
سلسه مراتب محرمیت در مساجد ایرانی

سلسه مراتب محرمیت در مساجد ایرانی

سلسه مراتب محرمیت
در مساجد ایرانی

صاحب محمدیان منصور
 

پیوست ها

  • سلسله مراتب محر&#1.pdf
    1.7 مگایابت · بازدیدها: 1

DDDIQ

مدیر ارشد
لایه های پنهان و آشکار


مسجد جامع عتیق اصفهان

ساناز افتخار زاده

نوشتار حاضر ، گزارشی است از یکی از برجسته ترین و کهن ترین آثار ایران زمین ، مسجد جامع عتیق اصفهان ، که در آن سعی کرده ام از منظر ایدۀ پالیمسست در معماری ، تاریخ احداث ،تغییرات و تحولات ساختاری این بنا را واکاوی نمایم....
 

پیوست ها

  • لایه های پنهان و &.pdf
    1.2 مگایابت · بازدیدها: 0

mina.eror

عضو جدید
کاربر ممتاز
محراب در معماری اسلامی ایران

محراب در معماری اسلامی ایران

محراب مسجد؛
تصویرگر یگانگی خداوند


استفاده از تزئینات خاص و شیوه های مختلف معماری اسلامی در زیباسازی محراب مساجد نشانگر اهتمام به مباحث معنوی و عرفانی است، چرا که محراب به عنوان عنصر داخلی مسجد با بهره‌گیری از رنگهای خاص وحدت و یکانگی خداوند را به تصویر می کشد.
مسجد موجب پیدایش قالبهای بسیاری در معماری اسلامی شده است که در طول دهه‌ های اخیر، برای تمام دنیا می ‌تواند به عنوان عامل تمدن و فرهنگ غنی مسلمانان به شمار رود. ویژگی خاصی که در مساجد وجود دارد، از جمله کاربرد گنبد، مناره، محراب، قبه و بخشهای دیگر نشان از تنوع معماری اسلامی دارد، چرا که هر کدام با ویژگی خاص خود و برگرفته از سنتهای اسلامی ساخته شدند که تنها به مسجد تعلق داشته و افزایش آن نشان از رشد روز افزون مسمانان در جهان دارد.
محراب از ریشه حرب به معنای محل مبارزه با شیطان است. محراب جایی در مسجد است که امام و یا پیش نماز در هنگام اقامه نماز در آن می ایستند، محراب در گوشه قبله مسجد قرار دارد که باید به سمت قبله باشد.
محراب از نوآوری های نخستین معماری اسلامی است که منشاء آن هنوز مورد گفتگوست. اولین محراب در سال 24 هجری در زمان عثمان و دومین محراب در زمان عمر بن عاص در سال 53 هجری در مسجد النبی ساخته شدند. محراب مقعر در سال 90 هجری وارد معماری اسلامی شد و آن زمانی بود که خلیفه عمر بن عبدالعزیز معماران قبطی را به منظور بازسازی مسجد النبی به مدینه فرا خواند.
به طور کلی، محراب به عنوان نشانه ای برای تعیین جهت قبله شناخته شده و در بناهای مختلف مانند مساجد، مدارس و آرامگاه ها نیز دیده می شود. در واقع محراب یک فرورفتگی در نما است که به صورتهای مختلف از قبیل کادرسازی و متمایز کردن آن به وسیله رنگ و مصالح، از بخشهای دیگر ساختمان و بنا جدا می شود.
رسول اکرم از سال دوم هجری در مسجد قبا و مدینه، محراب خصوصی نداشت. طرح اصلی محراب که از قرن سوم هجری رایج شد، به واسطه تزئینات خاص تحول یافت. محراب در طول دوره های مختلف به شیوه های گوناگون تزیین شد، محرابهای گچبری شده با نقوش برجسته، استفاده از سفالهای لعابدار، استفاده از کاشی، آجرکاری و یا زمینه ای ساده از سنگ مرمر از شیوه های مختلف تزیین محراب به شمار می روند.

هر کدام از کشورهای اسلامی با توجه به سنت و شیوه خاص معماری محراب را تزئین می کردند که نشانگر توجه به مباحث خاص معنوی و یا قدمت معماری برجسته آنها بود. چرا که محراب به عنوان عنصر داخلی مسجد نشانگر توحید و یگانگی خداوند است که با نقش و نگارهای زیبا و با دقت آن را می آراستند.
هنر معماری ایرانی در دوران اسلامی، تداوم هنر و معماری دورهایران ساسانی است که بدست هنرمندان و معماران ایرانی با تغییراتی اندک در شکل و محتوی به حیات خویش ادامه داده است.
بسیاری از عناصر معماری دوره ساسانی چون گنبد، حیاط مرکزی با ایوان در دوره اسلامی نیز تداوم یافت. از جمله : منار مسجد «سامرا» از برج آتش شهر گور فیروزآباد اقتباس شده است.
در شهرسازی دوره خلفا نیز پلان و عناصر شهرهای دوره ساسانی الهام‌بخش بوده است. در شهر پلان مدور بغداد که زمان خلافت «منصور دوانیقی» دومین خلیفه، بنیاد گذاشته شد، تاثیرات اصول شهرسازی ساسانی به روشنی دیده می‌شود. گرچه از شهر افسانه‌ای بغداد آثار چندانی باقی نمانده است. شهر «رقه» که در ساحل راست فرات و 200 کیلومتری شرق «حلب» قرار گرفته، در قرن دوم هجری و زمان خلافت «هارون‌الرشید» (170 تا 193 هجری) به صورت دژی بنا گردید. در خرابه‌های شهر قدیم «رقه»، قوسهای دروازه و جناغی طاق‌نماها یادآور پنجره‌های کور طاق کسری است.
 

Similar threads

بالا