آرزو !
- شروع کننده موضوع naghmeirani
- تاریخ شروع
شیخ بهائی
شیخ بهائی
بهائی، دل از آرزوها بشو
که من طالعت می‌شناسم، مگو
اگر باده گردد حلالت دمی
گریزد همان دم، از آن خرمی
نیابی از آن جز غم و درد و رنج
بجز مار ناید به دستت ز گنج
فروبند لب را از این قیل و قال
مکن جان من، آرزوی محال
شیخ بهائی
بهائی، دل از آرزوها بشو
که من طالعت می‌شناسم، مگو
اگر باده گردد حلالت دمی
گریزد همان دم، از آن خرمی
نیابی از آن جز غم و درد و رنج
بجز مار ناید به دستت ز گنج
فروبند لب را از این قیل و قال
مکن جان من، آرزوی محال
خبرت هست که خون شد جگرم
وز می عشق تو چون بی خبرم
زآرزوی سر زلف تو مدام
چون سر زلف تو زیر و زبرم
نتوان گفت به صد سال آن غم
کز سر زلف تو آمد به سرم
می‌تپم روز و شب و می‌سوزم
تا که بر روی تو افتد نظرم
خود ز خونابهٔ چشمم نفسی
نتوانم که به تو در نگرم
گر به روز اشک چو در می‌بارم
می‌بر آید دل پر خون ز برم
چون نبینم نظری روی تو من
به تماشای خیال تو درم
گر نخوردی غم این سوخته دل
غم عشق تو بخوردی جگرم
چند گویی که تو خود زر داری
پشت گرمی تو غمت را چه خورم
دور از روی تو گر درنگری
پشت گرمی است ز روی چو زرم
روی عطار چو زر زان بشکست
که زری نیست به وجه دگرم
وز می عشق تو چون بی خبرم
زآرزوی سر زلف تو مدام
چون سر زلف تو زیر و زبرم
نتوان گفت به صد سال آن غم
کز سر زلف تو آمد به سرم
می‌تپم روز و شب و می‌سوزم
تا که بر روی تو افتد نظرم
خود ز خونابهٔ چشمم نفسی
نتوانم که به تو در نگرم
گر به روز اشک چو در می‌بارم
می‌بر آید دل پر خون ز برم
چون نبینم نظری روی تو من
به تماشای خیال تو درم
گر نخوردی غم این سوخته دل
غم عشق تو بخوردی جگرم
چند گویی که تو خود زر داری
پشت گرمی تو غمت را چه خورم
دور از روی تو گر درنگری
پشت گرمی است ز روی چو زرم
روی عطار چو زر زان بشکست
که زری نیست به وجه دگرم
*GLADIATOR*
عضو جدید
................
بزرگترین آرزویم این بود : ای کاش کوچکترین آرزویت باشم...
بزرگترین آرزویم این بود : ای کاش کوچکترین آرزویت باشم...
دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم و
آرزویی در دل کردم
آرزویی هر چند بچه گانه
هر چند از روی دل
هر چند می دانم ممکن است به آرزویم نرسم
ولی حتی اگر به آرزویم نرسم٬
من تا آرزوها و هر جا که درها را باز کنی با تو هستم و خواهم بود
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر
فاصلهآرزویی هر چند بچه گانه
هر چند از روی دل
هر چند می دانم ممکن است به آرزویم نرسم
ولی حتی اگر به آرزویم نرسم٬
من تا آرزوها و هر جا که درها را باز کنی با تو هستم و خواهم بود
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر
ها باعث
دوری دیده ها گردد
همیشه در دلم خواهی ماند
جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو
و هیچ کسی نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد…
نگاه معصومت در یاد من همیشه جاوید است
برای همیشه…
همیشه در دلم خواهی ماند
جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو
و هیچ کسی نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد…
نگاه معصومت در یاد من همیشه جاوید است
برای همیشه…
برای تو و خویش
چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را
در ظلمت مان ببیند
گوشی
که صداها و شناسه ها را
در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش
روحی
که این همه را
دربر گیرد و بپذیرد
و زبانی
که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در
بندمان کشیده است
سخن بگوئیم...
چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را
در ظلمت مان ببیند
گوشی
که صداها و شناسه ها را
در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش
روحی
که این همه را
دربر گیرد و بپذیرد
و زبانی
که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در
بندمان کشیده است
سخن بگوئیم...
Life13
عضو جدید
آرزو
آه ای خدای من
چقدر اسم زیبا و دلنشینی
چقدر خاطره
چقدر غم انگیز است این آرزو برایم
برایم یه دنیا شادی بود
دنیای من بود
ولی اون دیگه . . .
برایت آرزو می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات آرزو می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت آرزو می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دآرزو کن ، آرزو کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات آرزو می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت آرزو می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دآرزو کن ، آرزو کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند
برای رسیدن بهآرزوهام میدونم نباید به دستهام امیدی داشته باشم که آرزوها بلند و دستیافتن به آنها با این دستها کاری است مشکل.دنبال راهی بودم برای رسیدن بهنوک درخت ،که دیدم زیبای ازلی لبخند زنان نگاهم می کنه و میگه طفلکماینطوری؟
نگاهش نه به دستهام که به دلم نوری تابوند که دل و دستم یکی شد و از نوکشاخه آرزوهام هم بلندتر شد تازه فهمیدم درخت آرزوهام خیلی هم بلند نبودهمن راهش رو نمی دونستم.فهمیدم اگر دل به او و چشم به او نداشته باشم همهچیز دور از دسترسمه اما با او بودن و در او نگاه کردن و با او همه چیز رادیدن نه تنها مشکل نیست که صد چندان زیباتر هم میشه.باید با او بودن راآموخت .ای کاش همیشه با او باشم.
اله من ،یگانه معبودم آرزویم با تو بودن ودر تو ماندن است ،راه دوری است وپایی خسته ،تو دستم بگیر که بدون تو هرگز نه شدنی است و نه خواستنی.
نگاهش نه به دستهام که به دلم نوری تابوند که دل و دستم یکی شد و از نوکشاخه آرزوهام هم بلندتر شد تازه فهمیدم درخت آرزوهام خیلی هم بلند نبودهمن راهش رو نمی دونستم.فهمیدم اگر دل به او و چشم به او نداشته باشم همهچیز دور از دسترسمه اما با او بودن و در او نگاه کردن و با او همه چیز رادیدن نه تنها مشکل نیست که صد چندان زیباتر هم میشه.باید با او بودن راآموخت .ای کاش همیشه با او باشم.
اله من ،یگانه معبودم آرزویم با تو بودن ودر تو ماندن است ،راه دوری است وپایی خسته ،تو دستم بگیر که بدون تو هرگز نه شدنی است و نه خواستنی.
baharet
عضو جدید
شاد ارزو بودیم برای کسی ولی انتظار نداشتیم که ارزوی او باشیم بخاطر همین هیچ وقت نفهمیدیم که ارزو بودیم!!!
الهی آرزوات تو گرمای زندگی برسند وکال نمونن،
الهی دست بلند نکرده ،نقلای اجابت دعات بریزه
رو سر تازه عروسای دشت خوشبختی،
الهی دست به خار بزنی گل بشه،
الهی شمعدونیای لب ایوون شا د یت هیچ وقت تب نکنه
و برگاشون بی هوا زرد نشه،
الهی هر وقت خدای نکرده بغض کردی آنی بارون بریزه
و جای تو بغض آسمون بشکنه تا سبک بشی
الهی دست بلند نکرده ،نقلای اجابت دعات بریزه
رو سر تازه عروسای دشت خوشبختی،
الهی دست به خار بزنی گل بشه،
الهی شمعدونیای لب ایوون شا د یت هیچ وقت تب نکنه
و برگاشون بی هوا زرد نشه،
الهی هر وقت خدای نکرده بغض کردی آنی بارون بریزه
و جای تو بغض آسمون بشکنه تا سبک بشی
اول از همهـ برایتــ آرزومندمـ کهـ عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی همـ بهـ تو عشق بورزد،
و اگر اینگونهـ نیستــ، تنهائیتــ کوتاهـ باشد،
و پس از تنهائیتــ، نفرتــ از کسی نیابی.
آرزومندمـ کهـ اینگونهـ پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونهـ بهـ دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایتــ همچنان آرزو دارمـ دوستانی داشتهـ باشی،
از جملهـ دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوستــ، و برخی دوستدار
کهـ دستــ کمـ یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادتــ باشد.
و چون زندگی بدین گونهـ استــ،
برایتــ آرزومندمـ کهـ دشمن نیز داشتهـ باشی،
نهـ کمـ و نهـ زیاد، درستــ بهـ اندازهـ،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
کهـ دستــ کمـ یکی از آنها اعتراضش بهـ حق باشد،
تا کهـ زیادهـ بهـ خودتــ غرّهـ نشوی.
و نیز آرزومندمـ مفیدِ فایدهـ باشی
نهـ خیلی غیرضروری،
تا در لحظاتــ سختــ
وقتی دیگر چیزی باقی نماندهـ استــ
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایتــ آرزومندمـ صبور باشی
نهـ با کسانی کهـ اشتباهاتــ کوچکــ میکنند
چون این کارِ سادهـ ای است،
بلکهـ با کسانی کهـ اشتباهاتــ بزرگــ و جبران ناپذیر میکنند
و با کاربردِ درستــ صبوری اتــ برای دیگران نمونهـ شوی.
و امیدوارمـ اگر جوان کهـ هستی
خیلی بهـ تعجیل، رسیدهـ نشوی
و اگر رسیدهـ ای، بهـ جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیمـ ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازمـ استــ بگذاریمـ در ما جریان یابند.
امیدوارم حیوانی را نوازش کنی
بهـ پرندهـ ای دانهـ بدهی، و بهـ آواز یکــ سَهرهـ گوش کنی
وقتی کهـ آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا کهـ بهـ این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، بهـ رایگان.
امیدوارمـ کهـ دانهـ ای همـ بر خاکــ بفشانی
هرچند خُرد بودهـ باشد
و با روئیدنش همراهـ شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یکــ درخت وجود دارد..
بعلاوهـ ، آرزومندمـ پول داشتهـ باشی
زیرا در عمل بهـ آن نیازمندی
و برای اینکهـ سالی یکــ بار
پولتــ را جلو رویتــ بگذاری و بگوئی: این مالِ من استــ.
فقط برای اینکهـ روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری استــ!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندمـ زن خوبی داشتهـ باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشتهـ باشی
کهـ اگر فردا خستهـ باشید، یا پس فردا شادمان
باز همـ از عشق حرفــ برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همهـ ی اینها کهـ گفتمـ فراهمـ شد
دیگر چیزی ندارمـ برایتــ آرزو کنمـ .
ميدوني تموم زندگي من آرزو شده
اونم فقط بخاطر اون
اوني كه بخاطرش همه كار كردم ولي دلمو شكست كاشكي دلمو نميشكست
بعد از اون خيلي داغون شدم هم خودمو داغون شدم هم زندگي و دنيا واسم تموم شد
با اينكه نامرد بود ولي آرزو ميكنم كه هرجا هست و با هر كي كه هست شاد باشه
حتي اگه با من نباشه و با يكي ديگه باشه ولي بدونم با اون شاده اين به اندازه يه دنيا برام مي ارزه
اونم فقط بخاطر اون
اوني كه بخاطرش همه كار كردم ولي دلمو شكست كاشكي دلمو نميشكست
بعد از اون خيلي داغون شدم هم خودمو داغون شدم هم زندگي و دنيا واسم تموم شد
با اينكه نامرد بود ولي آرزو ميكنم كه هرجا هست و با هر كي كه هست شاد باشه
حتي اگه با من نباشه و با يكي ديگه باشه ولي بدونم با اون شاده اين به اندازه يه دنيا برام مي ارزه
