معماری با مصالحی از جنس دل

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگن قسمت نیست ، حکمته . . . !
من معنی قسمت و حکمت رو نمی دونم !
اما تو معنی طاقت رو می دونی !
مگه نه . . . ؟!
بگـــــــــذار حســــــــودان
هر چــــــــه میخــــــــواهند بگویند !!!
جــــــــــز تـــــــــــو و عشـــــــــق تـــــــــــو
تمــــــــــــوم دنیـــــــــــــا پَــــــــــــر....
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگـــــــــذار حســــــــودان
هر چــــــــه میخــــــــواهند بگویند !!!
جــــــــــز تـــــــــــو و عشـــــــــق تـــــــــــو
تمــــــــــــوم دنیـــــــــــــا پَــــــــــــر....

دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
” دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
” دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی


و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی


به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید

بانوی دریای من...

کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
 

Elham*92

کاربر بیش فعال

نه هستی که با بودنت طعم گس جوانی را مزه کنم
نه نیستی که نبودنت
خاطره ها را پای شمعدانی ها بریزد
من به خواب هم نمی دیدم
باد شمعدانی ها را پَرپَر کند
اما این بار
تا نیایی چشم از شمعدانی ها بر نمی دارم...
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
ورق می‌زنم ...
علایم کمبود آهن در گیاه ...
علایم کمبود فسفر در گیاه ...
علایم کبود نور در گیاه ...
ای کاش یکنفر علایم کمبود "تــو" را در "مــن" می‌نوشت ...
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
کل دنیا هم هر روز بگویند :دوستم دارند"
فایده ندارد....
اما........
دوستت دارم های " تو " چه غوغایی میکند لامصب...
روحم را تازه میکند....
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بنامم این را

جوشش چشمه ی عشق

یا که باران سراپرده دل

ناب چون مروارید

که سرازیر شد از باغ نگاه

هرچه هستش به دل عاشق من می ریزد

من دگر شاد و سبک بالم چون

عشق خود را به تو می فهمانم

تو ببین زخم و ترک های دلم را

در زلال اشک ها...
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با تو زیبا میشوم

من با تو زیبا میشوم

صدای پای زندگی را می شنوی؟

آرام آرام به سمت ما می آید

به سمت لحظات باهم بودنمان

به سمت آرامش بی نظیرمان

آرامش محض یعنی همین

یعنی یه عالمه روز قشنگ


یکی باشه


که لحظه هاتو فقط با اون بخوای

یعنی هر پایانی رو با اون آغاز کنی

و بر بلندای دنیا بایستی

یعنی هر جاده ای رو با اون تا انتها بری

بدون اینکه از کنارش بودن خسته بشی

یعنی احساسات هر روز عمیق تر و قوی تر بشن



یعنی عشق


عشقی که هر روز بیشتر میشه

یعنی لذت

یعنی روشنی


یعنی زیبایی



من با تو زیبا میشوم


و تو میشوی باد که موهایم را پریشان میکنی

دستان تو پیله تن من را می شکافد

و کمکم می کنی پرواز را بیاموزم

و میشوی خالق لحظه های من

قلب تو به بزگی دنیاست


من مهمان همیشگی
قلب تو هستم

نوشته هایم
تو را می نویسند

مهمان همیشگی نوشته هایم بمان
:gol:
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرنوشت من با آرزوهایم رقم خورده

و تو برزگترین آرزوی زندگی منی

می دانی ! حرف هایم گفتنی نیست

دوستت دارم ها را از زیرنویس چشمانم بخوان

باران می بارد و من تشنه ی تشنه ام

دستانم را بگیر

سر بر شانه هایت می گذارم

و به دوردست زیبای زندگی با تو می نگرم ...

تو زمزمه میکنی..

این عشق..

این هیجان...

این دوست داشتن...

تمام نشدنی است

و من با خود می اندیشم...

خوشبختی من با تو چه بی انتهاست....
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز


دستانم را بگیر

مرا ببر تا انتهای با تو بودن

ریسمانی به پایم ببند از عشق بی پایانت

و در چمنزار خاطره ها

با من هم قدم شو

نجوای رودخانه را بشنو

تو را به آغوش من دعوت می کند

 
آخرین ویرایش:

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر دلم هوایت را کرده
چقدر با تو بودن را می خواهم
چقدر پنج شنبه ها بی تو دلگیر است
چقدر بی انگیزه و سوت و کور
چقدر...

هر لحظه تو را می خواهم
حضورت را
وجودت را
بودنت را
حتی نه
کمتر از آن
به صدایت هم قانعم

دلم فقط تو را می خواهد
حتی برای اندکی
چقدر جای خالی ات خودنمایی می کند
دلم بهانه می گیرد
بچگی می کند
هوا چه دلتنگ است
و خیابان ها چه دلگیر

کاش کنارم بودی
شاید دلم آرام می گرفت
چقدر بی قرارم
چقدر تو را می خواهم
چقدر با تو بودن را می خواهم


 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو...آنقدر بی همتایی... که بایک نگاه عاشقت شدم...


عطر نفسهایت را با تمام وجودم احساس کردم و به قلب وفادارت نبعید شدم...


آنقدر صداقت و روراستی در کلامت است که باور کردم


انسان نیستی...فرشته ای...!!!


تو محبت را براي هوسرانان معنا کردي و نشان دادی که چقدر به عشقمان وفاداري...


یک اعجاز دیگر با باران نفس های مهربان تو!


اعجاز خوشبختی با تو اي نگارم!


چقدر شور انگیز و چقدر خواستنی


آنقدر بی آلایش و بی ریایی که در همان لحظه اول شاهزاده قصر شیشه ای دلم


شدی


مهرت مثل یک پروانه بر گل ، مثل قاصدکی از سوي تو ، چه صادفانه بر گلزار


هستی ام نشست...


بن بست عشق را گریزی نیست...


تو بی نظیری ای بهترینم...


تواز تبار مجنونی ...


این زندگی تا انتها با تو به شکوه سبزه زاران است...



تو مرا به گل می نشانی...



آنقدر برایم اهمیت داری...



که قلبم با هر تپش تو را می خواند و منتهای آرزویش زیستن در آغوش تو بودن است...



عزیزم، از عمق جان می خواهم ... زمانی که در کنار تو هستم....



ترنم وجودم را حس کنی ... مرا مرحم راز خود بدانی و از دلتنگی هایت بگویی...



من مستانه آسمان سیاه چشمانت را ستاره باران می کنم... دستان با سخاوتت را


می فشارم...



و نتدیش عشق را گرامی می دارم...


چه زیباست آن لحظه که شبنم های احساس کلبه عاشقانه مان را می پوشاند...



لحظه اي که تو غزل سرایی چشمانم را می خوانی و من نیز با ترنم وجودم نجوا


می کنم
دوستت دارم


و سکوت را با این کلام دلاویز به نیستی می سپارم...


نگارم!


اگر بگویم تا آخرین نفس لیلی قصه های توهستم ، اگر بگویم که هیچ زمانی را بی تو


نمی خواهم باورمی کنی؟








 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم از تو دورم

باز امشب بی تو اینجا تنهایم

جایت اینجا خالیست

خالیست...

باز هم منتظرم

باز هم بی تابم

سخت بی قرارم

بی قرار...

بی تو اندکی ترانه می خوانم

چند خطی می نویسم

خاطراتم را مرور می کنم

و باز دلتنگت میشوم

دلتنگ...

لحظه هایم رنگ تو را می گیرد

باز هم تو را مرور می کنم

روح بزرگت را

لبخند شیرینت را

دستان سخاوتمندت را

و نگاه گرم و عاشقت را

گرم و عاشق ...

اینجا جایت خالیست

بی تو زندگیم خالیست

بی تو آسمانم از ستاره خالیست

بی تو لحظه هایم از احساس خالیست

بی تو کوچه های خیالم از رویا خالیست

بی تو فضای اتاق از زنگ صدایت خالیست

خالیست...

و شاعر همچنان می سراید

خالی

یعنی بی تو

بی تو

یعنی خالی خالی...
:cry:http://باز هم از تو دورم باز امشب بی تو اینجا تنهایم جایت اینجا خالیست خالیست... باز هم منتظرم باز هم بی تابم سخت بی قرارم بی قرار... بی تو اندکی ترانه می خوانم چند خطی می نویسم خاطراتم را مرور می کنم و باز دلتنگت میشوم دلتنگ... لحظه هایم رنگ تو را می گیرد باز هم تو را مرور می کنم روح بزرگت را لبخند شیرینت را دستان سخاوتمندت را و نگاه گرم و عاشقت را گرم و عاشق ... اینجا جایت خالیست بی تو زندگیم خالیست بی تو آسمانم از ستاره خالیست بی تو لحظه هایم از احساس خالیست بی تو کوچه های خیالم از رویا خالیست بی تو فضای اتاق از زنگ صدایت خالیست خالیست... و شاعر همچنان می سراید خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی خالی...
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
....

....

برای.......تنهایی دل خودم!

همه چیز را فروخته ام

جز آن
صندلی

که جای تو بود!

شاید آن روزی که برگشتی

"خسته باشی"
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
....

....

تو شاید عاشق چشمان زیبای دگر باشی،
و دستانت گرفتار سر انگشتان دستانی دگر،
اما من اینجا در تکاپوی رسیدن بر نگاهت
تا بدان جایی که میدانم نفس باقیست
میـــــــــــــــــــــــــــما نم.....!!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی آدمهــا یهـو میــان توو زندگیت ...
یهـو زندگیـتـــو قشنگ میکنن ...
یهـو میشن همــه ی دلخـوشیهات ...
یهـو میشن دلیـل تموم خنـــده هات ...
بـعـد همینجـوری یهـو میــــــرن . . . !
یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات . . . !
یهـو میشن دلیل همـه ی غصـه ها و اشکات . . . !
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رسم روزگار

رسم روزگار



[FONT=&quot]کسي که از ديدنش سير نشده اي زود از دنياي تو ميرود ،
بدون اينكه حتي ردي و نشوني از خودش در دنياي تو به جا بزاره [/FONT]
[FONT=&quot]چه آرزوهايي با او نداشتي ، چه آينده ي زيبايي را با او مي ديدي،
فرصت نشد كه فقط يك بار سرت را بر روي شانه هايش بزاري و گريه کنی[/FONT].
 

tahereh68

عضو جدید
به بعضي ها بايد گفت هــــي‌ فـــلانــي نردبـــان هــوس را بـردار و از اينـجـا بــرو،
با ايــــــن‌ چــيــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـي رسد !
عـــشـــق بـــال مـــي‌خــواهــد کـه تـــو نـــــــداري . .
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﯾﯿﺰ! ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﻮ!
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺮﮒ
ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ! ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ؟
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ
ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﺘﻄﺮ ﻣﺎﻥ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﺸﻢ
ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯾﻢ ﻭﺑﯽ ﺣﺮﻑ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯾﻢ
....
 

tahereh68

عضو جدید
چشمانت سگ دارد!
سگی ولگرد که برای هررهگذری دم تکان میدهد!


به آنها یاد بده تکه نان هایی که برایشان پرت میشود برای محبت


نیست،ازروی احتیاج است!
 

tahereh68

عضو جدید
✘خیلی دوست دارم بدونم!! آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی آنگاه که حتی گوشت رامیبندی تاصدای خردشدن غرورش را نشنوی… آنگاه که خدارا میبینی و بنده ی خدارا نادیده میگیری میخواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟!!✘
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر سخته

چقدر سخته

سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی .






سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت
خیلی راحت رفت
صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو
شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید
شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو





شاید چون.......

شاید.......
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه





شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کنن

منم میرم
همونطور که از یادت رفتم
میرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنم
تا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها







میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنه
میرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچه
میرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکنن
خداحافظ
برای همیشه
تا ابد







چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری







چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده







چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی






چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز...

 
بالا