مقاله رو خوندم. اومده گفته علم واقعی تنها بر اساس شهود هست و غیب رو نایدیده گرفته. اوکی، با همین "فقط شهود" بشر تونسته برق اختراع کنه، هواپیما اختراع کنه، به مریخ بره قدم بزنه، بیماریها رو علاج کنه.
من میگم علم مبتنی بر غیب در بهترین حالت مهمل و یاوه هست، و اگه یه کمی بدبینانه نگاه کنم، شاید بازی با کلمات و شارلاتان بازی هست. اگر نیست، کسانی که داعیهی علم غیب و ... رو داشتند و دارند، چی تونستند توو عمرشون با غیب کشف کنند؟ به درمانِ کدوم بیماری تونستند راه پیدا کنند؟ کدوم دارو یا دعا رو با استفاده از غیب تونستند پیدا کنند که جواب بده؟
مقاله گفته که برای علم غیبی یک مسلمان باید به معصومین و ... رجوع کنه، من مسلمان، ولی خوب معصومین از نظر "علمی" چه کشف و اختراعی داشتند؟ عالمانِ مسلمانان کم نبوده، اما ابن سینا هیچوقت ادعا کرده که فلان علم رو با توسل و امداد غیبی تونسته بهش برسه؟
من علم غیبی رو رد میکنم چون محصولی نداده، هر وقت خروجی داد اون موقع میتونیم بحث کنیم. مقالهی فوق هم با کمال احترام فعلاً به درد درس پرورشی میخوره، به شرطی که معلمش مذهبی باشه.
درسته حرفتون
ولی این مواردی که گفتید ، درباره علوم فنی هست.(گرچه این همین ها هم از فلسفه سرچشمه گرفتن)
حرف این مقاله، (تا جایی که اطلاع دارم) درباره علوم انسانی مانند روانشناسی، اقتصاد،جامعه شناسی و... هست.
در روانشناسی هیچوقت درباره روح و قلب انسان صحبت نشده و نمیشه. چون صرفا درباره مغز و غدد انسان صحبت میکنن.
در اقتصادی که مبنای بانکش بر ربا ست، بورسش بر قمار هست و... ، این فروپاشی اقتصادی ای که در جوامع توسعه یافته شاهدش هستیم.
پس باید در علوم انسانی از حکمت شروع کنیم. (یعنی وحی و افرادی مانند پیامبران و امامان که از غیب خبر دارند )
نه از فلسفه که نتیجه اش بن بست انسان غربی است.