چه باید کرد؟

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
25 توصیه امام خامنه ای به دانشجویان در تاریخ 16 مرداد 91 :

1 شرح صدر سیاسی داشته باشید
2 با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید
3 مراقب نگاه‌های سوسیالیستی و ماركسیستی باشید
4 ایده اقتصاد مقاومتی را تبیین كنید
5 جریان دانشجویی موضع انتقادی خودش را حفظ كند
6 اعلام نظر كارشناسی متفاوت با رهبری، مخالفت با رهبری به حساب نیاید
7 نیروی جوانی خود را كشف كنید
8 آرمانگرایی را در دانشگاه زنده نگه دارید
9 بدنبال قله‌های علمی باشید
10 محیط دانشگاه باید پاكیزه و معنوی باشد
11 آرمانگرایی را با پرخاشگری اشتباه نگیریم
12 در مسائل اجتماعی موضع‌گیری كنید
13 در تصمیم‌گیری‌ها مطالعه عالمانه داشته باشید
14 در تصمیمات مصلحتها را در نظر بگیرید
15 نظرات خود را به دستگاه‌ها ارائه كنید و موضع‌گیری كنید
16 از تصمیمات نسنجیده پرهیز كنید
17 كانون‌های تصمیم و اقدام تشكیل دهید
18 از قول بدون علم بپرهیزید
19 مراقب رقابت بر سر پست و مقام باشید
20 سقف معرفت خود را سایتها و روزنامه‌ها قرار ندهید
21 با قرآن و نوشتجات شهید مطهری و دیگر فضلا، معرفت دینیتان را بالا ببرید
22 به اوضاع كشور نگاه مستفسرانه داشته‌باشید
23 نسبت به اوضاع كشور نقد مستمر و منصفانه داشته‌باشید
24 با تشكل‌های دانشجویی جهان اسلام ارتباط داشته باشید
25 امید را در خود زنده نگه دارید


به نظرم روی همین مطالب تمرکز کنیم و روشون بحث کنیم به نتیجه مورد نظرمون میرسیم.


با تـــــشکــــــــر از تاپیک خوبتون.:gol::gol::gol:
 
به نظرم روی همین مطالب تمرکز کنیم و روشون بحث کنیم به نتیجه مورد نظرمون میرسیم.


با تـــــشکــــــــر از تاپیک خوبتون.:gol::gol::gol:

نظر خیلی خوبیه، ممنونم

روی هرکدوم از موارد هم که کلیک کنید، پاراگراف مربوط به اون مورد در سخنرانی آقا نمایش داده میشه

بسم الله...
 
شرح صدر:
پاراگراف مربوط به سخنرانی آقا:

"لزوم شرح صدر سياسى در بين دانشجويان. اين ربطى به مسئولين و مديران دانشگاه‌ها ندارد؛ مربوط به خود تشكلهاى دانشجوئى است. من تأييد ميكنم لزوم شرح صدر سياسى را. هيچ منافاتى وجود ندارد بين پايبندى دقيق و عميق به اصول و رعايت جهتگيرى دقيق، در عين حال داشتن شرح صدر و برخورد غير پرخاشگرانه‌ى با كسانى كه با فكر انسان همراه نيستند؛ بالخصوص در زمينه‌هاى سياسى."



این نکته ایه که ما جوونا کمتر بهش عمل میکنیم
انصافا اکثرمون آخرش داغ میکنیم و...

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

ارتباط مسولین با اقشار مختلف جامعه
:پاراگراف مربوط به سخنرانی آقا:


مسئله‌ى حضور مسئولان در دانشگاه

مسئولين بايد در دانشگاه‌ها شركت كنند؛ رؤساى سه قوه، مسئولين ميانى، رئيس صدا و سيما، مسئولين سپاه و نيروهاى مسلح؛ اينها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهاى گفتنىِ دانشجوها را بشنوند. و من به شما عرض بكنم؛ آنها هم براى دانشجوها حرفهاى گفتنى زيادى دارند.

هيچ چيزى جاى اين گفتگوى رو در رو و چهره به چهره را نميگيرد؛ همانى كه سنت قديمى روحانيون ما بوده كه بنشينند روى منبر، با مردم چهره به چهره حرف بزنند. در اين كار، يك اثرى هست. حالا آن خواهرمان راجع به تأثيرات الكترومغناطيسى گفتند؛ هيچ بُعدى ندارد كه تأثيرات الكترومغناطيسىِ انسان به انسان و چهره به چهره در اين ديدارها وجود داشته باشد. اين كار تأثير دارد؛ هم آنها ميشنوند، هم ميشنوانند.

خيلى از مطالبى، ابهام هائى، سؤال هائى كه امروز در ذهن نسل جوان ما در جريان است، در توضيحات مسئولين، اين سؤالها پاسخ داده خواهد شد؛ ابهامها و گره‌ها باز خواهد شد.

اما مسئولين كشور ، ميتوانند و بايد شركت كنند. من الان هم از همين جا به مسئولين سفارش ميكنم كه در جلسات دانشجوئى شركت كنند؛ بيايند، بشنوند از دانشجوها، و بگويند به دانشجوها.
 
شرح صدر:
پاراگراف مربوط به سخنرانی آقا:

"لزوم شرح صدر سياسى در بين دانشجويان. اين ربطى به مسئولين و مديران دانشگاه‌ها ندارد؛ مربوط به خود تشكلهاى دانشجوئى است. من تأييد ميكنم لزوم شرح صدر سياسى را. هيچ منافاتى وجود ندارد بين پايبندى دقيق و عميق به اصول و رعايت جهتگيرى دقيق، در عين حال داشتن شرح صدر و برخورد غير پرخاشگرانه‌ى با كسانى كه با فكر انسان همراه نيستند؛ بالخصوص در زمينه‌هاى سياسى."



این نکته ایه که ما جوونا کمتر بهش عمل میکنیم
انصافا اکثرمون آخرش داغ میکنیم و...


دنبال یه مطلب خوب وساده در مورد راه کارهای دستیابی به شرح صدر هستم ولی هنوز پیدا نکردم، از دوستان اگه کسی مطلبی در این مورد داره ممنون میشم اگه قرار بده.
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنبال یه مطلب خوب وساده در مورد راه کارهای دستیابی به شرح صدر هستم ولی هنوز پیدا نکردم، از دوستان اگه کسی مطلبی در این مورد داره ممنون میشم اگه قرار بده.

از منبعی که رهبری چندین بار به دانشجوها سفارش کردند میزارم.....:

بیاییم سراغ كلمه شرح. معمولا مفسرین و مترجمین، «شرح صدر» را سعه صدر معنی كرده اند؛ یعنی گشاده بودن سینه. «سعه صدر» تعبیری است كه بالخصوص در زبان عربی هست. مثلا در حدیث است كه: آلة الرئاسة سعة الصدر؛ یعنی ابزار ریاست (امروزه به آن «مدیریت» می گویند) سعه صدر است. اینجا هم مسلّم است كه معنای كلمه «سعه» گشادگی است.

معلوم است كه در اینجا مقصود این نیست كه هر كسی كه مثلا یك سینه پهن پهلوانی داشت، ابزار ریاست را دارد، اما اگر كسی یك آدم نازك باریكی بود، ابزار ریاست را ندارد؛ بلكه سعه صدر یعنی حوصله فراوان.
این یك كنایه است. ابزار ریاست، ظرفیت وسیع و حوصله فراوان است؛

یعنی اگر كسی بخواهد مدیر و رئیس باشد و بخواهد با مردم سروكار داشته باشد و عده زیادی را اداره كند، شرطش این است كه حوصله خیلی وسیعی داشته باشد.


آدمهای كم حوصله و عصبانی كه زود ناراحت می شوند، نمی توانند مدیر و رئیس باشند و جمعیتی را اداره كنند، حالا هر نوع مدیریتی می خواهد باشد.

یك معلم كه می خواهد یك كلاس را اداره كند، اگر آدم تنگ حوصله ای باشد نمی تواند اداره كند. یك مرد كه می خواهد عائله خودش را در درون زندگی خودش اداره كند، او هم باید سعه صدر داشته باشد.
به هر نسبت كه دایره مدیریت انسان وسیعتر باشد احتیاج به سعه صدر بیشتری دارد.


مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 624

منبع
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر می خواهید پای خود راجای پای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بگذارید ٬ باید از اقیانوس شرح صدر آن حضرت شما هم لااقل یک قطره ای داشته باشید ٬ چون لازمه ی رسیدن به کمالات داشتن شرح صدر است : لذا حضرت موسی از خدا تقاضا کرد : " قال رب اشرح لی صدری " : " خدایا سینه باز به من عنایت فرما تا بتوانم مشکلات را تحمل کنم زود خسته نشوم " .انسان تا بیاید ساخته شود و به مقامی برسد که خداوند او را برای آن مقام خلق فرموده باید بردبار پر تحمل و قوی باشد ٬ همانطور که بچه از بدو تولد تا سن بلوغ و رشد اگر صبر و حوصله نداشته باشد و بخواهد یکدفعه و چند روزه بزرگ شود ٬ این نمی شود.

پیغمبر اکرم در کنارش عده ای بودند که پیغمبر می دانست بعضی از این ها چه جنایاتی انجام می دهند و چطور در نابودی دین و آئین و دشمنی اهل بیت او پیش می روند اما در عین حال خم به ابرو نمی آورد و با آنها طوری رفتار می کرد که آنها توانستند خودشان را به مردم دوست پیامبر معرفی کنند و حتی جرات کردند در زمان حیات پیامبر یا بعد از آن با وصی پیامبر حضرت علی بن ابی طالب دشمنی کنند و جنگ راه بیندازند تا جایی که پیامبر اکرم به آن ها به عنوان خبر غیبی می فرمود : شما با علی خواهید جنگید در فلان جا و در فلان موقعیت ٬ اما در عین حال رسول خدا این ها را تحمل می کرد ٬ چون مثل اعلای خداوند بود ٬ باید مردم می دیدند که شرح صدر یعنی چه ٬ یعنی این که دشمن در کنار تو باشد ولی با او مهربانی کنی و شما باید لااقل طوری باشید که با دوستانتان فوری درگیر نشوید ٬ تنگ نظر نباشید ٬ تا یک حرفی به شما زدند ٬ روترش نکنید .

این کارهایی که مال افراد پست و تنگ نظر است شما انجام ندهید و الا به جایی نمی رسید .

لذا خدایتعالی به عنوان مهم ترین نعمت ها نعمت شرح صدر را به پیامبر اکرم یاد آوری می فرماید که : الم نشرح لک صدرک : آیا به تو شرح صدر عنایت نکردیم.



خلاصه و گزیده ای از فرمایشات استاد گرامی حضرت آیت الله سید حسن ابطحی



منبع
 
امام خامنه ای:

میدان مجاهده را ترک نخواهیم کرد
باید در میدان باشیم،
باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛
مجاهدت را فراموش نکنیم؛
جهاد در صحنه هاى مختلف، وظیفه ماست و ضامن پیشرفت و پیروزى ماست.
در صحنه سیاسى هم جهاد هست، در صحنه فرهنگى هم جهاد هست، در صحنه تبلیغاتى و ارتباطاتى هم جهاد هست، در صحنه هاى اجتماعى هم جهاد هست. جهاد فقط جهاد نظامى نیست؛ انواع و اقسام عرصه هاى زندگى بشر، عرصه جهادند.

١٣٨۶/٨/٢۵
 
با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید

با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید




يك نكته‌ى ديگرى كه در بيانات بود، مسئله‌ى توجه به روستاها و ديدن واقعيت و نگاه اقتصادىِ عدالت‌محور بود. من به نكته‌اى توجه كردم، كه اين براى همه‌ى ما درس‌آموز است؛ هم براى شما، هم براى من. اين جوان محترمى كه آمدند راجع به مسئله‌ى نگاه اقتصادىِ عدالت‌محور مطالبى را گفتند، معرفى‌اى كه كردند، ايشان جزو مجموعه‌ى اردوهاى جهادى هستند. خب، قضيه روشن شد. وقتى كسى جزو اردوهاى جهادى است، به مناطق محروم سركشى ميكند، واقعيتها را به چشم مى‌بيند، طبعاً تفكر پيگيرى اقتصاد عدالت‌محور در او اينجور زنده ميشود؛ اين براى همه‌ى ما درس است. بايد با قشرهاى مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس كرد؛ اين در تصميم‌گيرى ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون كشور اثر ميگذارد.
 
مراقب نگاه های سوسیالیستی و مارکسیستی باشید

مراقب نگاه های سوسیالیستی و مارکسیستی باشید





البته به شما عرض بكنم؛ آنچه كه در دنيا به عنوان نظام سرمايه‌دارى وجود دارد، حقيقت و جوهره‌اش سرمايه‌سالارى است. نفس داشتن سرمايه و به كار انداختن سرمايه براى پيشرفت كشور، چيز بدى نيست؛ چيز ممدوحى است؛ به هيچ وجه مذموم نيست. آنچه كه مذموم است، اين است كه سرمايه و سرمايه‌دارى محور همه‌ى تصميمهاى كلان يك كشور و يك جامعه باشد؛ همه چيز را به سمت خودش بكشد؛ همان بلائى كه بر سر بلوك سرمايه‌دارى و بلوك غرب آمد، كه امروز دارند نتائجش را درو ميكنند. اين حوادثى كه امروز در اروپاست، اين فشارهاى سنگين اقتصادى كه دارد به مردم وارد مى‌آيد، اينها ناشى از ذات نظام سرمايه‌سالارى است؛ همان سرمايه‌دارى زالوصفت است، همان سرمايه‌دارى مذموم است. اما اينكه نه، كسانى داراى سرمايه باشند، سرمايه را در خدمت رشد جامعه بگذارند - البته سرمايه‌دار سود هم خواهد برد؛ هم آن كار خوب است، هم آن سود حلال است - هيچ اشكالى ندارد. كار اگر چنانچه با ضابطه‌ى صحيح انجام بگيرد - كه نگاه عدالت‌محور اسلام معطوف به اين معناست - هيچ اشكالى ندارد. بنابراين كلمه‌ى «سرمايه» و كلمه‌ى «سرمايه‌دار» به هيچ وجه چيز مذمومى نيست.

سعى كنيم نگاه سوسياليستى و ماركسيستى بر تفكر اقتصادى ما غلبه پيدا نكند. آنها نگاهشان نگاه ديگرى است. در نظام سوسياليستى، نفس سرمايه محكوم است؛ در نظام اسلامى به‌هيچ‌وجه اينجورى نيست؛ سرمايه محكوم نيست، سوء استفاده‌ى از سرمايه محكوم است. نميشود هم كسى بگويد آقا سرمايه طبيعتش سوء استفاده است. نخير، اينجورى نيست. ميتوان با مقررات درست، با مديريت صحيح، سرمايه را در جهت درستى هدايت كرد و راه برد. بنابراين آنچه كه ما در سياستهاى اصل 44 مطرح كرديم، به‌هيچ‌وجه با اقتصاد عدالت‌محور منافاتى ندارد؛ بلكه به يك معنا مكمل و متمم آن است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ایده اقتصاد مقاومتی را تبین کنید

76.jpg



در زمينه‌ى مسائل اقتصادى، «اقتصاد تهاجمى» را مطرح كردند؛ عيبى ندارد. بنده فكر اقتصاد تهاجمى را نكردم. اگر واقعاً يك تبيين دانشگاهى و آكادميك نسبت به اقتصاد تهاجمى - به قول ايشان، مكمل اقتصاد مقاومتى - وجود دارد، چه اشكالى دارد؟ آن را هم مطرح كنيم.

آنچه كه به نظر ما رسيده، اقتصاد مقاومتى بوده. البته اقتصاد مقاومتى فقط جنبه‌ى نفى نيست؛
اينجور نيست كه اقتصاد مقاومتى معنايش حصار كشيدن دور خود و فقط انجام يك كارهاى تدافعى باشد؛ نه،
اقتصاد مقاومتى يعنى آن اقتصادى كه به يك ملت امكان ميدهد و اجازه ميدهد كه حتّى در شرائط فشار هم رشد و شكوفائى خودشان را داشته باشند.

اين يك فكر است، يك مطالبه‌ى عمومى است. شما دانشجو هستيد، استاد هستيد، اقتصاددان هستيد؛ بسيار خوب، با زبان دانشگاهى، همين ايده‌ى اقتصاد مقاومتى را تبيين كنيد؛ حدودش را مشخص كنيد؛ يعنى آن اقتصادى كه در شرائط فشار، در شرائط تحريم، در شرائط دشمنى‌ها و خصومتهاى شديد ميتواند تضمين كننده‌ى رشد و شكوفائى يك كشور باشد.
 
به نام خدا

امام خمینی(ره) می فرمایند:

من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخایر عظیم الهی و به این گل های معطر و نوشکفته ی جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه ی علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
جريان دانشجوئى و جنبش دانشجوئى موضع انتقادى خودش را حتماً حفظ كند







يكى از دوستان دانشجوى عزيز گفتند كه به ما ميگويند پازل دشمن را تكميل نكنيد - اين از حرفهائى است كه بنده زياد تكرار ميكنم؛ پازل دشمن را نبايد تكميل كرد -

ايشان ميگويند خب، پس انتقاد چه ميشود؟ انتقاد هم نكنيم؟ من اعتقاد ندارم كه نبايد انتقاد كرد؛ اتفاقاً در يادداشتهائى كه كردم - كه حالا ان‌شاءاللّه اگر وقت شد، عرض ميكنم - اصرار دارم بر اين كه جريان دانشجوئى و جنبش دانشجوئى موضع انتقادى خودش را حتماً حفظ كند. به‌هيچ‌وجه توصيه‌ى ما اين نيست كه شما انتقاد نكنيد.

خب، چه كار كنيم كه اين انتقاد، تكميل كننده‌ى پازل دشمن نباشد؟ روى اين مسئله فكر كنيد. نه اينكه بگوئيم تكميل پازل دشمن كه يك امر منفى است، با لزوم انتقاد كه يك امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتيد؛ من انتقاد كردم، در همه‌ى دنيا نقل هم شد؛ اما هيچ كس در دنيا ادعا نخواهد كرد كه فلانى عليه نظام اسلامى يا فرض كنيد كه عليه تشكيلات مديريت اجرائى يا تقنينى كشور دارد اقدام ميكند.

خب، شما هم همين جور انتقاد كنيد. بنابراين انتقاد كردن ميتواند به شكلى انجام بگيرد كه به‌هيچ‌وجه مقصود دشمن را برآورده نكند و به تعبيرى كه ما عرض كرديم، پازل دشمن را تكميل نكند.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز

اعلام نظر كارشناسی متفاوت با رهبری، مخالفت با رهبری به حساب نیاید




گفته شد كه بعضى‌ها نظرات كارشناسى ميدهند، با نظر رهبرى مخالف است، ميگويند آقا اين ضد ولايت است. من به شما عرض بكنم؛ هيچ نظر كارشناسى‌اى كه مخالف با نظر اين حقير باشد، مخالفت با ولايت نيست؛ ديگر از اين واضح‌تر؟!

نظر كارشناسى، نظر كارشناسى است. كار كارشناسى، كار علمى، كار دقيق به هر نتيجه‌اى كه برسد، آن نتيجه براى كسى كه آن كار علمى را قبول دارد، معتبر است؛
به هيچ وجه مخالفت با ولايت فقيه و نظام هم نيست.

البته گاهى اوقات ميشود كه اين حقير خودش در يك زمينه‌اى كارشناس است؛ بالاخره ما هم در يك بخشهائى يك مختصر كارشناسى‌اى داريم؛ اين نظر كارشناسى ممكن است در مقابل يك نظر كارشناسى ديگر قرار بگيرد؛ خيلى خوب، دو تا نظر است ديگر؛ كسانى كه ميخواهند انتخاب كنند، انتخاب كنند.
در زمينه‌هاى فرهنگى، در زمينه‌هاى آموزشى - در بخشهاى مخصوصى - بالاخره ما يك مختصرى سررشته داريم، يك قدرى كار كرديم؛ اين ميشود نظر كارشناسى. به هر حال هيچگاه اعلام نظر كارشناسى و نظر علمى، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائى از رهبرى و ولايت و اين حرفها به حساب نمى‌آيد و نبايد بيايد.
 
نیروی جوانی خود را كشف كنید

نیروی جوانی خود را كشف كنید

خب، ما در ديدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح ميكنيم؛ آيا اين پرتوقعى است؟ اين يك سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ى عرايضى را كه من در ديدارهاى دانشجوئى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هائى كه من در شهرستانها يا در تهران شركت كردم، جمع كند، يك فهرست طولانى از مطالبات اين حقير از مجموعه‌ى دانشجويان به وجود مى‌آيد. ممكن است كسى بگويد آقا اينها پرتوقعى است. من عقيده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نيروى متراكم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى ميكند. اگر چنانچه شما از يك جوان ورزشكارِ پرنشاطِ نيرومندى بخواهيد يك بار سنگينى را از يك جائى بردارد، به يك جاى ديگرى بگذارد، اين به‌هيچ‌وجه توقع زيادى نيست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پير باشد، ضعيف باشد، لاغر باشد، نميشود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بكند. دانشگاه يك محيط تراكم نيرو است؛ اين نيروها ناشى از دو عنصر اصلى است: يكى اصل جوانى است، كه من عقيده‌ام اين است خيلى از جوانها خودشان قدر نيروى جوانى را نميدانند؛ يعنى هنوز كشف نكردند توانائى بى‌حد و حصرى را كه در محيط جوان وجود دارد. جوانى يك سرچشمه‌ى فياضِ تمام‌نشدنى از نيرو است. عنصر دوم، خود مسئله‌ى علم و دانش و دانشجوئى است. خود دانشجوئى به انسان توان ميدهد. توجه به علم، توجه به دانش، خودش توان‌افزا و توان‌آفرين است. البته بر اين دو عنصر اضافه كنيم فضائى را كه انقلاب به وجود آورد؛ و اگر بخواهيم با نگاه حداقلى نگاه كنيم، انقلاب اين فضا را در محيطهاى جوان و محيطهاى دانشجوئى، حداقل تشديد و مضاعف كرد. يعنى حالت نشاط، سرزندگى، دورى از دلمردگى، اعتماد به نفس، در محيط دانشجوئى زياد است. بنابراين ما هرچه از دانشجوها توقع داشته باشيم، كارهاى سخت را از آنها بخواهيم، متوجه آنها بكنيم، توقعات ارائه بدهيم، به نظر من پرتوقعى نيست. كارهاى زيادى ميشود انجام داد. ما يك جريان سيّال و نيروى تمام‌نشدنى‌اى داريم كه اگر چنانچه اين نيرو آزاد شود و هدايت شود، ميتواند كشور را به طور كامل آباد كند.
 
خب، ما در ديدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح ميكنيم؛ آيا اين پرتوقعى است؟ اين يك سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ى عرايضى را كه من در ديدارهاى دانشجوئى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هائى كه من در شهرستانها يا در تهران شركت كردم، جمع كند، يك فهرست طولانى از مطالبات اين حقير از مجموعه‌ى دانشجويان به وجود مى‌آيد. ممكن است كسى بگويد آقا اينها پرتوقعى است. من عقيده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نيروى متراكم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى ميكند. اگر چنانچه شما از يك جوان ورزشكارِ پرنشاطِ نيرومندى بخواهيد يك بار سنگينى را از يك جائى بردارد، به يك جاى ديگرى بگذارد، اين به‌هيچ‌وجه توقع زيادى نيست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پير باشد، ضعيف باشد، لاغر باشد، نميشود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بكند. دانشگاه يك محيط تراكم نيرو است؛ اين نيروها ناشى از دو عنصر اصلى است: يكى اصل جوانى است، كه من عقيده‌ام اين است خيلى از جوانها خودشان قدر نيروى جوانى را نميدانند؛ يعنى هنوز كشف نكردند توانائى بى‌حد و حصرى را كه در محيط جوان وجود دارد. جوانى يك سرچشمه‌ى فياضِ تمام‌نشدنى از نيرو است. عنصر دوم، خود مسئله‌ى علم و دانش و دانشجوئى است. خود دانشجوئى به انسان توان ميدهد. توجه به علم، توجه به دانش، خودش توان‌افزا و توان‌آفرين است. البته بر اين دو عنصر اضافه كنيم فضائى را كه انقلاب به وجود آورد؛ و اگر بخواهيم با نگاه حداقلى نگاه كنيم، انقلاب اين فضا را در محيطهاى جوان و محيطهاى دانشجوئى، حداقل تشديد و مضاعف كرد. يعنى حالت نشاط، سرزندگى، دورى از دلمردگى، اعتماد به نفس، در محيط دانشجوئى زياد است. بنابراين ما هرچه از دانشجوها توقع داشته باشيم، كارهاى سخت را از آنها بخواهيم، متوجه آنها بكنيم، توقعات ارائه بدهيم، به نظر من پرتوقعى نيست. كارهاى زيادى ميشود انجام داد. ما يك جريان سيّال و نيروى تمام‌نشدنى‌اى داريم كه اگر چنانچه اين نيرو آزاد شود و هدايت شود، ميتواند كشور را به طور كامل آباد كند.


به نام خدا

انصافا کشف نکردیم!
ظرفیتی که خداوند در وجود ما قرار داده بسیار بالاتر از اینهاست!

دوستان بزرگوارم!
انصافا چقدر به این مطالبات توجه کردیم، چقدر حرف های رهبرمون رو آویزه گوشمون قرار دادیم؟

ان شاءالله همه راه درست رو پیدا کنیم و دچار سرگردانی نباشیم!

به قول آیت الله بهجت:
خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم!
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

آرمان گرایی را در دانشگاه زنده نگه دارید




5746568.jpg

در زمينه‌ى معنويت و اخلاق هم بايد آرمان‌گرا بود. محيط دانشگاه به دليل اينكه محيط جوان است، بايد محيط پاكيزه‌اى باشد.

بعضى خيال ميكنند دانشگاه يعنى محيطى كه در آن، تقيد به دين و پايبندى به دين و اخلاق و اينها خيلى لزومى ندارد و مطلوب نيست. اين ناشى از بناى غلطى است كه در دوران طاغوت، در آغاز پيدايش دانشگاه، پايه‌ريزى شد. آن روز كسانى دانشگاه را به وجود آوردند كه به اصل دين و معنويت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شيفته‌ى غرب و فريفته‌ى اخلاقيات غرب بودند. البته آن شيفتگى و فريفتگى، شكل عمومى‌اش بود؛ يك عده‌اى‌شان هم مزدور و مأمور غرب بودند.

بنا بود اينها در داخل كشور طراحى و برنامه‌ريزى كنند كه تسلطى را كه به شكلى در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوى همان تسلط را و بيشترش را به شكل ديگر و آرامترى داشته باشند؛
تربيت يك نسل روشنفكر و درس‌خوانده و تحصيلكرده‌اى كه غربى بينديشد؛

ايرانى است، اما فرانسوى و انگليسى و آمريكائى فكر ميكند؛ آرزوهايش آرزوهاى يك فرد آمريكائى است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل يك فرد آمريكائى يا انگليسى است؛ اگرچه مليتش ايرانى است و ساكن ايران هم هست. آنها تربيت يك چنين نسلى را دنبال ميكردند.
 

Similar threads

بالا