نتایح جستجو

  1. @ RESPINA @

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر...

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو مینویسم و این ماجرا مرا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود...
  2. @ RESPINA @

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر...

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو مینویسم و این ماجرا مرا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود...
  3. @ RESPINA @

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر...

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو مینویسم و این ماجرا مرا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود...
  4. @ RESPINA @

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر...

    اینجا برای از تو نوشتن مرا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو مینویسم و این ماجرا مرا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود...
  5. @ RESPINA @

    شعر نو

    باغبانم باغبانی خسته دل پشت من خم گشته همچون پشت تاک آن گل زیبا که پروردم به جان شد چو خورشید فروزان تابناک دست گلچینی ز شاخش چید و رفت پای خودبینی فشردش روی خاک
  6. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    بشکن طلسم حادثه را بشکن مهر سکوت از لب خود بردار منشین به چاهسار فراموشی بسپار گام خویش به ره بسپار تکرار کن حماسه خود تکرار چندان سرود سوگ چه می خوانی ؟ نتوان نشست در دل غم نتوان از دیده سیل اشک چه می رانی ؟ سهرابمرده راست غمی سنگین اما غمی که افکند از پا نیست برخیز رخش سرکش خود زین کن...
  7. @ RESPINA @

    مرسی آرام جان محبت داری.......

    مرسی آرام جان محبت داری.......
  8. @ RESPINA @

    [گفتگوی دوستانه در تالار عمران]

    سلام بر دوستای عزیز
  9. @ RESPINA @

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  10. @ RESPINA @

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم
  11. @ RESPINA @

    مشاعرۀ سنّتی

    “مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید” همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم
  12. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    منم، منی که دیگر هیچ چیزی را دوست نمی دارم به نشان نا رضایتی از امر تغییر پذیر. نفرت هم نمی ورزم به هیچ چیز به نشان نارضایتی تمام عیار از امر تغییر ناپذیر.
  13. @ RESPINA @

    خانه مسافرتی....

    من که ندیدم ولی فکر کنم قشنگ باشه....
  14. @ RESPINA @

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نگوییم بد و میل به ناحـق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
  15. @ RESPINA @

    چه جالب منم نیشابور قبول شدم ولی نرفتم

    چه جالب منم نیشابور قبول شدم ولی نرفتم
  16. @ RESPINA @

    مبارک باشه. کجا؟

    مبارک باشه. کجا؟
  17. @ RESPINA @

    در شب تردید من ، برگ نگاه! می روی با موج خاموشی کجا؟ ریشه ام از هوشیاری خورده آب : من کجا ، خاک...

    در شب تردید من ، برگ نگاه! می روی با موج خاموشی کجا؟ ریشه ام از هوشیاری خورده آب : من کجا ، خاک فراموشی کجا. دور بود از سبزه زار رنگ ها زورق بستر فراز موج خواب پرتویی آیینه را لبریز کرد : طرح من آلود شد با آفتاب
بالا