تو کجايى که نگاهم انقدر به دنبال تو گشت تا از نفس افتاد
تو کجايى که دلم شب و روز براى گريستن تورا بهانه ميکند
تو کجايى که احساسم را پيداکنى انوقت که نبودى در جست وجوى تو در کوچه پس کوچه هاى تنهايى گم شد
تو کجايى که بدانى چقدر به اسمان چشم دوختم تا شايد قاصدک ها خبر امدنت رابرايم بياورند
تو...