نتایح جستجو

  1. باران بهاری

    محفل ادبی.....موضوع بحث((ادبیات تطبیقی))

    تاثیر پذیری گوته از حافظ(4) تاثیر پذیری گوته از حافظ(4) در دیوان شرقی،سعی در همدلی و هم سخنی با حافظ است و هر یک از بخش های آن نشانگر چنین کوششی است."حکمت نامه"عمدتا شامل اشارات،کنایات و نکات حکیمانه است و "فلسفه ی رندی در "ساقی نامه"به وضوح دیده می شود و به هر حال جای انکار نیست که در تمامی...
  2. باران بهاری

    اصطلاحات خودماني

    کافر جان!خیلی باحال بود..به خصوص "چای پاسبان دیده"..منو یاد "شراب ِخانگی ِترس ِ محتسب خورده" در حافظ انداخت..البته بیشتر،از نظر ساختاری. چای عصبانی هم خیلی جالب بود..:biggrin: (شرمنده:sweatdrop:این اسپم رو به زودی پاک می کنم..اگه یادم نره)
  3. باران بهاری

    کارگاه ادبيات

    همون طور که راسل جان گفت،"گذاشتن" یا "گذاردن"یعنی:نهادن،چیزی را در جای خود قرار دادن؛هم چنین وضع کردن و تاسیس کردن. اما "گزاردن" به معنی "ادا کردن و به جای آوردن" است. موارد صحیح: _احترام گزاردن:ادای احترام _سپاس گزارم:به جا آوردن یا ادای سپاس معنی کنید: قانون گذار یعنی کسی که قانونی را وضع...
  4. باران بهاری

    خواهش می کنم گلاب جونم..خب قشنگ بود دیگه..من چی کار کنم؟:redface::smile: راستی شنیدم سرما...

    خواهش می کنم گلاب جونم..خب قشنگ بود دیگه..من چی کار کنم؟:redface::smile: راستی شنیدم سرما خوردین..بچه ها هم انگار نسخه پیچیدن..بخور پونه و عرق پونه و ...:biggrin: ولی از من می شنوی با آب نمک غرغره کن خیلی تاثیر داره;) تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد :gol:
  5. باران بهاری

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چگونه شاد شود اندرون غمگینم به اختیار،که از اختیار بیرون است :gol:
  6. باران بهاری

    گلاب جونم!گوش دادم..چه صدای آرام بخش و نازی داری..:gol::gol: شعرش از خودت نبود گلاب جون؟؟به هر...

    گلاب جونم!گوش دادم..چه صدای آرام بخش و نازی داری..:gol::gol: شعرش از خودت نبود گلاب جون؟؟به هر حال شعرش هم خیلی قشنگ بود و البته اشک هام با شنیدنش سرازیر شد..:gol::gol: آهنگ هم عالی بود.:gol::gol: چه خوب میشه اگه باز هم دکلمه هایی رو با صدای خودت بذاری:gol::gol: مرسی گلاب جونم:heart:
  7. باران بهاری

    رباعی و دو بیتی

    حاجت نبود مستی ما را به شراب یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب بی ساقی و بی شاهد و بی مطرب و می شوریده ومستیم چو مستان خراب "رباعیات مولانا"
  8. باران بهاری

    به نام زن... ♡

    چشم گلاب جون!:gol: این دو بیت رو می نویسم..البته نام شاعرش رو یادم نمیاد.. اشک ها آهسته می لغزند بر رخسار زردم آرزو دارم روم جایی که دیگر برنگردم عهد کردم این پریشانی،دگر با کس نگویم گفت آخر با تو دردم؛اشک گرم و آه سردم
  9. باران بهاری

    سلام حامد عزیز! مرسی از فرمِت،ولی مگه فرم استخدام یا ثبت نامه که اجباری باشه؟ نکنه می خوای ما رو...

    سلام حامد عزیز! مرسی از فرمِت،ولی مگه فرم استخدام یا ثبت نامه که اجباری باشه؟ نکنه می خوای ما رو جایی استخدام کنی خبر نداریم؟:D
  10. باران بهاری

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    مرسی گلاب جان!شعر خیلی زیبایی بود .:gol: روح مرا به روح تو نزدیک می کند حتی اگر صدای تو از دور بگذرد :gol:
  11. باران بهاری

    رباعی و دو بیتی

    در سنبلش آویختم از روی نیاز گفتم من ِسودا زده را کار بساز گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار در عیش ِخوش آویز،نه در عمر دراز! "حافظ"
  12. باران بهاری

    ترانه ها و تصنیف ها...

    تو بارون رسیدی با چشمای خیست با دستای گرم ِستاره نویست تو بارون رسیدی،ترانه رها شد شب ِ کهنه کوچید،جهان مال ما شد من از تو شکفتم،من از تو رسیدم یه دنیای تازه،تو چشم تو دیدم تو بارون که رفتی،شبم زیر و رو شد! یه بغض شکسته،رفیق گلو شد! تو بارون که رفتی،دل باغ چه پژمرد! تمام وجودم تو آیینه خط...
  13. باران بهاری

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شبهای جدایی "ه.ا.سایه"
  14. باران بهاری

    هوشنگ ابتهاج(ه.الف.سایه)

    عشق هزار ساله عشق هزار ساله کیست که از دو چشم من،در تو نگاه می کند آینه ی دل مرا،همدم آه می کند شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد ِمن عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند ای مه و مهر روز وشب آینه دار حُسن ِتو حُسن،جمال خویش را در تو نگاه می کند دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد ناله به...
  15. باران بهاری

    حسین منزوی

    هر بار هر بار من تو را برای شعر برنمی گزینم، شعر مرا برای تو برگزیده است. در هشیاری به سراغت نمی آیم؛ هر بار از سوزش انگشتانم درمی یابم که باز نام تو را می نوشته ام. :gol:
  16. باران بهاری

    شفیعی کدکنی

    خوشا پرنده خوشا پرنده خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید. گذر به سوی تو کردن ز کوچه ی کلمات به راستی که چه صعب است و مایه ِ آفات. چه دیر و دور و دریغ! خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید. ز کوچه ی کلمات، عبور گاری ِاندیشه است و سدِّ طریق تصادفات صداها و جیغ و جار حروف چراغ ِقرمزِ دستور و...
  17. باران بهاری

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    اگر دلم نشدی پای بند طرّه ی او کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی :gol:
  18. باران بهاری

    سلام دوست خوبم! ممنون.. منم این عید رو به شما تبریک میگم. شاد باشی.

    سلام دوست خوبم! ممنون.. منم این عید رو به شما تبریک میگم. شاد باشی.
  19. باران بهاری

    سلام baranجان! بازم مرسی..:gol: برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم:gol::gol:

    سلام baranجان! بازم مرسی..:gol: برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم:gol::gol:
  20. باران بهاری

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حجّ قبول،آن کس برد که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد :gol:
بالا