نتایح جستجو

  1. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه تو دور دست امیدی و پای من خسته ست
  2. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    من شاعرم همان که تو را خلق کرده است اما ببخش خالق خوبی نبوده ام
  3. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را زیر باران باید و مرا بارانی تا مبادا که تو را دور کنم از باید
  4. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    دختر ولی پرید و خمارت گذاشت ...بعد میخانه بود و نم نم سیگار های تلخ با یاد چشمهای خمارش تو بودی و بعد از دو بطر ...بطری دیگر سکانس بعد
  5. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرند که زندانیت کنند
  6. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    مرد ایستاده بود و جهان در مقابلش گویی غم زمین و زمان در مقابلش
  7. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یک مشت استخوان به هم دوخته... برقص.. با هر گلوله خورد تکان در مقابلش
  8. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    بر پنجره ها نوشت باران فریاد از این نقاب داران
  9. meddler

    باعث افتخار بندس

    باعث افتخار بندس
  10. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    میروم تا عقب عقب رفتن پشت پس کوچه های بی منطق میروم آن طرف کمی بدوم میروم آن طرف کمی عاشق می شوم عین بچگی هایم...حس گرمی که شعر میگوید گوش کن من کمی شبیه تو ام بیقرار و صمیمی و سرتق !!!
  11. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    زیر خروار بار این جریان......توی بن بست این شب عایق و به من حق بده کمی که هنوز.... هم به اندازه خودم باشم
  12. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شاخه رز ...... یک شعر .......یک لیوان چایی آنقدر اینجا مینشینم تا بیایی از بس که بعذ از ظهر ها فکر تو بودم حالا شدم یک مرد مالیخولیایی
  13. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو که دل برده از این شهر دلت یک نفر گم شده از شهر دلت من تنها که از این شهر شلوغ میرود باز شود بخت دلت خودم گفتم !
  14. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    دستان ما دو نیمه در حسرت هم اند آیا چه وقت میشکنند این حریم ها
  15. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    من مدتی ست ابر بهارم برای تو باید ولم کنند ببارم برای تو
  16. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    دیگر برای شوکت دریا غزل نباف ! موجی که در هوای تو یخ زد نجیب نیست
  17. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    در دهان غنچه از غم خنده خون آلود شد گو به چشم ابرها باران شود خون آب ها
  18. meddler

    جمع صمیمی از کارشناسی تا ارشد

    آقا هی آقا.... آورده ام شناسنامه ام را به صفحه آخرش یکی دو برگ اضافه کنید در این روز هایی که این همه میمیریم احتیاط شرط واجب عقل است __________________
  19. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یک وجب فاصله ماندست بیا توبه کنیم فاصله مثل حباب است بیا توبه کنیم چشم !؟
  20. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    در گوشه ای از خانه با اشعار حافظ پر میکنی تنهایی ات را گاه گاهی تو شاعری پس سعی کن مانند سابق در لحظه های خستگی و بی پناهی با غصه هایت سر کنی تو می توانی با غصه هایت سر کنی وقتی بخواهی
بالا