نتایح جستجو

  1. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    از این به بعد کل غزل مست می شود ... الکل به شکل قافیه هایم بروز کرد آمد تمام خاطره ها را به روز کرد
  2. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    در بر گرفته دنده هایم را به تنگی شلوار لی با مانتوی کوتاه رنگی
  3. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    وان پر خون .... سقوط قطره ی آب .... جرعه جرعه .... صدای مرگ مذاب
  4. meddler

    بیاین حدس بزنیم

    سلام هنوز کلت بوی باقالی میده کی می خای درست شی ؟
  5. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    این عشق هم شبیه تو در دسترس نبود لعنت به هرچه مشترک مورد نظر
  6. meddler

    چه چيزايي براتون قابل تحمل نيست ؟

    احمق ها میدانند احمقند و احمق تر ها فکر میکنند دیگران احمقند !
  7. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    مثل کبودی های روی گردنت بودم من آخرین نجوای آن شب ...... در تنت بودم
  8. meddler

    چه چيزايي براتون قابل تحمل نيست ؟

    رفیقایی که برات مرام الکی میزارن ( داداش بیام تا دم در با هم آشغال بزاریم .... تا دم در تنها یی حوصلت سر نره !) و وقتی لازمشون داری کار دارن !
  9. meddler

    چه چيزايي براتون قابل تحمل نيست ؟

    تیک تیک ساعت وقتی می خای بخوابی بوق ماشین پشتی وقتی ترافیکه { مگه کوری !}
  10. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    روسپی شدم در این شبها ... پی دندانه های ساده ی عشق و مشوش نوشتم از زنها .... لذت مدام دشت بهشت ! خودم
  11. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    همیشه فکر میکنم .... اگر نبود .... اگر نبود سکوت میکنم ولی .... همین سکوت اگر نبود !
  12. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    درست مثل کسی در مراسمی رسمی که بیخیال تو پوشیده زیر شلواری
  13. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    در انتظار زمانی که پول بشماری تمام لذت زن از تو ..... پول سیگاری
  14. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تو را دارم ممنون از یاد آوری خاطرات
  15. meddler

    چه چيزايي براتون قابل تحمل نيست ؟

    وقتی داری به کسی یک مسئله ی پیچیده را توضیح میدی و یک بند میگه : خوب ... خو....ب خوب .... و میدونی هیچی نفهمیده یا کسی فکر میکنه تو نفهمیدی که دورت زده ..... احمق نمیفهمه تو داری آبروش را حفظ میکنی دوستی که تکیه کلامش این باشه : " میزنگم بهت "
  16. meddler

    دست‌نوشته‌ها

    چه اشتهای عجیبی شما به من دارید به تخم مرغ عزیزم ...... سماق می بارید ! سوار موج خیال کباب کوبیده شکم چرانی مردی که خواب می دیده
  17. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یک جفت بال سوخته در حال پر زدن یک مشت حرف فلسفی بی اثر زدن
  18. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    میشه ترانه ننویسی اگر نشد بنویس دختری روی بار میترسد شاعری از شعار میترسد مرده ها وهم زندگی دارند بمب .. از انفجار میترسد
  19. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    من .... روی صندلیست ولی جور دیگری چشمش به جاده مانده به منظور دیگری
بالا