نتایح جستجو

کاش می فهمیدی بغض آنقدر بیخ گلویم را گرفته، که اگر هم بخواهم صدایت کنم امانم نمی دهد.! کاش می فهمیدی خوشبختی هایم دارند خاک می خورند و من دلم نمی آید بی تو خاطره شان کنم! کاش می فهمیدی دیگر حوصله ی فهمیدن این همه نبودنت را ندارم! عادل دانتیسم :gol::gol:

نیلوفر ثانی ... نیلوفر ثانی ... چشمت در من باز کرده است هزار پنجره رو به شعر و شيدايی.. نیلوفرثانی مجموعه_شعر_بی_واسطه_دوستت_دارم:heart:

rahaiiiiiiii rahaiiiiiiii من از قيدت نمیخواهم رهايی... سعدی:gol::gol:

با تمام بدی هات... هنوزم عاشقانه دوستت دارم!!!

حالا من موندمو... دستای بی تو!!!

salaaaam naghme jan:gol::gol::gol: merciiiiiiiii az davatet ... 2 -8

Wildest dreams... Wildest dreams... Say you'll see me again بگو که دوباره من رو میبینی Even if it's just in your Wildest dreams, Wildest dreams حتی اگه توی رویاهات باشه:gol::gol:

اوج... اوج... اوج... پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم...

بيا وداع كنيم. اگر بنا باشد كسى از ما بماند، همان بِه كه تو بمانى كينه ى تو به كار اين دنيا بيشتر مى آيد تا عشق من!!!

Public Enemies ... Public Enemies ... جان دیلینجر: تو دیگه الان با منی. بیلی: ولی من هیچی از تو نمی‏دونم! جان دیلینجر: من توی یه مزرعه توی مورسویل ایندیانا بزرگ شدم. مامانم وقتی سه سالم بود مُرد. بابام تا جایی که می‏تونست کتکم میزد چون راه دیگه‏ای واسه بزرگ کردنم بلد نبود. از بیسبال، فیلم،...

آنقدر عشٖق تو در روح وتنم ریشه زده تار مویی ز ســرت ڪم بشود ، میمیرم...

یک لحظه حتی چشم از من برنداری من با نگاهت زنده ام باور نداری؟ این غم که لبخند تو را با خود ندارم سخت است آری سخت تر از هر نداری پروانه ات بودم ولی از من پس از این چیزی به جز یک مشت خاکستر نداری با هر قدم پا می گذاری بر دل من قربان لطفت! پای خود را برنداری

شوق بوسیدن ... شوق بوسیدن ... شوق بوسیدن چنین مستانه می‌سازد مرا دیدن گیسوی تو یار دیوانه می‌سازد مرا ای کمان ابروانت کشته‌ها داده‌ست بدان عاقبت عشقم به‌ تو افسانه می‌سازد مرا (ندا)...

دلم بارون میخواد... دلم بارون میخواد... בلـ‗__‗ـم میخواב باروטּ بباره برم زیر باروטּ بـבوטּ چتـ‗__‗ـر .....تنـ‗__‗ـها .... زیر باروטּ گریه کنم.....بغضـ‗__‗ـامو بشڪنم .... בاב بزنـ‗__‗ـم خوבمو خالـ‗__‗ـے کنم ... خیس آب بشم ...خیس خیس ...آسمون رو نگاه کنم یڪـ‗__‗ـم آروم شم .... :gol::gol:

مردانگی ... مردانگی ... مردانگی همه اش خلاصه می شود در یک کلام امنیت امنیت می دانی چیست؟ محکم دستش را گرفتن با دیوانگی هایش زندگی کردن احساسِ زنانه اش را فهمیدن امنیت یعنی دستت را که می گیرد صورتت را که می بوسد بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست بداند ماندی تر از نگاهِ تو چشمی...

داری جان میکنی× تا احترامش را نگه داری×

لزومی ندارد من آنی باشم که تو فکر میکنی.... من همانی ام که حتی .... فکرش را هم نمیکنی!!

چای دم کن ... چای دم کن ... چـــای دَم کـــن خســــته ام از "تلخـــیِ نســـکافــه هــا" چـــای بــا عــــطر "هـــل" و "گـُــل هـــای" قــــوری بــــــهتر اســــت ...:gol:

گلم ... گلم ... بہ ﻣﻦ ﻧﮕﻮ "ﮔﻠﻢ" ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﮔﻠﺒﺮﮒ ﻫﺎے ﺧﺸﮏ ﺷﺪﻩ ے ﻻے ﺩﻓﺘﺮﺕ مے ﺗﺮﺳﻢ...:gol: