یادت نمیاید کی به دنیا امدم مگر نه ؟
همانم که در زمستانی ترین سال به دنیا امدم
خنده هایم نیز گاهی قندیل میبندد
کجای این قصه را خواندی وقتی هیچ از من نمیدانی
خستگیهایم دامن کسی را نگرفت جز خودم
ببین این روزگار چگونه مرا شاعر کرد
مگر میشود خاطرات را از یاد برد اما میشود
باید بشود
خاطرات را میسوزانم تا دیگر نه به یاد بیاورم و نه به یاد بیاوری
اصلا میدانی در کدامین روز به این دنیا لبخند زدم
شاید حتی فراموش کردی که دومین روز این دنیا زمستانی چشم گشودم بی انکه کسی جز خودم منتظر باشد
میدانی تلخ کجاست دیگر روزهای تولدم برایم مثل همه روزهای دیگرم شده منی که ذوق روز تولدم را از چشمانم نیز میشد فهمید
همانم که در زمستانی ترین سال به دنیا امدم
خنده هایم نیز گاهی قندیل میبندد
کجای این قصه را خواندی وقتی هیچ از من نمیدانی
خستگیهایم دامن کسی را نگرفت جز خودم
ببین این روزگار چگونه مرا شاعر کرد
مگر میشود خاطرات را از یاد برد اما میشود
باید بشود
خاطرات را میسوزانم تا دیگر نه به یاد بیاورم و نه به یاد بیاوری
اصلا میدانی در کدامین روز به این دنیا لبخند زدم
شاید حتی فراموش کردی که دومین روز این دنیا زمستانی چشم گشودم بی انکه کسی جز خودم منتظر باشد
میدانی تلخ کجاست دیگر روزهای تولدم برایم مثل همه روزهای دیگرم شده منی که ذوق روز تولدم را از چشمانم نیز میشد فهمید