خنده ات ساخت و ساز، اخم تو ویرانی ها
گیسوانت گــــره کــــور پریشانـــی ها
.
اشک تو در صدد حمله ی قلبی به من است
یورش آورده به من لشکر "اشکانی ها"!
.
نقش ابروی تو را جای مدل در سر داشت-
طاق ها ساخت، اگر دولت ساسانی ها
.
از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم
زعفران باد کند دست ِ خراسانی...