من خیلی تخس بودم
از دختر های تپل خوشم می امد
تام جری دوست داشتم
یواشکی ظهر ها ساندویج همبر یا یخمک میخریدم میخوردم ظهر هم موقع نهار الکی میخوابیدم
خیلی فضول بودم
مابین بچه های کوچکتر از خودم دعوا راه میانداختم
به پسر عموم که کوچک بود کارای بد یاد میدادم مثلا بره در خونه همسایه با قیر زنگ بچپونه...