برای نگارم
قلمم کاغذ را می فرساید
آوای درونم، واپسین لبخندت را ... آخرین نگاه فریبنده ات را... به نگاه باران می بخشد...
اشک آسمان در بغضم نهان است
و دستان ظریف مرا می لرزاتد... طوفان درونم را برنمی تابم...
در انتهای فصل عاشقی هستم
غریب است...
هنوز صاعقه وار , زیستن در آغوش تورا...