نتایح جستجو

  1. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    بر روی ما نگاه خدا خنده می زند هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگویی خدا خدا ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع بر رویمان...
  2. eksir

    فراق یار

    باز آئینه خورشید از آن اوج بلند راست برسنگ غروب آمد و آهسته شكست شب رسید از ره و آن آینه خرد شده شد پراكنده و در دامن افلاك نشست تشنه‌ام امشب, اگر باز خیال لب تو خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد كاش از عمر شبی تا بسحر چون مهتاب شبنم زلف ترا نوشم و خوابم نبرد روح من در گرو زمزمه‌ای شیرینست من...
  3. eksir

    مراقب دور و برت باش

    روزي مردي داخل چاله اي افتادوبسياردردش آمد ... يک روحاني اوراديدوگفت :حتماگناهي انجام داده اي! يک دانشمندعمق چاله و رطوبت خاک آنرااندازه گرفت! يک روزنامه نگاردرمورددردهايش بااومصاحبه کرد! يک يوگيست به اوگفت : اين چاله وهمچنين دردت فقط درذهن توهستنددرواقعيت وجودندارند!!! يک پزشک براي اودوقرص...
  4. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    دل اگر داري بيا مستانه شو با من مست خراب هم پاله شو جام را سر بكش ديوانه شو يا خراب اين دل جانانه شو
  5. eksir

    دست‌نوشته‌ها

    باور كن شايد رسيدي به اوج، باور كن شايد دلت وسعت بگيره، باور كن شايد كويرت سبز گردد، باور كن شايد نگاهي دوباره تو را در بر گيرد،باور كن. دل تنگم به تنگي راه بي عبور، به تنگي درياي بي خروش، به تنگي نگاهي دور . از من به من نزديك تر تو ،از تو به تو نزديكتر من، باور كن تنهايت را تا يك دل و يك درد...
  6. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تا سر نکنم در سرت ای مایه‌ی ناز کوته نکنم ز دامنت دست نیاز هرچند که راهم به تو دورست و دراز در راه بمیرم و نگردم ز تو باز سعدي
  7. eksir

    ♡... مـــادر... ♡

    من مادر را يك (( عشق بي بهانه )) يك (( شوق شعفناك شيرين )) نام نهاده ام . اشاره اي دارم به ارزش و اعتبار (( مادر )) در پيشگاه حضرت دوست : از (( ابو سعيد ابوالخير )) سئوال كردند : اين حسن شهرت را از كجا آوردي ؟ (( ابوسعيد )) گفت : شبي مادر از من آب خواست ، دقايقي طول كشيد تا آب آوردم ، وقتي به...
  8. eksir

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    دل تنگيهاي من پاياني دارد..................؟ چشمانم را ميبندم و ميشمارم1...2............................... ....... و چه سنگين است روي شانه بي حوصله ي من
  9. eksir

    دست‌نوشته‌ها

    مسافر روزها ، مسافر شبها،مسافر ماهها و سالها، بگو از چه دلتنگي، بگو اين بغض نهفته در گلو و غريبانه. كرنش احساس در سجود بي مهريها، فلسفه تمنا در جادوي نگاه، بگو تا مرهمي باشم براي زخمهايي اگر چه دير نيست ولي عميق و كهنه عقده بگشا و دل را جلا بده به حرفهاي ناگفته كه روزي ميبايست تكانده شود روي...
  10. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما مولانا
  11. eksir

    ♡... مـــادر... ♡

    به ياد داشته باشيم عشق مادر هميشه ماندگار است درود و سلام به همه مادران خوب و فداكار كاشكي رو طاقچه دلت ائينه و شمعدون ميشدم تو دشت ابري چشات يك قطره بارون ميشدم
  12. eksir

    ترانه ها و تصنیف ها...

    غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به...
  13. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    نوش كن مي و ديده بر افروخته دار عاقبت عافيت اين دل سوخته دار رند و رند پرست هر دو پريشان حالنند عبرت از ناكسان بين و ديده دوخته دار
  14. eksir

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    چشماتو ببند و كمي تفكر كن
  15. eksir

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    تنها هدف نيست كه به مقصودي برسي بلكه اراده هم بايد با ان اميخته شود
  16. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد حافظ
  17. eksir

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    انسان بزرگ هميشه افكارش را گسترش ميدهد
  18. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تا سر نکنم در سرت ای مایه‌ی ناز کوته نکنم ز دامنت دست نیاز هرچند که راهم به تو دورست و دراز در راه بمیرم و نگردم ز تو باز سعدي
  19. eksir

    عشق یعنی ...

    عشق..... ع= علاقه ش=شديد ق= قلبي البته امكانش هست اين قلبي ..قبلي باشه
  20. eksir

    دست‌نوشته‌ها

    گفته بودم نمي نويسم اما مگر ميشود ؟ من با نوشتن راحت مي شوم دل شوره هايم كم مي شود و احساس ارامش ميكنم آدما وقتي تنها هستند هزاران حرف براي گفتن دارند اما گوشي براي شنيدن نيست، اما وقتي بتوان نوشت چشمي براي خواندن ان پيدا ميشود به عقب بر ميگردم و به پشت سرم نگاه مي كنم ديوار بلندي مي بينم با...
بالا