نتایح جستجو

Before The World Was Made by William Butler Yeats Before The World Was Made by William Butler Yeats Before The World Was Made If I make the lashes dark And the eyes...

Bluebird by Charles Bukowski Bluebird by Charles Bukowski Bluebird there's a bluebird in my heart that wants to get out but I'm too tough for him, I say, stay in there, I'm not going to let anybody see you...

گل گلدون من شکسته در باد تو بيا تا دلم نکرده فرياد گل شب بو ديگه شب بو نمي‌ده کي گل شب‌بو رو از شاخه چيده گوشه‌ي آسمون، پل رنگين کمون من مثل تاريکي، تو مثل مهتاب اگه باد از سر زلف تو نگذره من مي‌رم گم مي‌شم تو جنگل خواب گل گلدون من، ماه ايوون من از تو تنها شدم تو جنگل خواب گل هر آرزو، رفته از...

ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک حق نگه دار که من می‌روم الله معک تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک...

درآمد چه آرزوها كه داشتم من و ديگر ندارم چه‌ها كه مي بينم و باور ندارم چه‌ها، ‌چه‌ها، چه‌ها، كه مي‌بينم و باور ندارم مويه حذر نجويم از هر چه مرا برسر آيد گو در آيد، در آيد كه بگذر ندارد و من هم كه بگذر ندارم برگشت به فرود اگرچه باور ندارم كه ياور ندارم چه آرزوها كه داشتم من و ديگر...

گفتم به فراق مدتی بگزارم باشد که پشیمان شود آن دلدارم بس نوشیدم ز صبر و بس کوشیدم نتوانستم از تو چه پنهان دارم

نگفتندش چو بيرون مي‌كشاند از زادگاهش سر كه آنجا آتش و دود است نگفتندش: زبان شعله مي‌ليسد پر پاك جوانت را همه درهاي قصر قصه‌هاي شاد مسدود است نگفتندش: نوازش نيست، صحرا نيست، دريا نيست همه رنج است و رنجي غربت آلود است پريد از جان پناهش مرغك معصوم درين مسموم شهر شوم پريد، اما كجا بايد فرود...

آفاق پوشيده از فر بيخويشي است و نوازش اي لحظه هاي گريزان صفاي شما باد دمتان و ناز قدمتان گرامي ،‌ سلام !‌ اندر آييد اين شهر خاموش در دوردست فراموش جاويد جاي شما باد اي لحظه هاي شگفت و گريزان كه گاهي چه كمياب اين مشت خون و خجل را در بارش نور نوشين خود مي نوازيد او مي پرد چون دل پر سرود...

فردا اگر ز راه نميآمد من تا ابد کنار تو ميماندم من تا ابد ترانهء عشقم را در آفتاب عشق تو ميخواندم در پشت شيشه هاي اتاق تو آن شب نگاه سرد سياهي داشت دالان ديدگان تو در ظلمت گوئي به عمق روح تو راهي داشت لغزيده بود در مه آئينه تصوير ما...

چون کمان در بازو آرد سروقد سیم تن آرزویم می‌کند کاماج باشم تیر را

sorry what is this?

The Garden Party BY Katherine Mansfield The Garden Party BY Katherine Mansfield This time Mrs. Sheridan lost patience just as Jose had done "You are being very absurd, Laura," she said coldly. "People like that don't expect sacrifices from us. And it's not very sympathetic to spoil...

The Garden Party BY Katherine Mansfield The Garden Party BY Katherine Mansfield But I thought you said you didn't mean to interfere," said Laura. Sadie had gone. The florist's man was still outside at his van. She put her arm round her mother's neck and gently, very gently, she bit her...

The Garden Party BY Katherine Mansfield The Garden Party BY Katherine Mansfield And after all the weather was ideal. They could not have had a more perfect day for a garden-party if they had ordered it. Windless, warm, the sky without a cloud. Only the blue was veiled with a haze of light...

Insomniac by Maya Angelou Insomniac by Maya Angelou Insomniac There are some nights when sleep plays coy, aloof and disdainful. And all the wiles that I employ to win its service to my side are useless as wounded pride, and much more painful...

What Is LOVE by Anjali Sinha? What Is LOVE by Anjali Sinha? What Is LOVE? A longing To be one...

Fancy by John Keats Fancy by John Keats Fancy Ever let the Fancy roam, Pleasure never is at home: At a touch sweet Pleasure melteth, Like to bubbles when rain pelteth; Then let winged Fancy wander Through the thought still spread beyond her: Open wide the mind's cage-door...

it is a carpet. actually a Persian carpet A carpet is any loom-woven, felted textile or grass floor covering The Persian carpet is an essential part of Persian (Iranian) art and culture. Carpet-weaving is one of the most distinguished manifestations of Persian culture and art, and dates back to...

در ميكده‌ام: چون من بسي اينجا هست مي حاضر و من نبرده ام سويش دست بايد امشب ببوسم اين ساقي را اكنون گويم كه نيستم بيخود و مست در ميكده ام دگر كسي اينجا نيست واندر جامم دگر نمي صهبا نيست مجروحم و مستم و عسس مي بردم مردي، مددي، اهل دلي، آيا نيست ؟

سياهي از درون كاهدود پشت درياها بر آمد ، با نگاهي حيله گر ، با اشكي آويزان به دنبالش سياهيهاي ديگر آمده اند از راه بگستردند بر صحراي عطشان قيرگون دامان سياهي گفت اينك من، بهين فرزند درياها شما را ، اي گروه تشنگان ، سيراب خواهم كرد چه لذت بخش و مطبوع است مهتاب پس از باران پس از باران جهان...