کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه ، خاطره خشکیه
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
می ریختم تو کیسه و می دادم بهش و می رفت رَدِ کارش!
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن ک فکر می کنیاتفاقی می افتد که منصرف می شوی...میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است